من پا پس کشیدم(این داستانِ من نیست)

1398/03/05

تو دوست داری همه ببینن که با کسی هستی،شادی،بالا میپری،میخندی…خیلی خوشحالم که خوشحالی

من نگاه دیگران روم بدجور سنگینی میکنه،وقتی هستی خیلی چیزارُ متوجه نمیشم ولی یه لحظه که به خودم میام حتی نزدیکترین دوستامم یه جوری با تاسف نگام میکنن که…من بین دوستام اولین کسی بودم که اولین کُسُ کردم!..از فکر و حرف و رفتار و چشاشون میخونم : تو که میتونستی بهترین دخترُ با خودت داشتی باشی،اخه این کیه که دلتُ بهش باختی،تو ر خدا نگاش کن…

تو همه دلخوشیت اینه که بالاخره یکی درکت کرد،سیاستت اینه که بروز ندی که چقدر برات مهمه که این یکیُ دیگه از دست ندی،من از رفتار دوستات اینُ میفهمم،از نگاهشون،از لبخندشون،از احترامی که برا من قائلن،از نزدیکی کردناشون،از حسودیشون به تو…تو همه رفتاراتُ پنهون کردی که من متوجشون نشم،فحش دادناتُ،عصبانی شدناتُ،استرس گرفتناتُ…پنهون کردی که من اینارُ نبینم و همه تلاشت اینه که به من بفهمونی که چقدر مهربونی…و من میبینم که چه زجری میکشی که حتی اشکتُ و گریه کردنتُ من نفهمم و به این دلم خوش باشه که یه مهربونِ خوش اخلاقِ محترمِ شادِ خوشحالِ پر از کشفیاتِ جدیدِ خوش چهرهِ خوش اندامِ پر طرفدار با منه،پیشِ منه و میتونه تا اخرش با من بمونه…من همه اینها ر میفهمم و به پشت پرده!هیچ کاری ندارم،همین که تو برای من اینطوری ای این برای من مهمه و من تو ر همینطوری ای که رفتار میکنی میبینم و میفهمم و به بقیش حواسم هست ولی هیچ کاری ندارم

دوستای من هر کدوم با یه دختر رل زدن،بعضیاشون چن سالی هست که با زیدشون هستن،من تو رُ وسط جمعشون میبرم،تو خیلی خوشحالی یا حداقل تظاهر میکنی که اینطوریه و من؟!!هر چی سعی میکنم همه چیُ عادی جلوه بدم و دوستامم سعی میکنن همه چیُ عادی جلوه بدن ولی باز از رفتارای مصنوعی کلافه میشم،تحمل میکنم،تحمل میکنی،به چه قیمتی اینکارُ میکنیم؟

تو دوست داشتنی هستی،من بچه های دوستامُ میبینم،انگار از اول اساسِ زندگیُ یه جور دیگه ریختن،یه سری داستانا از قبل و طول تاریخِ بشر تعریف شده،اینکه زن بگیری،اینکه بچه دار بشی و…اگه طرف شانس و حساب کتاب و همه چیزش درست از اب در بیاد!هر کدوم ازینا تاثیر متفاوت و خیلی خوبی تو زندگیش میزاره…چون من بیرون داستانم و فقط قشنگی های این داستانُ میبینم،دلم بچه میخواد،دلم پسر میخواد،دلم دختر میخواد،میدونم که میتونیم به سرپرستی بگیریم،ولی از نظر قانونی باز نمیتونیم این کار بکنیم،پس چه کار کنیم؟

تو زیبایی،همین زیباییت یکی از چیزایی بود که منُ متوجه تو کرد،هر سال میگزره،هر روز میگزره،از هفت روزِ هفته ۵ یا ۶ روزشُ مطبایِ مختلفی،بخاطر زیباییت که از دست نره،بخاطر من که زیباییتُ کم شده نبینم،میدونم که با تمام وجود غمگینی و تلاش میکنی من نفهمم،این سالها میگزره و تو با زورِ مطب میخوای زیباییتُ نگه داری و با زور مشروب و عرق روحتُ از ناراحتی نجات بدی و من همه ی اینهارُ میبینم و بخاطر هر دومون میگذرم…

هرچند ایران تو کلِ دنیا از نظر تعداد عملِ تغییرِ جنسیت حرفِ اولُ میزنه،هر سال یه ۳۰۰ نفری توی ایران تغییر جنسیت میدن و این بالاترین امار تغییر جنسیت توی دنیاس،هرچند توی ایران بخاطر فتوای خمینی!تغییر جنسیت مانعی نداره و این کارُ بدون محدودیت انجام میدن…ولی میدونم که نمیخوای اینکارُ بکنی و میدونی که نمیخوام این کارُ بکنی،ایران هم اینُ قبول نمیکنه که هیچ مخالفشم هست،مخم اینجا سوت میکشه که تغییر جنسیتُ قبول داره ولی …میگه یا بیا عمل کن یا حرفِ مفت نزن،تو روانی ای برو تیمارستان یا برو بمیر…تیمارستان لازم نیست همین الانشم هم روانی و تیمارستانی شدم و تا همین الانشم چند بار من خودکشی کردم چند بار جلوی خودکشی تو رُ گرفتم،ولی اگه من خودم بدونم که خودمُ نمیکشم قبول داری هیچ وقت نمیتونم اینُ بفهمم که تو خودتُ میکشی یا نه؟حتی اگه شبِ قبلش خیلی خوشحال بودی و راضی…من دیدم که چقدر بخاطر خیلی چیزها ناراحتیاتُ پنهون میکنی…چیکار کنم؟؟هااااا؟چیکار کنم لا مصب؟

آبرو،توی ایران از نون از ناموس از پول از شرف از غیرت از وطن از عشق از همسر از پدر از مادر از فرزند از همه چی…آبرو از همه چی برای تقریبا همه!مهمتره…آبرو از همه چی مهمتره…طرف بچه بازه چشش به ما میفته کجکی میره!طرف زنش زیر بقیس و خودش روی بقیه چشش به ما میفته فحش و لعنت و استغفرالله میگه…طرف پدرِ خودشُ گاییده،مادرشُ دیوونه کرده چشش به ما میفته پدر مادرمونُ یادمون میاره…برادر خواهر پدر مادر …همه از ما فرارین،فراری هم نباشن رفتارای مصنوعیشون کلافه کنندس…

همه ی زندگیِ عادیِ قشنگِ بی دردسرُ از خودتون حروم کردین که به چی برسین؟همه همینُ بهمون میگن انگار خودشون با اون زنای چاق و بچه پس انداختنشون چه گلی به سرشون زدن؟!ولی هم من میدونم هم تو که تهش،تهِ تهش کسِ شِر هم نمیگن…

تجربه کردم که حال و هوای شب با روز فرق داره…استثناءن امشب پا پس کشیدم…از همه چی،از تو،از خودم،ازین داستان،ازین زندگی با دوست داشتنی ترین ادمی که دوستش دارم!از کسی که همیشه میخواستم باهاش باشم،پا پس کشیدم…چی کار کنیم لعنتی؟؟؟؟؟…خرابم خراااب…

(این داستانِ من نیست فقط یه حسِ نزدیک به کساییِ که همچین مشکلاتی دارن.)

991 👀
5 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2019-05-26 08:10:11 +0430 +0430

بغض پنهان که چه عرض کنم . پغض آشکاری که توی نوشتت بود حالمو درگرگون کرد و میدونم همه توی زندگی سختی های خاص خودشون رو کشیدن . ولی بدون وقتی چیزی یا کسی رو میخای ، فقط خودتون رو عشق است و کون لق نگاه و حرف بقیه .
.
چه فایده که به خودت عذاب بدی رفیق ؟ میدونم بغض تو هم زیاده . اما هممون یه جورایی ازین بغض ها داریم .

