یه دوستی دارم به اسم علی که آرایشگاه داره
کارشم خدایی حرف نداره.
هفته ای دو سه بار برای حالت دادن به موهام میرم پیشش.
از من ۱۲ سال کوچیکتره و خیلی بیبی فیسه.
ببینیش میگی ۲۰ سالشه.
این علی اقای ما فصل تابستون یه شاگرد اورد به اسم دانیال.پوست سفید.سن ۱۶.چهره خوشگلی داشت که همه تو نخش بودن که بکننش.
انقدر خوشگل بود که من همیشه از علی میپرسیدم این همه خوشگلی این پسر به کی رفته؟مامانش باید خیلی خوشگل باشه.

بعداز مدتی علی بهم گفت مامان باباش هر دو سیاه هستن و اصلا خوشگلم نیستن.
من تعجب کردم گفتم پس این چرا انقدر سفید و خوشگله.مگه میشه؟
علی: راستش دانیالو به فرزندی قبول کرده بودن
بچه واقعیشون نیست.
حالم خیلی گرفته شد چون تمام تمرکزم به این بود که مامانشو ببینم و برم توکار مخ زدن.
دانیال پسر شیطون و از اون بچه پروها بود.
که هرکی میومد مغازه دوستم، باهاش کلکل میکرد.
کلی بهش تیکه مینداختن مثل عجب هلویی هستی.جوووون چه کونی و…
دانیال بدش نمیومد و یه چرتی جواب میداد.
من اصلا اهل همجنس بازی نیستم.
و حتی به فکر این موضوع که دانیال ببرم خونه بکنمش نبودم.
یواش یواش دانیال سرشوخی با من باز کرد و چرت میگفت.یروز بهش گفتم دانیال من کیرم رو پسر بلند نمیشه ولی اگه بخوای به شوخی با من ادامه بدی میبرم میکنمت درس عبرت بشه برات.
دانیال: هه ،من خودم بکن همه ام.عمرا بتونی.

علی بهم گفت هادی ولش کن بچس نمیفهمه.
بیخیالش شدم.
تا این که یروز دیدم منو فالو کرده.
از لیست فالورهای علی پیدام کرده بود.
گاهی یسری سوال راجب دوست دختر و…ازم میپرسید.
تا اینکه یروز که رفتم ارایشگاه علی هنوز نیومده بود و دانیال تنها نشسته بود.
سر صحبت باز شد.
گفت با دختر دوستم ولی نمیدونم چجوری باید سکس کنم باهاش.اوردم خونه اما واقعا نمیدونم چطور سرحرفو باز کنم.
بهش گفتم کاری نداره.
بشین کنارش.دستت بنداز رو شونش اروم اروم دستت بزار رو سینه یکم بمالش.
یا دستت بزار روی رونش.
دستشو بگیر تو دستت یکم دستش بمال بعدش بوس کن.واکنشش ببین و بعدش ازش لب بگیر.
نگران نباش اون اگه نمیخواست با تو خونه نمیومد.
بهش گفتم روسری یا شالش بردار با لاله گوشش بازی کن.گردنش بوس کن.لاله گوشش بخور و لیس بزن.
گفت خب‌ بلد نیستم جسارتشم ندارم.
گفتم کاری نداره.
واقعا بدون هیچ منظوری لاله گوشش خوردم و پشت گوشش لیس زدم چندتا بوس از گردنش و بعدش یکم گردنش مکیدم که یهو دیدم شل شد.
بیخیال شدم.
شمارمو گرفت تک زد منم شمارش ذخیره کردم.
یبار زنگ زد من خونه بودم جواب دادم گفت یروز میخوام بیام خونت.ولی علی نمیزاره.
میخوام برای فردا ازش مرخصی بگیرم بیام خونه تو.ولی بهش نگی.
هادی: اااا نمیترسی بکنمت🤣

دانیال: لوس نشو جدی میگم.
در ضمن من خودم با کسیم فقط به اون میدم.

اینو که گفت چشمام گرد شد.گفتم پس رفیق فاب داری حالا بکن شما کی هست؟

اولش یکم ناز کرد و بعدش گفت کیه.من میشناختمش.
خلاصه فردا صبحش اومد خونه و من واقعا میلی برای کردنش نداشتم.
یکم برای دختر و رابطه و…پرسید بهش راهکار دادم.
گفت میشه تمرین کنیم.گفتم یعنی چجوری.
خودشو بهم نزدیک کرد و گوشمو خورد و تمام کارهایی که اونروز باهاش کردم انجام داد بعدش گفت خوب بود؟
گفتم اره ولی سعی کن نفست به گردنش بخوره.
و براش انجام دادم که یهو شرت و شلوارش کشید پایین دراز کشید رو مبل.گفت بیا بکن.
برای اینکه سوتفاهمی پیش نیاد بگم که روی مبل چهار نفره نشسته بودیم.
اولش جا خوردم.ولی نمیدونم چی شد که منم شلوارم تا زانو کشیدم پایین کیرمو گذاشتم لای کونش و عقب جلو کردم.
و در همین حین لپش بوس میکردم.
دانیال تا کیرم رفت لای کونش یه آه خیلی خوشگلی گفت که کیف کردم.
در‌گوشش یواش گفتم لامصب من پسر نمیکنم ولی تورو نشد نکنم و الان میخوام بکنمت.

دانیال: بکن منو

و یه خنده از سر رضایت کرد.
یکم لاپایی کردمش بلند شدم از روش گفتم بریم تو اتاق.
رفتیم توی اتاق برگشت لبشو گذاشت رو گردنم و شروع کرد خوردنش.
بهش گفتم لخت شو.
تمام لباساش در اورد و منم لخت شدم.
همونطوری که ایستاده بودیم از پشت چسبیدم بهش کیرمم لای کونش و گردنش لیس زدم تا پشت گوشش.
لاله گوشش میخوردم زبونم کردم تو گوشش چرخوندم.
دانیال باز شل شد.نشست کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد خوردن کیرم.
لامصب یجوری ساک میزد که میخواست جونم از کیرم بیاد بیرون.
دستم گذاشتم رو شونه هاش کیرمو توی دهنش عقب جلو میکردم.
کیرمو کشیدم بیرون نشستم رو تخت اومد پایین تخت بین پاهام نشست بیست دقیقه ای برام خورد.
با دستش کیرمو میمالید و میخورد.
گفتم دراز بکش رو تخت.به شکم دراز کشید.
زبونم گذاشتم پایین کمرش.
لیس زدم تا رو گردنش.
انقدر حال کرد که صدای آهش در اومد.
دراز کشیدم روش کیرم لای رونش گذاشتم.
شونه هاشو میخوردم.
گردنشو خوردم.
برگشت لبشو چسبوند به لبم و شروع کرد خوردن لبم.
نشستم روی روناش ژل ریختم لای کونش.
گفتم خودش لای کونش باز کرد.سرکیرم گذاشتم رو سوراخش فشار دادم رفت توش.
اول یه تکون خورد ولی بعدش هیچی نگفت.
انقدر‌ رفیق فابش کون اینو کرده بود که زود کیرم رفت توش و درد زیادی نداشت.
همونطور که روی رونش نشسته بودم اروم کیرمو تو کونش عقب جلو میکردم و دستمم رو دستاش که گذاشته بود روی لپ کونش گذاشتم.
حرکت کیرم که تو کونش عقب جلو میشد نگاه میکردم.
دانیال لباشو گاز میگرفت و گاهی اه میگفت.
لامصب مثل دخترها حال میکرد که میکنیش.
کیرمو از کونش در میاوردم دوباره میکردم تو کونش و تند تند میکردمش.
و باز همینکارو تکرار میکردم.
بعدش خواست پوزیشن عوض کنم.
به کمر خوابید پاهاش داد بالا و من کردم تو کونش.حالا داشتم صورتشو نگاه میکردم که چشماش بسته بود و ناله های ریز از سر لذت میکرد.
منم تو کونش تلمبه میزدم.
چند دقیقه با این حالت کردمش گفتم به شکم بخواب.
کیرمو کردم تو کونش و روش دراز کشیدم.
تمام وزنم روی دانیال بود و داشتم میکردمش.
دانیال زیر من داشت لذت میبرد.
و من گردنو و گوش دانیال میخوردم و کونش میکردم.
دستم بردم زیرش کیرشو گرفتم دستم.
چندتا تلمبه زدم که دانیال آبش اومد و ریخت روی تخت🥺

منم چندتا تلمبه زدم و بدنشو لمس میکردم و کونش میکردم تا آبم اومد همشو تو کونش خالی کردم.

روش ۱۰ دقیقه خوابیدم بودم تا اروم اروم کیرم خوابید و از کونش اومد بیرون.
بعدش بلند شدم با دستمال لای کونش پاک کردم.
ملحفه رو تا جایی که میشد با دستمال پاک کردم.
و انداختم ماشین لباسشویی.

دانیال خیلی خوشش اومده بود و کلی تشکر کرد.
اخر تابستون هم از مغازه دوستم رفت.
اخه دیگه داشت مدرسه ها باز میشد و باید میرفت مدرسه.

امیدوارم خوشتون اومده باشه.