کونی که ازش سیر نمیشم

1390/06/24

این داستانی که میخوام تعریف کنم شروعش بر میگرده به 3 ساله پیش
یه روز داشتم با یاهو مسنجر چت میکردم که دیدم یه نفر پی ام داد ،،،
طرف گی بود ولی نه از اون گیا که شما فکر میکنید،،من خودم هم از گی بدم میاد،،،خلاصه شروع کردیم به چت کردن با هم اون میگفت من دنبال کسی هستم که با من باشه و بمونه تا باهام سکس کنه،بهش گفتم یعنی تو هم میخوای سکس کنی؟ گفت نه فقط تو منو بکنی من اینجوری بیشتر لذت میبرم،،،یکماه با هم تلفنی صحبت میکردیم یه روز گفت بیا ببینمت.اولش میخواستم ولی انقدر اصرار کرد که راضی شدم و رفتم سر قرار دیدمشففففپسر توپول و سفید و خوشگلی بود و قدش یه ذره از من کمتر بود.اون از من خیلی خوشش اومده بود ولی من بازم تردید داشتم…خلاصه منو به زور گیر داد که بریم خونه شون و من هم قبول کردم و رفتم …توی راه که میرفتیم بارون بدی گرفت بطوری که تا رسیدیم خونشون جفتمون کاملا خیس شده بودیم…رسیدیم خونشون و دیدم کلید انداخت و در و باز کرد .تعجب کردم یعنی کسی خونشون نبود
خلاصه اصلا توی اون شرایط و دیدار اول قصد حرف زدن در مورد سکس سخت بود آخه ما توی تماسای تلفنیمون زیاد از سکس حرف نمیزدیم…
من که لباسم خیس خیس شده بود …به من گفت لباستو در بیار تا خشک بشه من لباسمو در هوردم و با رکابی بودم اون موقع هم من باشگاه میرفتم و هیکل قشنگی داشتم،،،اومد کنارم نشست و با هم صحبت میکردیم…دیدم هی به من نزدیکتر میشه من هم خب چرا دروغ بگم آدم شهوتی هستم اونم بدش اینم که خوشگل و سفید و تپل و …
خلاصه همینجوری که نزدیک میشد دیدم لبامون داره میرسه به هم تا اون موقع از هیچ پسری لب نگرفته بودم.تا لبامو به لباش چسبوندم دیدم داره از حال میره همین که باههش لب تو لب بودم دیدم دست منو گرفت و چسبوند به کونش
بد جوری داغ کرده بودم و راست کرده بودم
دیگه نفهمیدم تو چه حالیم خوابوندمش و سریع شلوارشو در اوردم تا کیر منو دید گفت وای…
گفتم چیه میترسی گفت نه ولی آروم
اولش نمیذاشت بکنم توش میگفت بذار لاپام اما یدفعه تا اونجایی که زور داشتم کردم توی کونش صداش در اومد و لی دگه کار از کار گذشته بود تا به خودم اومدم دیدم حسابی کردمش و آبمو ریختم توی سوراخش
بعد از اون قضیه دیگه گیر داده بود که هر هفته باید بیای و منو بکنی
الان 3 ساله البته الان دیگه دیر به دیر میرمولی نمیدونید چه هیکلی داره وقتی لخت میشه …
من دیوونه کونش شدم و هر چند وقت یکبار به درخواست و التملس اون میرمو یه حال اساس باهاش میکنم

24080 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2011-09-14 23:37:17 +0430 +0430