1 ❤️

2019-05-26 08:43:06 +0430 +0430
نقل از: uzer بغض پنهان که چه عرض کنم . پغض آشکاری که توی نوشتت بود حالمو درگرگون کرد و میدونم همه توی زندگی سختی های خاص خودشون رو کشیدن . ولی بدون وقتی چیزی یا کسی رو میخای ، فقط خودتون رو عشق است و کون لق نگاه و حرف بقیه . . چه فایده که به خودت عذاب بدی رفیق ؟ میدونم بغض تو هم زیاده . اما هممون یه جورایی ازین بغض ها داریم .

این داستان من نیست،ممنون از همدردیت ولی این داستان من نیست،فقط یه حسِ نزدیکه به کسایی که همچین مشکلاتی دارن

1 ❤️

2019-05-26 09:10:22 +0430 +0430
نقل از: lovely_grl قشنگه

کجاش قشنگه ؟!

1 ❤️

2019-05-26 09:11:24 +0430 +0430
نقل از: abbbbbcc
نقل از: lovely_grl قشنگه

کجاش قشنگه ؟!

این متن… برعکس حسی ک ب آدم منتقل میکنه

2 ❤️

2019-05-26 09:14:36 +0430 +0430
نقل از: lovely_grl
نقل از: abbbbbcc
نقل از: lovely_grl قشنگه

کجاش قشنگه ؟!

این متن… برعکس حسی ک ب آدم منتقل میکنه

با همه ی تلخیش قشنگه…،همین دیوونش کرده،بیا البالو یخ ?

2 ❤️

2019-05-26 09:15:30 +0430 +0430
نقل از: abbbbbcc
نقل از: lovely_grl
نقل از: abbbbbcc
نقل از: lovely_grl قشنگه

کجاش قشنگه ؟!

این متن… برعکس حسی ک ب آدم منتقل میکنه

با همه ی تلخیش قشنگه…،همین دیوونش کرده،بیا البالو یخ ?

ی حس تلخ با آلبالو یخ…
مرسی ?

2 ❤️

2019-05-26 09:22:05 +0430 +0430

خیلی سخته درکش برا بعضیا تا از نزدیک حس نکنی نمیفهمی . حالا این حس و حال ی همجنس گرا ببین حس حال ی دو جنس گرا چیه ک ن همجنسگرا درکش میکنن ن دگر جنس گراها .

2 ❤️

2019-05-26 09:32:20 +0430 +0430
نقل از: abbbbbcc
نقل از: uzer بغض پنهان که چه عرض کنم . پغض آشکاری که توی نوشتت بود حالمو درگرگون کرد و میدونم همه توی زندگی سختی های خاص خودشون رو کشیدن . ولی بدون وقتی چیزی یا کسی رو میخای ، فقط خودتون رو عشق است و کون لق نگاه و حرف بقیه . . چه فایده که به خودت عذاب بدی رفیق ؟ میدونم بغض تو هم زیاده . اما هممون یه جورایی ازین بغض ها داریم .

این داستان من نیست،ممنون از همدردیت ولی این داستان من نیست،فقط یه حسِ نزدیکه به کسایی که همچین مشکلاتی دارن

مهم تاثیر احساسیش بود که کاملا منتقل کردی و باعث حسِ همزاد پنداری در ما شدی . نگارشت قشنگ بود . مرسی

1 ❤️

2019-05-26 09:33:30 +0430 +0430
نقل از: Weed-m@n

خیلی سخته درکش برا بعضیا تا از نزدیک حس نکنی نمیفهمی . حالا این حس و حال ی همجنس گرا ببین حس حال ی دو جنس گرا چیه ک ن همجنسگرا درکش میکنن ن دگر جنس گراها .

سه نخ سیگار،یه قوطی اب جو خنک با این اهنگِ ابی دمِ غروبِ امروزِ!لبِ ساحل.... هرچند گرمه......... ?

2 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «