هرزه بودن مامان الهام و لذت من از زندگیم

1397/11/25

من یه پسرم
پسری که از وقتی چشم باز کردم توی خیانت های مامانم به بابام شریک بودم، از بچگی مامان الی منو با خودش میبرد سر قرار هم واسه اینکه بابا شک نکنه هم اینکه اگه میخواست شب بمونه پیش دوس پسرش راحت بود بابای احمقم فکر میکرد مامان خونه دوستشه منم هواسم بهش هست.
کیس های الهام اکثرا سن بالا بودن اونموقع بچه بودم نمیدونستم چرا باهاشون میخوابید حالا خوب میفهمم بیزینسی سکس میکرده
یکی بود به اسم حاجی میشناختمش هرماه منو مامانو میبرد شمال
مامان عاشق مست شدن بود همیشه قبل اینکه شروع کنن مستش میکرد و مامان شروع میکرد با اون کون خوش فرم و سینه های شقش رقصیدن واسه حاجی و دلبری از مرد خرپولی که جندش مامان من بود.
تقریبا من ۱۰،۱۱ سالم بود که بابا مچ مامان جنده منو با یکی از دوستاش گرفت و از هم جدا شدن و منو مامان باهم زندگی کردیم…
کم کم مامان دیگه بکناشو میاورد خونه دیگه یه شب در میون زیر کیر بود و منم بزرگتر شده بودم ولی دهنم بسته بود نمیدونستم ترس دارم یا لذت میبرم
مامان ناله میکرد من دیوونه میشدم هم عصبی بودم هم کیرم شق شق بود کم کم عاشق کاراش شدم فهمیدم بیغیرتم
فهمیدم کونم شبیه مامانمه با کونم ور رفتم
اونقدر ور رفتم که کم کم گشاد شدم و از کون دادن خوشم اومد
بدنم بی مو سفید دقیقا مثل مامان الهام
همین باعث شد منم خاطر خواه پیدا کنم
کم کم کار مامان‌و کردم
کون بیزینسی میدادم
لباس زیرای سکسیش و میپوشیدم و کون میدادم به سن بالاها
انقدر ریسک کردم تا اخر یبار مامان مچمو گرفت با یه مرد ۳۰ ساله در حال کون دادن مدل سگی
فهمیدم مامان اومد خونه اما زده بودم به سیم اخر میخواستم همه چی النی بشه
اومد دید مارو ولی درو بست گذاشت ادامه بدیم و اصلا به روم نیاورد
ما سکسمون تمام شد اومدم بیرون از اتاقم دیدم نیستش
خلاصه طرفو رد کردم رفتم حمام خودمو بشورم
حرفامو آماده کرده بودم اگه دعوام میکرد میگفتم منم مثل تو
چرا تو میاری تو خونه ترتیبتو میدن صدات کل ساختمون میپیچه منم میخوام همینکارو کنم و ازین حرفا
اینجوری میخواستم رومون تو روی هم باز شه تا من بهتر لذت ببرم
دوش گرفتم اومدم بیرون فهمیدم اومده خونه ( بعدها فهمیدم توی پارکینگ منتظر مونده تا بکنم بیاد پایین و همه چیو ازش پرسیده مخصوصا اینکه بیغیرتم و با شورتای الهام کون میدم و کلی چیز دیگه
راستی اینم کونم و شرت مامان



خلاصه اومدم بیرون از حمام هیچ حرفی بهم نزد اصلا انگار هیچی ندیده
گفت شام میخوای گفتم نه گفت چرا الان که باید گرسنه باشی و یه نیش خند معنی دار زد
گفتم چرا میخندی!؟
تو این موقع ها گرسنه میشدی؟
هیچی نگفت
یکم جو خونه سنگین شده بود
داشتم با گوشیم ور میرفتم که یهو اومد نشست کنارم روی مبل؛
پرسید چند وقته؟؟
جا خوردم من اماده بودم واسه اینکه دعوا کنه یا تند برخورد کنه اما یجورایی صمیمی و با لبخند میپرسید
گفتم چی چند وقته ؟
گفت چند وقته بیزینسی هستی ؟؟
زبونم بند اومد نمیدونستم چی بگم
اومدم بگم نیستم که گفت ببین سهیل من همه چیو میدونم
مشتری آخریت همه چیو گفته فقط سعی کن روراست باشی
یکم راحت شده بودم
پیش خودم گفتم الان وقتشه زندگی که آرزوشو داشتی یه قدم باهاش فاصله داری
نگاه زمین میکردم و آماده اینکه بگم واسه پول اینکارو کردم و ازین حرفا
که یهو گفت اصلا بگو ببینم چرا با لباس زیرای من سکس میکنی ؟؟؟
خشکم زد تازه فهمیدم طرف اینکه بیغیرتمو بهش گفته، هم خوشحال بودم هم ناراحت خوشحال واسه اینکه قرار نیست دعوام کنه ناراحت واسه اینکه نمیشد دروغ بگم واسه پول سکس میکردم چون بیغیرت بودن به پول ربطی نداشت.
زدم به سیم اخر
گفتم از روزی که منو با خودت میبردی برنامه و جلوم مست میکردی و حتی یبار کنارت روی تخت تو شمال خواب بودم که حاجی اومد پیشت من خواب نبودم اما از ترس خودمو به خواب زدم
صدای ملچ مولوچ ساک زدنت صدای ناله هات همش تو گوشم بود
من از بچگی بیغیرت بودم خودت اینجوری بزرگم کردی
میخ حرفام شده بود بدون هیچ واکنشی منم میدیدم راه واسم بازه سعی میکردم کاری کنم فضای بحثمون شهوت بار باشه چون خیلی خوب میدونستم مامانم چقدر شهوتی و عشق سکسه…
پرسید ازش لذت میبری؟
گفتم از چی گفت از اینکه یکی تورو میکنه و تحقیر میشی و فحش میخوری لذت میبری؟؟؟
شهوتم زده بود بالا صدام میلرزید
گفتم نه همیشه
فقط وقتای که به این فکر میکنم تو چجوری سکس میکنی
چجوری طرفتو ارضا میکنی
چطور میخوری واسشون و اونا چجوری بهت حال میدن
و بیشتر از همه لحظه ای که واسه سکست بهت پول میدن منو از خود بیخود میکنه همون لحظه میرم سمت گوشیم میگردم دنبال کسی که من واسش کارایی رو کنم که تو واسه طرفت میکنی…
گفت تاحالا سکسمو با کسی دیدی؟
گفتم واضح نه چند بار سعی کردم از زیر و بالای در ببینم اما سخت بودو واضح نبوده
یکم ساکت موند فکر میکرد
بعدش پاشد رفت تو اتاقش من حالم خیلی خوب بود مامان هیچ واکنش تندی نشون نداد و الان همه چیو راجع به حسم و کارام میدونست اما یکم استرس داشتم اینکه خب الان چی میشه
مامان دیگه وقتی من هستم سکس نمیکنه؟ میکنه؟ نمیدونستم
میترسیدم رابطم خراب شه و نتونم به خواستم برسم نتونم دیگه صداشو وقتی التماس میکنه بکنن تو کسش و بشنوم …
رفتم تو اتاقم درو بستم و رفتم رو تخت دراز کشیدم
با گوشیم ور میرفتم و مثل همیشه حشری شده بودم شورتمو شلوارکمو کشیدم پایین و خودمو میمالیدم
کیرم شق شق تقریبا ۱۷ سانت کلفتیشم خوبه
