خواهشا هرچقدر هم تلخ و ناخوشایند باشه بیاین بر اساس واقعیتهای موجود حرف بزنیم نه بر اساس گذشته های دور یا ایده آل های ناموجود.

دوست عزیز، آزاده بودن ما مربوط به گذشته های دور بود.

الان شما تو این ملت کدوم آزادگی رو میبینی؟

ملتی که تو یکی از ثروتمندترین کشورای دنیا شب سرش رو گشنه میذاره رو بالش ولی جیکش درنمیاد چه نشونی از آزادگی داره؟

ملتی که با اینهمه سرمایه ملی برای گرفتن یه گونی برنج سمی هندی هموطن خودش رو زیر دست و پا له میکنه و میکشه اصلا میدونه آزادگی ینی چی؟

ملتی که سرمایه های کشورش میلیارد میلیارد دلار خرج آدمهایی میشه که ۸ سال به ناموسش تجاوز کردن و نه تنها صداش در نمیاد بلکه با پای پیاده هم راه میفته میره تو اون کشور تا علاوه بر کمک دولت یه چیزیم از جیبش کمک کنه کجاش آزاده هست؟

ملتی که سرمایه های کشورش میلیارد میلیارد دلار خرج آدمهایی میشه که حتی خونش رو به زخمیاشون نمیزنن و میگن نجس هست و باز براشون غش میره شکلش به آزادگی میخوره؟

…؟

و در نهایت ملتی که برای چند دهمین بار تو چهل سال اخیر فریب میخوره و تا ۱۲ شب تو صف وایمیسته تا به کسانی که این بلاها رو سرشون آوردن رای بده و ۲۴ ساعت بعدش سر شادی کردن بابت همین فریبی که خورده باطوم هم میخوره و جیکش در نمیاد جسارتا به نظر من آزاده خطاب کردن جنایت در حق کلمه آزادگی هست.

ببخشید اگه ادبیاتم یا لحنم خوشایند نبود