امشب پیشمه! از اون همه شیطنت و دیوونگی فقط چند خط اخم روی پیشونیش جا مونده. هر چی اصرار میکنم تا با من درد و دل کنه نمیکنه! سکوت و صدای قل قل قلیون ملودی حضور اوی من در پیشمه. تا به خودم بیام پیکش رو به سر میکشه و دوباره همون اخم تکراری. چشمای هفت رنگش رو به موبایلش خیره میکنه و هی چشماش رو از رد شلاق نگاهم میدزده!
رفته رفته کشمش کاشمر تقطیر شده به وجودش رخنه میکنه و دود قلیون مثل بمب ساعتی گرمی و سنگینی سرش رو دو برابر میکنه.
حس تناقض عجیبی تموم وجودم رو فرا میگیره و با اینکه پیشم دارمش، بازم دلم بیشتر براش تنگ میشه. حال اون بچه مدرسهای رو دارم که توی چند روز تعطیلات به مسافرت میره ولی بدون توجه به منظرهی زیبا همهی فکرش توی امتحان ریاضی شنبهی هفتهی بعدی گیر کرده.
هر از گاهی چند کلمه حرف بینمون رد و بدل میشه و این سکوت کر کنندهی حاکم بینمون دوباره با حرفهاش از هم پاره میشه. دوباره به رخ شیطونش خیره میشم و اینبار توی رنگ هفتم از چشماش خودم رو محو میکنم. دوباره اخم میکنه و چشماش رو از چشمای هیزم دور میکنه و به نا کجاها خیره میمونه.
هر از گاهی که یواشکی از زیر چشمهاش نگاهم میکنه حلقهی اشک جمع شده توی چشماش مستی رو از سرم میپرونه.
با خودم حس میکنم انگار عادت کرده به من، به بودن در کنار من و با این روش میخواد انتقام بگیره از جسم و روح خودش.
پژمرده میشم و اینبار من چشمام رو از رد چشماش میدزدم و به پیک پر توی دستم خیره میشم. عصبی میشه، ناراحت میشه بغض میکنه و بغضش رو با پیکش سر میکشه. اشکهاش روی گونههاش میریزه و با باز کردن کش از موهاش موج موهای طلایی رنگش دلم رو آروم میکنه.
تا به خودم بیام لبامون به هم قفل میشه… فقط رد ناخنهاش رو روی بدنم احساس میکنم و جز سیاهی و سکوت چیزی رو به یاد ندارم…
با بی توجهیش پلکهام رو از هم جدا میکنم و بدن لخت جا مونده توی رخت خوابم رو کنار جنازهی بدن عریانش پیدا میکنم…
پ.ن: ادیت نیاز نیست!
↩ Szahed
دادا چی شده خبر ندارم تو هم پروفتو مثل من پیر مرد کردی:D
خیلی وقته نیستم انگار همه پیر شدن
↩ Szahed
عیبی نداره پیر شدن بعضی وقتا بد نیست
همه یه جوری پیر میشن
منو هم همهی کارکترهایی که مینویسم پیر میکنن
تا وقتی که روح از بدنم پر نکشه وقت دارم برای پیر شدن
↩ be=to=che
530 دا ویو ۳ تا کامنت انگار بچه ها دنبال داستان بمبن 😀
نوید امشب بمب توی پی وی تو میترکه و بعد از چند روز توی کل سایت های سکسی موافقی؟!
↩ Alpha Plus
ببین به پسر بچهی ۲۵ ساله چقدر میتونه پیر تر بشه
تو هم بهم بگو عمو
دارم میبینم تازه به دوران رسیده های خود باور کرده رو
هاهاها
مثال ما مثل مثال نسل یکه به نسل پنج
خیلی از اینا حتی نمیدونن نسل چهار چیه