سلام من نیما هستم 17 ساله قد 178 و… من از بچگی با خانواده مامانم خیلی رابطه داشتم مثلا میرفتم خونشون 2 3 روز میموندم من 1 خاله دارم 28 ساله قد 170 و یک بچه 2 ساله داره رنگ پوستشم روشنه
تابستونه امسال تازه مدارس تعطلیل شده بود رفتم خونه مامان بزرگم بعد از دو سه روز خالم اومد اونجا شوهرش هم برای 1 هفته رفته بود مسافرت {با دوستاش} داشتیم حرف میزدیم تا ساعت 4 صبح داشتیم بگو بخند می کردیم خالم رفت بچه شو تو اتاق بخوابونه وقتی بچش خوابید بعد از نیم ساعت همه رفتن بخوابن منم به خالم گفتم اگه مشکلی نداره بیام تو اتاق شما بخوابم اونم قبول کرد وقتی رفتم تو اتاق جای منو اونوره بچش گذاشت منم رفتم تو جا اون پاشو کشیده بود طرفه من .
منم دیدم داره پاهاش تکون می خوره پاهامو زدم به پاش بعد از چند دقیقه پاشو جمع کرد من کمکم پامو بردم طرفش تا رسید به رونش {اتاق تاریک بود } خودش پاهاشو جمع کرد منم با ترس پامو بردم طرفه کسش اون هر چند دقیقه یک بار پاهاشو بازو بسته می کرد من دیگه دلم طاقت نیورد و اروم زیر پتو جای سره پامو عوض کردم و با دستام کسشو لمس می کردم حساس می کردم که کسش خیس شده من اروم شلوارشو پایین کشیدم و دستمو کردم تو کسش و هی تکون می دادم کمکم سرمو بردم بالا و تیشرتشو در اوردم و سینه حاشو تکون می دادم سریع شلوارکم رو در اوردم و کیرمو گذاشتم وسط پستوناش جلو عقب می کردم اونم خودشو زده بود به خواب ولی کیرمو گذاشتم در دهنش هی میزدم به لباش تا یکم دهنشو باز کرد منم کیرمو با تمام وجود کردم تو دهنش وقتی داشت جلو عقب می کرد ابم ریخت تو دهنش دیگه از حال رفته بودم که چشاشو باز کرد دیدم منم سرخ شده بودم ولی کم نیوردم رفتم باز سراغ کسش کسشو خردم دیگه ساعت نزدیکا 5:15 صبح بود باز کیرمو کردم تو کسش به اه کوچک کشید وای چه حالی میداد اولین بارم بود که کیرم انقدر جا راحت رفته بود داشتم کیرمو جلو عقب می کردم که باز دیدم داره ابم میاد باز کیرمو در اوردم ریختم رو پستوناش دیگه همین طوری افتاده بودم روش که دیدم صدا بچش میاد داشت گریه میکرد من زود بلند شدم لباسامو پوشیدم اونم سریع لباس پوشید و رفت بچشو بخوابونه منم دیگه داشتم از بی خوابی می مردم تا رفتم سره جام خوابم برد و باز فردا ظهر وقتی همه خواب بودن یک بار دیگه با هم حال کردیم
از اون روز به بعد 3 4 بار دیگه با هم رابطه داشتیم

نوشته:‌ نیما

0 ❤️

2013-01-10 17:45:19 +0330 +0330

کون لق جفتتون.آخه کونه گی باز برو کونتو بده تورو چه به داستان نوشتن.ریدی تو هرچی داستانه.یکی میخواد تو رو بگاد حالا اومدی شر میگی هرکی میخواد هستیم در خدمتش.بیا درخدمت کیرم باش.کونی…

0 ❤️

2013-01-29 08:17:57 +0330 +0330
elnaz MI.jpg سلام دوستان این دختر کون مشتی داره من کردمش بچه رشته
2 ❤️

2023-09-01 20:10:18 +0330 +0330

↩ sajjadsexy1988
من چی پس؟

0 ❤️

2023-09-01 20:13:14 +0330 +0330

عالی بود. . 👌👌👌👌👌👌🌹😉😉🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏🙏

0 ❤️

2024-01-22 05:42:32 +0330 +0330

واقعن خیلی آماتور ومصنوعی بود طرف گی بود و خودش،داشت دنبال کیر و بکن می‌گشت بعدش میاد میگه لاپایی بزن؟؟؟؟؟؟ و الکی اومد بهت کون بده

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «