13 روایت از خیانت زنان و مردان از زبان کاربران

1402/07/18

خیانت به پارتنر به یکی از موضوعات رایج و بحث‌برانگیز در ردیت تبدیل شده است. 13 مورد از داستان‌هایی را بررسی می‌کنیم که همگی در واقعیت اتفاق افتاده‌اند.



«خیلی سگ بودم و دلم تنوع می‌خواست. فقط برای سکس باهاش رابطه داشتم؛ نه این‌که عاشق دختره باشم. همه‌ش از سر شهوت بود. الان کلا با ترس زندگی می‌کنم و روابطم مدام تحت تأثیر خیانتای گذشته‌م آسیب می‌بینن چون نمی‌تونم به کسی اعتماد کامل داشته باشم. دوست‌دخترم دوبار باهام قطع رابطه کرد چون واقعاً تلاقی حس ناامنیمو سر اون درآورده‌ بودم»
اخیراً ماجراهای زنان و مردانی که به پارتنرشان خیانت کرده‌بودند و دلیلشان برای این رفتار را بررسی کردیم و ماجراهای وحشتناکی بودند. در پاسخ، داستان‌های بسیار جذابی مطرح شد.


بنابراین در این پست به عجیب‌ترین داستان‌های خیانت آقایان و خانم‌ها می‌پردازیم.
نکتۀ قابل توجه 1: بعضی از داستان‌های از ردیت و اکانت u/Aggravating-Angel21 برداشته شده‌اند.
نکتۀ قابل توجه 2: چند موردی که در ادامه می‌خوانید، در پست‌های قبلی تکرار شده‌اند.
نکتۀ قابل توجه 3: محتوای این پست شامل موضوعاتی مثل خشونت خانگی و تجاوز است. در صورتی که به این محتوا علاقه‌ای ندارید، از خواندن ادامۀ مطلب خودداری کنید.


  1. «بزرگ‌ترین دلیلی که باعث شد خیانت کنم، اعتیادم به سکس بود. از نامزدم بیش از حد معمول درخواست سکس می‌کردم. به‌تدریج یادگرفتم وقتایی که ردم می‌کنه، تو اینترنت دنبال پارتنری برای سکس باشم. برای همین یکیو که بهم نزدیک بود و مثل من اهل سکس بودو پیدا می‌کردم. به خودم یا دوست‌دخترم احترامی نمی‌ذاشتم و تمام سعیم پرکردن خلاء دورونم با رضایت جنسی از طرف آدمای ناشناس بود. خلائی که بعداً فهمیدم که ریشه‌اش تو نبود اعتماد به‌نفس و انگیزۀ درست برای زندگیه»


    این ماجرا برای سال‌ها ادامه پیدا کرد. بارها تلاش کردم آدم وفادار و قابل اعتمادی بشم تا بتونم کنار کسی که تا الان عاشقش بودم زندگی خوبی داشته باشم.
    مسلماً تا آخر یکم به‌خاطر کارایی که کردم از خودم متنفرم ولی بقیۀ زندگیمو وقف زنی که دوسش دارم می‌کنم. همیشه زندگیمو مدیون زنی هستم که صرف‌نظر از آسیب‌هایی که بهش زدم منو پذیرفته و عاشقم مونده.
    کاربر ردیت: u/Zen_Aether

  1. «وقتی با زنم تازه آشنا شده بودم خیلی سکس می‌کردیم، در حدی که شاید چندبار در روز باهم سکس داشتیم. حتی بعد از این‌که باهم تو یه خونه زندگی کردیم، تنها موقعی که هر روز باهم سکس نمی‌کردیم، وقتایی بود که برنامۀ هفتۀ کوسه از تلویزیون پخش می‌شد (که تازه اون موقع هم دوست‌دخترم برام ساک می‌زد). ولی از یه روزی به بعد کلاً سکس نکردیم و این قضیه قطع شد. بعد از این‌که سه‌هفته پشت سر هم هربار که ازش سکس خواستم درخواستمو رد کرد، باهاش درمورد این قضیه حرف زدم و در جواب بهم گفت که گاهی اوقات برای یه مدتی میل جنسیش کم می‌شه. منم کاملاً درکش کردم چون یه‌وقتایی برای خودمم پیش می‌اومد. ولی این سه‌هفته تبدیل شد به سه‌ماه و حرف‌زدن درموردش هیچ چیزیو بهتر نکرد. بهش گفتم که سکس نداشتنمون چه حسی بهم می‌ده و اگر کاری هست که به حل مشکل کمک می‌کنه، بهم درموردشون بگه، ولی در جواب بهم گفت که اصلاً مشکل مربوط به تو نیست و دلیل دیگه‌ای داره. بعد از شش ماه دست از تلاش و تقلا برداشتم. حس می‌کردم زشتم و کسی منو دوست نداره. یه خانمی تو محل کارم بود که خیلی از من خوشش می‌اومد و باهم تو یه شیفت کار می‌کردیم. چندباری باهم قرار گذاشتیم و بعد بهم گفت که حتماً باید زنمو ترک کنم»


