زن‌هایِ صبح‌های زود (۲)🎈

1400/04/12


هر روز، با تکان‌های محتاط امّا ناگزیرِ کفتر هفتاد و یک کیلویی طبقه‌ی بالا از خواب سبک و بی‌مزه ام بیدار می‌شدم.
این اسم را خودش با خنده، روی خودش گذاشته بود. وقتی داشت با احتیاط از پله های نه چندان امن تخت، پایین می‌آمد، و یکی از بچه‌ها که روی چند وجب زمین کف اتاق نشسته بود، برایش خواند: ازون بالا کفتر میایه…
خندیدیم و خودش تکمیلش کرد: کفتر هفتادو یک و نیم کیلویی.
البته من رند می‌گفتم هفتاد و یک، امّا خودش همیشه روی آن نیم کیلو تاکید داشت.
اگر قبلا بود و می‌بایست سرکار بروم، قطعا تحمل نمی‌کردم و سگ می‌شدم. امّا با حال و روزی که داشتم، این یک‌جور تفریح محسوب می‌شد. تخت دو طبقه را بلندتر از حد معمول ساخته بودند، برای اینکه بشود زندگی دو تا آدم را زیرش جا داد. تمام زندگی، به‌جز چند کاسه و بشقاب لب‌پر و کهنه و بی‌کیفیت، که آنها را می‌شد چپاند توی کابینت و آبچکان.
باقی، تمام و کمال باید می‌رفت زیر تخت. برای همین هم تخت‌ها بیشتر از حد معمول تکان می‌خوردند و ما باید تمام مدت حواسمان حتّی به حرکات غیرارادی در خواب هم می‌بود، چون برای دیگری، مثل زلزله ناگوار و عذاب‌آورد بود.
کفتر، نهایت سعی‌اش را می‌کرد، اما موفق نمی‌شد بدون بیدار کردن من بلند شود و از تخت پایین بیاید. باقی کارهایش در سکوت انجام می‌شد.
مسواک، دستشویی، صبحانه، آرایشی مختصری، و رفتن.
با چشم‌های بسته، کارهایش را حدس می‌زدم، اسید معده گلویم را می‌سوزاند و وقتی می‌خواستم بروم یک پنتوپرازول بخورم، با خودم بازی می‌کردم: الان یه تیکه نون سنگک تو دستشه، سرپا داره با چای می‌خوره،
یا الان داره خط چشم سورمه‌ای معروفش رو می‌کشه.
اغلب هم می‌باختم، فقط به فاصله چند لحظه.
با لبخندی شرمسار نگاهم می‌کرد: بیدارت کردم؟
نمی‌خواستم ناراحتش کنم، چه فایده؟
: نه بابا، دستشویی داشتم.
قرص را می‌خوردم و بدون رفتن به توالت برمی‌گشتم توی تخت.
چکار می‌توانست بکند؟ از روی تخت پرواز کند، یا سر کار نرود تا من لنگ ظهر لطف کنم و بیدار شوم؟
ولی می‌توانست با موهایم بازی کند و برایم چای دم کند و می‌کرد.
در را که می‌بست، سرم را می‌کردم زیر پتو، قرص کم کم اثر می‌کرد و باز می‌خوابیدم، برای بیدار شدن و کاری نکردن و چیزی نخوردن خیلی زود بود و تمام روز وقت داشتم گریه کنم.
چشمانم را فشار می‌دادم و امیدوار بودم قبل از هجوم خاطرات و شروع زندگی پانسیون، خوابم ببرد، گاهی موفق می‌شدم و گاهی نه.
دار و ندارم زیر تخت بود و باقی زندگیم، خواب و کابوس و مرور و گریه، روی تخت.
همه می‌دانستند یک آهنگ، یک بو، یک اسم، یک هیچ…
و گریه‌های بی‌پایان من، که چون خودم می‌گفتم عر زدن؛ یکی از بچّه‌ها اسم تختم را “عریکه” گذاشته بود.
اگر شانس می‌آوردم و خواب می‌رفتم، خوب بود وگرنه کمتر از نیم ساعت بعد، صداهای صبحِ زود شروع می‌شد.
چق‌ چق فندکِ گاز، سیفون، درِ یخچال، تق تق فرچه برای تکاندن سایه‌ی اضافی، خرت خرت مدادهای توی کیف، پیس‌ پیس عطر و اسپری، صدای پاشنه‌های کفش و بسته شدن در و سکوت تلخ و آزار دهنده‌ی تنهایی‌های من در صبح های زود و همیشه …

ادامه دارد

سپیده🎈

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-07-03 22:52:28 +0430 +0430

↩ sepideh58
🥰🥰🥰💋💋❤️❤️❤️❤️

1 ❤️

2021-07-04 01:03:13 +0430 +0430

زیبا و بی‌نظیر بود

1 ❤️

2021-07-04 07:57:48 +0430 +0430

↩ Lonly-boy
ممنونم از لطفت عزیزم🙏🎈

1 ❤️

2021-07-04 12:51:31 +0430 +0430

قشنگ، قابل تصویر سازی نوشتی دختر
عالی بود 😁😁😁😁

1 ❤️

2021-07-04 16:53:55 +0430 +0430

خسته نباشید.
مرسی که به اشتراک میزارین. 🌹 🙏

1 ❤️

2021-07-04 17:39:33 +0430 +0430

↩ Power M
فدای شما عزیزم 🤗🎈❤

2 ❤️

2021-07-04 17:39:52 +0430 +0430

↩ be=to=che
ممنون که میخونید🙏❤🎈

2 ❤️

2021-07-13 10:55:44 +0430 +0430

↩ sepideh58
خلاقانه و استادانه، خوشحالم که دارم ازت میخونم دوباره😍🙏❤️

1 ❤️

2021-07-13 13:02:11 +0430 +0430

↩ om1d00
عزیزم 😥😥😥

1 ❤️

2021-07-13 13:04:32 +0430 +0430

↩ Mr.Feeling
عزیزمی 😍😘

1 ❤️

2021-07-21 09:19:13 +0430 +0430

واسه همین باهات رفیقم چون تکی بمولا مرسی مرسی 😎

1 ❤️

2021-07-21 15:07:09 +0430 +0430

↩ vahidjudo
عزیزمی تو 😍 ماچ بهت کنید جان 😍

1 ❤️

2021-07-21 15:37:05 +0430 +0430

↩ sepideh58
یه ماچ داد و دمش گرم ای دمش گرم این دل دیوونه رو… 😎 ❤️
خیلی رفیقی رفیق با مرام عزیز دلی دل انگیز 😏

1 ❤️

2021-07-21 15:54:25 +0430 +0430

↩ vahidjudo
😂😂😂😂❤

1 ❤️

2021-07-22 15:26:36 +0430 +0430

↩ sepideh58
😍 ❤️ 😘 😍 ❤️ 😘 😎 😏 🌹

1 ❤️

2021-08-12 08:29:33 +0430 +0430

😍😍😍

1 ❤️

2023-02-01 11:10:32 +0330 +0330

عالی بود 👌 😎

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «