تو مثل ِ سرزمین ِ من بـــزرگی
که هر شب داره به تاراج میره
یکی از دامنت میره به معراج
یکی با دامنت معراج ، میره !
همون جایی که بـــــه تیراژ ِ موهات
کتاب ِ ضــعــفــتـــو ، تالیف کردی
نشستی مشق ِ چشماتو نوشتی
یه دنیا رو بلاتکلیف کردی
اسیر ِ بی گناه ِ ترس و تقدیــر
رفیـــق ِ اشک و خون و آه و ناله
دلــیـل ِ اختلاف ِ بین ِ ادیان
معــمّـــایی ترین بحث ِ رساله
تو مرز بین اسلام و یهودی
گناه ِ سیب ِ لبنانو بپوشون
یه چیزی رو تنت بنداز دختر
بلندی های جولانو بپوشون !
چقد باید سر ِ تو جنگ باشه
سَر ِ دنیا رو با چی گرم کردی
تو باید دست ِ شیطونو ببندی
تو کــــه حتی خدا رو نرم کردی
تو مثل سرزمین من بزرگی
که هر شب داره به تاراج میره
یکی از دامنت میره به معراج
یکی با دامنت معراج میره
این تاپیک خراب شده بود و
به ادمین عزیزپیام دادم که
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار ;-)
قافیه چو تنگ آید
شاعر به جفنگ آید
انگار کسی حال کل کل نداره
کدوماش؟
خی شما ل بده
کدوماش؟
خی شما ل بده
لبش می بوسم و در می کشم مِی
به آبِ زندگانی برده ام پِی!
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
خب بيايد شروع كنيم
بيت اول ميگم و با حرف اخرش دوست بعدي
الا يا أيها الساقي (بقيه اش بلد نيستم:( )
ك عشق اسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها
کدوماش؟
خی شما ل بده
لبش می بوسم و در می کشم مِی
به آبِ زندگانی برده ام پِی!
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
یا وفا یا خبر وصل ِ تو یا مرگِ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
باید الف میدادی
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
کدوماش؟
خی شما ل بده
لبش می بوسم و در می کشم مِی
به آبِ زندگانی برده ام پِی!
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
یا وفا یا خبر وصل ِ تو یا مرگِ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
باید الف میدادی
آمدی جانم ب قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
???
اي ك دستت مي رسد كاري بكن
پيش از آن ك از تَو نيايد هيچ كار
کدوماش؟
خی شما ل بده
لبش می بوسم و در می کشم مِی
به آبِ زندگانی برده ام پِی!
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
یا وفا یا خبر وصل ِ تو یا مرگِ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
باید الف میدادی
آمدی جانم ب قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
???
اي ك دستت مي رسد كاري بكن
پيش از آن ك از تَو نيايد هيچ كار
روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم/ در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
کدوماش؟
خی شما ل بده
لبش می بوسم و در می کشم مِی
به آبِ زندگانی برده ام پِی!
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
یا وفا یا خبر وصل ِ تو یا مرگِ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
باید الف میدادی
آمدی جانم ب قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
???
اي ك دستت مي رسد كاري بكن
پيش از آن ك از تَو نيايد هيچ كار
روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم/ در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
من از دلبستگی هایِ تو با آیینه دانستم
که بر دیدار ِ طاقت سوز ِ خود عاشق تر از مایی
یک مرغ گرفتار در این گلشن ویران
تنها به قفس ماند و هزاران همه رفتند
خون بار، بهار! از مژه در فرقت احباب
کز پیش تو چون ابر بهاران همه رفتند
کدوماش؟
خی شما ل بده
لبش می بوسم و در می کشم مِی
به آبِ زندگانی برده ام پِی!
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
یا وفا یا خبر وصل ِ تو یا مرگِ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟
باید الف میدادی
آمدی جانم ب قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
???
اي ك دستت مي رسد كاري بكن
پيش از آن ك از تَو نيايد هيچ كار
روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم/ در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
عاشق این بیتم… من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم…
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم
خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم
پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم
میخواهمت چونان که شب خسته خواب را
میجویمت چونان که لب تشنه آب را
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران زریقت بعد از این تدبیر ما
اگه تو شاعری من بچه کس کن
سر کیرم بشین کتلت درس کن
شاید ربطی به تاپیک یا کسی که ازش نقل کردم نداشته باشه ولی گفتم بزارم بخندین ?
اگه تو شاعری من بچه کس کن
سر کیرم بشین کتلت درس کن
شاید ربطی به تاپیک یا کسی که ازش نقل کردم نداشته باشه ولی گفتم بزارم بخندین ?
نه شاعر نیم من که شیر نرم / نگر تا که کون تو را میدرم
اگه تو شاعری من بچه کس کن
سر کیرم بشین کتلت درس کن
شاید ربطی به تاپیک یا کسی که ازش نقل کردم نداشته باشه ولی گفتم بزارم بخندین ?
با بد کسی در افتادی داداش. یادمه یه جوابیه برای این شعر گفته بودم.
تو ار بچه شیری منم شیر نر / به کونت کنم من یکی کیر خر تو ار جت پرانی منم دزد شب / الخ...اگه تو شاعری من بچه کس کن
سر کیرم بشین کتلت درس کن
شاید ربطی به تاپیک یا کسی که ازش نقل کردم نداشته باشه ولی گفتم بزارم بخندین ?
با بد کسی در افتادی داداش.
یادمه یه جوابیه برای این شعر گفته بودم.
شاعر اورده که اسم کیرخر نیار بیا اینو بگیر در کونت بزار
از خودم بود ?
اگه تو شاعری من بچه کس کن
سر کیرم بشین کتلت درس کن
شاید ربطی به تاپیک یا کسی که ازش نقل کردم نداشته باشه ولی گفتم بزارم بخندین ?
با بد کسی در افتادی داداش.
یادمه یه جوابیه برای این شعر گفته بودم.
شاعر اورده که اسم کیرخر نیار بیا اینو بگیر در کونت بزار
از خودم بود ?
شعرشد کسشعررو که هرروز داریم میگیم.
ای روز برآ که ذرهها رقص کنند
آن کس که از او چرخ و هوا رقص کنند
جانها ز خوشی بیسر و پا رقص کنند
در گوش تو گویم که کجا رقص کنند
درخواب ناز بودم شبی دیدم کسی در میزند/در را گشودم روی او دیدم غم است در میزند
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
طریقت نگه نیست
طریقت نگه نیست
اشتباه تایپی بود
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند / به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
ای دوستان بی وفا از غم بدآموزی وفا/با همه بیگانگی سر میزند هر شب به ما
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
ای دوستان بی وفا از غم بدآموزی وفا/با همه بیگانگی سر میزند هر شب به ما
آنیم که داغی چه گران در دل ماست / وان کان حقایق تو بدان سینه ماست
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
ای دوستان بی وفا از غم بدآموزی وفا/با همه بیگانگی سر میزند هر شب به ما
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
ای دوستان بی وفا از غم بدآموزی وفا/با همه بیگانگی سر میزند هر شب به ما
آنیم که داغی چه گران در دل ماست / وان کان حقایق تو بدان سینه ماست
به تاپیک منم سر بزن تازه گذاشتم
مقایسه
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
ای دوستان بی وفا از غم بدآموزی وفا/با همه بیگانگی سر میزند هر شب به ما
آنیم که داغی چه گران در دل ماست / وان کان حقایق تو بدان سینه ماست
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی/ تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی/ تو خود اسرار نهانی/ تو خود باغ بهشتی…
بقیه رو حوصله نداشتم☺☺☺
دیشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
تو خوبتر ز ماهی,من اشتباه کردم
دوشینه پیش رویت آینه را نهادم
روز سپید خود را آخرسیاه کردم
…
هر صبح یاد رویت تا شامگه نمودم
هر شام فکر مویت تا صبح گاه کردم
ای دوستان بی وفا از غم بدآموزی وفا/با همه بیگانگی سر میزند هر شب به ما
آنیم که داغی چه گران در دل ماست / وان کان حقایق تو بدان سینه ماست
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی/ تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی/ تو خود اسرار نهانی/ تو خود باغ بهشتی…
یک دشمن دونست که باقیست به میدان