    با این حرفا قصد ندارم کاری که کردمو توجیه کنم؛ من واقعاً گند زدم به همه‌چی. هیچ‌کس نباید کاری که من انجام دادمو تکرار کنه. اگر بودن تو یه رابطه این‌قدر آزارتون می‌ده که حس می‌کنید باید بهش خیانت کنید، ترکش کنید. می‌دونستم کاری که انجام می‌دم اشتباهه و می‌دونستم که اگر همسرم بفهمه خیلی ناراحت می‌شه، ولی هیچ‌وقت فکر نکردم که کارم چقدر بهش آسیب می‌زنه.
    اگر مجبور شم یه بار دیگه اون چهرۀ درهم شکسته‌شو، موقع صحبت درمورد خیانتم ببینم، حاضرم قبلش 1000 بار مرده باشم. هیچ‌وقت خودمو برای کاری که کردم نمی‌بخشم و می‌دونم که یه‌بخشی از وجود همسرم هم هیچوقت منو نمی‌بخشه.
    کاربر ردیت: u/Educational-Fish9157

  1. «مدتی می‌شد که با یه پسر خیلی خوب سکس داشتم. خیلی باهاش راحت بودم و واقعاً آدم فوق‌العاده‌ای بود. هم‌زمان که باهاش رابطه داشتم، منتظر بودم که دوست‌پسرم از خدمت برگرده. خیلی مشتاق برگشتنش بودم و فکر می‌کردم که اونم همین‌قدر برای رابطه با من اشتیاق داره، ولی رابطۀ ما رسمی نبود. تصورم این بود که رابطه‌م با این پسر جدید چندان طول نکشه و قبل از برگشتن دوست‌پسرم رابطه‌مون خراب بشه، ولی برخلاف تصور من قبل از برگشتنش خیلی هم صمیمی شدیم. خیلی رُک به اون پسره ماجرا رو گفتم و همون‌موقع متوجه شدم که دنبال رابطۀ جدی‌تریه. اون زمان منم همین حسو بهش داشتم ولی به دوست‌پسرمم علاقه داشتم. دوست‌پسرم از خدمت برگشت خونه و باهاش خوابیدم. وقتی به دوستم ماجرا رو گفتم، بهم رُک گفت که دیگه نمی‌خواد منو ببینه یا باهم صحبت کنه. فکر می‌کنم یکم این حرفش خشن بود چون ما فقط باهم سکس داشتیم و رابطه‌مون جدی نبود، اما ظاهراً احساسات دیگه‌ای هم بین ما به‌وجود اومده بود»


    کارما واقعاً جدیه و من تقاص اشتباهمو پس دادم. معلوم شد که دوست‌پسرم تمام این مدت یه دوست‌دختر داشته که ازم قایمش می‌کرده و بعد از چندماه سکس با من، درموردش فهمیدم. بنابراین، نه‌تنها احساساتم کاملاً جریحه‌دار شد، بلکه آدم خیلی خوبی که می‌تونست نیمۀ گمشدۀ من باشه رو هم از خودم دور کردم. دوست‌پسرم الان با همون دختری که مدام باهاش به من خیانت کرده بود، ازدواج کرده و یه بچه هم ازش تو راه داره (شرط می‌بندم به اینم داره خیانت می‌کنه).
    با آدمی که یه عوضی از آب درومد، به یه آدم خوب لطمه زدم و یه رابطۀ فوق‌العاده رو از دست دادم. هیچ‌وقت خیانت نکنید.
    کاربر ردیت: u/purebredginger

  1. «بش خیانت کردم [چون] می‌خواستم ارزشمو بفهمم و اعتمادبه‌نفسم حین سکس با زنا بیشتر بشه. جوری که من بزرگ شده بودم، رفتارکردن با زنا رو یاد نگرفته بودم. تو دانشگاه، یکم روی خودم کار کردم تا اعتمادبه‌نفسم بهتر بشه، چون تمام زندگیم دوست داشتم کسیو پیدا کنم که همون‌قدر که ازش خوشم میاد، منو دوست داشته باشه. همیشه دلم یه دوست‌دختر می‌خواست. هرچی اعتمادبه‌نفسم بهتر شد، شانسم با خانوما هم به‌تدریج بهتر شد. بعد از یه مدت تونستم یه دوست‌دختر پیدا کنم (که خیلی باهام رفتارش خوب بود)، ولی من از رابطه باهاش راضی نبودم. برای همین بازم دنبال تقدیر و توجه از سمت زن‌ها بودم که باعث خیانت به دوست‌دخترم شد. فک می‌کردم با این کار دارم به اعتمادبه‌نفسم کمک می‌کنم چون اجتماعی‌تر شده بودم و بیشتر خودمو بروز می‌دادم، ولی بعداً فهمیدم که از درون، به اندازۀ قبل احساس ناامنی می‌کنم. من حتی تو خانواده‌ای بزرگ شده بودم که اصلاً نمونۀ خوبی برای روابط سالم نبودند. همۀ دایی‌هام زن‌باز بودن. احتمالاً مسائل خانوادگیمم تأثیرایی رو خیانتم داشته باشه»


    کاربر ردیت: u/yunglil_aka_lilyung

  1. «از خیانت در ازدواج پشیمونم و اگرچه احساس گناه می‌کنم، بازهم گرفتار وضعیت عجیبی هستم. عمیقاً همسرمو دوست دارم. در نهایت، خودم بیشتر از همه از رفتارام آسیب دیدم و تا آخر عمرم با حس عذاب وجدانی که نسبت به کارهای گذشته‌م دارم تقاص پس می‌دم. هیچ آدمی کامل نیست و تصمیم‌گیری‌های اشتباه هم جزئی از زندگی آدم‌ها است. مهم اینه که آدم از اشتباهاتش درس بگیره و دیگه تکرارشون نکنه. زندگی مشترک و صمیمی همیشه تحت تأثیر سختیا و اختلاف‌نظرهاس؛ برای همین قراردادن بی‌تعهدی به ازدواج بین کارهای درست، ساده‌انگاری این موضوعه و تأثیرای مخربی که این حرکت روی رابطه داشته رو نادیده می‌گیره»


    کاربر ردیت: andyhoeffler

  1. «به آخرین پارتنرم خیانت کردم، با این‌که بهش گفته بودم که هیچ‌وقت خیانت نمی‌کنم؛ به‌خصوص به این دلیل که بارها دوست‌پسرام تو روابط قبلیم بهم خیانت می‌کردن. قبل از این‌که با این دوست‌پسرم آشنا بشم یه دوست خیلی صمیمی داشتم (و هنوزم دارم و گاهی اوقات این دوستی به سکس هم ختم می‌شه). با این پسره کم‌تر از یک‌سالی بود که قرار می‌ذاشتم ولی متوجه شدم که واقعاً از رابطه باهاش راضی نیستم. تا یه مدت درگیر این احساسات بودم. من و این دوستی که درموردش گفتم بیرون قرار گذاشته بودیم که یهو شروع کردیم باهم کل‌کل کردیم، ولی دعوا به بغل و بوس ختم شد. زیاد بیشتر از این جلو نرفتیم، ولی بعد از اون، چندباری اتفاقای مشابه بینمون افتاد (حتی قبل از رابطه با دوست‌پسرمم این چیزا بینمون پیش می‌اومد). بعد از اون بوسه، اصلاً حس بدی از کارم نداشتم و الانم پشیمون نیستم. دوست‌پسرم چیزی از این ماجرا نفهمید و هیچ‌وقتم قرار نیست چیزی درموردش بهش بگم (بله باهم بهم زدیم ولی دلیلش این کار من نبود)»


    کاربر ردیت: u/ardiagh

  1. «من به شوهر سابقم خیانت کردم. سعی کردم کارمو توجیه کنم؛ چون رابطۀ سمی و بدی داشتیم ولی به‌هرحال کارم اشتباه بوده. هنوزم باهم دوستیم و رابطۀ خوبی داریم و به‌نظرم طلاق، تصمیم درستی برای رابطۀ ما بود. با این وجود، از خودم به‌خاطر دلیل طلاق و آسیبی که به همسرم زدم، متنفرم. گاهی‌اوقات، زن‌ها هم گندای بدی بالا می‌آرن»


    کاربر ردیت: grimchbettahavemymoney

  1. «با خودم می‌گفتم که اگه قراره دوست‌دخترم بهم خیانت کنه، بذار منم اقلاً بهش خیانت کرده باشم. به تمام دوست‌دخترای سابقم خیانت کردم، ولی هیچ‌کدومو اون‌قدر دوست نداشتم. جوون و بی‌رحم بودم. الان که پیرتر شدم، فهمیدم که کارم اشتباه بوده و هیچ‌کدوم از پارتنرام لیاقتشو نداشتن. سه سالی می‌شه که با یه‌نفر رابطه دارم. حتی با خانوما هم‌کلام نمی‌شم و هیچ دلیلی برای خیانت ندارم. دوست‌دخترم هرچیزی که تو زندگی می‌خوامو داره»


    کاربر ردیت: u/vakseen

  1. «دوستی داشتم که نزدیک 13 سالی می‌شد می‌شناختمش و در تمام این سال‌ها بین ما هیچ اتفاقی نیفتاده بود (ولی همیشه یه کشش جنسی وجود داشت). تو یه شهر زندگی نمی‌کردیم و همیشه حرفمون این بود که اگر تو یه شهر بودیم حتماً تا الان باهم خوابیده بودیم (احتمالاً چون ته دلمون دوست داشتیم این اتفاق بیفته). درگیر رابطۀ پوچی بودم که به‌نظر نمی‌رسید عاقبت جالبی داشته باشه و در همین بین با هواپیما رفتم شهری که دوستم زندگی می‌کرد تا ببینمش. همه‌چی داشت خوب پیش می‌رفت تا این‌که مرطوب‌کنندۀ لبی استفاده کردم که معطر بود. دوستم گفت دلش می‌خواد ببینه چه مزه‌ایه، برا همین خم شد و منو بوسید. البته منم مقاومتی نکردم و همین‌طور پیش رفتیم و آخرش باهم خوابیدیم. اون لحظه شاید حس بدی به این کارم داشتم ولی اگر الان ازم بپرسی که پشیمونم یا نه؟ نه راستش»


    تا امروز سکسم با اون بهترین تجربۀ جنسی زندگیم بوده. الان اون نامزد داره. برای همین اگر اون‌موقع این کارو نکرده بودم، احتمالاً هیچ‌وقت دیگه‌ای موقعیتش پیش نمی‌اومد. شاید اولین و تنها باری بود که خیانت می‌کردم ولی همون‌طور که گفتم، اصلاً از بابتش پشیمون نیستم.
    کاربر ردیت: u/ATLboi404

  1. «خیلی سگ بودم و دلم تنوع می‌خواست. فقط برای سکس باهاش رابطه داشتم؛ نه این‌که عاشق دختره باشم. همه‌ش از سر شهوت بود. الان کلا با ترس زندگی می‌کنم و روابطم مدام تحت تأثیر خیانتای گذشته‌م آسیب می‌بینن چون نمی‌تونم به کسی اعتماد کامل داشته باشم. دوست‌دخترم دوبار باهام قطع رابطه کرد چون واقعاً تلاقی حس ناامنیمو سر اون درآورده‌ بودم»


    کاربر ردیت: u/No_Building_5533

  1. «دوست‌پسر سابقم از نظر کلامی و جسمی مدام آزارم می‌داد؛ منم به‌تلافیش بهش خیانت کردم. کم‌کم جرئت ترک‌کردنشو پیدا کردم و همون‌جوری که اون بهم آسیب زده بود، آزارش دادم. خیلیم خوب جواب داد و واقعاً زندگیش نابود شد. سال‌ها زمان برد تا اثرات آسیبی که از من دیده رو پشت‌سر بذاره. به‌خصوص وقتی بهش گفتم عروسی کنسله، حسابی حالش گرفته شد. با همسایه‌مون بیش از یه‌بار سکس کردم. هروقت تصمیم می‌گرفتم ترکش کنم، می‌خواستم بهش نشون بدم که آسیب روانی از سمت کسی که دوسش داره چه حسی می‌تونه داشته باشه. حتی یه ثانیه هم از کارام پشیمون نیستم و به‌نظرم باید به‌مراتب باهاش کارای بدتری می‌کردم»


    کاربر ردیت: rokkabety813

  1. «از غرزدن و از اون‌همه حرفای منفی که هرروز باید تحملشون می‌کردم خسته شده بودم و زندگی جنسی آشغالی داشتم. خیلی از خیانت حس بدی داشتم ولی در عین حال، خیلی از تلافی‌کردن خوشحال بودم. اون زنو ترک کردم. الان متأهلم و زندگیم بهتر از این نمی‌تونه باشه. هیچ‌وقت به هیچ قیمتی به زنم خیانت نمی‌کنم! زندگی دقیقاً همون‌طوریه که آرزوشو داشتم و الان یه پسر خیلی خوشگل داریم. هیچ‌وقت با زنی که سابقۀ خرابی داره رابطه برقرار نکنید؛ چون هیچ‌وقت عوض نمی‌شن»


    کاربر ردیت: u/TReaLah

  1. و آخرین مورد: «همیشه حس بدی به آدمای خیانت‌کار داشتم و با خودم فکر می‌کردم که اگه وضع رابطه‌ای به قدری خرابه که مجبور بشی دروغ بگی یا با کس دیگه‌ای رابطه داشته باشی، اول باید رابطه ‌رو تموم کنی و بعد بدون نیاز به دروغ و پنهان‌کاری، با هرکی دلت خواست سکس داشته باشی، بدبخت خائن! ولی خودم به نامزدم خیانت کردم. درسته که اصلاً رفتار خوبی باهام نداشت، ولی بالاخره ما عاشق هم بودیم. رابطه‌مون تا سال‌ها عالی بود و اصلاً این‌طور به‌نظر نمی‌اومد که وقتشه تمومش کنیم چون یه‌شبه رابطه‌مون تغییر نکرده بود و به‌مرور داشت خراب می‌شد. دوست‌پسرم دلش می‌خواست از ایون شهر بره ولی من مخالف بودم. جوری بهانه‌گیری می‌کرد و می‌گفت تحت‌فشاره که آخرش هردو تصمیم گرفتیم که اول اون بره از شهر بره و چندماه بعدش منم برم؛ واضحه که من اصلاً از این تصمیم راضی نبودم. بعد بهم تجاوز شد (و جوری رفتار کرد که انگار تقصیر من بوده و بهش خیانت کردم). نمی‌دونم چرا به اون رابطه ادامه می‌دادم ولی عاشقش بودم. از راه دور در ارتباط بودیم، ولی من با یه‌نفر دیگه آشنا شدم که بامزه، جذاب، مهربون و فوق‌العاده بود»


    اولاش فقط باهم رابطۀ دوستانه داشتیم؛ اون مشتری محل کار من بود و هروقت می‌اومد برای خرید، باهام لاس می‌زد. این رابطه تا جایی پیش رفت که یه رابطۀ عاشقانۀ دوماهه داشتیم. رفتار پسره طوری بود که به‌جای آسیب و تحقیر، خوشحالم می‌کرد.
    وقتی می‌خواستم از اون شهر برم باهاش قطع رابطه کردم. شب آخری که باهم بودیم، نامزدم سررسید و برخلاف تصورم، رابطه‌مون ادامه پیدا کرد. فکر می‌کنم خیانتم کار بدی بود و بهتر بود اول نامزدی رو بهم می‌زدم. هیچ‌وقت دوباره خیانت نمی‌کنم، ولی متوجه شدم که کسی که خیانت می‌کنه لزوماً آدم بدی نیست. حالا دیگه فهمیدم که چی میشه که کسی سمت خیانت می‌ره.
    کاربر ردیت: u/lalimalina



نکتۀ قابل توجه: بعضی از داستان‌ها به‌دلیل اندازه یا عدم وضوح، اندکی تغییر داده شده‌اند.


منبع

11 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2023-10-12 23:36:34 +0330 +0330

جالب بود ولی بعضی از داستان ها اصلا مفهوم نیست شاید به علت تغییر دادنشون باشه.

1 ❤️

2023-10-13 14:52:52 +0330 +0330

🌹 😎

1 ❤️

2023-10-21 19:02:09 +0330 +0330

سکس سکسه دیگه رابطه ی پایدار رو زنا از خودشون درآوردن تا کنترل مردا رو بدست بگیرن و اینو می‌بینید وقتی کنترل دنیا رو زنا گرفتن چه دهنی از مردا میگان😄زنا قبل از این قرن تکنولوژی همون جایگاهی داشتن که می‌بایست داشته باشند الانم سزای مرد هم همینه در ازای یک سکس توقع مگه باید داشته باشی چرا نمیفهمید شما دخترا و زنا تمام این عشقم عشقم کردنا واسه رسیدن به سکسه و متاسفانه تو این زمونه با مزخرفاتی مث فمنیست ننه قمر بازی درمیارید نشستید تو خونه ی یارو سقف و نون و مایه دارید لنگو بدید بالا بدید دیگه

1 ❤️

2023-12-10 01:53:36 +0330 +0330

خوب بود

1 ❤️

2023-12-10 09:06:07 +0330 +0330

خیانت نکنید تحت هیچ شرایطی
من زنم خیانت کرد داغون شدم
افسردگی گرفتم 25 کیلو وزن کم کردم
از طرف مقابل به هر دلیلی راضی نیستید یا خوشتون نمیاد تموم کنید

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «