پس شما شاعری !
واسه چی ادمین اجازه نمیده ؟
چرا شعر میگی ادمین چه کاری به تو داره آخه !

حالا میشه لطف کنی یکی از شعراتو بزاری !

اونوقت این شعر خودته آهان ؟

فكر كنم نواسپم نيستن
خودمم وقتى نبودم اين مشكلو داشتم
ميتونيد شعراتونو برام خصوصى كنيد براتون بزارم اينجا

شیطان داداش مگه میشه اسپم باشی پست بزاری تاپیک بزنی ولی شعر نتونی پست کنی !
داداش شعر سکسی باشه ولی از خود طرف باشه ایشون شعر واسه خودشون نبود .

[quote=امام زاده بیژن]شیطان داداش مگه میشه اسپم باشی پست بزاری تاپیک بزنی ولی شعر نتونی پست کنی !
داداش شعر سکسی باشه ولی از خود طرف باشه ایشون شعر واسه خودشون نبود .[/quote]
اگه ‏پستى كه ميزارى از يه حدى فكر كنم دو سه خط بيشتر بشه خطاى اسپم ميده خودمم اين مشكلو داشتم تازه عكس و شكلكم بزارى خطا ميده ول كن بنده خدا ها رو ميدونم شعره واسه خودش نبوده بزار دلش خوش باشه داداش

60بارشعرنوشتم اکي ميکنم ميگه اکانت من بلوکست

شيطان داداش اون2بيته روبزار

[quote=slayer8]60بارشعرنوشتم اکي ميکنم ميگه اکانت من بلوکست[/quote]

خوب پیام بده به ادمین مشکل اسپم رو حل کنه .
یا خصوصی بده به بچه ها واست بزارن تا مشکلت حل بشه .
من شدید علاقه دارم ببینم شاعری (به گفته خودتون) چون شما
چه مدل شعری میگه !

مينويسم،مينويسم ازمنواشکه ولم…ديگرازمن نيست سکناي قدم…ميروم تانامم نيست برزبان…ميروم گم ميشوم ازاينو آن
از طرفslayer8(ali500)

2بيت دادم خصوصي شيطان پارسي بأتوضيحات

شما بگو چطوره اینم از من :

به خانه بازگشت افسانه ی ما
همان نوزده عریان شانه ی ما

چنانش جلد کردم چون کبوتر
که با پا رفت و خود برگشت با سر

حقیقت رفت اگر ، افسانه آمد
دوباره فتنه ای در خانه آمد

من و افسانه یاران قدیمیم
چنان الله و شیطان رجیمیم

اگرچه دیده بود اعجاز ما را
در آفاق سخن ایجاز ما را

روان شد از پی یک عده گمراه
تمرد کرد و شد مطرود درگاه

حسودان رخنه در دینش نمودند
جدا از عقل و آیینش نمودند

به کفر کافران آمد گرفتار
سخن دید و سخندان کرد انکار

ولی چون بود لوح سینه اش پاک
رهید از خاک و باز آمد به افلاک

کنون در منزل اصلی مقیم است
دوباره در صراط مستقیم است

به شوقش می کنند اعضا هیاهو
به هم آمیخته یوسی و یاهو

بنا کردم یک انجمن شاعرانه
نصیبم گشت یک دیوانه خانه

به هر جا یک نفر مجنون و شیداست
به نوعی مرتبط با محفل ماست

تو ای slayer8 بشنو نصیحت
بری باش از خواص بی بصیرت

اگر دیدی زنی لوس و لوند است
نگو ای نازنین بوس تو چند است

دهانت از هوس چون آب افتاد
بپا دلبر نباشد شصت و هفتاد

که این دنیا که گویندش مجازی
گرفته واقعیت را به بازی

حقیقت می شود افسانه اینجا
فریدون دیده ام فرزانه اینجا

حذر کن از فسیل زیر میکاپ
هیولا را کند هیلا فتوشاپ

ايول داداش فكر كنم سلير جان تازه وارده تو اين زمينه و هنوز بايد خيلى كار بكنه داداش دوست دارم عجيب به حضرت مغفور مرحوم عاميلزا

من تنها ميرم تو سرما،تو جايه پامو ميبيني…من ميرم تنهاي تنها،توسکوت شب رو ميشکني…من ميرم در برف سنگينومه،تو رد پايه خستمو ميگيري…من خو گرفتم با سرديه شب،تو خوده آفتاب داغي…من سياهيه شبو ظلمتو اشتباه…تو جمله قصار،دور از عشق ماه…من دور از هرگونه روشني درتاريکيو غم…تو آب روان بدوراز جاده ها خم…من اصلا جمله انوم اين دنيا…توزيباترينو محشرترين بي همتا…من هق هق قطره هاي نيلگون آب…توبه نازي يک رويا،شيرينيه خواب.Slayer8(ali500)

توموضوع

گفتی آمیرزا دلم نیومد شیر تو دهن رو یادی ازش نکنم . این واسه چند روز پیشه که تو انجمن کس شعرم گذاشتم .

