این جملات نه برای تخریب است …
نه برای توهین… …
فکر کنید و بیاندیشید…
در این تاپیک به شما وعده نمیدهیم
به جای تجزیه و تحلیل اندکی بیاندیشید
لطفا مطالب تاپیک رو مطالعه کنید! و نظر بدید!
موضوع اصلی ادیان جهانیست
∆ **منبع کانال تلگرام (برای ورود کلیک کنید) :
Iran_Atheist_agnostic ** ∆
آیات زمینی
نویسنده: شکاک منطق
بارها شده است که دوستان می آیند و دلیل اینکه قران یا هر کتاب مقدس دیگر ادیان با علم تطابق ندارد را نادانی انسان های آن عصر بیان کرده اند.
این سخن پاسخ بسیار دارد و خود این سخن یعنی اینکه پذیرفته اند کتاب آنها کتاب زمان عصر خودش بوده و نمی توان آنرا به زمان کنونی بسط داد. اما برای اینکه به آنها ثابت کنیم سخنشان درست نیست چند آیه همین امروز نوشتم تا ببینید کار چندان مشکلی نبوده.
توضیح دیگر اینکه، یونانیان پیش از قران و انجیل به روش خیلی ساده به گرد بودن زمین پی برده بودند (نگاه به دکل کشتی ها زمانی که در افق دریا دور می شوند). برای بشر آنروز که نمی دانسته زمان و چگونگی پیدایش جهان چگونه بوده، چه فرق می کرده که خدای فرضی داستان پیدایش را از مهبانگ و پله پله آن گونه که ما امروز می دانیم و با زمان بندی درست می گفت یا اینکه این داستان افسانه ای خلقت.
اتفاقن خیلی زیباتر و منطقی تر بود که بگوید:
“ای انسان ها به خود غره مشوید؛ شما اشرف مخلوقات نیستید، بلکه موجودی مانند بقیه موجودات بوده و همه ی شما پسرعموهای همین میمون های قاره آفریقا هستید. اما ما به شما لطف داشتیم و شما را بنا به قوانین طبیعت دگرگون ساختیم تا عقل شما بهتر کار کند و برای خود ابزار بسازید و از زندگی جنگل به شهرنشینی روی آورید. پس به یکدیگر فخر نفروشید و سیاه و سپید و سرخ و زرد نکنید که همه ی شما با همه ی تفاوت های رنگی و زبانی فرزندان آفریقا هستید و فرگشت یافته ی میمون سانان…”
خیلی سخت بود اگر می گفت:
“پیش از شما موجودات زیادی بر روی زمین زندگی می کردند، اما از بین رفته اند. سوسمارها و مارمولکهای بزرگ. به آنانی که باور ندارند بگو که زیر فلان کوه تخته سنگ بزرگ و گِردی است، زیر آن را به عمق ٣ متر بکَنند و به سنگواره های این موجودات که نسل شان منقرض شده اند دست خواهند یافت تا نشانه ای باشد برای هوشیاران.”
یا خیلی سخت بود که می گفت:
“از سایه ها و صداهای بیابان نترسید چیزی بنام جن وجود ندارد و همه تنها تصور شماست، پس با خیال آسوده در شب های تاریک در کوی و برزن قدم بردارید.”
یا
“اگر شیشه ای را از دو طرف به شکل کمان صیقل دهید چیزی می سازید که نامش ذره بین است، موجودات ریزی که با چشم نمی بینید با آن دیده می شود. این موجودات بیماری می آورند. پس بجای دعا در درگاه من و تقاضای شفاهای بی فایده در پاکیزگی خود و یافتن راه های درمان این بیماری های طبیعی بکوشید.”
به همین سادگی می شد چند آیه ساده، قابل فهم برای مردم آن روز، پند آموز، دارای توصیه های روانی و بهداشتی خوب، ضد تبعیض نژادی و البته با حفظ تقریبی ارزش علمی آن برای مردم زمان خود و آیندگان می گفت. اما دقیقن همان اشتباهی را کرده که دانش محدود بشر آن زمان می پنداشته. یعنی داستان سرایی افسانه هایی که مردم آن زمان باور داشته اند.
چند آیه دیگر بهتر از آیه های کتاب های مقدس برایت بگویم؟!
