اگه متاهل هستين يا رابطه جدي دارين و شيطنت در طول رابطه كردين اينجا به اشتراك بذارين بقيه هم بخونن
من خودم متاهلم و ٣٣ سالمه
خيلي شيطونم و تا حالا شيطنت زياد كردم
يكي شو الان تعريف ميكنم واستون
من يه دفتر دارم با چند تا كارمند كه يكي شون منشي بود
ميگم بود چون ازدواج مجدد كرد و رفت
بعضي روزا صبح دفتر خلوت بود و من و اون تنها بوديم
همون موقع ها هم من شهواني ميومدم و هميشه تو كلك اين منشيه بودم
دليل اصليشم اين بود كه كون گرد و گنده اي داشت
خيلي روزا خودمو رو اون كون تصور ميكردم
يه روز يكي از دوستام اومده بود دفترم
وقتي منشي واسمون چايي اورد گفت اينو ميكني ديوث ؟
گفتم نه والا ، چطور مگه ؟
گفت مشخصه از تو خوشش مياد
منو ميگي !!!
عصر تو دفتر تو اتاقم بودم بهش اس دادم
سرما خورده بود
خلاصه كنم واستون
فردا ظهرش به هواي ناهار كاري باهاش رفتم باغ يكي از دوستام و تركوندمش
اين منشي خوش كوس و كون من زياد شهوتي نبود
واسه همينم هر دفعه كه هوس ميكردم بكنمش بايد كلي نقشه ميريختم
تا اينكه به ذهنم رسيد حسادت شو قلقلك بدم
يكي از دوست دختراي قديمى زنگ زد و باهاش تو دفتر قرار گذاشتم
اين دختره رو كه ديد ديگه كاملا اوكي شد
ترسيد يوقت منو از دست نده
طوري شده بود كه تو دفتر تنها ميشديم بلافاصله ميكردمش
حتي پريود كه بود ساك ميزد
خيلي دوستم داشت
تا اينكه پدر شوهر قبليش پادر ميوني كرد و دوباره با شوهرش ازدواج كردن چون يه دختر داشتن
شمام بگين با ياداوري خاطراتتون حال ميكنين خودتون و بقيه
دوستاني كه با خوندن اين مطالب حال نميكنن لطفا نيان اينجا كه بعد بخوان اراجيف بگن
ممنون از همه
يه نفر يه خاطره بگه تا من يكي ديگه واستون تعريف كنم كه يه خانوم جا افتاده بود و شدييييدا با كلاس
با جزييات بيشتر بگين بهتره
لااقل اينو بگين كه چجوري جذب شدين
يا چجوري اشنا شدين
يه دوستي دارم كه شديدا زن بازه
زمان مجردي خيلي واسه هم دوس دختر جور ميكرديم
چن وقت پيش ماشين شو عوض كرد شيريني ماشين نو يه برنامه ٤ تا يي رديف كرد
هر دو مطلقه بودن اما اوني كه واسه من اورده بود صيغه يه يارو مايه داره پير بود
موقع سكس همش قربون صدقه ام ميرفت و ميگفت به اين ميگن بكن واقعي
احمد بايد بياد از تو ياد بگيره
طفلي احمد
ببخشید طولانی شد
خيلي باحال بود
من مشهدي ام و همونطور كه همتون ميدونين مشهد پر از هتل اپارتمانه
يكي از دوستام نزديكاي حرم يه هتل اپارتمان داره
يه روز باهاش يه قرار كاري گذاشتم گفت بيا اونجا
رفتم ديدم رسپشن هتلش يه خانم تقريبا ٢٧،٢٨ ساله و واقعا لعبت ، با خودم گفتم اينو بايد بكنم هر طور شده ، يكم واسش با شخصيت بازي و لبخند و اينا اومدم و كارمون تموم شد ، موقع خدافظي گفتم ازين به بعد بيشتر واسه شما زحمت خواهم داشت ، باروي باز و لبخند گفت در خدمتتون هستم ، از فرداش به بهانه هاي مختلف چند بار زنگ زدم هتل
تا اينكه تونستم بيرون دعوتش كنم
بردمش شانديز كه تو راه كلي حرف بزنيم
خلاصه مخشو زدم ، تقريبا هفته اي ، دوهفته اي يه با ميكردمش . چند بارم تو اتاقاي هتل دوستم كردمش ، البته فقط وقتايي كه نميتونست بياد بيرون يا شيفتش طولاني بود ، دوس داشتم الانم بود ، خيلي كسش سفيد و تميز بود ، هلو اقا هلوووو
البته اون موقع هنوز ازدواج نكرده بودم ، با خانومم دوست بوديم هنوز
اقايون و خانوما چرا نمياين از تجاربتون بگين ؟ باور كنين ياداوريش حشريتون ميكنه ، حتي شايد زنگ بزنين به كسي كه يادش كردين و دوباره يه سكس باحال رو تجربه كنين
اينجا فقط جاي شيطوناس ، اونايي كه ميخوان نصيحت و بي احترامي كنن لطفا اصلا نيان و نخونن
يعني متاهلاي شهواني اينقد مثبت ان كه شيطوني نكردن
يا دوس ندارن ياداوري شه واسشون
بيشتر بگو لطفا
البته اگه دوس داري
شايد شيطونياي شما ، فانتزيه يه عده باشه
هميشه وقتي ميرم بانك ٢،٣ تا شماره ميگيرم
اگه خانوم خوشگل و شيطون يا آدم مسن بياد حال ميدم بهشون و نوبته نزديك تر ميدم بهشون ، شيطونا ميدونن چي ميگم
يه بار بانك ملي كار داشتم خيلي هم شلوغ بود ، يه ربعي بود كه نشسته بودم و با گوشيم ور ميرفتم
سنگينيه يه نگاهو حس كردم
برگشتم ديدم يه خانومه داره نگام ميكنه اما انگار حواسش جاي ديگه بود و به اصطلاح چشاش خط گرفته بود ، لبخند كه زدم تازه چش تو چش واقعي شديم
خنده اش گرفت يكمم عشوه اش بود البته
شماره هارو نشونش دادم از دور با اشاره گفتم شماره ات چنده ؟ چشاش گرد شد و روشو اونور كرد
يكم كه گذشت و انداز وراندازش كردم ديدم خوبه خدايي
پاشدم رفتم سمتش ، ديد منو ، سلام كردم گفتم شماره ات چنده ؟
گفت وااا چه ركي شما
گفتم واسه چي ؟ يهو دوزاريم افتاد كه فكر كرده موبايل شو ميخام :-)))
خلاصه بعد از يه گپ كوتاه و آشنايي شماره مو گرفت
يه بار شام رفتيم بيرون برگشتنا دستمو ميماليد هي
فهميدم زده بالا اما هيچي نگفتم
فرداش كه سركار بودم باهاش حرف زدم و واسه عصرش قرار گذاشتيم
اينقد سفت و گوشتي بود كه هنوز ٢ دقيقه نشده بود ارضا شدم
خيلي اعصابم خورد بود ، منم معمولا يه بار بيشتر بهم حال نميده
وقت زياد داشتيم هر دو
دراز كشيده بوديم ، ميدونستم كه طفلك به شدت ميخواد
يه كليپ ماساژ نشونم داد ، كليپه خيلي خوب بود
دوباره راست شد خلاصه
تركونديم ديگه حسابي
اگه نميكردم مطمئنن ديگه ميپريد
سلام.یادمه دوسالی از متاهلی ام میگذشت واسه گرفتن اصل مدرک دانشگاهی ام رفتم شمال برگشتنی تو مسیر با اتوبوس اومدم ک یه خانم جوان صندلی جلوم بود نصف شب بود شیطنتم گل کرد گفتم یه تست کنم آروم دستمو از کنار صندلی بردم سمت اش بازواشو لمس کردم دیدم عکس العملی نداره جراتم بیشتر شدبیشتر مالیدم کم کم بردم رو سینه اش وای چ حالی داد تا آخر مسیر ممه اش میمالیدم
اولین شیطنتم شبی بود که خواهرزنم برای اولین بارمنزل ما شب رو موند و منم نصف شب رفتم کنارش با هزارتادلهره و بدنش رو که پتوازروش رفته بودکناررو حسابی نگاه کردم و کمرو خط کون خوشکلش رو دید زدم
بازم بگو
اين فانتزيه خيلياس
دوستاني كه اين مدل رابطه ها رو دوس دارن نظر بدن
? چه جراتي
من تاحالا بدون برقراري ارتباط چشمي يا حرف زدن هيچوقت جرات نكردم كسي رو لمس كنم
از خواهر زن نگو كه دل اكثر مرداي متاهل كبااابه واسه خواهر زنشون
از خواهر زن نگو كه دل اكثر مرداي متاهل كبااابه واسه خواهر زنشون
جالبه آقایون بیشتراز اینکه ازطرف خانومشون تحریک بشن دنبال شیطنت باخواهرخانوماشون هستن.خوووچه کاریه ازاول میرفتین دنبال خواهرخانوم محترم وبا اون وصلت میکردین
كلا اقايون تنوع طلب هستن
اگه ١٠ تا خواهر زن داشته باشنم ميخوان همشونو بكنن
سلام…من اینقدر شیطونی کردم که حد نداره…اما حال نوشتنش نیست… بعدا مینویسم… از بیرجندم…
واقعا اون لحظه همسرتون از این رابطه خوشحال بود خب برای من یه ذره سخته این لحظه رو تصور کردن اما واقعا وصف نشدنیه بنظرم لذت همچنین رابطه ای
منم میخوام شیطونی کنم ولی میترسم خیلی هم بهم پیشنهاد میشه مستقیم وغیر مستقیم
از كي ميترسي ؟
ادرنالینو استرس بنظرمن از خود سکس بیشتر میچسبه
ادرنالين و استرس فقط استرسه سكس تو ماشين
خيلي باحاله
و خیلی دوس دارم پسر بکنم راستش ی دوس پسرم دارم ک باهاش رابطه دارم البته فاعلم.ی حس عجیبیه هم ترس هم لذت