ⱢƟȒƁƟƳ❤007
🍃…
در این شهر
کوچه هایش را
خیابان هایش را
حتی گوشه های
دنجِ کافه هایش را
بلد شده ام و پرسه می زنم…
اما
گاهی
میان آدمها
گم می شوم…
انگار
بلد نیستم
آدمهایش را هنوز…
🍃🌹…A-H
خسته ام از تمام آدمها
شهر تهران ز دود پر شده است
هست هامان به بود مى مانند
ذهن من از نبود پر شده است
.
.
.
توى كافه ميان قهوه و دود
عشق را تلخِ تلخ مى نوشند
به تن فكرهاى فرسوده
رخت هاى قشنگ مى پوشند…
شعر از خودم
پلیز دونت کپی😊
↩ Mastewine
مینا بانو ممنون
مثل همیشه لطف داری…🍃🌹
دیشب سیگار گرفتم یاد شما بودم، مالربورو پایه بلند گرفتم…😃👋
↩ Lor-Boy
بسلامتییی ،پايه بلند خيلي دوست دارم
ممنونم ک ب یادم بودی🥰🥰🥰🌺🙏🏾
خیلی خوبه واقعن
این سبک شعرها معمولن واسه من حالتِ ناراحتی و غم و مشکلات و اینجور موضوعها رو یادآور میکنن بخاطر همین زیاد سراغشون نمیرم؛
ولی شعرهایی که میگی در تضاد با کلماتی که بهکار میبری، حسِ تازگی رو بهم القا میکنه که هر شعر یک تجربهی جدیده انگار
نمیدونم چرا ولی دلیل جاذبهای که ازش حرف میزدم اینه
↩ Unavailable_Boy
ای جاااان صدرایی
پسر با غیرت و باعشق
نیستی هااا… بیا پیشمون اونور…۹😘👋
نه بخت بد مراست سامان!
و ای شب،
نه توراست هیچ پایان…
نیما_یوشیج
↩ Joodii_abot
و ای شب،
نه توراست هیچ پایان…
مرسی از نظر و شعر زیباتون…🍃🌹