دیشب به خودم گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی أید، از بهاری می أید که فرا میرسد.
گیاه به روزهایى که رفته، نمی اندیشد، به روزهایى می اندیشد که می آید، اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد، چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آن چه میخواهیم، دست یابیم؟
✍️جبران خلیل جبران
▫️
↩ OpenMind
خوندم تاپیکتو به عنوان یه دوست متاسف شدم براتون 😢
↩ OpenMind
خوندم، و متاسفم. جوابتو با گفتاری از صادقه هدایت دادم
ای جان محمد جان
میگردی و حرفهای دلت رو پیدا میکنی و اشتراک میزاری…
اگه اسم خودت رو هم بنوبسی، من میپذیرم
چون مطمئنم حرف دلت همینه
↩ Lor-Boy
اره خب درسته برای دیگرانه و همشونم نویسنده های خوبین، ولی حرف دلمه من خیلی کمتر از اونم که بنویسم؛ ممنون رفیق دوست داشتنیم 😍❣️❣️❣️❣️
اسم جبران خلیل جبران، برام یادآور یه خاطره ی خنثاس. هم تلخه و هم شیرینه. نه دوست دارم یادش بیفتم، نه فراموشش کنم.
تلاش می کنم اسمش رو نخونم که یاد خاطره م نیفتم.
چون حرص تخریب در ما بیشتر ازساختن هست.
↩ زشت و زیبا
خب خداروشکر خیالم راحت شد امیدوارم هیچی نباشه ❣️❣️❣️😍