بحریست بحر عشق، که هیچش کناره نیست
آنجا، جزآنکه جان بسپارند، چاره نیست
درون همهی ما، گیاهیست پیچان و مست که عشقش نام کردند و از نقطهی سویدای دل آب مینوشد و در اعماق تمام یاختهها، ریشه دارد. از دریچهی چشم، نفس میکشد و با احساس، ارتباط عمیق دوستی دارد.
اینگونه، آدمی شکل گرفت و او را تسخیر کرد و رنگ دیگری بر جهان او پاشید. دریایی در لیوان انسانیّت! بیکرانگی ابدی در آینههای روبهرو. غلیان احساس در تموّج روح و شناورشدن در آسمان مهر. عشق، رنگ بیرنگیهاست. گرمای آتشی سوزان است. ناب است. آفتاب است. جوهر وجودی مخلوقات است.
دورهی چهارم جشنوارهی بزرگ داستان نویسی، در حالی برگزار خواهد شد که مسیری روشن را در پیش روی میبینیم و مسافران این جاده، مشتاق رسیدن به مقصدی تابناکند.
به استقبال و تلاش شما عزیزان شرکت کننده، سختی راه، هموار شد. همراهی با شما، لذّتبخشترین خاطرات این سفر بیپایان است.
از تمام علاقمندان و دوستداران داستان نویسی، دعوت میشود که برای ساختن خاطراتی پایدار، همراهیمان کنند.
یک قصّه بیش نیست، غم عشق و این عجب
کز هر زبان که میشنوم، نامکرّر است
شرائط شرکت و ارسال :
• فرصت ارسال داستانها، از تاریخ تاپیک، به مدت ده روز است.(از ۱۴ فروردین ماه تا ۲۴ فروردین ماه)
• آثار باید تم اروتیک داشته باشند.
• حداکثر ۵۰۰۰ کلمه باشد.
توضیحات تکمیلی :
• آثار بدون نام و مشخصات، در اختیار داوران قرار میگیرد و بر اساس معیارهای تعیین شده، داوری خواهند شد.
• فضاسازی مناسب، شخصیت پردازی قوی، کلیشهای نبودن و توصیف قوی و زیبای صحنههای اروتیک، کلّیّت موضوع و نداشتن غلط املایی و نگارشی در امتیازدهی، تأثیر دارند.
• نویسندگان، باید در قالب تگ انتخابی هیئت داوران، داستان های خود را ارسال کنند.
• تگ انتخابی این ماه، «عاشقانه » است و تمام آثار باید از تم انتخابی، پیروی کنند. تاکید میشود باید تم اروتیک نیز رعایت شود.
• معیار امتیازدهی، بین یک تا ده خواهد بود.
•داستانهایی که از هر کدام از تمهای این دوره پیروی نکنند حذف خواهند شد.
•داستانهایی که از میزان کلمات خواسته شده بیشتر باشد حذف میگردند و به داوری نمیرسند.
• داستان ها باید در خصوصی سپیده ارسال شوند.به داستانهایی که برای داورها فرستاده میشوند یا در تاپیک قرار میگیرند ترتیب اثر داده نمیشود.
•داورهای هر دوره حق شرکت در مسابقه را نخواهند داشت .
جوایز :
• داستان برگزیده، بدون نوبت و با تگ داستان برندهی جشنواره، منتشر میشوند.
• بقیهی داستان ها نیز به ترتیب امتیاز، هرشب بدون نوبت منتشر میشوند.
• از طرف ادمین، برای نویسندهی برندهی جشنواره، جایزهی ویژهای در نظر گرفته شده که با ارز دیجیتال پرداخت خواهد شد.
• اسامی داوران (بدون ترتیب):
۳. Lor_Boy
۴. Hidden.moon
۶. sepideh58
••• توضیح ضروری این که ایدهی این کار،
توسط محمد عزیز به ادمین پیشنهاد شده است.
از ایشان بسیار سپاسگزاریم.
اوّلین دورهی جشنوارهی داستان کوتاه شهوانی
↩ om1d00
اصلا قابل قبول نیست .یه قهوه و یه موزیک انرژیتو برمیگردونه😌
↩ om1d00
من شخصیت عجیب غریبی دارم امید 😂🤦♀️
توی زندگی عادی بشدت دام هستم😎
خودمم توی تم دور قبل گیرم هنوز جا داشت چندین دوره تکرارش میکردم انقدر خوندن داستان های اس ام جذابه برام.
امیدوارم هربار این جشنواره پربارتر بشه که میشه گفت آینهی کمیتی و کیفیت نویسندههای سایته
آفرین به حامیهاش
↩ om1d00
موافقم باهات😎 حالا وقتتو الکی به بطالت نگذرون برو مدادتو بتراش و بنویس
↩ Rabbit131313
ممنونم از کامنت پر انرژیت🙏🤩 افتخار بده بنویس خب
↩ sepideh58
در اونحد که نیستم حالا
ولی تمام سعیم رو میکنم اگه شد افتخار حضور داشته باشم
↩ om1d00
من حواسم خیلی جمعه🧐😂 بخصوص تو .میخوام ببینم عاشقانه چه میکنی
همینجا جا داره از همتون تشکر کنم مخصوصا داوراها من میدونم چقدر سخته وقت میذارین.
من تلاش سپیده جان رو به چشمام دارم میبینم که عدالت رعایت بشه. ممنونم سپیده جان مطمئنن اگر نباشی جشنوارهای هم نیست. 🌹🌹🌹💖💖💖
پیشاپیش از نویسندگان و دوستانی که از جشنواره حمایت میکنن سپاسگذارم. 🎈🎈🎈🌹🌹🌹🌹
تشکر از اقای احساس عزیزم بابت این ایده ی خوبشون🌹
باز همتی سپید گون جوشید و دلگرم به حضور یاران و همراهانی مشتاق، مسیری آغاز شد که نجواهای عاشقانه را به ذهنیتی خلاق و قلمی توانمند سپار و نقش زند بر لوح ابیض، روایتی اینبار عاشقانه…
منتظر داستانهای شما عزیزان و سروران هستیم…
دنیا دنیا تشکر از سپیدهی عزیز که اگر نبود پشتکار و صبوریاش این جشنواره اینگونه شکوفا و سر زنده نبود…
محمد عزیز… که ایده پردازی کرد و چه ایدهی نابی…
مفتخرم در جمع سرورانی خردمند و اندیشمند باشم که در کسوت داوری، نهایت انصاف و دقت را همیشه و همیشه به کار بستهاند…
دم همگی گرم
دلتون شاد
و لبتون خندان…🍃🌹
عاغا اون میزگرد داورا، اولا که گرد نیست؛ دوما اون لحظه عکس جمعی گرفتن، آرش خان و سپیده از دو طرف داشتن نیشگونم میگرفتن زیر میز؛ منم در حال داد زدن، دهنم وا موند و عکاسه عکس گرفت … 😑😑😑 هرچی هم گفتم از نو بگیر، گفت لاکغلطگیر همینجوریشم درحال فرار بود، به زور تو عکس افتاد، الان دیگه تو کادر جا نمیشه. پیگیر شدم ازشون که چرا داشتین فرار میکردین، گفت “این هیولایی که هیدن مون پشتش سوار کرده میخواست گازم بگیره، از ترس جون زدم به چاک …”
این وسط لربوی هم سیگار دود میکرد 😬 بعید نمیدونم هوار زدن هیولاعه بخاطر دود سیگار بوده باشه 😞😞😞
حالا ازین جفنگیات بگذریم، از تشکر و قدردانی ها هم که خزش کردیم بگذریم، میرسیم به چهاردهمی که نفهمیدیم به نیت چهارده معصوم انتخاب شده یا با قلاب گرفتن انتخابش کردن؛ و جشنواره ای که بازم افتخار داریم که داستانا قشنگتون رو قبل از بقیه بخونیم 😃😃😃 به به! شاعر میگه “همه چی آرومه، من و این همه خوشبختی محاله” (یه چیزی تو این مایه ها)
خلاصه که خوشبختیم و مفتخر 🌹 🌹 🌹
عاغا اون میزگرد داورا، اولا که گرد نیست؛ دوما اون لحظه عکس جمعی گرفتن، آرش خان و سپیده از دو طرف داشتن نیشگونم میگرفتن زیر میز؛ منم در حال داد زدن، دهنم وا موند و عکاسه عکس گرفت … 😑😑😑 هرچی هم گفتم از نو بگیر، گفت لاکغلطگیر همینجوریشم درحال فرار بود، به زور تو عکس افتاد، الان دیگه تو کادر جا نمیشه. پیگیر شدم ازشون که چرا داشتین فرار میکردین، گفت “این هیولایی که هیدن مون پشتش سوار کرده میخواست گازم بگیره، از ترس جون زدم به چاک …”
این وسط لربوی هم سیگار دود میکرد 😬 بعید نمیدونم هوار زدن هیولاعه بخاطر دود سیگار بوده باشه 😞😞😞
↩ The.BitchKing
سعید جان،
من که تازه دارم فندک میزنم، هنوز دودی راه ننداختم که تو داد بزنی…
هرچی هست همون زیر میزه …😆😆😆😆😆
انصافا هنوز دارم میخندم به کامنتت…
دمت گرم دلاور…😘✌