من در آغوشِ تو 🎈

1400/04/23


دستانش را گرفته بود و پشت هم می‌بوسید امّا نگاهش از چشمانش جدا نمی‌شد. چون بتی که مقابلش نشسته باشی . لبانی که به هم دوخته شدند و دستانی که به سوی عریانی می‌رفتند. دکمه‌ها یک پس از دیگری باز شد. امّا لب‌ها همچنان در هم می‌لولیدند. دستان مردانه‌اش درست روی برجستگی پشتش بود و دستان ظریف‌ِ زن با دندانه‌های زیپ دست و پنجه نرم می‌کرد. موج‌های عمیق و کوتاهی که از گردن به شکم و کمر و بعد پاها می‌رسید. صدای ناله‌های گوش‌نواز را نمی‌شد شنید ولی تمام موهای تنم را سیخ کرده بود . بدن سفید و ساق پای ظریف استخوانی‌اش در هوا رقصید و چرخید و روی تخت رها شد . قدرت مردانه‌اش را به رخِ زن می‌کشید و نگاهش از چشمانش جدا نمی‌شد.حالا دو تن و سه تکه لباس مانده بود برای اینکه من‌ها، ما شوند. ضربان قلبم تند شده بود، حس می‌کردم او منم یا من او، درست روی تخت، پوشیده از گلبرگ‌های قرمزِ رُز. پرده‌ها را چرا کنار زده اند؟؟ برای من؟؟ انگار صدایم را شنید . روبروی پنجره ایستاد و دو طرف پرده را کشید و در ریل حرکت داد تا آنها را به هم رساند و مرا پشت سایه‌ها جا گذاشت.
ضربان قلبم تندتر شد، داستان نیمه تمام دوست نداشتم. دستم را بین ران پاهایم تکان دادم و تا کشاله ی ران چپم بالا‌ آوردم و دوباره سُر دادم بین پاهایم و سکونت‌ دوباره. این بار جز قطرات عرق و نفس‌های عمیق و کشیده چیز دیگری هم بود. آخرین تکّه‌ی لباس را از پاها گذراند و پرت کرد. پای مردانه‌اش را در سایه هم می‌شد تشخیص داد. دستانش را دو طرف تخت گذاشت و یک لحظه تنها یکی شد . قوس بدن لطیفش کمر مردش را شکست می‌داد و تابع خود می‌کرد. حرکت ماهیچه‌ی پشتش وصف نشدنی بود. انقباض و انبساط‌های پی در پی عضلات شکم . صدای کوبیده شدن فنر های تخت به صفحه‌ی زیرش را هم تصوّر می‌کردم. سایه‌ها آنقدر واضح بود که چیزی از مقابل چشمانم پنهان نبود. در هم می‌پیچیدند و باز می‌شدند. دستان سفید و صافش گل برگ ها را چنگ می‌زد. گویی شب عروسیشان است. غرقِ خوشی بودند. امّا انگار نه، اشتباه کردم. قلبم از تپش ایستاد . صدای‌در همه چیز را خراب ‌کرد. راه فرار حمام بود . از جلوی پنجره‌ی اتاقم رفتم جلوی پنجره ی پذیرایی‌. بهتر شد، اینجا هنوز پرده‌ها به هم نرسیده‌اند که هیچ، پنجره هم باز است. آن هیبت مردانه کِی تمام لباس هایش را پوشید؟! نمیدانم امّا سیگار هم گیرانده بود. چشمانش را به قفل در دوخته بود. انگار کسی کلید در قفل چرخاند و وارد شد. مرد مسنی بود، نگران و عصبی. پس صدای در را درست شنیده بودم. چه زیرکانه همه چیز را مثل یک ساعت قبل نمایش دادند. …
نفر بعدی هم حوله پوش از حمام بیرون آمد که مرد مسن، خطابش را به او تغییر داد. از حرکات دستش معلوم بود کم عصبانی نیست. خواستم سیگاری روشن کنم که قصه را بهتر دنبال کنم امّا فریاد زد: دختر چندبار بگم از دوماااااد سیگاری‌متنفرم، کی تو خاندان ما اهل این چیزا بوده. از وقتی این یک لاقبا رو آوردی و گفتی می‌خوامش، هر غلطی کردی هیچی نگفتم چون مرغت یه پا داره و میگی شوهرمه، باشه؛ الانم که حجله به پا کردین . ولی تا وقتی این سیگار بکشه از عروسی خبری نیست… اَه.
آنقدر بلند می‌گفت و عصبانی بود که حتی صدای به هم کوبیدن دستانش را هم شنیدم. بعد هم سمت در رفت و این‌بار صدای لنگه‌ی در که زبانه‌اش در چهارچوب جا گرفت فضا را پر کرد. از سر کنجکاوی چشمانم را به جلوی در خانه دوختم مرد از در بیرون آمد و کلیدش را در قفل دو تا خانه آن طرف تر فرو کرد . اینجا بود که با خودم گفتم عجب دختر شیردلی، کنار خونه باباش عشق و حال به پا کرده و هیچم نمی‌ترسه. دست مریزاد. خواستم این‌بار واقعا سیگاری روشن کنم، فندک به میانه‌ی لب‌هایم نرسیده بود که دیدم دختر همسایه هم سیگار به لب نگاهم می‌کند. دستی تکان داد و پرده را کشید. این‌بار پرده ضخیم بود و بالاجبار بی‌خیال ادامه‌ی داستان شدم …اما نمی‌دانم چرا بین پاهایم خیس بود…!!

پایان

سپیده🎈


برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-07-14 22:02:23 +0430 +0430

↩ Rolling stones
آره بابا خبر نداری 😂

1 ❤️

2021-07-14 22:02:51 +0430 +0430

↩ Rabbit131313
خیلی خوبه 🤗 منتظرم بخونمت😍

1 ❤️

2021-07-14 22:10:59 +0430 +0430

سلام،قشنگ بود بانو،اگر اشکالی نداشته باشه یه فضولی کوچیک بکنم و اونم اینکه یکم گنگ بود،مجبور شدم بعضی جملات رو دو سه بار بخونم تا بتونم هضمشون کنم و این،همین یه نکته ریز خسته ام کرد،اما در کل چیزی از زیبایی قلم شما کم نمیکنه و … مرسی 🌹

1 ❤️

2021-07-14 22:22:36 +0430 +0430

👍👌🌹

2 ❤️

2021-07-14 22:29:33 +0430 +0430

↩ داریوشم
ممنونم ازتون. کاش میگفتید کجاش براتون گنگه تا نوشته های بعدی اشکالمو رفع کنم 🙏❤

1 ❤️

2021-07-14 22:31:05 +0430 +0430

↩ Arsalan7576
هیچ فقط بلاک میشی تا مث گاو سرتو نندازی پایین هرجایی بری و لقمه گنده تر از دهنت برداری که خفه بشی ! 😊
پ.ن: با عرض پوزش از جامعه‌ی گاوها !!!

1 ❤️

2021-07-14 22:31:20 +0430 +0430

↩ Eldorado5555
🙏😍❤

1 ❤️

2021-07-14 22:35:44 +0430 +0430

↩ sepideh58
خواهش میکنم،ممنون از شما بابت وقتی که گذاشتین،حقیقتش الآن که دوباره میبینم،شاید گنگ کلمه غلطی بود،نتونستمم کلمه درستی پیدا کنم،شاید باید بگم از کلماتی استفاده کردین که کمتر پشت هم نوشته میشن (نمیدونم تونستم منظورمو درست برسونم یا نه).اما برای مثال این جمله رو دوبار خوندم،مرسی از قلمتون
“ دستم را بین ران پاهایم تکان دادم و تا کشاله ی ران چپم بالا‌ آوردم و دوباره سُر دادم بین پاهایم و سکونت‌ دوباره…”

1 ❤️

2021-07-14 22:47:51 +0430 +0430

↩ Rabbit131313
اینههم حرفیه ، فقط باید بهشون گوشزد کنی کنکور که زن نیست چه علاقه ای دارن به پشتش

2 ❤️

2021-07-14 22:50:21 +0430 +0430

↩ sepideh58
خودت چرا کم‌کار شدی ؟
نکنه پشت کنکوری هستی؟
نمیگی کم‌کاری میکنی فن هات استخون درد میگیرن؟

1 ❤️

2021-07-14 22:55:28 +0430 +0430

↩ داریوشم
بابتش عذر میخوام .حق با شماست گاهی‌قلمم یکم مبهم مینویسه و سعی میکنم درستش کنم‌.ممنونم بابت گوشزد 🙏❤

