تا 200میلیون سال دیگر گیاهان از روی زمین محو خواهند شد. 500میلیون سال دیگر هیچ انسانی روی زمین نخواهد بود.
1.5 میلیارد سال دیگر حتی قطبها هم غیر قابل سکونت خواهند بود و حتی سوسکها هم زنده نخواهند ماند.
چگونه از پایان دنیا جان سالم به در بریم؟!
با استفاده از سیارکهای قدرت گرفته از موشکها، ما از لحاظ تئوری میتوانیم مدار زمین را به اندازه کافی دور از خورشید بکشیم. اگر از برخورد این سیارکها با زمین نگران هستیم پس ما میتوانیم با استفاده از بادهای خورشیدی که ۲۰برابر قطر زمین است یک بادبان خورشیدی برای هل دادن ما به دور از ستارهمان بسازیم.
یکی از گزینه های دیگری که هست و با آن نیاز به کار دیگری نداریم نور است. در یک میلیارد سال بعد، زمین در نور غوطهور خواهد شد، به این معنی که سلولهای خورشیدی همه توان مورد نیاز ما برای ساختن ماشینهای پشرفته را تامین خواهد کرد. اگر ما آگاهی خود را در این ماشینها بارگزاری کنیم ما میتوانیم به جاودانگی برسیم…
[تا اونموقه کی مردهس کی زنده؟ فکر «جاودانگی» از الان برا اون روز!]
سیر تکاملی ماهی به بشر شاید بنظر عجیب برسد، اما نه فقط در فسیلها بلکه در بدن خود ما شواهدی وجود دارد که این نظریه را تقویت میکند.
صورت شما بارزترین بخش وجودی شماست؛ به دنیای اطراف شما میگوید که چه احساسی دارید، که هستید و از کجا میآیید.
گرچه هرگز دو نفر صورتی کاملا یکسان ندارند، همه چهره ها دارای خصایص مشترکی هستند: دو چشم، یک بینی، یک دهن و گودی بالای لب.
شما هر روز این گودی پشت لب را در آینه می بینید و احتمالا هرگز به آن فکر نمیکنید. هیچ کارکرد مشخصی ندارد. حادثه ای در منشاء بشری و نشانه ای از پیشینه ماهی بودن ما و چهره نخستین ما.
تصاویر ویدئویی از مراحل اولیه نمو جنین انسانی نشان میدهد که چگونه صورت انسان از چرخش و به هم رسیدن سه بخش اصلی شکل میگیرد.
نحوه این روند تنها هنگامی معنا پیدا میکند که متوجه میشویم ما از نسل ماهیها هستیم.
جنین انسانی در مراحل ابتدایی بسیار شبیه جنین سایر پستانداران، پرندگان و دوزیستان است. همه اینها از ماهی تکامل یافتهاند.
**چشمان ما در کنار سر ما پدیدار می شود، اما بعد به وسط جا به جا می شود. لب فوقانی و آرواره در گردن ظاهر می شود. سوراخ های بینی و بخش میانی لب های شما از بالای سر به پایین می آید.
همه این بافتها و ماهیچه ها بدون هیچ شکاف و نقصی به هم می رسد و پیوند می خورد. اما این همه تحول و جابه جایی فقط یک رد و اثر از خود به جای می گذارد: گودی پشت لب بالا.
آناتومی انسانی ویژگی های عجیب دیگری نیز دارد که تنها با این نظریه قابل توضیح است که ما از نسل ماهی ها هستیم.
برای مثال، اگر کوسه ای را بشکافید غدد جنسی آن را در بالای سینه و پشت کبد کشف خواهید کرد.
غدد جنسی ما هم نظیر کوسه ها نخست در بالا و نزدیک کبد ظاهر می شود. اما بر خلاف کوسه ها به تدریج به پایین می رود.
این غدد در زنان تبدیل به تخمدان و در نزدیکی رحم مستقر می شود.
آنها در مردان تبدیل به بیضه می شود، اما برای پایین رفتن و ورود به کیسه بیضه باید مسیر طولانی و دشواتری را به سمت جنوب طی کند.
در طی این سفر، دیواره شکم جنین مذکر ضعیف می شود و به همین دلیل احتمال دچار شدن مردان به فتق در ناحیه کشاله ران بیشتر از زنان است.
فتق کشاله ران بصورت توده و یک برآمدگی ظاهر می شود و ممکن است دردناک باشد. این توده معمولا هنگامیکه شما دراز می کشید ناپدید می شود.
این برآمدگی در واقع بخش هایی از شکم شماست که از دیواره ضعیف ماهیچه ای عبور می کند و بیضه های شما در هنگام حرکت خود به سمت پایین بر جای گذاشته است.
فتق کشاله ران معمولا باید تحت جراحی قرار گیرد. اگر شما بدشانس و دچار آن هستید، ماهی را مقصر بدانید.
سکسکه
عامل سکسکه گرفتگی دیافراگم، عضله بزرگی در سینه است که با بلع غیراختیاری دنبال می شود. ریشه هر دوی اینها در آب است.
در ماهی ها پیامهای اعصابی که تنفس را کنترل می کند با سفری کوتاه از ساقه مغز به دستگاه تنفسی زیر گلو می رود. در انسانها این وضعیت کمی پیچیده تر است.
برای تنفس، ساقه مغز ما باید پیامی نه فقط به گلو، بلکه به سینه و دیافراگم بفرستد. این هماهنگی پیچیده به این معناست که اعصاب ممکن است گرفتگی عضلانی ایجاد کند که این خود به سکسکه منجر می شود.
وقتی سکسکه شروع شد، یک موتور ساده ای که بنظر می آید ما از یکی از اجداد دوزیست خود به ارث برده ایم آن را ادامه می دهد.
برای قورباغه ها، این عصب کنترل کننده، کارکرد مفیدی دارد. اجازه می دهد دریچه شش هنگام تنفس باز بماند، اما هنگام خوردن آب بسته شود.
اما برای بشر و سایر پستاندارانی که سکسکه می کنند، این هیچ کارکردی ندارد و فقط نشانه دیگری است که ما با دوزیستان اجداد مشترکی داریم.
من تحقیقاتی زیادی در این باره نکردم . ولی نه میتونم باور کنم که خدا رفته چن تا گل رو چسپونده به هم و انسان درست وکرده و نه هم میتونم با این سطح تکامل از انسان و با این ژنوم پیچیده و این توانایی های خارق العاده ای که داره، باور کنم که مثلن انسان از نسل میمونه و از تکامل ماهی به اینجا رسیده!
?_
اون وخ انتظار داری «این سطح تکامل از انسان با این ژنوم پیچیده و این تواناییای خارقولاده» با اجی مجی لاترجی یهویی پدید اومده باشه!؟
چارلز داروین:«ما باور میکنیم که ماه ها،ستارگان،سیاره ها،عالم و هر سامانهای که در آن هست تحت قوانینی راهبری شوند، اما در مواجهه با موجودات زنده انتظار داریم حتی کوچکترین حشره طی عملیاتی ویژه خلق الساعه شده باشد!»
من تحقیقاتی زیادی در این باره نکردم . ولی نه میتونم باور کنم که خدا رفته چن تا گل رو چسپونده به هم و انسان درست وکرده و نه هم میتونم با این سطح تکامل از انسان و با این ژنوم پیچیده و این توانایی های خارق العاده ای که داره، باور کنم که مثلن انسان از نسل میمونه و از تکامل ماهی به اینجا رسیده!
?_
اون وخ انتظار داری «این سطح تکامل از انسان با این ژنوم پیچیده و این تواناییای خارقولاده» با اجی مجی لاترجی یهویی پدید اومده باشه!؟
چارلز داروین:«ما باور میکنیم که ماه ها،ستارگان،سیاره ها،عالم و هر سامانهای که در آن هست تحت قوانینی راهبری شوند، اما در مواجهه با موجودات زنده انتظار داریم حتی کوچکترین حشره طی عملیاتی ویژه خلق الساعه شده باشد!»
مام نگفتیم که با اجی مجی به وجود اومده. بلکه عرض نمودیم که انقده اوسکول هم نیستیم که بخوایم از نسل ماهی باشیم!! به هر حال نظرمون رو گفتیم ?
هر موقع که تحقیق کردم، جوابتون رو میدم!! با توجه به اینکه زیست شناسی در حوزه ی تخصصی ماست ?
_
البته اگه با طرز تفکر "اوسکولپنداری نسل ماهی" بخوای پیش بری، نتیجه تحقیق واست تلختر از این حرفا میشه.
چه بسا اجدادت از نسل ماهیا هم عقبترن:← «تکسلولیای کف اقیانوس»
عرض شد خدمتت که! این روند تکامل و پیچیده شدن، حرف یکی دوسال و چنصدسال نیس، ملیونها و شاید میلیارد سال طول کشید که جاندارا از گونه اولیه به این مرحلهای که در حال حاضر هسن تقسیم بشن. این انحراف فکری ناشی از اونجاس که خیال بر این میره فقط انسان هوشمنده و سایر جونورا از همه لحاظ ازش سَوان. درصورتی که هوش میمون و دلفین و کلاغم کم نیس، اگه انسان امروزی در کمال خودخواهی مسیر تکامل بقیه حیوونارو مسدود نمیکرد، شاید امروز به لحاظ قوه هوش، رُغَبایی هم بینشون داش.
ضمن اینکه این پیچیدگی چندان عجیبم نی که فرض بر این بره که حتمن نخشهای پشت ماجرای اینچنین شدنِ گونه انسان بوده. چه بسا ناهنجاریا و قروقاطی بودنایی هم تو سیستم دسگاه جانداران از جمله انسان هس که فرضیه وجود هوشمند پشت اینا رو به کلی مردود میکنه.
این تاپیکو ببین: «اثبات اینکه موجودات جهان را خدا خلق نکرده است»
_
مرسی، تو همیشه لطف داری ?
_
مرسی، تو همیشه لطف داری ?
فدات دلم برات تنگ شده تاپیک جدیدی زدی اخیرن؟ (blush)
_
تکامل که دیگه اظهرمنالشمسه! کسی که امروز تکاملو بخواد رد کنه مث اینه که وجود خورشیدو بخواد رد کنه.
_
مرسی، تو همیشه لطف داری ?
فدات دلم برات تنگ شده تاپیک جدیدی زدی اخیرن؟ (blush)
_
دل به دل را داره.
از اون زمان که تو کمفروغ شدی من شونصدتا تاپیک زدم! ? تو پروفایلم ببین ;)
_
مرسی، تو همیشه لطف داری ?
فدات دلم برات تنگ شده تاپیک جدیدی زدی اخیرن؟ (blush)
_
دل به دل را داره.
از اون زمان که تو کمفروغ شدی من شونصدتا تاپیک زدم! ? تو پروفایلم ببین ;)
?
اووه مای گاد چه فعااال ? بله دیگه در برابر کاربرایی مثه تو ما کرمه شب تابیم گه گته میایم سک سک میکنیم ?
شامپانزه از لحاظ ژنتیکی به حدی به انسان نزدیک است که در واقع باید آن را در خانواده ای که انسان نیز بدان تعلق دارد یعنی سَرده (هومو) جای داد.
“کدهای حیات” انسان 99.4 درصد با شامپانزه اشتراک دارد.
انسان نیز به سرده هومو متعلق است.
انسان، که نام علمی آنها هوموساپین است، درحال حاضر تنها ارگانیسم زنده این سرده است، هرچند برخی از موجودات منقرض شده مانند نئاندرتالها (هومو نئاندرتالیس) نیز بخشی از این رده بنده جانوری (سرده) هستند.
تیم دانشگاه دیترویت در تحقیقات خود به مقایسه ۹۷ ژن مهم از شش گونه مختلف پرداخت. این گونه ها شامل انسان، شامپانزه، گوریل، اورانگوتان، میمون های جهان کهن و موش بود. دانشمندان براساس این قیاس یک شجره فرگشتی (تکاملی) که میزان قرابت میان ارگانیسم ها را محاسبه می کرد خلق کردند.
براساس این تحلیل، شامپانزه ها و انسان با 99.4درصد شباهت ژنتیکی، شاخه های مجاور را در شجره خانوادگی اشغال می کنند. شاخه بعدی در این شجره به گوریل ها، اروانگوتان و بعد از آنها میمون های جهان کهن قرار می گیرند.
هیچ یک از پستانداران عالی پیوند نزدیکی به موش نداشتند. دکتر وایلدمن گفت: «میتوان گفت که انسانها و شامپانزه ها همانقدر به هم نزدیک هستند که، برای مثال، اسب و خر.»
وی گفت: “از زمان ارسطو این پنداره وجود داشت که انسان در راس زنجیره ای بزرگ حیات قرار دارد موجودات ساده تر در رده های پایین تر زنجیره می ایستند. اما درحالی که این موضوع برای برخی از مردم کاملا مشهود به نظر می رسد، داده ها چنین چیزی نمی گویند.”
برگرفته شده از “بی بی سی”