در این سایت سرچ کردم آمیرزا
مونیتور غرق شد در عکس ملا

نوشت میرزایی در دسترس نباشد
به جایش برگزین ملا ! او که باشد ؟

که جرم است آمیرزا چون همچین
مگر چیزی که آقا گفت و ادمین

عرق کردم ز شرم و موج غیرت
دلم را برد تا دریای حیرت

که ادمین چیست این حذف زوری
چرا پایان ندارد بی شعوری

دِ ادمین کی بُوَد میرزا وِراج
که میرزا گوزد و گویند اخراج

که داده بعضی را حق وکالت ؟
که کن در آلت میرزا دخالت

که گفت این حذف او فرهنگ سازی ست
مگر فرهنگ سازی بچه بازی ست !

کشد گاهی سرک بر شورت جنده
زند گاهی دم از شلوار ژنده

گهی توفد به من حرفت بلند است
گهی توپد به میرزا چوت لوند است

گهی نالد که از احوال کوتاه
عوض شد سایت و امت گشت گمراه

گهی گرید که چیست این مقصود
که در این انجمن گویی تو بدرود

که گپ و گفتگوی دوستانه
شود در انجمن چون یک فِسانه

نه تنها گوید این هذیان شفاهی
دهد کتبا ً به صد دفتر گواهی

رساله بافد از احکام خایه
کند جعل حدیث و نقل آیه

به او چه من چه می خواهم ببینم
مگر خواهم به قانونش برینم

از این پاسخ بسی کردم تعجب
شدم حیران و کردم هنگ، یک ربع!

ولی ناگه به الهام الاهی
تو گویی رفت از روحم سیاهی

به ناگه پرده رفت از پیش چشمم
عیان شد روح میرزا ، رفت خشمم

((به یاد مرحوم مغفور آمیرزا ))

ادامه موضوع،کرده ايم

اگر‎ ‎بينى تنى چند،در اين زنگ،بگويند تو را حورا حورا…مشوق ره ز امروزت،که از فردا نهى آيد…اگر بينى مجازيست،کنى دست درازى،به هرآيتى حالى…مکن مسخره اش،ک شايد جوانى،مجازى گرفته زنش را،خوش آيد،خوش آيد

[quote=امام زاده بیژن]گفتی آمیرزا دلم نیومد شیر تو دهن رو یادی ازش نکنم . این واسه چند روز پیشه که تو انجمن کس شعرم گذاشتم .

در این سایت سرچ کردم آمیرزا
مونیتور غرق شد در عکس ملا

نوشت میرزایی در دسترس نباشد
به جایش برگزین ملا ! او که باشد ؟

که جرم است آمیرزا چون همچین
مگر چیزی که آقا گفت و ادمین

عرق کردم ز شرم و موج غیرت
دلم را برد تا دریای حیرت

که ادمین چیست این حذف زوری
چرا پایان ندارد بی شعوری

دِ ادمین کی بُوَد میرزا وِراج
که میرزا گوزد و گویند اخراج

که داده بعضی را حق وکالت ؟
که کن در آلت میرزا دخالت

که گفت این حذف او فرهنگ سازی ست
مگر فرهنگ سازی بچه بازی ست !

کشد گاهی سرک بر شورت جنده
زند گاهی دم از شلوار ژنده

گهی توفد به من حرفت بلند است
گهی توپد به میرزا چوت لوند است

گهی نالد که از احوال کوتاه
عوض شد سایت و امت گشت گمراه

گهی گرید که چیست این مقصود
که در این انجمن گویی تو بدرود

که گپ و گفتگوی دوستانه
شود در انجمن چون یک فِسانه

نه تنها گوید این هذیان شفاهی
دهد کتبا ً به صد دفتر گواهی

رساله بافد از احکام خایه
کند جعل حدیث و نقل آیه

به او چه من چه می خواهم ببینم
مگر خواهم به قانونش برینم

از این پاسخ بسی کردم تعجب
شدم حیران و کردم هنگ، یک ربع!

ولی ناگه به الهام الاهی
تو گویی رفت از روحم سیاهی

به ناگه پرده رفت از پیش چشمم
عیان شد روح میرزا ، رفت خشمم

((به یاد مرحوم مغفور آمیرزا ))[/quote]
داداش منم يه شعر ‏گذاشته بودم اما حالا نيست

[quote=شیطان پارس]اگر‎ ‎بينى تنى چند،در اين زنگ،بگويند تو را حورا حورا…مشوق ره ز امروزت،که از فردا نهى آيد…اگر بينى مجازيست،کنى دست درازى،به هرآيتى حالى…مکن مسخره اش،ک شايد جوانى،مجازى گرفته زنش را،خوش آيد،خوش آيد[/quote]

مثل اینکه شما به وزن و قافیه هیچ اعتقادی نداری؟؟؟
شما که به خودت میگی شاعر چرا رعایت نمیکنی !

ه،ب علت فلوداه،طريقه نگارش غلط

خدايش بيامرزدآميرزا…ک گويدنيست جعل فتوا…همان نوره الهي علم غيبي…ک گويد ندارد مهروامضا…بروبرسرخاکش،آميرزا…بزن دادبگو دخت نازا…چرا داري حزن و کينه…آهاي دخترميرزآ…بخوانم آيتي ازحق برايت…رحم خوب شوددخترپارسا…اگرخوب شدي بامن است حق…اگرخوب شوي گو،گوره ميرزا…بسي خواندموخوب شدزلطف رب…بکن رب روازآخوندامجزا

استاد بیژن ! هه هه من و استاد فاصلمون از زمین تا آسمونه داداش . من کس شعر مگم واسه خنده . هیچ ادعایی ندارم.
یعنی شکل این حرفا نیستم که ادعای شعر گفتن کنم . چه برسه به استادی و شاعری …

خری نر شبی با سگ ماده ای
به جنگل خزید از لب جاده ای

به پشتش خرک داشت پالانکی
به گردن سگک داشت قلاده ای

دو حیوان چنان جان نثار جماع
تو گویی که مستند از باده ای

سگ از درد ، عوعو که بد می کنی
خر از خشم ، عرعر که خود داده ای

چو نه ماه از آن جفتگیری گذشت
پس انداخت ماچه زنازاده ای

کنون اسم و رسم مرا کرده جعل
همیشه به کون دادن آماده ای

همان توله خر که قلم فاش کرد
از او زندگینامه ی ساده ای

خری ، از هنرمند رم کرده ای
سگی ، با سخندان در افتاده ای

اشعارت سياسي اجتماعيه،طنزيني حقيقتودرخنده گفتن

هرباربه عشق صبحش،ميخوابموتونيستي…اينباربه عشق فردا،ميخوابم که برگردي…دنيام شده گريه،ديگه نميتونم…دارم ميرم ازدنيا،بي تونميمونم…ديدي چه زودقولات،همه رنگ تباهي شد…همه آرزوهايه ما،همه ماله سياهي شد…خداميدونه که اينبارباره آخرينه…علي ميميره وهيچکس،به يادش ختم هم نميگيره…ديگه دنياي من نيستش،داره ازم جداميشه…يکي بهش بگه وايسه،علي ميخوادباهاش باشه…توروخدااگهديدين،کسي باگريه ميخنده…بگين علي توروميخواد،بگين شايدکه برگرده…بگين بي اون نميتونم،بگين حاله خرابم رو…بگين قامتش شکسته،بگين لرزش دستام رو…بگين ازقرمزيه اشکم،بگين ازتپش قلبم…بگين توروخدابرگرد،بگين منتظرش هستم…بگين چندروزيه حتي،آب هم نخوردم من…بگين ايناروشايدکه،عشقش برگرده بهمن

تو را بيژن نبينم زار و خسته
به دور از انجمن اينجا نشسته

كمى هم تو نظر بر حال ما كن
زاعجازت مرا حاجت روا كن

به تاپيكم نيايى هيچ غم نيست
مرا آزردگى از بيش و كم نيست

دلم تنگ رفاقت هايمان است
كه چندى رفته و بى خانمان است

همان كل كردن من با آميرزا
نصيحت كردنت بر من و ميرزا

كه از خاله زنك دورى كن اى دوست
و گرنه ميكند ادمين تو را پوست

نخود حرف تو را نشنيد و وا داد
به اين شيوه رفيقان را به گا داد

رو،برون شوز اينجا/ببرشعربي مزمونومحتوا

به بچه هاى قديمى گير نده

بنظرت من گيردادم؟؟؟!!!

[quote=slayer8]بنظرت من گيردادم؟؟؟!!![/quote]

اگر شيطان و بيژن اينجا نبود
كجا كار من با تاپيك تو بود

نگفتم من به تو خالزنك
كه اين را بداند كنون بيژنك

روم بعد اين شعر ز اينجا كه من
نديدم به شهوان مكانى به از انجمن

تو هم با شعورت همينجا بمان
به تنهايى اشعار نغزت بخوان