🌷🌷

من تا حالا ندیدم کسی با مادر خودش سکس داشته باشه…بعضی ها هم که اینجا هستن فقط فانتزی سکس داشتن با مادرشون رو دارن یا خیلی پیش رفته باشن در حد مالوندن تو خواب یا دید زدن یا تبادل عکس که تو تبادل عکس نود درصدشون عکس فیک تبادل میکنن
اگر هم کسی هم با مادرش سکس داشته باشه به خاطر شرایطی که تو ایران هست بعید هست که به کسی بگه

↩ Reza01a
دقیفا

❤🌹

↩ Reza01a
خوب شرایطش رو داشتی یعنی مطلقه بود؟

↩ Reza01a
خوب شرایطش رو که داشتین چرا سکس نکردین ؟

↩ roxana-2002-vampire
دنبال این حرف میگشتم 👏

↩ roxana-2002-vampire
جدا از توهینت باید بگم اره وجود داره من هم زن بابامو کردم هم دوس دخترشو

🌷

🌺

🌷🌷

🌷🌷

❤️

🌷

وحشی ترین حیواناتم عاشق مادرشونن اونوقت آدمی که فکر سکس با مادرش به سرش بزنه از حیونم پست تره فقط یه حرومزادس

سلام بله من هستم

پنج سال قبل دوران مدرسه یکی بود یه سال ازم کوچک بود تو مدرسه باهاش دوست شده بودم تعریف میکرد یه پسر همسایه داریم ۱۴ سالشه بهم میگه با مامانم فیلم سوپر می بینم باهم حمام میریم دست به ممه هاش میزنم

من داشتم

😊

😘

↩ roxana-2002-vampire
اینا زاییده افکار جقیه باور نکن

🌷

😁

❤️

انقدر اینجا تند به کسی که نظر و عقیدشو میگه حمله میشه که ادم نمیدونه درسته حرفشو بزنه یا نزنه
من خودم با مامانم رابطه دارم، پدرم من یک سالم بود فوت کرده بامادرم ۲تایی زندگی میکنم از همون بچگی مامانم با من خیلی راحت بود و بخاطر پدر نداشتنم باهم خیلی صمیمی رفتار میکرد جلوم خیلی باز و لختی لباس میپوشید مثلا منو تا ۱۶ سالگی حموم میبرد جلوم راحت لباس عوض میکرد همینم باعث شد رفته رفته بهش حس شهوت پیدا کنم تا اینکه مامانم بیماری سرع گرفت و هر چند وقت حمله عصبی بهش دست میداد و واسه ی تایمی از هوش میرفت اولاش خیلی مترسیدم تنها هم بودم تااینکه ی بار تو حموم بود که از حال رفت مجبور شدم از حموم بکشمش بیرون لخت کامل بود همینطور که نگاهش میکردم دیدم این خودش ی فرصت خوبیه
از اون به بعد از هوش که میرفت لباساشو میدادم بالا وشلوار و دامنشو پایین میکشیدم حال میکردم تا اینکه ی سری وسط حال کردنم باهاش بهوش اومد و شوکه شد خودش عکس‌العملی نشون نداد منم سریع جم کردم خودمو
شبش اومد تو اتاقم و گفت امروز چرا اونکارو باهام میکردی گفتم دست خودم نیست بهت حس دارم کلی حرف زدیم و چندماه باهام مخالف بود که هرچقدر بیشتر راجبش حرف میزدیم نرم تر میشد تا اینکه اخرش گفتم مادرم هم تو نیاز جنسی داری هم من پس مقاومت نکن قبول کرد ولی گفت مراقب باش کسی مطلع نشه الانم چندساله مثل زن وشوهر هستیم باهمانقدر اینجا تند به کسی که نظر و عقیدشو میگه حمله میشه که ادم نمیدونه درسته حرفشو بزنه یا نزنه
من خودم با مامانم رابطه دارم، پدرم من یک سالم بود فوت کرده بامادرم ۲تایی زندگی میکنم از همون بچگی مامانم با من خیلی راحت بود و بخاطر پدر نداشتنم باهم خیلی صمیمی رفتار میکرد جلوم خیلی باز و لختی لباس میپوشید مثلا منو تا ۱۶ سالگی حموم میبرد جلوم راحت لباس عوض میکرد همینم باعث شد رفته رفته بهش حس شهوت پیدا کنم تا اینکه مامانم بیماری سرع گرفت و هر چند وقت حمله عصبی بهش دست میداد و واسه ی تایمی از هوش میرفت اولاش خیلی مترسیدم تنها هم بودم تااینکه ی بار تو حموم بود که از حال رفت مجبور شدم از حموم بکشمش بیرون لخت کامل بود همینطور که نگاهش میکردم دیدم این خودش ی فرصت خوبیه
از اون به بعد از هوش که میرفت لباساشو میدادم بالا وشلوار و دامنشو پایین میکشیدم حال میکردم تا اینکه ی سری وسط حال کردنم باهاش بهوش اومد و شوکه شد خودش عکس‌العملی نشون نداد منم سریع جم کردم خودمو
شبش اومد تو اتاقم و گفت امروز چرا اونکارو باهام میکردی گفتم دست خودم نیست بهت حس دارم کلی حرف زدیم و چندماه باهام مخالف بود که هرچقدر بیشتر راجبش حرف میزدیم نرم تر میشد تا اینکه اخرش گفتم مادرم هم تو نیاز جنسی داری هم من پس مقاومت نکن قبول کرد ولی گفت مراقب باش کسی مطلع نشه الانم چندساله مثل زن وشوهر هستیم باهم
حتی دوس داریم بچه دار هم بشیم