امروزه پول پادشاه آرزوهاست، پول موفقیت است و این یعنی هرچه بیش‌تر پول داشته باشیم، موفق‌تریم.مگر نه؟!
حتی ارزش‌های فرهنگی‌مان هم پولی شده‌اند. دیگر فروتنی مد نیست، بیش از حد بی‌بخار شده! می‌توانیم خیلی راحت با یک کلاهبرداری اینترنتی پولدار شویم، فقط کافی‌ست ادعا کنیم در هر زمینه‌ای متخصص و عقل‌کُل‌ایم، یا مثلا کافی‌است یک فیلم سکسی از خودمان پخش کنیم تا همین بشود دلیل شهرت‌مان! این اتفاق هر روز می‌افتد؛ این که بدون داشتن ذره‌ای - حتی ذره‌ای - صلاحیت و شایستگی، به ثروت، شهرت، مقام، قدرت و حتی احترام برسیم.
همه دل‌مان می‌خواهد موفق شویم. اما سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که موفقیت را در چه می‌بینیم؟ پول بیش‌تر؟ خانواده سالم؟ شهرت؟ آرامش؟ ابراز خودمان؟ هنرمند بودن؟ تبدیل جهان به مکانی بهتر؟ مدام این سوال را از خودتان بپرسید: “من موفقیت رو توی چی می‌بینم؟” کامیابی‌تان قرار است چگونه حاصل شود؟ به چه چیزی وابسته‌اید؟ ممکن است جواب‌تان با گذشت زمان تغییر کند و این چیز خوبی‌ست، اما پیشنهاد می‌کنم لطفی در حق خودتان بکنید، جواب‌تان هرچه هست، چیزی را انتخاب نکنید که روح‌تان را به خطر بیندازد. شما کی هستید؟ دل‌تان می‌خواهد کی باشید؟ این‌ها را اولویت‌بندی کنید و بابت چیزی که با شخصیت‌تان همسو نیست، بیخود وقت‌تان را تلف نکنید. خودتان را معتاد و وابسته خواسته‌های مزخرف نکنید؛ شاید امروز مقبول و همه‌پسند باشند و طعم شیرینی بدهند، اما چیزهایی را از وجودتان می‌دزدند، چیزهایی که بعدها ارزش‌شان را می‌فهمید.

*** چراغ سبزها، نویسنده:متیو مک‌کانهی، ترجمه: سمانه پرهیزکاری، انتشارات:میلکان