هموون لچه گوشه ام

هر بار که مینهم به خانه گوش به ندا
خفته در خود میخورم حرف را به بهانه
درد، ترسیم خط و مشقی ست ز تقدیر
در آن سو و این سوی دهنه ی امتزاج پذیر
اداواطوار طلب تو خود را میشناسی دوست
اقمار وجود او چه نیکوست این انگاره دار
زبانت میخواهی شیرین گویی با وقار و اقتدار
مرا بدعت گذارد همسان زیبا کلام وادی المقام
در بند به فکری میکشی خرخوان استرزاق
چهارسوق ننگ اعراب است دیوسان آسیمه سر
ترسودلان وحشت زده میبخشن این همه تهاجم
راز میسر کوه پیکر جل الخالق بابک هدایت فرخزاد
بی شمار هم بکوبدت مصغر کریه المنظر د نظر
که دست هم بخواهدت زهر از قافله تو پیشی
در عشق حسابمان خالی ست نامی نیست
تا ساقی جانی ست که از کف زمان رست
هست مجنون رها ز قید و بند در جدال با مرگ
جنون بر قله میزند فتح برخیز که مشت ما بلند ست
سرباز ز مکر دشمن نهراسد ز تب زمان نترسد
وز کوته نظریه بند تنبان وز خنده دلقکان نلرزد
هر مشعر اشارت کرد به ناظم مصداق اعاظم
سیلی تبر زد بر خط کج نا همگن بد اخگر مفتراق
فردا اگه یادی با نام آفتابی به بارش تابید
همخون صفتی یا گلگون پیکری لحن و لفظ ما دید
از صحن دوزخ برین سیب تمکین قطع و یقین را چید
با یاد او جهالت تا اجتماع نقیضین واجب الوجود رسد
گاهی شکسته دل اشکی هم قلم به نون آفاق شود

خود آ سوایی که جامی دهر نیست
یا مرامی چه حاصل آن دروغ بطن نبیست

صبح آن شب شد کش صالح نشد
یا می اصلح سور کور شافع نشد

سیرت این دم امین مشرور هست
تو چه واهی چه وحی دل زنبور هست؟

چونک حلوا زدی صابون آری رب الوحی آمدست
مرکب بیت کلیم پر از دعوی شدست

کرد او عالم را پر از نور و طینت
نکرد ماتم؟ دامن بر این خین و حسرت

این که هدفناک و سراپاست و بالا میرود
وحیش تعفن نزن ثامن ثنا زنبور نبود

تو که اشهد جمیع شاهد خوانده ای
خشکی و تشنه به پرسش جان داده ای

یا بهر کوثر ضمیر فرعون چو نیل
بر تو خون گشتست و ناخوش ای علیل

توبه؟ تو بکن خود را سر از هر عدو
کو دارد آب میترا به دوش هر رهجو

هر کس نوشید آب وطن سرخ رو
سیلی اول زد به خود نباشد اون خو عدو

تو احب الله هستی حساب شمعی کتاب
سیب از درخت احمدی با اوست مالی حساب

هر که را دیدم ز کوثر خیس لب
می گساردم دشمنم همچون تیغ لب

والدست حقیقت نیست خونآشام رندی خلیل
بابای توست و مام تو نیست این دلیل

خلیل بیزار از ملل جهل در سیر پیش حق
ابغض نیست حق تا بگیرد رشک عشق دق

تو بخوان لا و الا الله منهج این راه را
حق دمار! از روزگارمان محنت این جان را

Economists often assume humans behave as rational actors, but if that were true we would have overthrown capitalism and established a communist utopia long ago.

همانطور که میشل فوکو معروف گفت، “چیزهای بد است، حتی بدتر از آنچه شما فکر می کنید در ابتدا.”

فلسفه تنها می تواند ما را نجات دهد، اگر فلسفه سقراط باشد: بی رحمانه از طبق ه حاکم ه انتق اد می کند و جوانان را ف ساد می کند با آموزش دادن به سوالات جامعه ای که به آنها داده شده است.

هنگامی که مردم می گویند “رشد می کنند”، اغ لب به نظر می رسد فقط به م عنی “به آرامی چیزهایی را قب ول می کنند”.

افرادی که فکر می کنند تکنولوژی ما را نجات خواهد داد، می بایست با ایجاد یک اجاق کارآمد، زنان را آزاد ساخت.