هر عقل سلیم و بدون تعصب می پذیرد این چند آیه نه تنها همانند کتاب های مقدس است، بلکه از آنها بهتر هم هست و یکی دیگر ادعاهای کتاب های ادیان که بی مانند هستد را نیز زیر پرسش برده است…
کتاب مقدس در حقیقت حاوی احکامی برای قاچاق انسان، پاکسازی نژادی، برده داری، قیمت گذاری برای عروس و قتل عام وحشیانه می باشد. ولی ما به هیچ یک از این احکام پایبند نیستیم.
ـــ کریستوفر هیچنز
پوستر: نازنین اروند
دینداران میانه رو و معقول با درخواست از جامعه برای احترام به “باورهای دینی”، دنیا را به محل امنی برای مانور تندروها و افراط گرایان مذهبی تبدیل می کنند.
ـــ ریچارد داوکینز
آیا خدا خوب است؟!
من یک جاندار تک سلولی که توانایی کشتن میلیون ها نفر را دارد در شرایط آزمایشگاهی می سازم و حشرات پرنده ای را برای انتقال آن (به مردم) آلوده می کنم.
آیا اگر آن را منتشر کنم، فردی شرور خواهم بود؟
این سوال را از هر خداباوری پرسیدم، بدون استثنا پاسخش بله بود…
…سپس از آنها خواستم که “مالاریا” را توضیح بدهند.
تـــعصب یک واژهء کثیف است و ایـــمان واژه ای تمیز، که در یک چیز مشترکند: زمانی که منطق به پایان می رسد، آنها شروع می شوند.
ـــ هارپر لی
“تظاهر به دانستن چیزهایی که شما از آن خبر ندارید، نیروی حیاتی (پیش برنده) دین است”
آنکس که معتقد است اوضاع این جهانِ سراسر رنج و مصیبت، از هر جهت روبراه است، نمی تواند ارزش های اخلاقی را در خود حفظ کند. چرا که او همیشه در تلاش است که برای درد و رنج عمومی بهانه هایی بتراشد.
اخلاق منهای خدا (قسمت اول)
نویسندگان: مارس هاورز و پیتر سینگر / برگردان: علیمحمد طباطبايی
آيا دين برای اصول اخلاقی امری اجتناب ناپذير است؟ بسياری از انسانها انكار منشا الهی اخلاقيات را نه تنها اهانت بار كه كفر آميز تلقی میكنند. مطابق با نظر آنها يك وجود الوهی احساس اخلاقی ما را به وجود آورده است و يا اين كه ما اخلاق را از تعاليم اديان تشكل يافته آموخته ايم. اما به باور آنها هر كدام از اين دو نظر هم كه درست باشد، در هر حال ما نيازمند دين هستيم تا بتوانيم رذيلتهای كه در طبيعت ما نهفته است را فرونشانيم. به تعبير كاترين هپورن در فيلم « ملكهی آفريقا » دين برايمان امكان پذير میسازد كه خود را در جايگاهی بسيار بالاتر از « مادر پير زشت طبيعت » قرار دهيم زيرا (دين به ما) نوعی قطب نمای اخلاقی ارزانی میدارد
با اين حال اين ديدگاه كه معتقد است اصول اخلاقی دارای منشا الهی است با معضلات بسياری روبرو است. يكی از اين معضلات اين است كه ما نمیتوانيم بدون غلتيدن به ميان همانگويی به طور هم زمان هم بگوئيم كه خدا خوب است و هم اين كه او احساس ما از خوبی و بدی را به ما بخشيده است. زيرا در چنين حالتی ما فقط میگوئيم كه خداوند استاندارهای خودش را برآورده میسازد
معضل ديگر اين است كه يك اصول اخلاقی كه در تمامی انسانهای اهل ايمان بدون توجه به عقايد بخصوص آنها مشترك باشد وجود ندارد. در واقع كافرين و لاادریها دارای رفتاری كه در مقايسه با اهل ايمان كمتر اخلاقی باشد نيستند، حتی چنانچه فضايل و خصلتهای نيكويی كه آنها دارند بر اصولی غير از دين مبتنی باشد. افراد بی ايمان غالباً مانند ديگران دركی قوی و سالم از درست و غلط دارند. آنها در لغو بردگی شركت داشتند و در تلاشهای ديگر برای كاستن از رنجهای انسانی سهيم بودهاند
عكس آن نيز كاملاً درست است. دين انسانها را در انجام رشتهی طولانی از جنايتهای فجيع هدايت كرده است. از فرمان خداوند به موسی برای قربانی كردن مديانیها ـ مردان، زنان، پسرها و دخترهای غير باكره ـ گرفته تا جنگهای صليبی، تفتيس عقايد، نزاعهای بيشمار ميان سنیها وشيعيان و بمب گذاران انتهاری كه متقاعد شدهاند شهادت آنها را مستقيم به بهشت میبرد
معضل سوم برای ديدگاهی كه معتقد است اخلاق ريشه در دين دارد اين است كه بعضی از عناصر اصول اخلاقی به نظر میرسد كه جهانشمول هستند، آنهم علی رغم تفاوتهای تند عقيدتی ميان اديان اصلی جهان. در واقع اين عناصر به فرهنگهايی مانند چين نيز منتقل شده است، جايی كه دين از نگرشهای فلسفی مانند تعاليم كنفسيوس اهميت كمتری دارد.
شايد يك خالق آسمانی است كه اين عناصر جهانشمول را در لحظهی خلقت به انسانها منتقل میكند، اما يك تبيين جايگزين كه با حقايق زيست شناسی و زمين شناسی نيز مطابقت داشته باشد اين است كه طی ميليونها سال در ما انسانها توانايی اخلاقی تكامل يافته و همين است كه شم و احساسی برای درست و نادرست را در ما ايجاد میكند.
تحقيقات روان شناسی در حوزهی علوم شناختاری كه بر استدلالهای فلسفهی اخلاق مبتنی هستند برای اولين بار موفق شدهاند كه مناقشهی بسيار كهن در بارهی منشا و سرشت اخلاق را فيصله دهند. سه وضعيتی را كه به دنبال میآيد به تصور درآوريد. برای هر كدام از آنها جالی خالی را با يكی از اين سه جواب يعنی: « اجباری »، « مجاز » و « ممنوع » پر كنيد.
١ ـ يك واگن باری كه از كنترل خارج شده چيزی نمانده است كه پنج انسان را كه بر روی خطوط آهن راه میروند زير بگيرد. يك كارمند راه آهن در كنار تكمهای ايستاده است كه میتواند با فشار دادن آن واگن را به خطی فرعی هدايت كند. اما در چنين حالتی انسانی ديگر كشته خواهد شد، ليكن اين عمل باعث میشود كه آن پنج نفر زنده بمانند. فشار دادن آن تكمه است.
اخلاق منهای خدا (قسمت دوم)
نویسندگان: مارس هاورز و پیتر سینگر / برگردان: علیمحمد طباطبايی
٢ ـ شما از كنار استخر كم عمقی عبور میكنيد كه در آن كودكی در حال غرق شده است و شما تنها كسی هستيد كه در آن دور و اطراف حضور دارد. اگر آن كودك را از آب بيرون آوريد او زنده میماند اما لباسهای شما خراب میشود. در آوردن آن كودك از استخر است
٣ ـ پنج انسان جدا از هم كه در وضعيت بسيار بدی قرار دارند هم زمان به بيمارستانی منتقل میشوند. هر كدام از آنها نيازمند پيوند يك عضو است تا زنده بماند. اما فرصت كافی وجود ندارد كه بتوان از بيمارستانهای ديگر عضوهای لازم را تهيه كرد. اما در اتاق انتظار بيمارستان فرد سالمی نشسته است. اگر جراح اعضای بدن آن فرد را بيرون آورد او خواهد مرد، حال آن كه آن پنج نفر زنده میمانند. بيرون آوردن اعضای بدن آن مرد عملی است.
