*تابویی نوشته شده در دهه پنجاه، کاری از اسماعیل فصیح. ازدواج دایی با خواهرزاده ناتنی اش. و برگشت به دین زرتشت. و فرار از خانه و خانواده بخاطر همراستا نبودن عقاید خانواده. خاطرات دهه سی و جریان ۲۸ مرداد.
اسماعیل فصیح نویسنده پر توان معاصر که با رمان شراب خام معرف حضور همه علاقمندان به ادبیات است. حالا با ترکیبی از شاهنامه (داستان سیاوش و سودابه) و فصل مهمی از تاریخ ایران و بیگانه آلبر کامو رمانی ساخته پلیسی که خواننده را میخکوب می کند. مرگ سیاوش در هاله ای از ابهام است. و پدر سیاوش که در آن دوره سناتور بوده بخاطر حفظ آبرو جریان تحقیقات را متوقف میسازد. سراسر داستان را نوعی تلخی فراگرفته و گاه گداری هم از زندگی اجتماعی آن دوره پرده بر میدارد. گوشه عزلت نشینی پسر سناتور و ازدواجی بدور از قواعد و عرف رسمی و فکر و روح نا آرام جوانی پرشور. و تبلیغ دین زرتشت از نکات بارز این داستان است.
نثری روان و محاوره ای از دیگر مزایای خواندن این رمان بحساب می آید.
من که لذت بردم. به اشتراک گذاشتم تا همه دوستان علاقمندم استفاده کنند.
درد سیاوش عالیه
از فصیح فرار فروهر رو خیلی خیلی دوست داشتم و رمان دردناک داستان جاوید
↩ Royalezlezi
بله همینطوره داستان جاوید که واقعا تراژدی غم انگیزی بود من هنوز تلخی اون تو ذهنمه.
↩ نفس بودم
کتاب هم چاپیش هست هم پی دی اف.
من بصورت rar دارم نتونستم اینجا بارگذاری کنم.
↩ Royalezlezi
البته، چشم حتما خواهم خواند. در اولین فرصت. ممنون از معرفی. 👌 🌹
درد سیاوش، درد اونایی که درک نمی شن.
و حتی نزدیکترین آدما بهشون خیانت می کنن.