فلسفه برای زمانی که میخواهید بدانید چرا هیچ کس چیزی را درک نمی کند مهم است.

تاریخ فلسفه اساسا یک دسته از بچه ها است که فوق العاده دیوانه است که آخرین پسر به اندازه کافی ساده بود به اعتقاد بر اینکه اشیاء در واقع وجود دارد و چیزهای.

:)
این خوب است که ژان پل سارتر و سیمون دوبووور هرگز بچه ها نداشته اند، زیرا این بچه تحت فشار زیادی قرار می گیرد که SUPER وجود داشته باشد.

آنها احتمالا خوشحال خواهند شد و درست تنظیم خواهند شد، فقط برای شورش.

این مارکسیستهای لعنتی ما، مدارس ما را نفوذ می کنند.

نفوذ به دانشگاه های ما.

چیزی باید انجام شود، یا یک نسل تمام به مغز شستشو داده شود تا در مورد فقرا مراقبت کند.

من شنیده ام که مردم به طور متوسط ​​20 بار در روز دروغ می گویند. اما احتمالا 99٪ است، زیرا مردم می پرسند که چگونه روز شما می رود، و به نظر می رسد بی ادب است که افکار مرگ همیشه در مکان های تاریک ذهن شما قرار دارد.

چیزی که من در مورد بشریت می خواهم این است که برخی از سیبیل ها

نسبت به دیگران بدترند و هر کس اساسا موافق است که کدام یک از آنها است.

بزرگترین ترفند که سرمایه داری هرگز کشیده بود،

تغییر نام داد

“اطاعت از طبقه دارایی” به “آزادی”.

دلایل اضطراب:

1. مرگ نزدیک است و هر تصمیمی که باعث می شود آینده شما را محدود کند.
2. شما تنها مسئولیت انتخاب های خود را بر عهده دارید.
3. این مکان ساندویچ جدید دارای یک منوی عجیب و غریب است و شما 100٪ مطمئن نیستید که چگونه سفارش دهید.

آزادی خواهان نمی خواهند اقتدار را از بین ببرند، آنها می خواهند توانایی دموکراسی را برای از بین بردن آن در نظر بگیرند.

من فکر می کنم این بود که فریدریش نیچه گفت: “هر کس بخاطر ناامنی شما مخفی است، واقعا خوب است”.

به یاد داشته باشید که مرگ در هر لحظه اتفاق می افتد، بنابراین زندگی خود را نگران نباشید و این که آیا شما زندگی خود را هدر ندهید.

برخی می گویند که شیشه نیمه خالی است.

بعضی می گویند که شیشه نیمه پر است.

من می گویم آیا واقعا در هر دو مورد مهم است؟ این مثل شیشه هشتمین شب است.

(clap)

مشکل فلسفه مدرن این است که خیلی آکادمیک است،

شما باید فلسفه خود را بکشید.

مانند کامو، که فلسفه آن صدها امور عاشقانه بود.

(Satan)

در برخی موارد من از جامعه انسانی می خواهم تا به این نکته برسد که برای توضیح دادن به گونه های پیشرفته بیگانه،

عمیقا شرم آور نخواهد بود.

:)
بشریت خنده دار است، زیرا بعضی ها تمام عمر خود را صرف این کار می کنند، مانند شنا کردن سریع و یا چیزی، و همه این را بسیار طبیعی می بینند.

گفتم پرتم نکنید بیروون

ک ی جایی رو پیدا کنم تا برم

مصرف کننده هوشمند در این فصل یک نسخه از مانیفست کمونیست را بخرید.

آزادیخواه: کمونیسم بد است چرا که یک بار مردم را گرسنگی می دهند.

همچنین Libertarian: افراد زیادی باید گرسنگی کشند اگر غنی ها نمی خواهند به آنها شغل بدهند.

میلیاردرها: اگر ما حتی بیشتر از ثروت و قدرت را به دست اقلیت کوچکی متمرکز کنیم، واقعا اقتصاد را شروع می کنیم،

ما درستیم

فلسفه باس تان: تلاش برای دستیابی به تع الی.
فلسفه تح لیلی: تلاش برای وضوح
فلسفه قا ره: تلاش برای حدا قل 800 ص فحه.