سلام
میخواستم خاطراتتون رو درباره ی اینکه تا حالا همسایتون رو دید زدید؟یا رفتین تو مخشو حال کردین؟رو بدونم
اینجا بگید تا بچه ها حال کنن
ما خونمون توی بافت قدیمیه شهره و حموم و دستشویی اون سر حیاطه.
همسایه بغل دستیمون یه زن جوون حدود 30 ساله بود هر وقت میرفت حموم بدون لباس و یا لباسهای خیلی کم در حد شورت و سوتین و یه حوله الکی دور خودش پیچیده باشه. میرفت حموم و درمیومد. همیشه هم ظهرا میرفت حموم و من همیشه از پنجره بدنشو میدیدم . یکبار سرمو از پنجره بیرون برده بودم و داشتم دید میزدم که یهو سرشو برگردوند منو دید. اما چیزی نگفت و رفت حموم. بعد از اون بیشتر خودشو نشون میداد و گاهی بدون سوتین میومد بیرون و سینه هاشو میدیدم. اون هم خودش میدونست من نگاهش میکنم بهم حال میداد مثلا.البته اون موقع 15 سالم بود و جرات پیشنهاد سکس و … نداشتم. اونا هم بعدها از محل ما رفتن.
من زیاد دید میزدم دختر همسایمون رو بیشتر لخت میومد بیرووون دختر همسایمموووون هم خیلی خیلی خوشگل بود خیلی بهم حال میداد
من یکی از فایمیل ها رو موقع سکس با شوهرش دیدم هنوزم وقتی یادش می افتم تحریک میشم
ميشه بگى چجورى
اره شایسته زنه همسایمون چقدر دیدش زدم چه ابایی ریختم مخصوصا تابستونا
نوجوون بودم، رفته بودم پشت بوم (دقیقا یادم نیست برای چه کاری). اولای شب بود و تازه هوا تاریک شده بود. یهو دیدم همسایه خونه پشتی چراغ رو روشن کرد. یه خانمی بود. بلوزش رو در آورد، بعد سوتینش رو، بعد یه سوتین دیگه بسته و بلوز پوشید و چراغ رو خاموش کرد و رفت. من خشکم زده بود! چون داخل اتاق روشن بود و بیرون تاریک، اصلا منو نمی دید.
یه بار هم باز پشت بوم رفته بودم (این دفعه دقیقا به همین امید که یکی رو ببینم!)، دیدم آپارتمان پشتی یه دختر 14-15 ساله اومد توی بالکن با یه تاپ نیم تنه و یه شلوارک خیلی کوتاه. اونم متوجه بود که من فقط دارم اون رو دید می زنم و هر از چند گاهی هم کیرم رو می مالیدم. حدود یک ساعتی همونجا بود، اما خوب من جرات هیچ کاری نداشتم و فقط دید زدم و بعدشم رفت.
همسایمون تابستون بود اومد به من گفتش میشه به دخترم زبان یاد بدی من چون دانشجو و اول گفتم که نمیرسم و بالاخره قبول کردیم دختر 17سالش بود و درشت و گون قلمبه من میرفتم خونشون اونم البته اوایل روسری سرش میکرد و یواش یواش دیدم میخاره یه روز که توی اتاقش بودم و چون کولرشون خراب بودش ما هم روی میز و صندلی میشتیم و پنکه را گداشته بودن پایین که به پامون باد میخورد من ویدم جورابم بو میده درش بیارم که وقتی سرمو بردم زیر میز شاخ در اوردم پاشو باز کرده بود و شورت پاش نبود دختره و کوس سفیدش چه خوش نمایی میکرد که دیدم خدا رسوتده اون موقع به روی خودم نیهوردن رفتم نزدیکتر توری که مامانش شک نکنه دشتمو گداشتم رو پاش یواش یواش رفت از بالای دامن رو کوسش وخوب مالوندم و قرار شدش که جلسه بعد بیادش خونه ما که منم ب نامه رو ردیفش کردم و چنان از کون میکردمش تا همین چند وقت پیش که شوهر کردش و دیگه موقعیت نشده ولی منتطرم تا کوسشوم بزنم زمین و حرف وقت کون میخواستم موقعیت میشدش که بکنمش
یه سوال داشتم، سایت به کسایی که احمقانه ترین دروغ ها رو بگن جاییزه میده؟
آخه دی.وس، اولا اون توالته که اون سر حیات میسازن، نه حموم، دوما زن ۳۰ ساله، تو محله های قدیمی لخت میاد توحیات؟!
یعنی اون مغزت خیال بافی بهتر از این بلد نیست که باهاش جق بزنی این شروور ها رو باید تحویل بدی؟!