1 ❤️

2021-07-14 22:56:01 +0430 +0430

↩ .Nazanin.
فدای تو بشم نازنین جان من‌.ماچ بهت عشق جان .❤❤❤❤❤😍😍😍😍

1 ❤️

2021-07-14 22:57:19 +0430 +0430

↩ Rolling stones
من کنکوری نیستم امّا کنکوری‌ها را دوست دارم (امام سپیده ۵۸)😂
من که هستم یه نگاه به پروفایلم بنداز هفته قبل چند تا تاپیک داشتم 😂🤦‍♀️

1 ❤️

2021-07-14 23:02:29 +0430 +0430

درود بر شما
موضوع بکر و عالی
🌹🌹

1 ❤️

2021-07-14 23:02:37 +0430 +0430

↩ sepideh58
😂😂😂
اتفاقا داشتم سری زنهای صبح های زود رو همین الان میخوندم ، تلخ ، تاثیر گذار و در حد تیم ملی باور پذیر ، چقدر رئال مینویسی حضرت امام،
میدونی گاها فکر میکنم لذتی شهوانی میبری از ریدن به اعصاب خواننده

1 ❤️

2021-07-14 23:03:59 +0430 +0430

↩ sepideh58
نفرمائید بانو،گوشزد؟اصلا و ابدا،عرض من همون فضولی بود.چون در کل هم داستان زیبا بود و هم قلم شما توانا…مانا باشید 🙏🌹

1 ❤️

2021-07-14 23:05:49 +0430 +0430

یجا اون اولا که زاویه دید یوهو عوض شد، میخواستم تندی بیام پایین مچتونو بگیرم. ولی گفتم بذار بخونمش تا ته بعدش. بعدش دیدم عه نهههه! رودست زدین بهم و رکب خوردم انگار 😂 😂 😂

بسیار حس و حالشو دوست داشتم. مخصوصا اونجایی که سر همین قضیه غافلگیر شدم اصن اوف!

خلاصه که 🌹 🌹 🌹

3 ❤️

2021-07-14 23:06:31 +0430 +0430

↩ sepideh58
🙏🙏🙏

1 ❤️

2021-07-14 23:45:12 +0430 +0430

↩ sepideh58
خواهش میشود عزیزی گلی 🤗😘❤❤

1 ❤️

2021-07-14 23:54:53 +0430 +0430

واااااو اینقدر عالی نوشتی ادم حس دید زدن این صحنه ها رو داره
انگار یه گوشه ایستادی و یواشکی یه عشق بازی رو تماشا میکنی
تو بی نظیری دختر مهربون 💋💋💋💋💋🌺🔥❤️

1 ❤️

2021-07-15 00:01:57 +0430 +0430

↩ Rolling stones
بله بله😬😂😂

2 ❤️

2021-07-15 00:52:43 +0430 +0430

↩ آواره مست
سبک من بی حیایی خالصه
تو سکس حیا معنی نداره
البته برای من 😈😈

0 ❤️

2021-07-15 07:52:31 +0430 +0430

زیبا و ملموس مث همیشه…

1 ❤️

2021-07-15 08:03:15 +0430 +0430

↩ آواره مست
خو به یاد اون سکس می‌نویسم
قلمم شهوتی میشه 😈😈

1 ❤️

2021-07-15 09:04:31 +0430 +0430

↩ آواره مست
دیگه کاریه که از دستم برمیاد 😁😁😈😈😈

0 ❤️

2021-07-15 11:24:53 +0430 +0430

↩ darvack
ممنونم ازتون داروک عزیز 😍🙏🎈

0 ❤️

2021-07-15 11:25:54 +0430 +0430

↩ Rolling stones

میدونی گاها فکر میکنم لذتی شهوانی میبری از ریدن به اعصاب خواننده

وای دهنت سرویس پسر 😂😂😂😂😂😂😂🤦‍♀️

1 ❤️

2021-07-15 11:26:26 +0430 +0430

↩ داریوشم
فداتون بشم افتخاریه برام😍🙏

1 ❤️

2021-07-15 11:27:43 +0430 +0430

↩ The.BitchKing
اووووف به بیچ کینگ رکب زدم 😎😎🤣😍
عزیزمی خودتم میدونی ❤
خلاصش همین بود 😍❤🎈

1 ❤️

2021-07-15 12:19:23 +0430 +0430

↩ Shab.n1
😍😍😍❤❤❤😘😘😘

1 ❤️

2021-07-15 12:19:53 +0430 +0430

↩ Saraaajooon
جووووون خب😍😍😍😍😍😍❤

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «