خاطره هاتونو از نگاه با حسرت مردا و پسرا به خواهراتون يا اينكه بشنوين از هيكلش تعريف ميكنن و تو كفش موندن اينجا بگيد…
شده کسی ندونه خواهرته جلو خودت از هیکلش و کس و کونش یا از گاییدنش تعریف کنه تو هم نتونی چیزی بگی…
اگه هم خاطره اي از ديدن سكس زوري يا مالوندنش تو مكانهاي عمومي داريد به اشتراك بذاريد
طرز لباس پوشیدنش تو خیابون و خونه چجوره و لباسای تنگ و چسبونش بقیه رو تحریک میکنه؟؟
فانتزیاتون از چجوری گاییده شدن خواهرتون (سکس گنگ بنگ و گروهی یا کیرای کلفت و سیاه یا سکس زوری…)
تا حالا با تصور گاییده شدنش جق زدی و حست چی بوده…
شبیه کدوم پورن استاره یا دوس داری شبیه کدوم پورن استار باشه…
اگه هم سفارش سکس فانتزی داستانی خواهرت داری پیام خصوصی بفرس
مرسي
خواهرم دختر پرادعایی بود و به کسی پا نمیداد به اون صورت…
نمیدونم این چطوری تونسته بود مخشو بزنه و یه دل سییر از کون بگاتش…
خواهرم گفت با دوستش دارن میرن پول پارتی ولی ظاهرا پول پارتی سه نفره داشتن و خبری از دوستشم نبود…
تیپای سکس خواهرت تو خیابون همه نگاها رو سمت خودش جلب میکنه…
بالاخره صاحب کار خواهرم تونست مخ خواهرمو بعد از کلی وعده حقوق بیشتر و مزایا بزنه و برا گاییدنش از کون راضیش کنه… خیلیم بد میکردش…
بعد از یک سالم که هفتهای دو سه بار از کون میکردش اخراجش کرد…
فکر کنم دنبال یه داف دیگه میگشت چون خواهرم دیگه واقعا غار شده بود…
کنار خونتون رد میشدم گفتم یه سری بهت بزنم ولی نبودی…
خواهرت خونه بود و یکم ازم پذیرایی کرد…
خواهرت با تیپای سکسی و شق کنندش همیشه سعی میکرد پسرای مایه دارو بتیغه و موفقم میشد…
ولی خب قبلشم کلی تلمبه میخورد…
با خواهرت رفتی کنسرت فضای باز و توی شلوغیا خواهرتو گم میکنی…
وقتی میخوای بری خونه پیداش میشه و میگه همین اطراف بودم…
گاییدن صورت به معنای واقعی…
البته آبجیتم خیلی دوس داشت…
یا جرات نمیکرد چیزی بگه و همراهی میکرد…
↩ Amir08amir
من بهش دادم
بیا تل بازم از خواهرت بگم
maaab321
↩ brianna_aletta
بیا تل برا خواهرت نقشه دارم 😈😈😈😈
↩ CuckAli
از بس تلمبه میخوره کون خواهرت…
یکی دوتا هم نیستن که…
با اینکه آبم اومده بود ولی بازم خواهرت دست از خوردن نمیکشید…
من فقط کیرمو کشیدم بیرون ولی خواهرت حتی یه لحظه هم تعلل نکرد…
تو باید به داشتن همچین خواهری افتخار کنی که میتونه هر کیری رو کاملا ناپدید کنه…
هر کیری با هر سایزی…
بارها هم ثابت کرده اینو…
آخر بازی جرات حقیقت با خواهرت معمولا اینجوری تموم میشد…
اگه خواهرت نبود بقیه بچهها بازی نمیکردن اصن…
↩ brianna_aletta
آبجی من همیشه سینه هاش پیدان چن وخته هم شبا یک میره بیرون تا چهار و پنج نوش جون کس و کونش
خواهرت خیلی دختر گستاخ و بی ادبیه…
نیاز داره یکم رفتار درستو یاد بگیره…
بعد از یکی دو ساعت دوباره رو همون تخته گاییدمش
خواهرت تو دانشگاه خیلی مشهور بود… اونم به اینکه وحشتناک تلمبه خورش خوبه…
فقط مشکلش این بود که قیمتش خیلی زیاد بود که ارزششو داشت به نظرم چون اجازه میداد هر کاری باهاش بکنی…
یکی از دوستان گفت تا الان سکس نداشته و خیلی دوس داره یکی از این دافای توپ رو بکنه…
بعد از کلی چک و چونه زدن خواهرتو راضی کردم رفاقتی یه حالی بهش بده چون اونم بار اولشه سریع آبش میاد (آبجیتم دختر اهل حالی بود آخه)…
ولی کردنش شبیه هر چیزی بود جز بار اول…
فقط مشغول تلمبه زدن بود اونم تلمبههای سنگین…
احتمالا دروغ گفته بود به ما…