اگر شما به مورد اول با « مجاز » ، به مورد دوم با « اجباری » و به مورد سوم با « ممنوع » جواب داده باشيد، مطابق با آن ١٥٠٠ نفری در سراسر جهان اظهار نظر كرده ايد كه به اين برهان ذوحدين ما برای آزمون احساس اخلاقی بر روی سايت ما (moral.wjh.harvard.edu) جواب دادهاند. اگر اخلاقيات كلام خداوند است پس پاسخهای افراد بدون ايمان دينی به سه موردی كه در بالا آمد بايد متفاوت از پاسخهای افراد اهل ايمان دينی باشد و بر توجيهات ديگری قرار گيرد
برای مثال، از آنجا كه افراد بدون ايمان دينی گويا فاقد آن قطب نمای اخلاقی هستند پس راهنمای آنها صرفاً بايد منافع فردی باشد و در مورد مثال كودكی كه در حال غرق شدن ست بايد بدون اعتنا از كنار او گذشته و به راه خود ادامه دهند. اما در آزمون مورد نظر ما هيچگونه تفاوت معنی دار آماری ميان شركت كنندگانی با زمينهی دينی و بدون آن ديده نشد. در حدود ٩٠ درصد شركت كنندگان در اين آزمايش بر اين عقيده بودند كه فشاردادن تكمه برای منحرف ساختن واگن باری عملی « مجاز » است، ٩٧ درصد معتقد بودند كه نجات آن كودك عملی « اجباری » است و ٩٧ درصد نيز اظهار نظر كرده بودند كه جدا كردن عضوهای آن مرد سالم « ممنوع » میباشد
اما هنگامی كه از آنها سوال شد چرا بعضی از موردها مجاز و بعضی ممنوع هستند شركت كنندگان يا پاسخ درستی نداشتند و يا توضيحاتی ارائه دادند كه نمیتوانست برای تفاوتهای مربوطه پاسخ مناسبی باشد. آنچه بسيار مهم بود اين كه افرادی با زمينههای دينی همانقدر در برابر پرسشها بی پاسخ بودند كه افراد بی دين و همانقدر پاسخهايشان نامربوط بود كه متدينها
اين مطالعات برای اين تصور كه ما همچون ساير توانايیهای روان شناختی ذهنی خود ـ همچون توانايیهای زبانی و استعداد برای رياضيات ـ دارای توانايی و استعداد اخلاقی نيز هستيم و قضاوتهای شهودی ما برای درست و نادرست بر چنين مبناهايی قرار دارد تكيه گاه تجربی مناسبی فراهم میآورد. اين توانايیهای شهودی پيامد ميليونها سالی را بازتاب میدهد كه طی آنها اجداد ما در شكل پستانداران اجتماعی زندگی میكردند و اين توانايیها درواقع بخشی از ميراث مشترك ما انسانها است
توانايیهای شهودی و تكامل يافتهی ما در برابر هر تنگنای اخلاقی كه قرار گيريم لزوماً پاسخهای درست يا اصولی ارائه نمیدهد. آنچه برای اجداد ما خوب بود شايد ديگر امروزه خوب نباشد. اما بينشهايی به درون چشم انداز در حال تغيير اخلاقی كه در آن پرسشهايی همچون حقوق حيوانات، سقط جنين، يوتانازی و كمكهای بينالمللی مورد توجه عموم قرار دارد از دين منشا نگرفته بلكه از انعكاس دقيق بر مسائل انسانی و از آنچه ما به عنوان تجربهای از يك زندگی خوب تلقی میكنيم برمیخيزد
از اين لحاظ برای ما اهميت دارد كه از مجموعهی جهانشمولی از احساسهای اخلاقی آگاه باشيم تا بتوانيم در بارهی آنها به تامل بپردازيم و حتی چنانچه زمانی در نظر داريم كه تصميمی مخالف با آنها اتخاذ كنيم از پس آن برآمده و اين را بدون توهين به اديان انجام دهيم. زيرا سرچشمهی اخلاق در واقع سرشت انسانی خود ما است و نه خداوند يا چيز ديگر.
—----------------------------
مارسهاوزر پروفسور روان شناسی است و مدير آزمايشگاه تحقيقاتی Primate Cognitive Neuroscience. پتر سينگر پروفسور اخلاق زيستی در دانشگاه پرينستون است.
Godless Morality by Marce Hauser and Peter Singer.
Project Syndicate 200
نه، من فکر نمی کنم عادلانه باشد که به دین اسلام برچسب “تند و خشن” زده شود، اما باید بگویم تا آنجایی که می دانم، تا حالا هیچ نویسنده و مؤلفی برای نقد از فرقهء آمیش مخفی نشده است.
ـــ سلمان رشدی
برگردان: ایمان اسلیپ واکر
توضیح: آمیش یک فرقه مسیحی است که باور دارند باید از تکنولوژی دوری کرد، مثلا همچنان از درشکه و اسب برای حمل و نقل استفاده می کنند.
نکته: جمله سلمان رشدی کنایه است.
حقيقت ممكن است گيج كننده باشد.
ممكن است نيازمند رويارويى با مشقات باشد.
ممكن است با عرف عامه یا با تعصبات عميق و ديرينه در تضاد باشد.
می تواند با چيزى كه ما به شدت می خواهيم که حقيقت داشته باشد، همخوان نباشد.
اما علایق و خواسته هاى ما در حقيقت داشتن موضوعى دخيل نيست و تصميم گيرى نمی كند.
ـــ کارل سیگن
بله خدا خیلی بزرگ است؛
دقیقا هم اندازهء جهالت بشر.
فرستنده: دلر
ریشه یونانی ادعای معجزات قرانی (با زیرنویس فارسی)
برگردان و زیرنویس: ناشناس
توضیح ویدئو (شکاک منطق):
به تازگی موجی راه افتاده که مسلمانان ادعا می کنند که قران دارای معجزات علمی است و خیلی چیزها را پیش از آنکه علم روز دست یابد در قران آمده است.
در این زمینه برخی از موسسات مذهبی و حوزه های علمیه طلبه های خود را مامور یافتن این مساله می کنند.
اینگونه ادعاها دو دسته هستند: یک گروهی از ادعاها که با تحریف متن و ترجمه قران مثلا آیه ای که برای قیامت است را به مهبانگ یا تولید ستاره ربط می دهند، که مسلما خواننده اگر عاقل باشد و هر چیز را کورکورانه قبول نکند با خواندن متن ترجمه همان آیات و آیات پیشتر و پس آن می تواند به این فریب و تحریف پی ببرد. جالب اینکه بیشتر این آیاتی که دوستان مسلمان نمونه می آورند در نهایت حتی با بررسی دقیق می تواند نشانی از غیرعلمی بودن و البته ردیه ای بر خود دین و خدای آنها باشد. مثلا آیه های قیامت که بگذریم در آنها یکدستی وجود ندارد و هربار به شکلی توصیف می شود که خود نشان دهنده بکار بردن تخیل است، ولی با این حال وقتی با بررسی های کیهان شناسی مقایسه می شوند ناگهان فرو می ریزند و غلط بودن این نگره ها مشخص می شود.
دسته دوم که در این فیلم کوتاه آمده متن هایی است که واقعا در قران به عنوان شواهد علم قران ذکر شده مانند مراحل رشد جنین، اینکه آهن از آسمان آمده، اینکه نور ماه بازتابنده است، اینکه دریای شور و شیرین مخلوط نمی شوند و غیره که در این ویدئو نشان می دهد که همهء این ادعاها کپی برداری از دانش یونانیان بوده که بیش از هزار سال پیش از محمد به این مسائل که جالب اینجاست که کاملا علمی هم نیستند رسیده بودند و قران دقیقا همان مطالب نیمه علمی و غیرعلمی را تکرار می کند. حال اگر دوستی بگوید محمد در عربستان این سخن را از کجا شنیده باید توجه اش را به دو نکته جلب کنیم. دانش یونانیان به دست مسیحیان و یهودیان و حتی سلمان فارسی به راحتی در شبه جزیره عربستان بوده. محمد به شام سفر داشته و در زندگی نامه ای که دربارهء او گفته اند بارها و بارها با اهل علم و دین در این سفرها گفتگو داشته. پس این که چنین مسائلی را شنیده و حفظ کرده باشد و بعدها بدون رعایت حق مولف و کپی رایت به خدای خود نسبت داده باشد، کاملا معقول به نظر می رسد.
در ضمن بگذریم که در یافته های جدید تاریخی به این نتیجه رسیده اند که حدود یک قرن بعد و به ادبیات عربی منطقه شام بوده نه حجاز و احتمال اینکه این بخش ها متعلق به همان دوره پسین باشد زیاد است.
خدا فقط یک فکر و خیال است و من آن را قبول ندارم… من خسته ام از اینکه تمام کارهایی را که نژاد بشر با تلاشی لجوجانه و با سرسختی بدست آورده، به او نسبت می دهند.
خیلی ساده خدایی وجود ندارد! تنها انسان وجود دارد، و اوست که معجزه می آفریند.
برگردان: نادر لویی
مهم نیست نظریهء شما چقدر زیباست، یا اینکه شما چقدر باهوش هستید، اگر (تئوری شما) با آزمون علمی تطابق نداشته نباشد، اشتباه است.
ـــ ریچارد فاینمن، فیزیکدان آمریکایی دارندهء نوبل
برگردان: ایمان اسلیپ واکر
در این دنیا هستند کسانی که آنقدر گرسنه اند, که در نظرشان خدا تصویری جز یک قرص نان نیست!"
برگردان: پویا آزاداندیش
در جامعه ما نقد عقاید مذهبی افراد تابو شده است.
این تابوها نه تنها آزار دهنده و عمیقا نابخردانه هستند، بلکه از آن بدتر موجب به قتل رسیدن مردم می شوند.
این واقعا موجب دلواپسی من می شود؛ دلواپسی من اینست که ادیان ما، گوناگونی مکاتب عقیدتی-مذهبی ما دلیل کشتار ما شوند. من نگران این هستم که گفتمان مذهبی ما و باورهای دینی ما در نهایت با مدنیت ناسازگار باشد.
برگردان: علیرضا رایگان
من با آموزش تعالیم دینی به کودکان مخالفم.
منظورم اینست که، همانطور که باید برای رانندگی، نوشیدن مشروبات الکلی، دادن رای و ازدواج کردن سن خاصی داشت. باید برای انتخاب دین نیز یک انسان بالغ بود.
ـــ لیگان لرد، کمدین، بازیگر و نویسنده آمریکایی
برگردان: ایمان اسلیپ واکر
اگر دقت کرده باشید می بینید که خداباوران تنها با نظریه فرگشت (تکامل) داروین مشکل دارند و مدام می گویند که تکامل فقط و فقط یک نظریه است. انگار که خیلی چیز بدیست چونکه نظریه می باشد.
سوال ما اینست که در جامعهء علمی نظریه های دیگری هم هست؛ چرا با آنها مشکل ندارید و نمی گویید فقط یک نظریه است؟
این نظریه ها شامل:
نظریه میکروبی
نظریه آکوستیک
نظریه تقریبی
نظریه جاذبه
نظریه سلولی
نظریه جنبش گازها
نظریه اقتصادی خرد و کلان
نظریه اتمی
نظریه اصول اسیدی
نظریه ترموداینامیک
نظریه مدارها
نظریه بقای اشیا
نظریه عملکرد عصبی
نظریه الکترومغناطیس
برگردان: منو نگاه
دنیا بسیار زیباتر میشد
اگر انسان ها به جای دین،
به انسانیت معتقد بودند.
انسانیت چیزی ست ورای همه ی ادیان…
انسانیت، مهربانی ست.
نماز و دعا و روزه ندارد.
انسانیت گاهی یک لبخند است
که به کودک غمگینی هدیه میکنید…
زنده یاد احمد شاملو
فرستنده: پیام ایرانی
تمام حقایق بزرگ زمانی توهین به عقاید شمرده می شدند.
برگردان: شکاک منطق
ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻋﻠﻢ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻗﻄﻌﯽ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ
ﮐﻨﺪ ،
ﻫﻤﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺩﻋﺎ
ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ …
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻓﻠﺞ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺩﻋﺎ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
روی آوردن یک زن به دین اسلام، مانند برگشتن یک سیاه پوست به بردگی است.
—کاپرفیلد : به من ایمان بیاورید من پیامبر خدا هستم!
+ملت: خفه شو کافر دروغگو!
—کاپرفیلد در حرکتی روی اب راه میرود
±فرد دانا: خفه شید احمقا این فقط یه نمایشه ، یه جادو ، یه استفاده تکنولوژی ، یه استفاده از نا اگاهی مردم
—ملت : ای بابا پس عیسی و موسی و محمد چی میگفتن؟
±±±±+
?
براستی مریم باکره
چگونه حامله شد؟ ?
اها ببخشید ، یادم نبود منی از پرده بکارت میگذره ، بدون اسیب زدن بهش 🙄
از معجزات کتاب آسمانی همین بس :
که اکثریت پیروانش آن را نخواندهاند ،
اما به درستی محتوای آن ایمان دارند !
موسی از خدا خواست که او را ببیند !
(( و ملت چقدر تفسیر کردن تا یه بهونه ای بدست بیارن که بگن به ولله موسی چیزی نزده ، فقط برای درک عظمت خدا بوده ? ))
نقدی بر اخلاق
نویسنده: دلر
بسیاری از مفاهیم مثل انسانیت، حقیقت، شعور، عقل… بگونه ای هستند که هرکسی معنی آن را بصورت ضمنی می داند، ولی اگر یک قلم و کاغذ به فرد داده شود و بخواهیم آن را توضیح دهد نمی داند چه بنویسد یا از کجا شروع کند. اخلاق هم جزو این مفاهیم است اما واقعا اخلاق چیست و چه فعلی اخلاقی است؟
شاید در کاربردی ترین دسته بندی اخلاق را بتوان به دو دسته تقسیم کرد:
دسته اول بر باید و نباید های غیرقابل تغییر استوار است که نمود ان در ادیان می بینیم و در فلسفه جدید کانت را می توان نماینده این اخلاق بایاگرایانه دانست. در این طرز فکر یک فعل در همه زمانها و مکان ها بدون در نظر گرفتن شرایط قضاوت می شود. مثلا برای یک مسیحی طلاق چیز تعریف نشده ای بوده و در هر شرایطی ازدواج باید پایدار می ماند و یا در اسلام جزای دزد قطع دست است بدون توجه به مقدار دزدی و یا در فلسفه کانت فرد باید طوری عمل کند که گویی عمل او اصلی عام برای جهانیان است.
درمقابل گروه بایاگرا گروه پیامدگرا هستند. این گروه معتقدند رفتار انسان در طول قرنها به ما نشان می دهد افعال ما تحت تاثیر زمان و مکان بوده و ممکن است یک فعل در زمان و مکان مشخص غیر اخلاقی تلقی شود، ولی در زمان و مکانی دیگر اخلاقی.
بطور مثال در مسیحیت امروز طلاق پذیرفته شده است یا در بیشتر سرزمین های اسلامی حکم قطع دست اجرا نمی شود، در حالی که هر دو دین به قطعی بودن احکام دینشان معتقدند. نمونهء دیگر اینکه اگر یک دختر در اوایل دهه ۶۰ معمولیترین پوشش الان ایران را به تن می کرد چه تهمت ها که نمی شنید.
نمونهء این چنینی بسیارند که به دو مثال دیگر بسنده می کنیم: ازدواج خواهر و برادر در تمدنهای گذشته امری عادی بوده، اما امروزه غیراخلاقی است یا همینطور آداب پذیرایی از مهمان؛ مثلا در کشوری مثل فرانسه سرو کردن شراب سر میز احترام به مهمان است درحالیکه در خاورمیانه همین کار می تواند توهین به عقاید مهمان تلقی شود و صدها مثال دیگر.
طبق نظر این گروه اخلاق از تعامل انسانهایی که در زمان و مکان مشخص زندگی می کنند شکل می گیرد یعنی در عمل جوامع یک سری هنجارها را دارند که از نظر مردم اخلاقی است تا گروهی هنجارشکن پیدا شوند و بتوانند هنجاری را عوض کنند.
سوالی که مطرح می شود این است که اگر ۱۰۰% مردم جامعه ای سنگسار را اخلاقی بدانند، من پیامدگرا هم باید قبول کنم که این اخلاق مورد قبول این زمان و مکان است و در مقابلش سکوت کنم؟
برای اینکه فعلی را اخلاقی بنامیم می توان انرا از فیلتر های زیر بگذرانیم:
۱_ مبتنی بر واقعیت باشد
۲_ مبتنی بر عدالت باشد
۳_ مبتنی بر رعایت ازادی فرد باشد
۴_ مبتنی بر حرمت نفس باشد
پس اولا چیزی که در یک جامعه بعنوان اخلاق پذیرفته می شود ثابت و غیرقابل تغییر نیست و به صورت اهسته و پیوسته درحال تغییر است.
دوما جدا از واقعیت قابل تغییر معیارهای اخلاقی جوامع، برای اخلاقی دانستن یک فعل هم معیار هایی وجود دارد که جامعه جهانی را به سمت یک دست شدن و ایجاد هنجارهای شبیه به هم می برد؛ بصورتی که در اینده شاید تفاوت مکانی هنجارهای اخلاقی از بین برود و تنها تفاوت زمانی باقی بماند.
@Iran_Atheist_agnostic
خبرنگار: دعا موجب آسایش و آرامش بسیاری از مردم میشه.
دیوید سیلورمن: هروئین هم این کار رو انجام میده، اما باعث نمیشه (مصرف هروئین) کار درستی باشه.
ـــ دیوید سیلورمن - رئیس فعلی انجمن خداناباوران آمریکا
برگردان: ایمان اسلیپ واکر
#گفتاورد
#دیوید_سیلورمن
@Iran_Atheist_agnostic