یادمه دانشگاه مون تور سفر به مشهد گذاشته بود بعد دوستم گفت میای بریم؟! دانشجویی خیلی حال میده!
روزی که سفرمون شروع می شد و رسید ما با یسری از بچه های هم رشته ای که توشون چندتایی دختر مذهبی و چادری و به عشق زیارت امام رضا هم بودند یه گروه شدیم. قرار بود کل مشهد و هتل و اینا باهم باشیم!
روز اول گذشت دیگه خسته بودیم تو هتل ول شدیم و آخرشب هم حرم رفتیم.
فرداش بچه ها گفتن بیاین بریم مشهدو بگردیم و چالی دره و شاندیز و اینا رفتیم تا رسیدیم به پاساژ، دوستم گفت بیاین میخوام برا مرتضی (دوست پسرش)انگشتر بخرم.
همه باهم رفتیم تو مغازه، پسررو دیدن دیگه ول نکردن، عشق به امام رضا و زیارت پشت در مغازه موند و تبدیل عشق به اون پسره شد!
اون شب نوبتی میرفتن با اون پسر مغازه داره تیک میزدن و شماره میگرفتن، مخصوصا همون دختر چادریه!
یه کم که گذشت همون و رفیقش از ما جدا شدند که آره ما میریم جاهای دیگرو هم بگردیم و خودمون به هتل برمیگردیم.
اون شب تا نصف شب از اونا خبری نشد بعد که اومدن فهمیدیم با همون پسره و رفیقش ریختن رو هم رفتن مشروب خوردن و آخر هم حالشون بد شده و به بیمارستان رفتند!
این فقط یه خاطره از مسافرت دانشجویی بود!
نمیگم همه چادری ها این مدلی ان!!! ولی خب وجود داره!
↩ روســکــا
لامذهب جوری میخور میگفتم الان که تخمام تو دهنش جا بمونه😂😂🫣
↩ روســکــا
الان که همه استادن دیگه باورت میشه هر بار که شب میموند پیشم حداقل 6بار تا صبح سکس میکردیم اصلا نمیزاشت یه لحظه بیکار بشم
↩ روســکــا
دیگه بعضیا اپشن ساک رو دارن اونم از نوع عمیقش🫣😁
چادریا اکثرا فوق العاده حشری ان… چندتاشون کردم واقعا خیلی حال میدن
↩ روســکــا
خاطرهات رو خوندم به حال خودم افسوس خوردم که زمان دانشجویی که کارها که میتونستم بکنم که نکردم .
آره خلاصه که ما هیچی از زندگیم نفهمیدم
↩ dark_man00
مال هم زیاد جالب نبود ولی خب لحظه های قشنگم داشت
سفر دانشجویی رفتم ولی همدانشگاهیام کصخل بودن خوش نگذشته خاطره جالبیم ندارم از اون سفرای تخمی🤷♂️
↩ شاهین۶۶۶
بقیه اونایی که با ما اومدن مشهد هم اصلا نگشتن میگفتن شما چه فرصت کردین مشهدو بگردین مونده بودن هتل از طرف دانشگاهم هیچ جا نبردن😂
↩ روســکــا
ولی یه خاطره دارم از کیر پلیسیی که به همخوابگاهیام زدم
انزلی بودم این لاشیا رفته بودن ماهی دودی خریده بودن کصنمک بازی در آووردنو ماهی دودی ریختن تو چایی …این لاشیا که هیچوقت آب از دستشون نمیچکید زور زور لیوانتو بده چاییت بدیم خلاصه لیوانو دادیم چاییو با ماهی دودی قاطی کرده بودن دادن به ما رفتن منطقه آزاد
منم بو کردم چاییو دیدم بو گهه ماهی میده ریختم دور سر فلاسک چاییشونو خالی کردم یکم شاشیدم سرش
اونا هم اومدن تا تهشو خوردن