فقط فیلم و عکسایی میدیدم که استایل زنه به مامان الی بخوره
اونشب جق و زدمو بیحال خوابیدم
صبح با صدا الهام بیدار شدم
میگفت تو اخر میمیری انقدر خودتو هلاک نکن گیج بودم یهو دیدم وای لختم البته رو شکم خوابیدم و کونم سمت مامان بود
گفت پاشو برو یه دوش بگیر و رفت تو اتاقش
من دیگه داشتم بال در میاوردم
آرزوم بود مامی اینجوری ببینه منو اما میترسیدم دعوام کنه ولی نکرد
هرچند هنوز اصل داستان مونده بود من میخواستم کیرمو شق شق درست ببینه
رفتم حمام و یکمم سوراخمو انگشت کردم و کیرمم مالیدم ولی ارضا نشدم اومدم بیرون تو اتاقم داشتم خودمو خشک میکردم درو نبستم فقط گذاشتم رو هم که وقتی میاد خودمو بزنم به اون راه یعنی ندیدمش
رو به در وایسادم و کیرم نیمه شق داشتم با حوله سرو صورتمو الکی خشک میکردم فقط میخواستم بگم که نمیبینمش
حوله رو اوردم پایین الهام ۵،۶ قدم باهام فاصله داشت
به کیرم نگاه میکرد
با تعجب بهم نگاه میکرد واسه ۴،۵ ثانیه جفتمون ساکت بودیم ولی تو همون موقع کیرم شد سیخ و سنگ
گفت نمیخوای اینو جمع و جورش کنی
گفتم چی؟ کیرمو گرفتم تو دستم گفتم اینو میگی؟؟؟
با نیشخند گفت اااا از کی تاحالا کیرتو به رخم میکشی؟
گفتم من غلط بکنم با دستم جلو کیرمو گرفتم ولی خب شق بودمو جا نمیشد تو دستم گفت ولش کن خفش کردی
یه دور بزن ببینم چی داری که خوشت میاد به اشتراک بزاریش
نفسم بند اومده بود
من کلا خوب کونمو به رخ میکشم کارمو بلدم کمرو گود میکنم کونمو میدم عقب طرفم عاشقش میشه
همینکارو واسه مامان کردم
برگشتم دستامو گذاشتم رو میله تختمو کونمو تا میتونسم فیت کردم سمتش
نگاش کردم دیدم چشماش گرد شده
اومد جلو
‌پاهام میلرزید
اومد نزدیکم با دستش لپ کونمو باز کرد
سوراخم‌و دید
گفت وااای سهیل چیکار کردی
چرا انقدر بازه عقبت
(اخه تو حموم انگشت کردم باز شده بود واقعا
باز که میگم منظورم پاره نیستا ولی خب مشخصه کیر کلفت رفته توش.)
گفتم ببخشید دیگه نمیزارم اینجوری شه
گفت پرو نشیا ولی فرم کونت شبیه خودمه
انتظار داشتم حالا که انقدر نزدیکیم باهاش سکس کنم
کیرم داشت میترکید گفت برگرد
برگشتم کیرم‌و نگاه کرد گفت خالت از بچگی میگفت دودول سهیل خوشگله باورم نمیشد ولی یه چیزو بکن تو سرت تو هیچوقت نمیتونی با من سکس کنی
حالم گرفته شد خوردم به در بسته
گفتم اخه مامان گفت اخه و‌ اما نداره
تا الان با چی حال میکردی الانم همونکارو میکنی
گفتم من ازت سکس نمیخوام
فقط میخوام بزاری ارضا شم
تو کارای خودتو بکن دوس پسرتو بیار خونه یا هرچی
به من فقط آزادی بده خودم‌و خالی کنم
گفت چیکار کنم مثلا
گفتم تو هیچکاری نکن
تو بزار من بهت برسم بهت لذت بدم ماساژت بدم
گفت با ماساژ دادن ارضا میشی گفتم اره عکس ماساژ روغنی نشونش دادم گفت اره دیدم ازینا آخرش سکس میکنن
گفتم من فقط ماساژت میدم سکس نمیخوام فقط لخت باشی بمالمت
با کلی اما و اگر راضی شد
دیگه یکی دوبار که مالیدمش خودش عاشقش شد
تقریبا یه شب در میون قبل حمام چربش میکردم و میمالیدم
استایلش دقیقا همین فورمیه


یکی دو هفته گذشت کار من شده بود یه ماساژ روغنی بی روح با تاپ و شلوارک ولی خب خیلی کوتاه
اما واسه من کافی نبود که هیچ تازه حسمم داشت سرد میشد
مامان دیگه قرار نمیذاشت خونه و هروقت کیر‌میخواست میرفت مکان طرف من خیلی نا امید شده بودم
فکر میکردم قراره دیگه خیلی حال کنم اما برعکس حتی دیگه صدای اه و ناله هم نمیشنیدم
یه شب که خیلی حالم بد بود از عصرش داشتم فیلم میدیدم تا دیوونه شم باز میدونستم من حشری شم به سیم اخر میزنم
مامان اومد خونه طبق معمول رفت حمام تا حسابی اب کیری که خورده رو از کس و کونش پاک کنه
اومد گفت من شام نمیخوام غذا هست خواستی گرم کن
گفتم چرا گفت خیلی خسته ام
پیش خودم گفتم اگه خوابید دیگه کنسل میشه امشبم
گفتم میخوای یه ماساژ توپ بدم خستگیت در بره یکم فکر کرد گفت باشه فکره خوبیه
گفتم برو تا روغن و بیارم بیام
گفتم سهیل الان بهترین موقع واسه حال کردنه باید بکنیش یا دیگه همه چی خراب میشه یا نمیشه باید تمامش کنی امشب
از کشو میز کامپیوترم دوتا قرصی که از خیلی وقت پیش قایم کردم و خوردم (یکی از بکنام بهم داده بود خودش میخورد دو ساعت از کون میگایید منو)
خلاصه خوردم و روغن‌و برداشتم و رفتم
زو تختش رو به شکم دراز کشیده بود
مثل همیشه یه شلوارک و تاپ
منم فقط یه شلوارک بدون شورت تا کیر شقم به چشمش بیاد
رفتم بالا سرش
من: مامان تو مگه ندیدی عکسای ماساژ روغنی و اینجوری نه من میتونم درست ماساژت بدم نه تو لذت کامل میبری
مامان: چیکار کنم خب ازینا کوتاه تر ندارم دیگه
من: کوتاه تر چیه میگم اصلا نباید لباس باشه تنت باید قشنگ بتونم بین رونات و بمالم لپ باسنت و بمالم
مامان: دیگه چی نکنه میخوای …
من: نه مامان تو شرت هم پات باشه من میتونم کارمو بکنم ولی شرتت روغنی میشه
تاپتم در بیار خب سینه هاتو نمیبینم که خوابیدی روشون

