سفر تابستان امسال به ارمنستان

1396/08/07

این داستان یه قصه نیس، چیزیه که واسه من اتفاق افتاده و شاید واسه خیلی های دیگه هم اتفاق افتاده باشه ولی به هر دلیل جایی ننوشته و نگفته باشن.من نیما ۳۰ سالمه و همسرم نگار ۲۵ سالشه. من شغلم آزاده و نگار شاغل نیس.نگار دختر امروزی، شیک و در عین حال به ساز و انعطاف پذیریه، من عاشقشم و اونم همین حسو به من داره.تقریبا ۱ ساله ازدواج کردیم و از زندگیمون راضی ایم.تابستون امسال تصمیم گرفتیم بریم یه سفر خارجی ارزون قیمت و مناسب برای تفریح ، دیدیم ایروان ارمنستان قیمت تور مناسبی داره.تصمیممونو گرفتیم و وسایلمون رو جمع کردیم و راه افتادیم.خیلی وارد حاشیه نمیشم و میرم سر اصل مطلب.یکی از برنامه های ما واسه سفر تفریحات آبی بود.نگار عاشق تفریحات آبیه و از همون ایران لباس و مایو و وسایل شناشو گذاشت تو چمدون.روز دوم سفر تصمیم گرفتیم تا بریم پارک آبی آکواپارک ایروان. صبح ساعت ۷ بیدار شدیم و صبحانه رو تو هتل خوردیم و از پذیرش هتل خواستیم واسمون ماشین بگیره. نگار یه دامن کوتاه جین با یه تاپ سفید بندی پوشیده بود.من عاشق این تیپش بودم.رسیدیم به پارک آبی، بلیط ورودی گرفتیم و رفتیم داخل.تو‌اتاق امانات باید لباسارو عوض میکردیم و‌پول و وسایلمو تحویل میدادیم.من رفتم و‌مایو پوشیدم و وسایلمو تحویل دادم و منتظر موندم تا نگار از قسمت خانم ها بیاد.بعد ۱۰ دقیقه واستادم دیدم نگار اومد بیرون. نمیدونم چطور حسمو بهتون منتقل کنم بهتون ، امیدوارم بتونم فضا رو واستون تداعی کنم. نگار با بیکینی صورتی و عینک آفتابی اومد بیرون و حسابی آرایش کرده بود. من که دارم باهاش زندگی میکنم انگار اولین باره میدیدمش.یه حس مبهمی داشتم، نمیدونم چطور بگم، خیلی حس عجیبی بود. من اجازه داده بودم نگار جلوی اون‌ همه آدم با بیکینی باشه، سعی کردم بیخیال باشم و‌ لذت ببرم.حداقل میخواستم یه روز عمرم هر کی واسه خودش باشه و منم یه جورایی داشتم از لخت بودن نگار لذت میبردم.تا یکی دو ساعت تو آب بودیم و‌حسابی بازی کردیم، ایرانی ها اونجا خیلی زیاد بودن و‌شاید نصف آدم ها تو پارک آبی ایرانی بودن، من تو استخر بودم و نگار گفت من میرم سمت سرسره آبی، منم که میخواستم یه کم تنها باشم باهاش نرفتم و گفتم من اینجا میمونم.جاتون خالی حسابی شیطونی کردم و با دخترا مشغول بازی شدم، گشنم شده بود و خواستم‌برم سمت بوفه، نگارو پیدا نکردم و خودم تنها رفتم یه ساندویچ سفارش دادم رو صندلی نشستم و مشغول خوردن شدم، یهو خیلی اتفاقی چشمم افتاد به بالای صخره که سرسره اون قسمت بود.دیدم ۲ تا پسر ارمنی دارن با نگار بازی میکنن‌ و میخندن، یه لحظه داغ کردم و خواستم برن سمتشون که متوجه ی خنده و‌شوخی نگار شدم ، سر جام واستادم و‌جلو نرفتم.حس عجیبی بود.هم دوس داشتم تماشا کنم و هم حسادتم زده بود بالا.تقریبا ۲ ساعتی حواسم به نگار بود، با اون ۲ تا پسر تو آب بودن و اون ۲ تام حسابی تو‌آب بهش دست میزدن و بازی میکردن باهاش، طوریکه خیلی ها توجهشون جلب شد که یه دختر با ۲ تا پسره و نگاشون میکردن.بعد ۲ ساعت نگار اومد پیشم و گفتم کجا بودی ، گفت رفتم ماساژ و منم به روی خودم نیاوردم.یکی دو‌ساعتی موندیم و بعدش رفتیم سمت هتل.کلا گیج بودم، حس عجیبی داشتم، داشتم یه جورایی لذت میبردم ، و واسه خودم عجیب بود.رفتار نگار حسابی عوض شده بود، اون شب از خستگی و مستی زیاد زود خوابم برد.یه وقت چشم وا کردم دیدم ساعت ۲ صبحه و من داشتم از تشنگی تلف میشدم و تموم دهنم خشک شده بود.خواستم برم آب بخورم که متوجه شدم نگار تو اتاق نیست.شوکه شدم، از اتاق رفتم بیرون و کنار در آسانسور دیدم یهو در باز شد و نگار با تاپ و شلوارک و مست و پاتیل و ظاهر پریشون اومد بیرون ، با تعجب گفتم کجا بودی؟ با استرس و هول جواب داد خوابم نبرد و رفتم تو بار یه کم مشروب بخورم، پرسیدم چرا منو بیدار نکردی، که گفت خوابت عمیق بود و این حرفا.نگار رفت تو‌اتاق و من رفتم تو‌لابی ، یه سر و گوشی آب بدم، یهو چشم به ۲ تا پسره افتاد که تو بار نشسته بودن و مشروب میخوردن، همون دو تایی که تو پارک آبی با نگار بازی میکردن و حسابی مخشو زده بودن.من فکر میکردم ارمنی ان ولی ایرانی بودن و از مسافرای هتل ما بودن.خیلی شاید غیر منتظره بود و خنده دار، ولی اونا داشتن با هم از سکسی که اون شب داشتن صحبت میکردن.

3181 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2017-10-29 08:29:29 +0330 +0330

دوستان خیلی دوس دارم نظرتونو راجع به این جریان بدونم

0 ❤️

2017-10-29 08:45:35 +0330 +0330

داداچ خیات راحت خانمت جنددس

1 ❤️

2017-10-29 08:47:12 +0330 +0330
نقل از: Inkarebaz داداچ خیات راحت خانمت جنددس

چطور اینقدر با اطمینان میگی؟

0 ❤️

2017-10-29 09:16:58 +0330 +0330
نقل از: alenberadly دوستان خیلی دوس دارم نظرتونو راجع به این جریان بدونم

اینطوری که نمیشه نظر داد!
شماره خانومتو واسم خصوصی بفرست تا بعدش نظرمو بهت بگم گلم

0 ❤️

2017-10-29 09:24:33 +0330 +0330
نقل از: alenberadly
نقل از: Inkarebaz داداچ خیات راحت خانمت جنددس

چطور اینقدر با اطمینان میگی؟

خب پس خیالت راحت خانمت پاکه پاکه. مرد مومن با این جریانی که تعریف کردی میشه گفت که خانمت سالمه؟ از خودت میپرسم اگه یه نفر دیگه این فضیه رو تعریف میکرد تو چه نظری راجع به خانمش داشتی؟ صادقانه جواب بده. گفتم صااااااااااااادقانه.

2 ❤️

2017-10-29 09:29:39 +0330 +0330
نقل از: alenberadly
نقل از: Inkarebaz داداچ خیات راحت خانمت جنددس

چطور اینقدر با اطمینان میگی؟

حالا شاید خیلی جنده نباشه ولی یکمو هست

0 ❤️

2017-10-29 09:37:02 +0330 +0330

خب آخه من تا قبل این سفر چیزی ازش ندیدم، خیلی خیلی باورش سخته.چطور ممکنه یه روزه تو پارک آبی، ظرف ۱ ساعت …

0 ❤️

2017-10-29 10:55:01 +0330 +0330

khanomet mesle hame khanumhaye irani niaz be tanavo dare, aslan ham jende nist, rahatesh bezar.

0 ❤️

2017-10-29 11:32:35 +0330 +0330
نقل از: alenberadly دوستان خیلی دوس دارم نظرتونو راجع به این جریان بدونم

مگه ارمنی بلدی که فهمیدی دارن در مورد سکس با زنت می حرفن؟

0 ❤️

2017-10-29 12:09:29 +0330 +0330
نقل از: ukbig
نقل از: alenberadly دوستان خیلی دوس دارم نظرتونو راجع به این جریان بدونم

مگه ارمنی بلدی که فهمیدی دارن در مورد سکس با زنت می حرفن؟

ایرانی بودن، من اون روز که تو استخر با نگار بودن از دور دیدمشون.چهرشون شبیه ایرانی ها نبود. فکر کردم ارمنی ان

0 ❤️

2017-10-29 12:24:38 +0330 +0330
نقل از: alenberadly
نقل از: ukbig
نقل از: alenberadly دوستان خیلی دوس دارم نظرتونو راجع به این جریان بدونم

مگه ارمنی بلدی که فهمیدی دارن در مورد سکس با زنت می حرفن؟

ایرانی بودن، من اون روز که تو استخر با نگار بودن از دور دیدمشون.چهرشون شبیه ایرانی ها نبود. فکر کردم ارمنی ان

اهان در این صورت نمی دونم درکش سخته واقعا

0 ❤️

2017-10-29 12:54:17 +0330 +0330

بیاین با هم بریم سفر

0 ❤️

2017-10-29 13:06:00 +0330 +0330

بابا آلن برادلی.سلام منو به Rockwell برسون

0 ❤️

2017-10-29 13:47:08 +0330 +0330

هر چي توي سفر اتفاق افتاده مال سفر و تفريح بوده سخت نگير و بشين صاف حرف دلتو باش بزن ، زندگيتو بكن و از خاطره اون شب يك عمر حال كن .

0 ❤️

2017-12-24 13:11:12 +0330 +0330

مطمین باش زیاد داده و همین یکبار رو چون سرکار نبودی و کنارش بودی متوجه شدی . البته اگه داستانت حقیقت باشه
کسی که خیانت کار باشه هرجا پا بده انجام میده

0 ❤️

2017-12-24 13:54:40 +0330 +0330

داداچ ، زنت به راحتي رفته كص داده ! پس باور كن كه يا قبلا هم ميداده و باز هم ادامه ميده ! حالا كه گزاشتي اونا زنتو بكنن ، بيار ماهم يه دست روش بريم

0 ❤️

2017-12-24 14:10:58 +0330 +0330

سلام، با خانومت دیسکو رفتین، ؟
من تو دیسکو منو تو با یه زوج آشنا شدم، تجربه جالبی بود سکس نداشتیم ولی خیلی راحت بودیم

0 ❤️

2017-12-24 19:59:04 +0330 +0330

من اگر جات بودم، سعی می کردم بهش احساس امنیت بدم و بپرسم واقعا چی بوده. به نظر من این که با اطلاع و موافقت تو، با کسی باشه، اشکالی نداره. اما این که تو ندونی و بپیچوندت، درست نیست. به همین دلیل هم من جات بودم باهاش صادقانه صحبت می کردم و ازش می خواستم که اگر کاری کرده بگه.
جای خودت هم بودم، اگر احساس می کردم شیطونی بوده و واقعا علاقه داره بهت و حالا یه تحریک جنسی بوده، باهاش کنار میومدم؛ اما اگر می دیدم دوستت نداره و به همین دلیل هم همچین کاری کرده، قطعا ازش جدا می شدم.

0 ❤️

2018-01-05 20:57:27 +0330 +0330

عکساشو بزار ببینیم نظر بدیم

0 ❤️

2018-02-01 05:02:25 +0330 +0330

توی لاین هستی فقط؟

0 ❤️

2018-02-01 07:16:12 +0330 +0330

فقط ل ا ی ن د ا ر م user120

0 ❤️

2018-09-26 16:07:14 +0330 +0330

خانم شیطون و باحالی داری. خیلی عالیه. اگه خودش برات تعریف کنه لذتش بیشتره که چه کارهایی کرده.

0 ❤️

2018-10-04 16:50:19 +0330 +0330

الان مشکلت اینه که زنتو چرا ایرانیا کردن؟ اگه ارمنی بودن مشکلی نداشت؟

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «