مرده وارد یه بار میشه و میبینه یه ظرف شیشه ای پر از پول خرد اونجا روی میز هست و یه یاددشت هم که نوشته: اگر میخوای همه این پولها رو ببری باید بتونی اسبی که ته بار بسته شده رو بخندونی (قیمت 5 دلار)
اون 5 دلار رو مییندازه توی شیشه و با اسب میرن به دستشویی بار. 2 دقیقه بعد آنها بیرون میان و اسب انقدر ناجور میخندیده که همزمان میشاشیده! پس مرده همه پول ها رو میگیره و میره.
فردا همون مرده برمیگرده به بار و میبینه اسبه و ظرف شیشه ای سر جاشون هستند اما روی ظرف شیشه ای نوشته: تو تمام این پول رو میبری اگه کاری کنی که اسبه گریه کنه (قیمت 10 دلار)
اونم 10 دلار رو میندازه تو شیشه و با اسبه میرن دستشویی 4 دقیقه بعد بیرون میان و اسبه به شدت در حال گریه کردن بوده. مرده شیشه رو برمیداره که بره که صاحب بار بهش میگه چطوری این کار رو کردی؟
مرده میگه دفعه اول به اسبه گفتم که کیر من بزرگتر از مال توئه! دفعه دوم نشونش دادم! 😁
دو تا مرد گی تصمیم میگیرن که بچه داشته باشند اما نمیخوان فرزند کس دیگه ای رو به فرزندی قبول کنند. چون میخوان بچه هر چه شبیه تر به خودشون باشه. پس هر دو جق میزنن و توی یه ظرف میریزن و از دکتر میخوان که این اسپرم ها رو برای حامله کردن یکی از دوستان دخترشون استفاده کنه.
9 ماه بعد این دو مرد گی به نوزادشون در محل نگهداری نوزادان بیمارستان نگاه میکنند. همه بچه ها دارند گریه میکنند و جیغ میزنند بجز بچه اونها. یکی از مردان گی به دیگری: ببین! بچه ما خوش رفتارترین بچه اینجاست.
پرستار که این حرف رو میشنوه میگه: بله الان اون آرومه اما صبر کنین تا پستونک رو از توی ماتحتش دربیاریم...! 😁
خوشحالم که دوست داشتی.
دومیش رو هم همین صفحه گذاشتم.
مرسی. حالا دومیش رو هم توی همین صفحه میذارم.
ایکاش یبار هم یه نفر شومبول به دستای شهموانی رو گریه بندازه
خسته نباشی:-*
من فکر کنم مطابق این جوک دوستان شومبول به سر فقط بتونن بخندونن اسبه رو!
گریه ای در کار نیست
دو تا مرد گی تصمیم میگیرن که بچه داشته باشند اما نمیخوان فرزند کس دیگه ای رو به فرزندی قبول کنند. چون میخوان بچه هر چه شبیه تر به خودشون باشه. پس هر دو جق میزنن و توی یه ظرف میریزن و از دکتر میخوان که این اسپرم ها رو برای حامله کردن یکی از دوستان دخترشون استفاده کنه.
9 ماه بعد این دو مرد گی به نوزادشون در محل نگهداری نوزادان بیمارستان نگاه میکنند. همه بچه ها دارند گریه میکنند و جیغ میزنند بجز بچه اونها. یکی از مردان گی به دیگری: بچه ما خوش رفتارترین بچه اینجاست.
پرستار که این حرف رو میشنوه میگه: بله الان اون آرومه اما صبر کنین تا پستونک رو از توی ماتحتش دربیاریم...! 😁
خنده خخخخخخخخخخخ
کدوم رو بیشتر دوست داشتی؟
مرسی. کدومش رو بیشتر پسندیدین؟
صبح شما هم بخیر. دارم اولین جوک رو میفرستم…
دو تا مرد گی تصمیم میگیرن که بچه داشته باشند اما نمیخوان فرزند کس دیگه ای رو به فرزندی قبول کنند. چون میخوان بچه هر چه شبیه تر به خودشون باشه. پس هر دو جق میزنن و توی یه ظرف میریزن و از دکتر میخوان که این اسپرم ها رو برای حامله کردن یکی از دوستان دخترشون استفاده کنه.
9 ماه بعد این دو مرد گی به نوزادشون در محل نگهداری نوزادان بیمارستان نگاه میکنند. همه بچه ها دارند گریه میکنند و جیغ میزنند بجز بچه اونها. یکی از مردان گی به دیگری: ببین! بچه ما خوش رفتارترین بچه اینجاست.
پرستار که این حرف رو میشنوه میگه: بله الان اون آرومه اما صبر کنین تا پستونک رو از توی ماتحتش دربیاریم...! 😁
دومیش جالب نبود
اینها جوکهای معروف آمریکایی هستند که من اینجا با تغییراتی نقلشون میکنم.در هر مطلبی که توی سایت گذاشته بشه عده ای هستند که ممکنه ناراحت بشن. مهم نیت این کار هست که شادی همه خوانندگان هست.
خوشحالم که دوست داشتی.
دومیش رو هم همین صفحه گذاشتم.
کارت خیلی عالیه ادامه بده
مرسی
همیشه خندون باشی…