من و المیرا توی دو کشور متفاوت و خیلی دور از هم هستیم. من ۳۰ سالمه و المیرا ۴۰ . خیلی وقت بود منتظر کارت شهروندیش بود. قول داده بودم بهش به محض صدور کارتش برم پیشش. دوهفته ای میشد که از پیشش اومده بودم که خوشحال از قبول شدن درخواستش پیام داد الوعده وفا. به خاطر هزینه های بالای رفت و آمد معمولا دوماه یه بار همو میبینیم ولی واسه قولی که داده بودم ویزام که اکی شد بلیط ها رو اکی کردم و قرار شد یه هفته پیشش بمونم.
المیرا با قد ۱۶۵ و وزن ۶۰ اندام گوشتی و پوست سفیدی داره. سینه هاش یه مقدار افتاده س ولی جذابه . کص گرم و حشری داده . موقع سکس هر ۵ دقیقه ارگاسم میشه و کصش به شدت کیرمو محکم بغل میکنه و میمکه داخل. میگه که توی عمرش هیچکس نتونسته توی سکس ارضاش کنه و اینو مدیون سایز کیر من و عشق بازی های قبل و حین سکسمون و البته تنوع پوزیشن هامونه. من اما فکر میکنم چون به شدت بهم علاقه داره سکسمون بسیار براش شیرین و هیجان انگیزه. اون یه هفته هم به روال سابق روزانه ۳ تا ۴ بار سکس داشتیم . عملا همش در حال کردنش بودم یا داشتیم استراحت بین السکسین انجام می دادیم .
اما اتفاقی که باعث شد تا بیام اینحا بنویسم مربوط به روز قبل از برگشتم بود. از صبح سکس نداشتیم. نزدیک غروب بود.هر دو دلگیر بودیم. با نوازش و لب گرفتن شروع شد سکسمون. روی مبل های پذیرایی. صدای همسایه ها رو واضح می شنیدیم. مطمان بودیم اونا هم صدای المیرا که کل خونه رو پر کرده بود میشنیدن. حدودا نیم ساعتی از سکسمون گذشته بود. داگی روی مبل سرو سینه شو چسپونده بود به مبل و من درحالی که کف یکی از پاهامو گذاشته بودم رو صورتش محکم توی کصش میکوبم . به خاطر جیغ هاش خیلی بالا بودم و از درد کشیدنش زیرم داشتم لذت میبردم. معمولا لگنش رو نگه میدارم تا از زیرم در نره. یهو داد زد و با تمام زورش خودشو از زیرم در کشید . صورتش قرمز بود و چشماش بیرون زده بود. وسط جیغ و نفس نفس زدناش بهم گفت یه چیزی ته کسش یهو انگار پاره شده. گرفتمش تو بغلم و می بوسیدمش.از اون حس عجیب داخل واژنش خوشش اومده بود. چیزی نگذشت که گفت بازم میخواد بگامش. میگفت به طرز عجیبی کسش برانگیخته شده بعد ازون اتفاق.میگفت اینقدر این حس برام جدید و جذابه که انگار دارم سینه هاشو میخورم و کلیتوریسشو میمالم. لحظه به لحظه برانگیخته تر و حشری تر میشد.یک ساعت بعدی که داشتم تو کصش تلمبه میزدم رو بهترین لحظات عمرش توصیف میکرد. دیگه نایی برام نمونده بود. ولی کس المیرا خانوم قصد سیری نداشت. الان بعد از ۵ روز ازون اتفاق هنوزم کسش برانگیخته ست.
از شما کسی این تجربه شو رو داشته؟