خلاصه کلی مخ زدم تا اخر قبول کرد با شرت بخوابه
اولین مرحله خوب پیش رفت
مامان الان لخت فقط یه شرت طوری ابی پوشیده و‌ الان من باید بمالمش
روغن و قشنگ از کمرش ریختم تا رو‌ کونشو پاهاش
مالیدن شروع شد
اولش ماساژ ماساژ ماساژ
گرمش کرده بودم خوشش میومد از ماساژ روغنی

مامان رو شکم خواب من رو‌ ساقش پاهام چپ و راستش نشستم و دارم رون و کون وحشتناک خوش فرمش و میمالم
کون مامانم روغن خورده بود بدجوری تو چشم میزد
گوشت خالص قلمبه
قرصی که خوردم کیرمو بیش از حد شق کرده بود داشت میترکید
دستمو کردم تو شلوارکم و انداختمش بیرون دستمم روغنی شروع کردم جق زدن
کیر سفیدم رگاش زده بود بیرون و با روغنی شدنش خودم دلم میخواست بخورمش
با یه دست جلق میزدم با اون دستم میمالیدم
دیگه کم کم مالیدنم شبیه لاس زدن شد
دستم و انگشتام لای روناش بود نزدیک به کسش و منم میمالیدم و هر از گاهی یه دست میزدم به کسش ببینم واکنشش چیه
انگار خواب خواب بود نه صدای نه واکنشی
منم لاس میزدم
کم کم‌پررو‌ شده بودم و از کنار شرتش سعی میکردم انگشتمو‌ به کسش برسونم
خیلی ریز ریز کار میکردم میترسیدم یهو بپره بهم
با بدبختی زدم کنار شرتشو انگشتمو اروم‌ اروم گذاشتم لای کسش
تازه فهمیدم وااایییی
کسش خییس خیییس
بین دو راهی بودم
این‌ خیسی واسه حشری شدنشه یا اصلا مامان خوابه
در هر صورت خوب بود‌ منو خیلی پررو کرد
جوری که شلوارکو در اوردم و لخت شدم
باز همون جوری نشستم و اینبار مامان باید بدن لختم و حس‌میکرد
با ترس و استرس نشستم رو روناش
کامل نه پاهام چپ و راستش بود
با دوتا دستام میمالیدم یکم لای پاهاشو بازم کسشو دست زدم دیدم هیچی نمیگه
کیر شقمو گذاشتم لای رونای گوشتو چرب مامان الهام
گذاشتمو خودمو لش کردم روش
انگار دیگه همه چی تموم‌ بود
من نفسم بند اومده بود و شهوتم اتیشم زده بود کیرو بالا پایین کردم
لاپایی میزدم‌
از کنارش بدنش و زیر بغلش سعی میکردم یجورایی به سینه هاش دست بزنم و بمالم
تقریبا مطمئن شدم که مامان هم خواب نیست هم اینکه میتونم ادامه بدم
این ساکت بودنش منو پررو میکرد
کیرمو از کنار شرتش با بدبختی رسونم دم سوراخ کسش
یکم با دست کیرمو رو تکون دادم تا سوراخش بیاد دستم
پیداش که کردم خیییلی اروم و با حوصله زره زره کیرمو کردم توش
خدایا من خوابم یا بیدار
کیرم رفت‌تو مامان الهام
این فرا تر از ارزوم‌ بود داشتم میمردم از ذوق و همش‌تو فکرم کردن هرشب مامان بود
کیرم‌که توش جا باز کرد اروم‌اروم عقب جلوش میکردم
کسش تنگ نبود اما اونجوری که فکر میکردم گشادم نبود
واسه روغنی بودن‌ بدنامون حالا دیگه صدا هم میومد
با هر تقه‌ تو کس الهام
چالا‌پ چالا‌پ …
صدای تلمبه من بود تو کس مامانم که هر شب با فکرش جلق میزدم
حسم حس خوشبخترین پسر دنیا بود
از روش بلند شدم
دوطرف شرتشو انگشت کردمو سعی کردم از پاش در بیارم
چون کونش گوشتیه باید بلند میشد
یه لحظه ریدم تو خودم تکون‌خورد
واسه اولین بار
کونشو داد‌ بالا تا شورتش در بیاد
باورم نمیشود دیوونه شده بودم
در اوردم اومدم روش
با دست لای کونشو از‌هم باز‌ کردم
واااای
چیه این
چه‌ کسیییی چه سوراخ کونییی
دقیقا مثل سوراخ کون‌من صورتی و تمییییز
دلم نیومد این‌ سوراخ و مزه نکنم
رفتم توش با صورتمو شروع کردم لیسیدن سوراخ کون تقریبا بازش و زبون بود که میرفت لای کسش میرف تو سوراخ کونش
انقدر‌خوردم خوردم تا زبونش باز شد
اه هووم‌ اه اه … صداش کم بود ولی میشنیدم
اهه بسه بسسس …
کی گوش میداد من دیوونه شده بودم و‌ عاشق مزه اب کسش که کلی مکیدمش
ریز ناله میکرد ولی برنمیگشت ببینمش
یجورایی بود که‌انگار میگفت زود باش بکن تمومش کن
لاشو باز کردم و کیرمو اینبار راحت و قشنگ هول دادم تا تخمام تو کسش
یه لحظه خودشو کشید بالا که‌کیرم در بیاد منم شونه هاشو گرفتمو کشیدمش پایین تا دوباره کیرم تا خایه رفت تو کسش
دیگه وحشی شده بودم
بدجوری تلمبه میزدم
با‌تمامه وجوودم جوری کیرمو میکشیم‌ بیرون میکردم تو کسش که ناله های از اروم به جیغای ریز و‌کوتاه تبدیل شد
تو همون حالت حدودا نیم ساعت تلمبه‌زدم تا ابم با بیشترین فشاری که تا حالا تجربه کرده بودم پاشید تو کس مامان‌ الهامم
وای
همون لحظه ی بعد از ارضا به خودم اومدم
وای سهیل
حالا چی
چه‌ گهی خوردی بدبخت شدی
ازون ور گفتم نه ببین ساکته هیچی نمیگه کارتو خوب انجام دادی نترس
از روش پاشدمو پاورچین پاورچین رفتم تو اتاقم
درو بستم و نشستم رو تخت
فکر فکر فکر
حالا میاد داخل و میگه همه چی تمام من خراب کردم دیگه خبری از حال نیست و اینا…
صدای دوش حمام اومد
مامان رفت حمام
وای الان داره اب کیر منو میبینه و میشوره؟
باز شق کردم تو اون‌شرایط
قرص خیلی خوب بود ولی دیگه‌ کیرم نمیخوابید
هر لحظه ازین که صدا دوش و نشنوم میترسیدم
تمام شد حمامش
صدا پاهاش میومد در زد
سهیل پاشو دوش بگیر بیا تو اتاقم کارت دارم
پاهام میلرزید ترسیده بودم
کیرمم یهو خوابید
بلند شدم حولمو پوشیدم و رفتم حمام
حالا من دوست نداشتم حمامم تمام شه
نمیخواستم برم بیرون چون میدونستم خراب کردم
خودمو خشک کردم رفتم تو اتاقم تو ایینه بدن لختم و کیر و کون بی مو سفید و گوشتیه تمیزم‌ و نگاه میکردم
مثل همیشه فکرای سکسی
جووونم به خودم که با این کون چه کیر های خوبی و حال اوردم الانم که با کیر خوردنیم ترتیب کس مامان الهام که ارزوم بود و دادم
قرصی که خوردم بی نظیر بود تاحالا اینجوری نبودم بعد ارضا کیرم شق تر قبل بود و نمیخوابید
تو فکرو لاس زدن بودم که صدام کرد

سهیل کجایی
جانم ؛ اومدم
زود باش

لباس پوشیدم رفتم تو اتاقش
رو تخت نشسته بود
لباس خواب خوشگل آبی رنگش تا بالای زانوش بود و پایی که رو پا انداخته بود رونش تو چشم میزد و مست میکرد هر موجود زنده ای رو
چنده ثانیه نگاه رون کونش کردم و سرمو انداختم پایین
بله کیرم طبق معمول شق و سرپا
یهو با لهن پرخاش گفت:

هنوز سیر نشدی نه؟؟ جمع ش کن
با دست گرفتمش جاش انداختم زیر کش شورتم

الهام: بیا بشین اینجا
رفتم نشستم رو به روش
تو چشاش نگاه نمیکردم از اولش

الهام: میدونی چیکار کردی دیگه؟
میدونی که کارت چقدر اشتباه بود؟
من: اوهوم، حق با توِ
ولی مامان
پرید تو حرفم
گفت ببین داری میگی مامان
کی مامانشو …
گفتم اخه چرا
تو حاضری با یه مرد بد هیکل و بی قیافه بخوابی که هیچ لذتی واست نداره بعد منی که اینهمه ازون بهترم و از همه مهم تر بیشتر از هرکسی تو این دنیا میخوامت نتونم بهت دست بزنم بهت لذت بدم من بهت نزدیکم هیچوت واست شر نمیشم همیشه پیشتم همیشه هواتو دارم
وقتی حرف میزدم نگاهش میکردم حالا اون بود که منو نگاه نمیکرد ولی خوب محو حرفام بود
منم ادامه میدادم
الهام جونم من دیوونتم همیشه بودم همیشه تنها زنی که تو رویام بوده تو بودی
بیا با هم خوب باشیم ادامه بدیم فقط یک ماه بهم فرصت بده خودمو عشقم و بهت ثابت کنم
فقط منو به چشم پسرت نبین
به چشم یکی از بی اف هات ببین
یه سوال ازت میپرسم مرگ من راستشو بگو
این سکس کوتاهی که داشتیم
حس بدی واست داشت؟
گفت یعنی چی!؟
گفتم مثلا وقتی رفت داخل و شروع کرده بودم بد بود؟
فکر میکرد
ساکت بود
گفتم مامان
گفت نه دیگه
مگه نمیگی به چشم پسرت نگاهم نکن پس من مامان نیستم
مثل سگ ذوق کردم
گفتم وای الهام
یعنی اوکیه؟
گفت یک هفته
نه بیشتر نه کمتر
یک هفته واسه اینکه ببینم حرفایی که میزنی چند درصد راسته
گفتم اگه ۱۰۰‎٪ راست بود؟
گفت اونموقع دیگه خودم میدونم چه تصمیمی درسته
گفتم یعنی الان تو الی جون منی؟
دورت بگردم دلم واست یه ذره شده بود همون موقع گرفتمش بغلم
سرم تو موهاش بود و نفس میکشیدم
از همه جاش بوی شهوت میباره
همینجوری قربون صدقه اش میرفتم و اروم اروم سرمو بردم تو گردنش
دستام دورش حلقه بود مقاومتی ام نداشت
رفتم تو گردنو ازونجایی که استادشم با هوای دهنمو زبونمو لبم کلی لاس زدم تو گردنش
اووم اوم ماچ موچو دیدم دستش و انداخت دورم فهمیدم یعنی سهیل کسکش تا میتونی حال کن که الان تو رویای زندگیتی
دستش افتاد دورم و منم با ولع تمام گردنشو گوشش‌ و میخوردم و میلیسیدم تو بغلم مثل کر

18206 👀
8 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2019-02-14 04:05:55 +0330 +0330

نمیشه منم مادرت بکنم؟

1 ❤️

2019-02-14 04:30:28 +0330 +0330

خواهر یه چیز دیکه است

1 ❤️

2019-02-14 08:04:07 +0330 +0330

کیدمو شق کردی ادامه بده کوسکش

1 ❤️

2019-02-15 21:00:02 +0330 +0330

عالی بود داستانت،کاری به فانتزی بودن یا واقعی بودنش ندارم،قلم خوبی داری باز بنویس

1 ❤️

2019-02-16 15:42:55 +0330 +0330

حتما ادامه بده عاشقتم

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «