↩ وحیدلاهیجی
شراب چشم های تو
مرا خواهد گرفت از من،

اگر پیمانه ای از آن
به چشمانم بنوشانی

یقین دارم که
در وصفِ شکر خندت فرو مانَد

سخن ها بر لب «سعدی» ،

قلم ها در کف «مانی»

↩ سالومه۲۸
ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب
صاحبنظران تشنه و وصل تو سراب
مانند تو آدمی در آباد و خراب
باشد که در آیینه توان دید و در آب
سعدی

↩ وحیدلاهیجی
بخدا بی تو دلم بی کس و تنهاست بیا
بی تو تنهاییم اندازه ی دنیاست بیا

گرچه یلدا شب طولانی سال است ولی
هر شب ما ز فراقت شب یلداست بیا

یخ زده شیشه ی احساس من از دوری تو
بی تو عمرم همه در سایه ی سرماست بیا

اشکم از سردی دوری تو قندیل زده
دیده ی ملتهبم غرق تمناست بیا

بیتو بی روح شده مثل زمستان همه جا
با تو اما همه جا گلشن گلهاست بیا

از دل خسته ی من تا دل تو فاصله هاست
کم کن این فاصله را وقت تماشاست بیا

گر چه غایب شده ای از نظر اما بخدا
روی قاب دل من عکس تو پیداست بیا

جان به لب شد ز فراقت بخدا چاوش تو
بنگر دیده اش از هجر تو دریاست ، بیا

↩ سالومه۲۸
همیشه بابت این دریچه های نو سپاس گذارتون هستم بانو:
دیدی چها کرد، غم با دل من؟
رسوا دل من، شیدا دل من
نور جمالت، شمع تجلی
تن کوه طور و موسی دل من
از خاطرم برد یاد تو تنگی
در خانه دارد، صحرا دل من
دارد تماشا خوش با تو سودا
خارا دل تو، مینا دل من
گرکافرم گفت زاهد، و گر مست
از کس ندارد پروا دل من
کرده ست جانان در جان تجلّی
در قطره دارد، دریا دل من
روز ازل سوخت داغت حزین را
آتش تو بودی، سینا دل من

↩ وحیدلاهیجی
تو را کم دارم و دور از نگاهت سخت غمگینم
چه خوشبختم زمانی که تو را باشوق می بینم

امیر_عباس_خالق_وردی

عباس خان معروفی در سمفونی مردگان:
گفت: دنیا پوچ و بی‌ارزش است!!!
هیچ ارزش ندارد…
گفتم حرف‌های خوب بزن !!!
دنیا بی‌ارزش نیست،
فقط انسانی زندگی‌ کردن خیلی سخت است …!!!

↩ Esn~nzr
دلــم آغــوش مــیــخــواهد
ولــے دور از هوس بــاشــد

هزاران قــمــرے عــاشــقــ
ولــے دور از قــفــس بــاشــد

مــیــانــِ ایــن همــه دلــدار
فــقــط ارام جــانــم اوســتــ

ڪــه تــا جــان در بــدن
دارم بــرایــم هم نــفــس بــاشــد

‌

↩ سالومه۲۸
سیمین بهبهانی:
خوشم همیشه به یادت،‌
اگر چه صفحه جانم
به جز غبار ملال، از تو یادگار ندارد…

↩ Esn~nzr
می جویمت به نام ونشانی که نیستی
دیر آشنای من،تو همانی، که نیستی

می جویمت به باغ خیال وگمان و وهم
در کوچه های دل،به گمانی که نیستی

شبگرد کوچه های خیالم، به جستجو
آیم به آن محلی ونشانی،که نیستی

احوال من نپرس که اقرار می کنم
حالم بد است مثل زمانی که نیستی،

قیصر_امین پور

↩ سالومه۲۸

گر تو با من نیستی، یاد تو همراه من است

↩ Esn~nzr
تو را من چشم در راهم شباهنگام…

↩ سالومه۲۸
👌 👌 👌 👌 🌹 🌹
بسیار زیبا …

نیما جان اهل یوش :
گرم ياد آوری يا نه،
من از يادت نمی‌كاهم،
تو را من چشم در راهم …!

↩ Esn~nzr
چه خوب که مسیر شعر به نیما افتاد !
۲۱ آبان سالروز نیمای عزیز بود😔❤🌺🙏
می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

مانده پای‌آبله از راه دراز

بر دم دهکده مردی تنها

کوله‌بارش بر دوش

دست او بر در، می‌گوید با خود:

غم این خفته‌ی چند

خواب در چشم ترم می‌شکند…

نیما جان 🌺

↩ سالومه۲۸
خوبی مرغی بود پرشکسته…
یک شب توفانی او را گرفتم و به خانه آوردم…
چندی که گذشت پر زد و روی بام خانه من پرید.
باید حالا آن را از دور تماشا کنم.

دنیا خانه من است
نیما یوشیج

↩ Esn~nzr
گفتم زخ تو گفت به گل می‌ماند

گفتم لب تو گفت به مل می‌ماند

گفتم قد من گفت به پیش گل و مل

ز اینسان که خم آورده به پل می‌ماند

نیما جان🌺

↩ سالومه۲۸
نیما:
یک چند به گیر و دار بگذشت مرا
یک چند در انتظار بگذشت مرا

باقی همه صرف حسرت روی تو شد
بنگر به چه روزگار بگذشت مرا …

↩ Esn~nzr
باز از شعله عشقت به جنون آمده ام
مست از دایره ی عقل برون آمده ام

بنشین یک نفس و حال دلم را بشنو
تا بگویم ز غم عشق تو چون آمده ام
‌‎

↩ سالومه۲۸

به قول نیما یوشیج:
کسی‌ سوال‌ می‌کند،
به خاطر چه زنده‌ای؟
و من برای زندگی تو را بهانه می‌کنم…!!!

↩ Esn~nzr
تو از زمان تولد درون من بودی
و گرنه عشق که اینقدر اتفاقی نیست …

↩ سالومه۲۸
و باز نیما:
در موسمی که خستگی‌ام می‌برد ز جای
با من بدار حوصله، بگشای در ز حرف…

↩ Esn~nzr
به همانقدر که چشم تو پر از زیبایی‌ست ،
بی تو دنیای من ای دوست ! پر از تنهاییست

بهروز_یاسمی

↩ سالومه۲۸
نیما:
خانه‌ام ابری‌ست
اما در خیال روزهای روشنم …!

↩ سالومه۲۸
تقدیم با همه جان

↩ Esn~nzr
شب نیست که از دیده نرانی خونم
دیری‌ست که من با تو ز خود بیرونم

گفتی به فراق نازنینان چونی ؟
وقت است که آیی و ببینی چونم

“نیما یوشیج”

↩ وحیدلاهیجی
🙏🥰🌺

مثل خورشید نشد ماه ، ولی ثابت کرد
هر که دل را حرمش کرد ، تماشایی شد …

مهدی_نورقربانی

↩ وحیدلاهیجی
هزاران درود بر تو با این مصرع زیبا از مولانا

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد
ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن

ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو
گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن

↩ سالومه۲۸
نیما:
به تو که می‌رسم، مکث می‌کنم! !!!
انگار در زیبایی‌ات
چیزی جا گذاشته‌ام…
مثلا در صدایت آرامش،
یا در چشم‌هایت زندگی …!

و به قول سعدی :
من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم می رود …

↩ Esn~nzr
درووود شمس من، نمیگید دلمون تنگ میشه برای حضور 😎 🌹
خورشید تو خواهم که بیاران برسد
چون ابر ز پیش تو از ان برخیزم

↩ سالومه۲۸
امضأ دار قلب منید بانو:

↩ وحیدلاهیجی
سپاس آقا وحید عزیز
به قول شیخ اجل:
غير از خيال جانان، در جان و سر نباشد…

و این دو بیت شیخ اجل مخصوص خودت و وجودت:

درد دل دوستان گر تو پسندی رواست
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست

بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست
گر تو قدم می‌نهی تا بنهم چشم راست