سه‌پاره

1400/06/31

یک
ما رفته بودیم هند، چند سال پیش. یک آقایی که الان دیگر نباید زنده باشد، سیّد مُعمّمی بود. هشتاد سالَش بود. امام‌جمعهٔ شیعیان دهلی بود. این آقا آمد در خانهٔ فرهنگ ایران. من دیدم خیلی راحت و خوب دارد فارسی صحبت می‌کند. اوّل فکر کردم ایرانی‌ست. گفتم: «پس توی ایران تحصیل کرده‌اید؟ چند سال ایران بوده‌اید؟» گفت: «من هرگز ایران را ندیده‌ام!» گفتم: «پس فارسی را چه‌جوری به‌این‌خوبی یاد گرفتید؟!» گفت: «از گلستان سعدی. ما روز اوّل که رفتیم طلبه شدیم، می‌خواستیم علوم دینی را توی هند یاد بگیریم، اوّلین متن درسی‌مان گلستان سعدی بود. فارسی را من از سعدی یاد گرفتم.»
بعد من یادم آمد که توی کتاب‌ها نوشته‌اند زمان صفویّه می‌دانید یک عدّهٔ زیادی شاعر و نویسنده و ادیب و این‌ها مهاجرت کردند به هند و آنجا خُب توی دربارِ گورکانیان هند خیلی استقبال می‌شد از این‌ها. بعد عدّه‌ای از خود هندی‌ها هم بودند که به زبان فارسی تسلّط پیدا کرده بودند، شعر می‌گفتند، نثر می‌نوشتند، کتاب تألیف می‌کردند؛ ولی مال خود هند بودند. بعد این‌هایی که از خود ایران رفته بودند آنجا، همیشه به آن هندوها فخر می‌فروختند و می‌گفتند که شما حقّ ندارید راجع‌به زبان فارسی اظهارنظر کنید. زبان فارسی زبان مادری ماست. می‌دانید هندی‌ها چه بهشان می‌گفتند؟! می‌گفتند: «شما زبان فارسی را از مادرهای بی‌سوادتان یاد گرفته‌اید (چون آن‌موقع اکثریّت خانم‌ها سواد نداشتند و مثل حالا نبود که ظرفیّت دانشگاه هفتاد هشتاد درصدش خانم‌ها باشند)؛ امّا ما از سعدی و خاقانی و نظامی و بقیّهٔ بزرگان ادب، فارسی یاد گرفتیم. این است که ما بیشتر صلاحیّت داریم اظهارنظر کنیم دربارهٔ زبان فارسی.» و تا حدّ زیادی هم راست می‌گفتند.
به‌هرحال سعدی را باید به‌عنوان بزرگ‌ترین مُعلّم زبان فارسی بهش نگاه کرد و آثار سعدی را هم باید خوب یاد گرفت. گلستان و بوستان سعدی که اصلاً حرف ندارد. باید از اوّل تا آخرش، نکته‌به‌نکته، کلمه‌به‌کلمه آموخت و از هر لحظه‌ای که شروع کنید [دیر نیست.] یعنی باید هرچه‌زودتر شروع کرد این کار را؛ چون خیلی کار آدم را پیش می‌برد.
دکتر‌مهدی‌نوریان


دو
میگویند سرسلسله‌ی قاجاریّه، آغامحمّدخان قاجار (‌که در ۱۲ سالگی او را اخته کرده بودند)‌ در هر عید، سلام نوروزی و مناسبتی که شعرا قصیده‌ای در مدح وی می‌گفتند، به جای صَله و پاداش با کتک و پس‌گردنی آنان را فراری می‌داد.
روزی در نوروزی قرعه‌ی مدیحه‌سرائی به گردن پیرمردی افتاد که خلاف دیگر شعرا اقدام به سرودن این رباعی کرد:
نه عقل تو را که وصفِ عالی‌ت کنم
نه فهم تو را که حرف حالی‌ت کنم
نه ریش تو را که ریشخندت سازم
نه خایه تو را که خایه‌مالی‌ت کنم

که با شنیدن این اشعار، لبخندی که هیچ‌وقت بر لبان آغامحمّدخان قاجار دیده نمی‌شد، ظاهر گشت و فرمان پاداش به پیرمرد شاعر داد و گفت: حرف اگر بود، همین بود که این شاعر زد؛ اگر تعریفم نکرد، مسخره‌ام نیز ننمود که من بهتر از هر کسی به معایب ظاهر و باطن خویش آگاه میباشم!


سه
نمودار پایین به اثر دانینگ‌-کروگر معروفه. ماجرا از این قراره که این دو نفر میان یه سری آزمون طرح می‌کنن و از شرکت‌کنندگان می‌خوان بعد از آزمون، نمره‌ی خودشون رو حدس بزنن. اونایی که دانش کمی داشتن و نمره کمی گرفته بودن، فکر می‌کردن آزمون رو خوب دادن و نمره بالائی گرفتن و اونایی که باسوادترین‌ها بودن و بهترین نمرات رو گرفته بودن، فکر می‌کردن نمره کمتری گرفتن!
در واقع قضیّه، در دانشی خلاصه میشه که ما بهش توجّه نداریم و اون علم به جهله! یعنی دانستن این‌که چه چیزهایی نمی‌دونیم!
نکته‌ی جالب دیگه، سِیر روانی آدم حین آموختنـه! اوایل که شروع به یاد گرفتن می‌کنیم، به نظرمون میاد خیلی بلدیم. یه عدّه همین‌جا مهارت‌آموزی رو رها می‌کنن (فرهیختگان مجازی!). اونایی که ادامه میدن، می‌فهمن همه‌ش توهّم بوده و طبیعتاً از خودشون ناامید میشن. اینجا هم یه عدّه جدا میشن. (افرادی که عمیقاً معتقدن تو یه کار، هیچ هنر و مهارتی ندارن و ازش فراری‌ان!)
و امّا اون دسته‌ای که بازهم ادامه میدن، کسانی هستن که به دانش واقعی میرسن. از اینجا به بعد راه شفّاف‌تر میشه و آدما به اصطلاح وارد دوران طلائی‌شون میشن!
خلاصه اینکه با اعتماد‌به‌نفس‌ترین آدم جمع، احتمالاً احمق‌ترینشون هم هست!

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-09-23 20:12:12 +0330 +0330

↩ arashkarimi44

"وی" با پاک کردن عرقِ شرم و خجالت از روی پیشانی، در افق محو می‌شود… 😂 😂 😂 🌹 🌹 ❤️

و وی نفس‌زنان و خسته به دنبال وی می‌دود، امّا وی بی‌اعتنا، به راه خود ادامه می‌دهد. 🤣🤣

1 ❤️

2021-09-23 20:22:30 +0330 +0330

↩ Mardimorde3

دقیقا اونوقتی میفهمی هیچی نمیفهمی که هر روز بیشتر تشنه یاد گرفتن میشی اونجاست که عطشت برای یاد گرفتن سیری ناپذیر میشه.
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
عالی بود مرسی 🌹❤

دقیقاً و این اعتراف به جهل، اوّلین قدم به سوی دانشه.
ممنون از حضورتون. 🌹❤

1 ❤️

2021-09-23 21:37:55 +0330 +0330

مطالبتون رو مطالعه کردم
خوب و جالب بود

یک ، دو، سه
به هم ارتباط هم داشتن؟ 😐

1 ❤️

2021-09-23 22:21:15 +0330 +0330

↩ Dokhtar.hiz

فدای لمبرات جیگر🤤🖐🏻🍑
شما خیلی تاپیکات خوبن

خب خداروشکر که فقط تاپیکام خوبن. 😉
باور کن ازونام که ماله کشیده خدا و هیچ پشتوانه‌ای ندارم. 🤣

  • شما خوب‌تری. ممنون.
2 ❤️

2021-09-23 22:23:09 +0330 +0330

↩ کاراگاه کاستر

مطالبتون رو مطالعه کردم
خوب و جالب بود

یک ، دو، سه
به هم ارتباط هم داشتن؟ 😐


لطف‌تون پایدار. ممنون از حضورتون. 🌹

  • به زعم من، خیلی مویرگی بله، ولی شاید نتونم بیان کنم. به‌همین‌خاطر سه‌پاره نامیدمشون.
1 ❤️

2021-09-24 14:20:08 +0330 +0330

↩ Dokhtar.hiz

اسرار بر موضوعی نشان از کذب اون هست!

لطف داری ولی انگشتم به لمبرات


خب این قاعده، شامل خودتم میشه پس! 🤔

  • خب شکرخدا که از دست به انگشت رسیده و کم‌کم همونم حذف شه! 😜🤣🤣
2 ❤️

2021-09-24 16:06:39 +0330 +0330

↩ Dokhtar.hiz

دقیقا شمال همه مردم میشه جیگر
دست به لمبر تا انگشت به لمبر خیلی تفاوت داره
انگشت میره توش 🤤👈🍑

خب اعترافت، نشونه‌ی نقض حرفاته.😜

  • انگشت بره توش، چیزی جز بوی بد و… نصیبش نمیشه!😉
1 ❤️

2021-09-24 22:05:33 +0330 +0330

↩ Dokhtar.hiz

شاید به نظر شما چنین بیاد

مگه نظر شما، متفاوته؟ 🤔

1 ❤️

2024-04-05 15:21:07 +0330 +0330

مطالب جالب بود

1 ❤️

2024-04-05 20:35:31 +0330 +0330

↩ Radmehr0142

مطالب جالب بود

ممنون از حضورتون. خوشحالم پسندیدین. 🌹

0 ❤️

2024-04-06 07:02:21 +0330 +0330

خیلی جالب بود. مخصوصا قسمت 3

1 ❤️

2024-04-06 07:48:47 +0330 +0330

↩ Mandanajoooon

خیلی جالب بود. مخصوصا قسمت

ممنون از حضورتون. لطفتون پایدار! 🌹

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «