ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخواست, و مشکل نشیند
قشنگ بود
↩ HotestGentelman
یکی از قشنگترین اشعار طیب اصفهانی. ممنون🌹
صبرکن
عاشقانه هایت را جا گذاشته ای…
قلبم، سرم، چشمم،
قول نمی دهم تا پشیمانی بعدی
دست نخورده باقی بمانند….
خیلی اتفاقی با تایپیک های زیبای شما آشنا شدم و دیدم ، نگاهت و پسندیدم چون نگاه خاص و زیبایی داری و به مسائل بی ارزش توجه نکردی و اگر طنز و مطرح کردی جلف و بیارزش
خیلی اتفاقی با تایپیک های زیبای شما آشنا شدم و دیدم ، نگاهت و پسندیدم چون نگاه خاص و زیبایی داری و به مسائل بی ارزش توجه نکردی و اگر طنز و مطرح کردی جلف و بیارزش نبود ، خلاصه کنم ، ارزش دیدن و لایک و داره.سال خوبی برایت آرزو دارم ،