دروود
میدونم که برای خیلی ها اتفاق افتاده که دوست داشته باشن داخل ماشین ساک بزنن تا شخص مورد نظرشون ارضا بشه و شایدم حتی بخواد آبش رو بخوره☺️😊😋🔥
خاطره امروز من برای شما از جایی شروع شد که یه روز باید بخاطر زمینی که در منطقه ای از رشت داشتم ،به دادگاه برم تا حکم قاضی رو بگیرم و تو سالن انتظار نشسته بودم که صدام بزنن و بعد از گرفتن حکم ،از سالن اومدم بیرون و خیلی خوشحال بودم و رفتم به طرف پارکینگ که دیدم یه آقایی صدام میزنه و من یه لحظه برگشتم و دیدم یه مرد حدودا ۴۰ یا ۴۳ ساله کت و شلواری گفت شما خانم فلانی هستین گفتم بله چطور گفت اسمتون رو تو سالن انتظار شنیدم و خواستم بگم که اگه ایرادی نداره با هم یه چای یا نوشیدنی خنک بخوریم.🤔🤗گفتم برای چی اونوقت؟گفت خیلی ازتون خوشم اومده و نتونستم نگم ،😊😊
از بس با احترام و رسپکت بود و خیلی خوب با کلمات بازی میکرد،توجه منو جلب کرد و گفتم اگه جایی میرین ،میتونیم با هم سر راه یه نوشیدنی بگیریم و کمی صحبت کنیم و قبول کرد و گفت پس با ماشین من بریم و منم گفتم باشه و همراهش سوار ماشینش شدم و راهی شدیم و بعد کمی صحبت کردن ،پرسید میتونم با شما راحت باشم و اصل مطلب رو بگم؟
گفتم میشنوم و خوشحال میشم بتونم جواب بدم ،حالا کجا !!!؟تو دلم یه احساس عجیبی داشتم و هر لحظه که دستش روی دنده میرفت ،فکر میکردم میخواد رانم رو لمس کنه
تا اینکه گفت ترافیک زیاد شده ،موافقین بریم به طرف شهر صنعتی که گفتم باشه و گفت میتونم دوستاتون رو لمس کنم ؟طپش قلبم رو میشنیدم و یواش دستم رو به طرفش بردم و دستم رو بوسید و گذاشت رو سینه اش و من پر از هیجان که دستم رو برد روی رونش گذاشت و گفت اگه دوست داشته باشین یه جایی پارک میکنم که بتونم راحت دوستاتون رو بگیرم و بغلتون کنم 🤗که من فهمیدم که بدجوری راست کرده و حتما جایی رو در نظر داره که دستم رو ول کرد و گذاشت روی رانم که من خودم رو جمع کردم و گفت پاهام رو دست بکش عزیزم و یهو دستش رو انداخت وسط پاهام و گفت وای چه داغ اینجا که من بیحال شدم و شق شدن کیرش رو احساس کردم و گفت کاش میتونستیم همدیگر رو بخوریم☺️☺️☺️🙏یهو من گفتم ،دوست دارین براتون بخورم؟😋😋😋😋گفت جوووونم ،اره که میخوام ،دارم میمیرم برای تو ،که من زیپ شلوارش رو باز کردم و رفتم به طرف کیرش که حال کردم ،تمیز و خوشبو و دلم میخواست بشینم روش ولی فقط تونستم چنان براش بلیسم و کلاهک کیر رو زبون زدم و زبونم رو داخل سوراخ کیرش کردم و با خایه هاش بازی کردم و صدای آخ آخ آخش منو جنده تر میکرد و حشری تر میشدم و جفت تخمش رو کردم دهنم و با زبونم داخل دهن چرخوندم و که یهو زد روی ترمز و گفت دارم ارضا میشم که من تند تند براش میک زدم و آبش پرید تو حلقم و دهنم پر آبش شد و بعد تمیز کردن گفت تو جنده منی و دوست دارم ارضات کنم و صندلی ماشین رو خوابوند و گفت دراز بکش و منم شلوارمو پایین کشیدم و پاهام رو باز کردم و سه تا انگشتش رو کرد تو کوسم و تند تند تلمبه میزد و منم با زالکم ور میرفتم و بدجوری سلیطه شده بود کوسم و با جنده گفتنش منو حشری میکرد که تونستم سریع ارضا بشم و خودمون رو جمع و جور کردیم و همدیگر رو بغل کردیم و با خیال راحت از همدیگه لب گرفتیم و زبون همو دندون گرفتیم و نمیتونم بگم چه احساس زیبایی داشتم و روز شانس من در دادگاه و پارتنری بود که بدست آوردم که خیلی زیبا و جنگی تونستیم داخل ماشین همدیگرو بگاییم و بخوریم و ارضا کنیم و کلی خاطره ساختیم برای هم.🙏🙏🙏🤗🤗🤗😘😘😘🤬💃💃💃دوباره تو پارکینگ دادگاه از هم جدا شدیم 🖐️🖐️🖐️🖐️
خوشحالم که امروز یکی از خاطرات قشنگ اتفاقی رو براتون به اشتراک بزارم .
ممنونم که همراهم بودین 🙏🙏🙏🌹🌹🌹😘😘😘
تا بعد 🖐️🖐️🖐️🖐️🖐️🖐️
حداقل تا یجایی میرسوند شما رو خب😅😅
برگردوند همونجای اول که😅😅
کلا تو کار خیری
به کسی نه نمیگی
از اون کوه نوردیت
این دادگاه
همه باهات خاطره دارند😄
↩ madihsinn
بله.چون ماشینم در پارکینگ دادگاه بود و باید برمیگشتم عزیز
واقعا من هیچ وقت نمیزارم کسی دوستامو لمس کنه
اونارو چیکار داری لاشی
مورد دوم:
زالک کجای کصه؟
خیلی عالی بود خاطره ت
اما باید بگم اون طرف یا خیلی خوش شانس بوده یا اینکه خیلی کار بلد که اولا با دیدن تشخیص داده اینکاره ای و تونسته با کلامش بکشونه به خواستش
اگه ما بودیم تا میگفتیم خانم فلانی بر میگشت یه کشیده میخوابوند در گوشمون