پاتوق نویسندگان

1395/09/29

بارها شاهد بوده ایم نویسندگان خوب سایت بی هیچ دلیل موجهی ازسوی گروهی از،کاربران غیر منصف و ناراحت سایت مورد بی مهری قرار گرفته و در این راستا با توهین ،تحقیر و حتی تهمت و تهدید نیز، مواجه شده اند و حتی گاه این فشار ها به قدری جدی و آسیب رسان میشوند که نویسنده را دچار،سردرگمی و بی انگیزه گی کرده ،اعتماد به نفس وی را کاهش میدهند و موجب بروز احساس ناخوشایند عدم امنیت در وی میگردندتا انجا که در مورد ادامه فعالیت در سایت نیز، دچار تردید های جدی میشوند !
از،همین رو بین نویسندگان سایت این اتفاق نظر حاصل شد که تاپیکی جهت حمایت از اهل قلم در شهوانی ثبت بشه تا نویسندگان داستان در این سایت مکان مشخصی داشته باشن تا بتونن ازاون طریق درد دلها و مشکلات موجود رو با سایر کاربرای سایت درمیون بذارن،تجربیات و خاطرات و دغدغه هاشون رو بنویسن و نیز در مواقعی که اختلاف نظری بوجود می اید بشکلی منطقی و ٻا گفتمانی اصولی ابهامات و یکدیگر نافهمی ها رو برطرف کنند ، پیشنهادات و انتقادات کاربران را به بحث بگذارند والبته خیلی از فعالیتهای مثبت دیگر که به مرور زمان در برنامه کار این تاپیک قرار میگیرد و برایند مجموع فعالیتهای یاد شده توان لازم جهت ارتقای سطح کیفی داستانهای این سایت را ایجاد میکند تا نهایتا آنچه مقصود است حاصل شود
که بی تردید جز ارتقای سطح رضایتمندی مخاطبان نخواهد بود

حقیر به نمایندگی از دوستان اهل قلم سایت شهوانی ، امیدوارم تلاش صادقانه ای که آغاز،کردیم به لطف درک متقابل و شعور بالای کاربران فهیم شهوانی که بی اغراق از آگاهترین اجتماعات مجازیست که میشناسم ، به نقطه عطفی در جریان داستان نویسی و داستان خوانی این سایت بدل بشه و بتونیم با درک متقابل خواستها ،نیازها و مشکلات و موانع هر دو قشر داستان نویس،و داستان خوان جو سالمی مبتنی بر احترام متقابل بر فضای این تاپیک و در مدل وسیعتر آن بر کل فضای داستانهای شهوانی حاکم سازیم
امیدوارم که ازین پس دیگرشاهد ان نباشیم که در قسمت نظرات داستانها نسبت به نویسنده ای تحقیر،توهین و تهمت روا داشته میشود حال انکه وی برای خلق همان اثر ساعتها و بلکه روزها وقت و انرژی صرف کرده است
بیایید اندکی منصفانه بیندیشیم
انچه که مورد وثوق و پسند شما نیست قطعا علاقمندانی هم دارد که انها نیز چون تو و به اندازه ی تو حق دارند و این توقع بسیار نابجاست که انتڟار داشته باشید نمام داستانهای،سایت مطابق رویه، میل و سلیقه،شماانتخاب گردد و در این میان علائق و سلائق سایر،کاربران غیر،هم فکر نادیده انگاشته شود

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2016-12-22 02:37:27 +0330 +0330
نقل از: sooooofi تيراس جان ممنونم كه من رو هم جزو نويسنده هاى خوب دونستين و دعوتم كردين ? هرچند كه من خودم رو به هيچ عنوان نويسنده نميدونم، چه برسه به نويسنده ى خوب! فكر كنم سال هاى اول فعاليت شهوانى بود كه عزيزانى مثل دكتر ١٣ ، پريچهر، هيوا، دكتر كامران، كفتار پير (پژمان)، sex snd love(آرش) و .... فعاليت ميكردن. اما بياين يه كارى نكنيم كه نويسنده هاى خوب امروز سايت مثل عزيزانى كه پيش تر فعاليت ميكردن دل ببرن از اينجا و بعدها حسرت بخوريم كه اى كاش هنوز هم شاهد فعاليت هاشون بوديم. :(

و بلاخره سوفی عزیز و فروتن ما هم تشریف آوردن
درک حضورت سعادتی میخواست و گویا رتبه ی من امروز به حد نصاب لازم برای دیدارت رسید
سوفی جان شما امروز### بسیار هوشمندانه وبزیبایی تمام ،کل هدف و منظور منو ازراه انداختن این پاتوق در چند جمله کوتاه، بیان کردی و ضمن انجام عملی پسندیده (یاد کردن از اهالی قلم در سنوات پیشین سایت شهوانی) پندی هشدار گونه هم به خواننده گان پستت دادی ###

با این وجود هنوزم میگی نویسنده نیستی ؟!گلم مگه نشنیدی میگن آدما پشت زبونشون پنهونن، نویسنده هاپشت قلمشون !!! شما با همین چن خطی که نوشتی انگار کن که خودتو واسه من و هر کی متنتو خونده معرفی کرده باشی درست عین اینکه لیستی در اختیارم گذاشته باشی که توش نوشته :
@علاوه بر اینکه نویسنده هستی نویسنده بسیار خوبی هم هستی @قلبت و قلمت از عاطفه و مهر سرشاره
@بسیار افتاده و فروتن هستی @دوست بسیار خوبی هستی که همیشه بیاد دوستانش هست
@قدر شناس هستی
@ آینده نگر و عاقبت اندش هستی
@ درد کشیده ای
@خوش قلب و مهربونی
@ کوتاه نویس خوبی هستی @نویسنده ی خوش فکری هستی
@حافظه خوبی داری (لا اقل ازمال من بهتر)…خخخخ
@بسیار باهوشی که کاری کردی مجبور بشم این لیستو بنویسم خخخخ
البته دلیل این آخری،شوخی بود اما مدلل اش کاملا جدی
در کل عزیزم لایک داری هوارتا
امیدوارم در اینده نزدیک بیشتر و بیشتر ببینیمت و اینجا تو این پاتوق محقرمون ازآیینه حضورت واسه نشون دادن و شرح و بسط خوبیها استفاده کنیم

0 ❤️

2016-12-22 03:22:12 +0330 +0330
نقل از: nikbiri به نظر من نقطه قوت و بزرگ ترین مزیت آدم ها بزرگترین نقطه ضعف اوناست و اگر نتونن اون مزیت رو نگه دارن و مثل همیشه نباشن خودبخود زمین میخورن وقتی شیوانا باهمون قلم و باهمون سبک برگشت یعنی اینکه نقطه ضعفی نداره و چقدر ازاینکه نشون داد آدم با اراده ایه خوشحال شدم... خیلی ها حتی تهدیدش کردن و ی مشت فاحشه مغزی قصد تخریبشو داشتن و جز خودش کسی نمیتونست بهشون بفهمونه چقدر پوچ و توخالی هستند و این خیلی خوشایند بود تیراس،شیوانا، ایول، سامی... و کسایی ک الان حضور ذهن یاری نمیکنه رو باید حمایت کرد و رونق این سایت از وجود ایناست

زنده باشی امین جان .ـ . ـ . ـ . ـ . ـ . ـ . ـ . ـ . ـ . ـ و ممنونیم از حمایتت دوست خوبم

0 ❤️

2016-12-23 14:28:08 +0330 +0330
نقل از: bigharareyar
نقل از: TIRASS
نقل از: bigharareyar salam man kheyli alaghemandam dar in zamine faaliyat dashte basham lotfan mano rahnamayii konid

اگه مقصودتون نوشتن هستش پیشنهادم اینه که ازیه جا مثلا نوشتن یه خاطره شروع کنید
خوندن داستانهای خوب وآثار نویسندگان مطرح حتما در یافتن مهارت تاثیر گذار خواهد بود اما از همه بهتر آموختن شیوه داستان نویسی نوین از،طریق شرکت در کلاسهای اموزش داستان نویسیه که در اغلب شهرها از،طریق ارتباط،با اداره ادشاد قابل پیگیریه

manzooram az oon sabka nist/sabke dastanhaye shahvani va mozooate khase

متوجه منظورتون شدم !
شما در هر موضوعی بخواین بنویسین ابتدا باید توانایی نوشتن رو پیدا کنید و برای بدست اوردن این توانایی همونی که عرض کردم میتونه مفید باشه یادتون باشه گسی که میتونه بنویسه براش موضوع فرق نمیکنه اما اگه میخواین مث خیلی از دوستان با نوشتن شروع کنید نه با یاد گرفتن مینتونین همین الان قلمو دست بگیرین و در مورد یکی از خاطرات خودتون یا دوستاتون مطلبتونو بنویسید و واسه همینجا ارسال کنید
به امید موفقیت برای شما ?

0 ❤️

2016-12-23 15:16:28 +0330 +0330

با سلام خدمت دوستان اهل قلم خوشحالم شرایطی مهیا شد تا یه عده که بار عاطفی سایت رو بدوش میکشن دور هم جمع بشن.میخاستم بعنوان یه نویسنده در گذشته های دور و یه منتقد در حال حاظر نظراتی در مورد این محفل بدم.اولا باید بپذیرفت نسبت به زمان قدیم میانگین سنی کاربران به شدت پایین اومده و کمتر شاهد پیرمردهای سایت و کسانی که بار علمی و مطالعشون بشدت بالا بود هستیم و در نتیجه زمانی که با کاربرای سن کودک و نوجوان مواجه میشید طبیعتن انتظارشون از یه داستان بحدی نزول کرده که بیشتر هدفشون صحنه های جنسی و پاچیدن هورموناشون توسط فضا سازی داستانه پس از کلمات رکیکی که بسمت نویسنده پرتاب میشه نباید چندان تعجب کرد یا انتظار اینو داشت با نقدهاشون به نوشته ها بتونیم نکات ضعف و کاستی رو بپذیریم و سعی در بهبود نوشته ها داشته باشید .گزینه دوم از نقدها برمیگرده به دوستانی که هم علمشو دارن و هم دستی به قلم دارن اما متاسفانه زمانی که نقدشون رو میگن گویا میدون جنگه و به جای نقد سعی در تخریب همکار نویسندشون دارن قربون دست و پنجولت تو که نقد میکنی حداقل بدون بخل و غرض بگو تا نویسنده هم اگر جنبه نقدو داشت بعنوان یه رفیق نقدتو بجون بخره و حس اینکه داری باهاش میجنگی رو نداشته باشی.قشر سوم قشر بادن یعنی وزنه اگه به سمت تعریف پیش بره شروع به تمجید بدون دلیل بدون اینکه متن دچار ایراداتیه میرن و اونو آس و منزه از ایراد میدونن و اگر بسمت قشر فحاش پیش بره با خاک نویسنده و داستانشو یکسان میکنن.تا اینجا نقدایی در مورد نظرات بود و اگه یه نویسنده بخودش باور داشته باشه کافیه به تک نظرات ادمهایی که از لحاظ درک بالا هستن کافیه تا به پیشرفت نویسنده کمک کنه.اما به عنوان منتقد به داستانها گاهی اوقات نویسندگان عزیز فکر میکنن هر چقدر از ارایه های ادبی و استعاره و سنگین تر کردن داستان از لحاظ محتوایی پیش برن اثری ماندگار تر خلق خواهند کرد اما متاسفانه همین کار باعث دوری و عدم درک خواننده نسبت به داستانشون میشه و زمان نقد هم چون داستان از نگاه خودشون کاملا واضحه نقد دوستان رو نوعی تخریب به حساب میارن و عده ای هم دیگه از نویسندگان بحدی داستان و محتوی رو ابکی و سخیف و بدور از باور میکنن که شخصا و نظر شخصی خودم حس میکنم نویسنده داره به شعورم توهین میکنه اینم باید مد نظر داشت حتی یک داستان نه واقعیت باید خواننده بتونه تو فضای ذهنی خودش اونو باور پذیر کنه اینم مد نظر داشته باشید منظور خط خطیای یه عده بعنوان داستان نیست که شربت و کامپیوتر و … رو دست اویز سکس و فضای جنسی دارن .منظورم نویسندگان عزیزیه که گاهن میبینم نوشته های خوبی مینویسن اما یا به نقدها توجه نکردن یا نقدها رو میخان به فراخور سیاهی لشکر نطرات پیش ببرن شاهدیم که داستان بعدیشون بشدت فاجعه امیزه .یکی دیگه از نقدام که خیلی بهش توجه کردم و دوس ندارم اسم بیارم اینه اگه داستان خوبی از یه نویسنده شاهد بودیم دلیل به این نیس داستان بعدیش خوب باشه بارها شاهد این بودم دوستان عزیز این محفل که همه تاج سر بندن اومدن نظر گذاشتن و نوشدن جناب ایکس عالیه نخوند لایک تقدیم شما!!! باور کنید گاهی من تعجب میکنم که ایا دوستی و ارادت به اقا یا خانم ایکس دلیلی به این میشه شما که نویسنده و جز سطح بالای سایت هستید چشمو گوش بسته رفیقتونو لایک کنید بدون خوندن داستانش؟ ایا اینگونه تفاوتی بین شما و اون نوجون ذهن هورمونی هست (جسارتا) امیدوارم این جمله اخرم توهین تلقی نشه بلکه دیدگاه کورکوانه رو مد نظرم بود نسبت به نظر دادن.در کل جمله رو درازا نمیدم امیدوارم اگه حرفام تلخ بود و ازرده کرد عده ای رو به بزرگی خودشون ببخشن و نظر من اینه یه دوست خوب ایرادات دوستانشونو میگه تا ترقیشونو ببینه.یا حق

1 ❤️

2016-12-24 15:44:27 +0330 +0330
نقل از: shivanaa

خیلی براتون خوشحالم که اینقدر زندگی آروم و ملایمی دارید که ذهنتون به هیچ وجه همچین اتفاقایی رو باور نمیکنه، باور نمی کنید که انسان های سادیسمی وجود دارند که با شکنجه و زجر موجود مونث ( روحی و جسمی و جنسی ) ، خودشونو ارضا می کنند. باور نمی کنید که سر یک دختر بی پناه و تنها چه بلاهایی ممکنه که به وجود بیاد، باور نمی کنید که یک فاجعه تلخ در کودکی و یا نوجوانی چطور میتونه آینده یک دختر رو تحت تاثیر بذاره، چندین برابر یک پسر. باور نمی کنید که واقعا زندگی های یخی و بدون احساس وجود داره، مشکلات رو در سطحی ترین حالت ممکن می بینید، زن نشدید که هر کس و ناکسی از راه برسه بخواد به هر نحوی شده بهتون برسه و براش ذره ای روحیات و اتفاقایی که ممکنه براتون بیفته مهم نباشه، برای به دست آوردنتون به هر چیزی که شده چنگ بزنه، از بازی با احساسات گرفته ، تا تهدید، تا زور، تا بازی با آبرو و غیره ،نمی دونید ریختن آبرو یک دختر و زن تو این خراب شده چه معنی ای میده و بعدش جامعه چه بلایی سرش میاره. هنوز به مرحله ای نرسیدید که حالتون از هر چی جنس مخالفه به هم بخوره و ازش بترسید و با این حستون فقط زجر بکشید... بهتون تبریک می گم بابت داشتن چنین ذهن آزاد و راحتی که همچین درد هایی رو درک نمی کنه...

بیایید اگه توانایی درک کسی رو نداریم ، با کوچک کردن مشکلش یا غیر ممکن دونستنش یا روانی خطاب کردنش ، نمک روی زخمش نپاشیم... کسی ، کسی رو مجبور به درک موردی نکرده...

ببخشید اگه تند بود و بی احترامی شد...

تنها و تنها و تنها راه ممکن برای جنس مونث تو این خراب شده ،حبس و تنهاییه...

آرامتر شیوا جان
چقدر تند شدی یهو.این قضاوتها همیشه بوده و خواهد بود.مغزتو واسه چی یا کی داری داغون میکنی؟!
به قول اساطیر عزیز از زبان ادمین
شما باید پوست کلفت تر از این حرفا باشید…
و موفقتر
و مهربان تر
و با انگیزه بالاتر
و …

0 ❤️

2016-12-26 12:40:05 +0330 +0330

ضمن سلام و عرض خسته نباشیدی جانانه خدمت همه ی دوستان گل شهوانی
میخواستم ازهمه دوستانی که این پست رو میخونن خواهش،کنم ؛منت بر حقیر گزارده ،زحمت پاسخ دادن به آنرا نیز متقبل شوند

و اما :

دوستان لطفا تصور کنید کامنتهای که واسه هر داستان گذاشتین بجای نمایش،با نام کاربری،تون با نام و نشان واقعی شما منتشر میشد و شما علاوه بر اینکه مورد قضاوت اذهان عمومی قرار میگرفتین مجبور بودین مسئولیت مطالب ویا خدای ناکرده توهینهایی رو که در کامنتتون نوشتین را برعهده بگیرین !!
با این اوصاف فکر میکنید
چند درصد امکان داشت شما نظرهای فعلیتونو تایید کنید برای انتشار
به عقیده ی من؛
فکر کردن به این موضوع میتونه کمک بزرگی باشه برای شناخت بهتر خودمون !!

1 ❤️

2016-12-26 14:12:40 +0330 +0330
نقل از: shivanaa

خیلی براتون خوشحالم که اینقدر زندگی آروم و ملایمی دارید که ذهنتون به هیچ وجه همچین اتفاقایی رو باور نمیکنه، باور نمی کنید که انسان های سادیسمی وجود دارند که با شکنجه و زجر موجود مونث ( روحی و جسمی و جنسی ) ، خودشونو ارضا می کنند. باور نمی کنید که سر یک دختر بی پناه و تنها چه بلاهایی ممکنه که به وجود بیاد، باور نمی کنید که یک فاجعه تلخ در کودکی و یا نوجوانی چطور میتونه آینده یک دختر رو تحت تاثیر بذاره، چندین برابر یک پسر. باور نمی کنید که واقعا زندگی های یخی و بدون احساس وجود داره، مشکلات رو در سطحی ترین حالت ممکن می بینید، زن نشدید که هر کس و ناکسی از راه برسه بخواد به هر نحوی شده بهتون برسه و براش ذره ای روحیات و اتفاقایی که ممکنه براتون بیفته مهم نباشه، برای به دست آوردنتون به هر چیزی که شده چنگ بزنه، از بازی با احساسات گرفته ، تا تهدید، تا زور، تا بازی با آبرو و غیره ،نمی دونید ریختن آبرو یک دختر و زن تو این خراب شده چه معنی ای میده و بعدش جامعه چه بلایی سرش میاره. هنوز به مرحله ای نرسیدید که حالتون از هر چی جنس مخالفه به هم بخوره و ازش بترسید و با این حستون فقط زجر بکشید... بهتون تبریک می گم بابت داشتن چنین ذهن آزاد و راحتی که همچین درد هایی رو درک نمی کنه...

بیایید اگه توانایی درک کسی رو نداریم ، با کوچک کردن مشکلش یا غیر ممکن دونستنش یا روانی خطاب کردنش ، نمک روی زخمش نپاشیم... کسی ، کسی رو مجبور به درک موردی نکرده...

ببخشید اگه تند بود و بی احترامی شد...

تنها و تنها و تنها راه ممکن برای جنس مونث تو این خراب شده ،حبس و تنهاییه...

ﺭﻭﺯﯼ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯﺩ . ﺯﻥ ﺑﯽ ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺑﺪ ﻭﺑﯿﺮﺍﻩ ﮔﻔﺘﻦ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﺭﺍ ﻓﺤﺶ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩ ،ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ … ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﻣﺎﺯﻝ ﻣﻦ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢ .
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﺷﻤﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺠﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﯾﺪ

1 ❤️

2016-12-27 14:26:01 +0330 +0330
نقل از: ل.تولستوی
نقل از: shivanaa

خیلی براتون خوشحالم که اینقدر زندگی آروم و ملایمی دارید که ذهنتون به هیچ وجه همچین اتفاقایی رو باور نمیکنه، باور نمی کنید که انسان های سادیسمی وجود دارند که با شکنجه و زجر موجود مونث ( روحی و جسمی و جنسی ) ، خودشونو ارضا می کنند. باور نمی کنید که سر یک دختر بی پناه و تنها چه بلاهایی ممکنه که به وجود بیاد، باور نمی کنید که یک فاجعه تلخ در کودکی و یا نوجوانی چطور میتونه آینده یک دختر رو تحت تاثیر بذاره، چندین برابر یک پسر. باور نمی کنید که واقعا زندگی های یخی و بدون احساس وجود داره، مشکلات رو در سطحی ترین حالت ممکن می بینید، زن نشدید که هر کس و ناکسی از راه برسه بخواد به هر نحوی شده بهتون برسه و براش ذره ای روحیات و اتفاقایی که ممکنه براتون بیفته مهم نباشه، برای به دست آوردنتون به هر چیزی که شده چنگ بزنه، از بازی با احساسات گرفته ، تا تهدید، تا زور، تا بازی با آبرو و غیره ،نمی دونید ریختن آبرو یک دختر و زن تو این خراب شده چه معنی ای میده و بعدش جامعه چه بلایی سرش میاره. هنوز به مرحله ای نرسیدید که حالتون از هر چی جنس مخالفه به هم بخوره و ازش بترسید و با این حستون فقط زجر بکشید... بهتون تبریک می گم بابت داشتن چنین ذهن آزاد و راحتی که همچین درد هایی رو درک نمی کنه...

بیایید اگه توانایی درک کسی رو نداریم ، با کوچک کردن مشکلش یا غیر ممکن دونستنش یا روانی خطاب کردنش ، نمک روی زخمش نپاشیم... کسی ، کسی رو مجبور به درک موردی نکرده...

ببخشید اگه تند بود و بی احترامی شد...

تنها و تنها و تنها راه ممکن برای جنس مونث تو این خراب شده ،حبس و تنهاییه...

ﺭﻭﺯﯼ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﻧﺎﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﺗﻨﻪ ﺯﺩ . ﺯﻥ ﺑﯽ ﻭﻗﻔﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺑﺪ ﻭﺑﯿﺮﺍﻩ ﮔﻔﺘﻦ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﺭﺍ ﻓﺤﺶ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩ ،ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﮐﻼﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ … ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﺩﻣﺎﺯﻝ ﻣﻦ ﻟﺌﻮﻥ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﻫﺴﺘﻢ .
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺮﻣﮕﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ،ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﺗﻮﻟﺴﺘﻮﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﺷﻤﺎ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺠﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺩﯾﺪ

ضمن عرض سلام و خوشامد خدمت شما
میخواستم بگم خوشبختانه تو ضرب المثلهای زبان فارسی هم رابطه بین شخصیت اشخاص و طرز،بیانشون فراوان تذکر،داده شد
مواردی مثل :
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
ویا :
انسانها در زیر زبانشان پنهانند
از شما دوست خوبم بابت مطلب زیباتون سپاسگزارم
باقی بقایتان به مهر و معرفت

0 ❤️

2016-12-27 15:22:28 +0330 +0330

از خوانندگان عزیز خواهش میکنم،تمنا میکنم،لطفا اگر هموفوبیا دارید داستانهایی که اولش تم گی درج شده،نخونید.
حس مازوخیستی خودتونو طور دیگه ای ارضا کنید.گی بده،نخون برادر من،خواهر من،دیگه واسه چی فحش و توهین.من گفتم شما بیا گی بازی کن؟!آقا من آدم لجن،من آشغال،واسه چی به چارتا دگرجنسگرا تو خصوصیشون یا پای داستان توهین میکنی؟؟؟؟باز صد رحمت به اونی که پای داستان کامنت میذاره،واسه چی تو خصوصی مزاحم ملت میشید؟؟؟

التماس تفکر…

0 ❤️

2016-12-27 16:20:21 +0330 +0330

ایران به عنوان چالشی ترین کشور با نگرشی عجیب و سنتی در همه ابعاد ظاهر شده ،این نگرش به صورت اپیدمی به همه ی بخش ها و مردمش سرایت کرده و اینجا به اوج خودش رسیده، همه نوع فرقه ای اینجا داریم…کتاب و نویسندگی در حوزه ی فرهنگ و ادب در بالاترین جایگاه قرار داره پس نویسنده کار مهمی رو انجام میده. در جواب اعتراضتون باید بگم اون دسته از نویسنده هایی که نتونستن فارغ از انگیزه های شخصی و تعصبات خودشون داستان سرایی کنن از طرف خواننده ها اساسی پذیرایی شدن حالا نویسنده های ابکی که به کنار… من رفتار و اهانت اونارو تایید نمیکنم. ریشه ی معضل چیزیه که به رشته ی تحریر دراوردن. موفق باشین

0 ❤️

2016-12-27 18:46:16 +0330 +0330
نقل از: Asatirx69 بچه ها من خیلی حالم بده ، بعضی وقتها به خودم میگم واقعا اینجا چیکار میکنم، هربار که میام یه سر بزنم و حالی عوض کنم ، بجای بهتر شدن حالم خسته تر و غمگین تر بر میگردم ، هم از نظرات بظاهر خواننده ها و هم از فوران کردن احساسات نویسنده ها ، من تو اولین پستهایی که تو این تاپیک گذاشتم عرض کردم با کسایی که بددهن هستند همکلام نباید شد و اصلا باید نادیده گرفتشون ، نیازی نیست بهشون پاسخ بدیم و اعصاب خودمون و‌ سایر خواننده هامون رو بهم بریزیم و باعث بشیم پای داستان هامون طوماری از پاسخ ها و توهینها درست بشه. نمی‌دونم واقعا چه بلایی سرمون داره میاد...

کاملا حق با شماست.من از فوران احساساتم عذر میخوام…

0 ❤️

2016-12-27 19:48:41 +0330 +0330
نقل از: Asatirx69
نقل از: sami_sh
نقل از: Asatirx69 بچه ها من خیلی حالم بده ، بعضی وقتها به خودم میگم واقعا اینجا چیکار میکنم، هربار که میام یه سر بزنم و حالی عوض کنم ، بجای بهتر شدن حالم خسته تر و غمگین تر بر میگردم ، هم از نظرات بظاهر خواننده ها و هم از فوران کردن احساسات نویسنده ها ، من تو اولین پستهایی که تو این تاپیک گذاشتم عرض کردم با کسایی که بددهن هستند همکلام نباید شد و اصلا باید نادیده گرفتشون ، نیازی نیست بهشون پاسخ بدیم و اعصاب خودمون و‌ سایر خواننده هامون رو بهم بریزیم و باعث بشیم پای داستان هامون طوماری از پاسخ ها و توهینها درست بشه. نمی‌دونم واقعا چه بلایی سرمون داره میاد...

کاملا حق با شماست.من از فوران احساساتم عذر میخوام…

سامی گلم
تو پسر پر احساسی هستی و نیازی به تکرار این موضوع از جانب من برای خودت نیست ، اما واقعا باید این قبیل کاربرها رو نادیده گرفت.
من بیشتر نظرم اینه که فرهنگ پاسخگویی تند متقابل و جدل رو منقرض کنیم.
کسی که میخواد توهین بکنه کارش رو انجام میده ، حالا ما هرچی هم بهش بگیم که عزیزم برداشت و رفتارت اشتباهه و یا حتی دوستانی که لطف دارند به ما و میان از داستان و یا نویسنده جانب داری میکنن ، در واقع آب در هاون میکوبن ، یا همون قضیه یاسین تو گوش… رو میخونن . چون اون طرف قصدش تخریب داستان هست و بنظرم از این مجادله بی سرانجام خوشحال تر میشه…
امیدوارم از حرفم ناراحت نشده باشی ، چون میدونم روحیه لطیفی داری عزیزم.
شاد باشی…

کاملا با حرفاتون موافقم و اصلا ناراحت نشدم…از این به بعد هم بیشترخویشتنداری خواهم کرد…

0 ❤️

2017-01-13 01:04:03 +0330 +0330

سلام،امیدوارم سلامت باشید و رضایت خاطر قرین تموم لحظات زندگیتون باشه

دوستان ،یکی از اهدافی که حقیر از،ابتدا برای این محفل دوستانه مون در نظر،داشتم اما تا این لحظه متاسفانه فرصتی برای در میون گذاشتنش با شما عزیزان دست نداده گفتگو پیرامون لزوم ارتقای سطح کیفی داستانها با اجرای طرح پیگیر و هدفمند آموزش درون گروهیه در این طرح هر یک از دوستان داستان نویس همزمان هم در نقش اموزش دهنده ظاهر میشود و هم در نقش اموزش گیرنده بدین معنی که هریک از،دوستان نویسنده تجربیات و اگاهی ها شو در ارتباط با داستان نویسی بشکل مکتوب در اختیار جمع میگذاره و از،اگاهیها و تجربیات سایرین نیز به همین ترتیب استفاده میکنه

همه ما در سطحی که در حال حاضر فعالیت میکنیم توانایی داریم اما آیا این میزان توانایی کافیه ؟!
ایا هز،کدوم از ما نمیخوایم سطح کارمون بالاتر بره و پیشرفتمون در نوشته هامون محسوس باشه ناگفته پیداست که اگر میخوایم داستانهای بهتری بنویسیم باید اطلاعاتمونو در ارتباط،با متدهای داستان نویسی نوین بالا برده نسبت به فضای داستانها و طبقه بندیهاشون ،تعاریف و کلید واژه های داستان نویسی ،اجزای داستان تعاریف و کاربردهاشون و هزار نکته ی باریکتر زمو یی که رعایتشون رنگ و رویی به داستانهامون میده اطلاعاتمون رو عمق بخشیده و به روز کنیم
یقین داشته باشیدانرژی حاصل از،بذل بی دریغ اگاهی ها بخودمون برمیگرده و …

[درهرآموزشی آموختنی هم هست]
اینو هرگز فراموش نکنیم

0 ❤️

2017-01-13 01:24:49 +0330 +0330

در همین راستا مطالبی رو حول محور تقسیم بندی،داستانها اماده کردم که خدمتتون تقدیم میکنم

در تقسیم بندی داستان معمولا این ژانر ادبی را به :

الف‌- داستان‌سنتی‌( اکثر داستانهای سایت شهوانی در این دسته قرار می گیرند )
ب‌- داستان‌ مدرن‌
ج‌- داستان‌ پُست‌ مدرن‌

تفکیک‌ کرده‌اند و قصد ما در اینجا پرداختن‌ به‌ داستان‌ مدرن‌ است‌.و اینکه‌ مدرنیسم‌چیست‌؟ و ریشه‌های‌ آن‌ در کجاست‌، یا به‌ عبارت‌ دیگر آبشخور اولیه‌ پیدایش‌ مدرنیسم‌ از چه‌ زمان‌ و مکانی‌ آغاز گشته‌ است‌، بحثی‌ است‌ که‌ مجادلات‌ فراوانی‌برانگیخته‌ و نظرات‌ متفاوتی‌ در این‌ زمینه‌، مخصوصاً در داستان‌نویسی‌ وجود دارد، که‌در اینجا مورد بحث‌ ما نیست‌. امّا آنچه‌ تردیدپذیر نیست‌ اینکه‌ ساختار داستان‌ مدرن‌تفاوتهای‌ بسیاری‌ با ساختار داستانهای‌ سنتی‌ داشته‌ و می‌توان‌ مهمترین‌ مؤلفه‌های‌داستان‌ مدرن‌ را این‌ گونه‌ برشمرد.

۱- تعلیق‌ نیرومند

عنصر تعلیق‌ موجب‌ کشش‌ و جذب‌ مخاطب‌ شده‌ و مانع‌ از لو رفتن‌ موضوع‌ و رمزو راز داستان‌ گردیده‌ و باعث‌ اشتیاق‌ مخاطب‌ به‌ دنبال‌ کردن‌ داستان‌ می‌شود. البته‌ درداستان‌ سنتی‌ نیز تعلیق‌ وجود دارد لیکن‌ در داستان‌ مدرن‌ این‌ تعلیق‌ به‌ شکل‌ نیرومندی‌وجود دارد.

۲- پایان‌ تکان‌دهنده‌

در داستانهای‌ سنتی‌ خصوصاً داستانهای‌ عامیانه‌ و داستانهایی‌ که‌ به‌ شکل‌ پاورقی‌در نشریات‌ زرد منتشر می‌شوند، با پایان‌ غیرقابل‌ باور و بشدت‌ تصنّعی‌ روبرو می‌شویم‌که‌ این‌ البته‌ از ارزش‌ داستان‌ به‌ شدت‌ کاسته‌ و به‌ عنصر باورپذیری‌ مخاطب‌ لطمه‌ واردمی‌کند. در حالی‌ که‌ در داستانهای‌ مدرن‌ با پایانی‌ تکان‌ دهنده‌ روبرو هستیم‌ که‌ در عین‌حال‌ باورناپذیر و طبیعی‌ است‌ و نویسنده‌ از آغاز داستان‌ مقدمات‌ لازم‌ برای‌ پایانی‌ این‌چنین‌ را فراهم‌ آورده‌ است‌.

۳- آشنایی‌زدایی‌

ویکتور اشکلوفسکی‌ منتقد و تئوریسین‌ مشهور ادبیات‌ روسیه‌ در آغاز قرن‌ بیستم‌،نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ عنصر آشنایی‌ زدایی‌ در ادبیات‌ و هنر توجه‌ ویژه‌ای‌ کرده‌ واساس‌ هنر و ادبیات‌ را بر آشنایی‌ زدایی‌ از اشیاء و عناصر قرار داده‌ است‌. در آغاز رمان‌(صد سال‌ تنهایی‌) نوشته‌ گابریل‌ گارسیا مارکز، راوی‌ با پدیده‌ یخ‌ چنان‌ برخوردی‌ می‌کندکه‌ گویی‌ در آغاز خلقت‌ است‌ و بشر هیچ‌ شناختی‌ از این‌ پدیده‌ (یخ‌) ندارد.

۴- شکل‌ گرایی‌

داستان‌ سنتی‌ موضوع‌ محور است‌، یعنی‌ موضوع‌ داستان‌ اهمیت‌ فوق‌العاده‌ای‌داشته‌ و داستان‌نویس‌ سنتی‌ به‌ داستانش‌، چون‌ یک‌ رسانه‌ می‌نگرد که‌ هدف‌ آن‌ به‌ اطلاع‌رسانیدن‌ حوادث‌ داستانی‌ است‌، حال‌ آنکه‌ در داستان‌ مدرن‌، چه‌ گفتن‌ مهم‌ نیست‌،بلکه‌ چگونه‌ گفتن‌ مهم‌ است‌ و اینکه‌ نویسنده‌ از فرم‌ و شگرد و تکنیک‌ و صناعات ‌داستانی‌ بیشترین‌ بهره‌ لازم‌ را برده‌ باشد.

۵- تباین‌ روان‌شناختی‌ شخصیت‌ها

اشخاص‌ در داستانهای‌ سنتی‌ به‌ لحاظ‌ رفتار و کردار و حتی‌ گفتار، کاملاً شبیه‌یکدیگر بوده‌ و در واقع‌ رونوشتی‌ از شخص‌ نویسنده‌ اصلی‌ داستان‌ می‌باشند و درمقابل‌ پدیده‌ای‌ واحد در داستان‌، واکنش‌ یکسانی‌ از خود نشان‌ می‌دهند. در حالیکه‌ درداستان‌ مدرن‌ هر شخصیت‌ به‌ لحاظ‌ روان‌ شناختی‌ با اشخاص‌ دیگردر همان‌ داستان‌،کاملاً متفاوت‌ بوده‌ و در واقع‌ فردیت‌ ویژه‌ خود را داراست‌.

۶- ارائه‌ آکسیون‌ (حوادث‌) داستان‌ به‌ شکل‌ دراماتیک‌ و نمایشی‌

اصل‌ اول‌ داستان‌نویسی‌ این‌ است‌، نگو بلکه‌ نشان‌ بده‌. همین‌ اصل‌ اولیه‌ در داستان‌نویسی‌ مدرن‌ به‌ شکل‌ ارائه‌ حوادث‌ یا آکسیون‌ داستان‌ به‌ شکل‌ نمایشی‌ و دراماتیک‌منجر شده‌، حتی‌ به‌ نزدیکی‌ نمایشنامه‌ و داستان‌ منتهی‌ می‌گردد. بعضی‌ از داستانهای‌کوتاه‌ «ارنست‌ همینگوی» نویسنده‌ مشهور آمریکایی‌، نمونه‌ چنین‌ رویکردی‌ به‌ داستان‌می‌باشد.

۷- تفاوت‌ زبان‌ هر شخصیت‌ با شخصیت‌های‌ دیگر

اشخاص‌ در داستانهای‌ سنتی‌ شبیه‌ یکدیگر حرف‌ می‌زنند و از زبانی‌ یکسان‌برخوردارند که‌ در واقع‌ زبان‌

نویسنده‌ اصلی‌ است‌. لیکن‌ در داستان‌ مدرن‌ هر شخصیت‌داستانی‌ زبان‌ ویژه‌ای‌ دارد که‌ این‌ زبان‌ ویژه‌ در هماهنگی‌ با حالات‌ روانی‌ - طبقه‌اجتماعی‌- میزان‌ تحصیلات‌ - شغل‌ و دیگر مسائل‌ شخصی‌ و روانی‌ فرد می‌باشد و بازبان‌ اشخاص‌ دیگر در همان‌ داستان‌ بشدت‌ متفاوت‌ است‌.

۸- پایان‌ باز

معمولاً داستانهای‌ سنتی‌ پایانی‌ بسته‌ دارند و در نقطه‌ پایان‌، داستان‌ واقعاً تمام‌ شده‌است‌. حال‌ آنکه‌ در داستانهای‌ مدرن‌، پایان‌ داستان‌ معمولاً باز است‌ و با وجود نقطه‌پایانی‌ که‌ نویسنده‌ بر آن‌ نهاده‌، مخاطب‌ می‌تواند همچنان‌ داستان‌ را در ذهن‌ ادامه‌ دهد وآن‌ را به‌ شکل‌ دلخواه‌ خویش‌ به‌ پایان‌ رساند.

۹- عدم‌ قطعیت‌

در جهان‌ مدرن‌ معاصر که‌ قطعیت‌ به‌ مفهوم‌ کهن‌ دیگر وجود ندارد یا لااقل‌ دربسیاری‌ از مفاهیم‌ فلسفی‌ و علمی‌ با مقوله‌ عدم‌ قطعیت‌ روبرو هستیم‌، در داستان‌ مدرن‌عدم‌ قطعیت‌ از اصول‌ اساسی‌ بوده‌ و شک‌ و تردید عنصر غالب‌ بر حوادث‌

این‌ نوع‌داستان‌ می‌باشد.

۱۰- ایجاز و فشردگی‌

نویسنده‌ای‌ چون‌ «سامرست‌ موآم‌» آمریکایی‌ ترجیح‌ می‌داد، تا جایی‌ که‌ ممکن‌است‌ داستانها و رمانهایش‌ را کش‌ داده‌ و مطّول‌ سازد. در داستان‌ سنتی‌ حجمِ‌ کم‌ یا زیادِ داستان‌ فاقد اهمیت‌ لازم‌ است‌، اما داستان‌نویس‌ مدرن‌ می‌کوشد در همه‌ زمینه‌های‌داستان‌ کوتاه‌، داستان‌ بلند و رمان‌، ایجاز و فشردگی‌ را راهنمای‌ عمل‌ خود، در نوشتن‌داستان‌ قرار دهد.

۱۱- پلی‌ فونیک‌ (چندصدایی‌)ا

داستان‌ مدرن‌ بر خلاف‌ داستان‌ سنتی‌ که‌ تک‌ صدایی‌ است‌ و از ابتدا تا انتهای‌داستان‌، تنها صدای‌ نویسنده‌ اصلی‌ است‌ که‌ به‌ گوش‌ می‌رسد، چند صدایی‌ (پلی‌فونیک‌) است‌ و علاوه‌ بر صدای‌ نویسنده‌، صدای‌ اشخاص‌ دیگری‌ هم‌، چه‌ بسا مخالف‌با صدای‌ نویسنده‌، در آن‌ شنیده‌ می‌شود.

۱۲- بی‌طرفی‌ و خونسردی‌ راوی‌

راوی‌ داستانهای‌ سنتی‌ معمولاً طرفدار یکی‌ از شخصیت‌ها بوده‌ و یا به‌ شدت‌ ازعقیده‌ و مرامی‌ در داستان‌ دفاع‌ می‌کند و نمی‌تواند خونسرد باشد. لیکن‌ راوی‌ داستان‌مدرن‌ نسبت‌ به‌ همه‌ شخصیت‌ها بی‌طرف‌ بوده‌ و از هیچ‌ عقیده‌ و مرامی‌ در داستان‌ دفاع‌نمی‌کند. این‌ راوی‌ کاملاً خونسرد است‌ و در عین‌ بی‌طرفی‌ و خونسردی‌، حوادث‌داستان‌ را روایت‌ می‌کند.

۱۳- توجه‌ ویژه‌ به‌ ادبیات‌ داستان‌

در داستانهای‌ سنتی‌ آنچه‌ مهم‌ است‌، همانا موضوعیت‌ داستان‌ و نقل‌ حوادث‌ ورساندن‌ پیام‌ یا مطلب‌ مهمی‌ به‌ مخاطب‌ است‌ و معمولاً در این‌ میان‌، به‌ ادبیت‌ داستان‌چندان‌ توجهی‌ نمی‌شود. در حالیکه‌ در داستان‌ مدرن‌، ادبیت‌ داستان‌ از اهمیت‌فوق‌العاده‌ای‌ برخوردار بوده‌ و نویسنده‌ به‌ زبان‌، نثر، تکنیک‌، شگرد و صناعات‌داستانی‌ توجه‌ ویژه‌ای‌ دارد.

البته‌ آنچه‌ اینجا در باب‌ مؤلفه‌های‌ داستان‌ مدرن‌ گفته‌ شد، به‌ مفهوم‌ آن‌ نیست‌ که‌مؤلفه‌های‌ این‌ نوع‌ ادبی‌ تنها همین‌هاست‌ که‌ بر شمردیم‌، بلکه‌ ممکن‌ است‌ این‌ نوع‌ ادبی‌ (داستان‌ مدرن‌) مؤلفه‌های‌ دیگری‌ نیز داشته‌ باشد، که‌ از نظر ما پنهان‌ مانده‌ است‌.همچنین‌ به‌ این‌ معنا هم‌ نیست‌ که‌ داستانهای‌ سنتی‌ کاملاً فاقد همه‌ این‌ مؤلفه‌ها بوده‌ واین‌ مؤلفه‌ها فقط‌ مختص‌ داستان‌ مدرن‌ است‌، بلکه‌ ممکن‌ است‌ بعضی‌ از این‌ مؤلفه‌هاکه‌ بر شمردیم‌ در داستانهای‌ سنتی‌ نیز وجود داشته‌ باشند. حتی‌ ممکن‌ است‌ ما به‌داستانهایی‌ برخوریم‌ که‌ تعدادی‌ از مؤلفه‌های‌ داستانهای‌ مدرن‌ را دارا باشند و درعین‌ حال‌ از پاره‌ای‌ مؤلفه‌های‌ داستانهای‌ سنتی‌ نیز بهره‌ برده‌ باشند.

1 ❤️

2017-01-14 17:03:09 +0330 +0330

سلام ببخشید که بی اجازه اومدم ایینجا... من چندروزه اینجا ثبت نام کردم میتونم دست نوشته هامو بصورت خلااصه و کوتاه اول اینجا بذارم و بعد اگر صلاح دیدید ارسال عمومی کنم؟

آخه به نظرم چیزی رو که شما و این چند نفر که پست گذاشتن توی این تایپک قبول داشته باشید اونجاهم موفق هست... با سپاس فراوان

1 ❤️

2017-01-14 19:22:47 +0330 +0330
نقل از: نینوش

سلام ببخشید که بی اجازه اومدم ایینجا... من چندروزه اینجا ثبت نام کردم میتونم دست نوشته هامو بصورت خلااصه و کوتاه اول اینجا بذارم و بعد اگر صلاح دیدید ارسال عمومی کنم؟

آخه به نظرم چیزی رو که شما و این چند نفر که پست گذاشتن توی این تایپک قبول داشته باشید اونجاهم موفق هست... با سپاس فراوان

اجازه بدین ابتدا عرض خوشامدی داشته باشم خدمتون و ضمن عرض سپاس بجهت لطفی که به حقیر و سایر،دوستان نویسنده ام ابراز کردین ، ازتون دعوت کنم که هر زمان درد دل ،پیشنهاد ،انتقاد یا راهکاری برای بهتر شدن داستانها و یا متعالی شدن روابط عالی شهوانیها با یکدیگر،داشتین اینجا رو متعلق به خودتون بدونید
اما در باب گذاشتن داستان تو این محیط عرض شود که شما میتونید درمحیطی مشابه اینجا که برای اینکار طراحی شده و مخصوص داستانهای کوتاه آرشیوی هستش داستانهاتو بگذارید (منهم چند داستان کوتاه ام را در ان محیط گذاشتم ،میتوانید ازپروفایلم لیست انها را ببینید ) و قطعا دوستان نویسنده هم مث دیگران نظرشونو برای داستانهاتون میگڋارن

شاد وکامروا باشید

0 ❤️

2017-01-14 23:06:55 +0330 +0330
نقل از: nikbiri تیراس عزیز سلام بنظرت امکانش هست ی جایی بسازی که بچه ها بیان و ی نفر یه داستان رو شروع کنه هرکدوم از دوستان یه شخصیت از داستان رو به عهده بگیرن یا اصلا هرکی ی قسمت رو ب دلخواه اما کاملا مرتبت با قسمت قبل که ی نفر دیگه نوشته ادامه بده و به همین صورت ادامه از کسی دیگه مثلا شما شروع کنی و در آخر از شیوا یا سامی یا هرکی ک خودت دوسداری بخوایی قسمت بعد همین داستان رو اون بنویسه و اون هم نفر بعدی رو انتخاب و........ بنظرم جالب میشه... شببه مشاعره...

ضمن عرض سلام و خوشامد خدمت شما دوست خوبم ،،،،،،

امین عزیز ،اگر چه انجام این پروژه در نگاه اول بعنوان یک تمرین کارگاهی قوی میتونه حائز اهمیت باشه ،اما با توجه به نگرش های متفاوت و گوناگونی سلایق دوستان داستان نویس ونیز لزوم داشتن تفاهم در مورد روند داستان و البته پایانی که مورد وثوق همه باشه
…به وقوع پیوستن این امر،کمی مشکل بنظر میرسه …ــ
با اینهمه ارايه این ایده در پاتوق نویسندگان فکر خوبی بود…ـ
ضمن سپاس از شما دوست خوبم ،

امیدوارم بزودی شاهد پستهای اعلام نظر دوستان نویسنده در این خصوص باشیم!

موید و منصور باشید در پناه حق

0 ❤️

2017-01-15 19:15:00 +0330 +0330

ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند
بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم
فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم
ماندانا

0 ❤️

2017-01-15 19:52:34 +0330 +0330
نقل از: Mani_blackrose ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم ماندانا

دوست گرامی بنده و سایر دوستان تا اونجایی که دیدم نوشته خوبو مورد بی مهری قرار ندادیم.
نوشته خوب خوبه!نوشته بد هم بد!اگر هم قصد شخصی تخریب باشه دوستان خواننده انقدر باهوش هستن که متوجه خواهند شد.
من کاملا حرف شمارو درک میکنم چه بسا چند سال پیش جسارت فرستادن داستانی با مضمون گی یا غیر از اونو نداشتم ولی در نهایت ریسک کردم و فرستادم و جالب بود که ازشون استقبال شد!
از طرف شیوای عزیز هم میتونم بگم که ایشونم با خودش کلنجار رفت تا از تابو بنویسه و ریسک دنباله دار نوشتنو به جون خرید و جرات به خرج داد و نوشت…و تحسین شد…و خواهد شد…

یکی از داستانهای اخیر تیراس عزیز مورد هجوم و فحاشی و هتاکی قرار گرفت ولی تیراس با فاصله کمی دوباره نوشت و مورد اقبال قرار گرفت…و خواهد گرفت…

0 ❤️

2017-01-15 21:09:27 +0330 +0330
نقل از: eyval123412341234
نقل از: Mani_blackrose ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم ماندانا

البته من در حد تيراس و شيوا و سامي و بقيه اصلا نيستم. با اينحال به شخصه سعي ميكنم كه اگه همچين موردي ديدم حتما به نويسنده بگم. اما اونقدرها هم ساده نيست. يكي اينكه ميزان داستانهاي چرت و چرند خيلي زياده و من هم هميشه نيستم كه بتونم داستانها رو بخونم. به عنوان مثال ديشب اومدم كه يه داستان بخونم (سفر قشم). اونقدر غلط داشت و گرلمرش عجيب بود كه داشتم بيخيال خوندن ميشدم. اما چون حدس ميزدم موضوعش چيه، گفتم وظيفه امه حداقل به درد دلش گوش كنم كه يكهو شروع كرد به لز كردن. اونقدر كفرم در اومد كه خدا ميدونه. حتي براش هم نوشتم پايين داستانش. يكي كه خودش از شدت “شهوت” شروع ميكنه به همجنسبازي، چرا “شهوت” بقيه رو كه باعث سكس زوركي ميشه رو زورشون مياد؟ يعني اگه داستان هر مدل ديگه اي پيش رفته بود، مخلصش هم بودم ها… اما من از شدت شهوت (دو روز!!! سكس نداشتيم) همجنسبازي ميكنم ديگه تو كتم نرفت متاسفانه. يا اونهايي كه وسط تجاوز يكهو شهوتي ميشن و شروع ميكنن لذت بردن. اون از همه بيشتر لجمو در مياره.

ممنونم بخاطر پاسخ گوييتون بله ديدم،و داستاني كه گفتي رو هم خوندم كه چقدر مزخرف اما توي دو سه روز اخير يه داستان خوب منتشر شده ديدم ((خانواده سلطنتي))كه نويسندش جديد بود و موضوع هم خيلي جديد و به نظرم جالب اومد متاسفانه يه سفر به يكي از شهر هاي نزديك ابوظبي با همسرم برام پيش اومد كه وقت نشده هنوز براشون كامنت بذارم،ولي واقعا جاي حضور شماهارو خالي ديدم برا راهنمايي كردن جالبه كه زير همون داستاناي مزخرف نظر ميذارين اشتباهي:| بگذريم من احساس خودمو گفتم.به هر حال چند تا داستان فرستادم با كمال پور رويي:) دوست دارم كه نظرات شمارو هم داشته باشم هرچند ميدونم مطمعنن خيلي ضعيف خواهد بود.

0 ❤️

2017-01-15 21:20:37 +0330 +0330
نقل از: sami_sh
نقل از: Mani_blackrose ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم ماندانا

دوست گرامی بنده و سایر دوستان تا اونجایی که دیدم نوشته خوبو مورد بی مهری قرار ندادیم.
نوشته خوب خوبه!نوشته بد هم بد!اگر هم قصد شخصی تخریب باشه دوستان خواننده انقدر باهوش هستن که متوجه خواهند شد.
من کاملا حرف شمارو درک میکنم چه بسا چند سال پیش جسارت فرستادن داستانی با مضمون گی یا غیر از اونو نداشتم ولی در نهایت ریسک کردم و فرستادم و جالب بود که ازشون استقبال شد!
از طرف شیوای عزیز هم میتونم بگم که ایشونم با خودش کلنجار رفت تا از تابو بنویسه و ریسک دنباله دار نوشتنو به جون خرید و جرات به خرج داد و نوشت…و تحسین شد…و خواهد شد…

یکی از داستانهای اخیر تیراس عزیز مورد هجوم و فحاشی و هتاکی قرار گرفت ولی تیراس با فاصله کمی دوباره نوشت و مورد اقبال قرار گرفت…و خواهد گرفت…

دوست لطيف و مهربونم،ممنونم بابت توجهت،بله موافقم تا حدودي
و مشكل تورو منم دارم اما با اين تفاوت كه شما بخاطر تبعيض بين ديدگاه دگرباشانت نمينوشتي،و من بخاطر ديدگاه وحشتناك نژاد پرستانه مردم ايران كه جديدا شكل گرفته،و از اونجايي كه من توي غربت شديدي زندگي ميكنم،به هيچ كسي نميتونم اعتراف كنم و كسي رو براي بيان اتفاقايي كه برام افتاده ندارم،پس فكر كردم اينجا حداقل دو نفر ديگه ميخونن اين زخم قديمي يكم اروم ميشه،اما تنها ترسم از اينه كه بخاطر فضا و فرهنگ عربي كه حتما توي نوشته هام پيدا ميشه و واكنش بد مردم انگيزه نوشتن ادامه رو از دست بدم يه درد ديگه هم روي درد هام اضافه بشه اونم از طرف هم وطنام
به هر حال فعلا اين جسارت رو به خرج دادم و چند برگي از اتفاقايي كه افتاده رو إرسال كردم
ببينم چي پيش مياد

1 ❤️

2017-01-15 22:22:42 +0330 +0330
نقل از: Mani_blackrose ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم ماندانا

بهتون خوشامد میگم و خوشحالم که افتخار دادید و پستی تو محفل کوچک ما گذاشتین
اگر چه که دوستان مفصل و مبسوط پاسخگو بودن و واقعا نیازی به پاسخگویی حقیر دیده نمیشد اما بجهت رعایت ادب خدمتتون رسیدم تاتوضیحاتی رو به مطالب گفته شده اضافه کنم و در نهایت ادب و احترام به این موضوع اشاره کنم که احساس میکنم کمی برای قضاوت درین مورد عجله کردین !

تا اونجایی که بنده سراغ دارم دوستان نویسنده از داستانهایی که حتی رگه هایی از استعداد نویسنده در آنها دیده میشه استقبال میکنن اما مسئله اینجاست که خوندن هر روزه ی تموم داستانهایی که اینجا منتشر میشه یکم سخته و از حوصله ی وقت محدود بنده و دوستان دیگه خارجه فی المثل داستانی رو که سرکار نام بردین بنده به شخصه هنوز نخوندم اما نمونه های بسیاری از داستانهای متوسط و خوب رو میشه نام برد که کامنتهای مثبت دوستان داستان نویس در زیرشون دیده میشه و همینطور بشخصه دوستانی رو میشناسم که اگر چه بین ما نبودند اما با انتشار یافتن و خونده شدن داستانهاشون همونطور که مورد تشویق سایر کاربرهاقرار گرفتن مورد تشویق دوستان نویسنده نیز، واقع شدن!
بطوریکه الان میبینیم در سایه همین حمایتها و صد البته تلاش و استعداد خودشون
هر کدام طرفداران زیادی پیدا کردن و داستانهاشون به لیست برگزیده ها هم راه پیدا کرده که اگر نیاز باشه خدمتتون معرفی میکنم /.
دوست عزیزم ،
حال و با وجود این توضیحاتم اگر باز فکر میکنید که توجه کافی به داستانها نمیشه لطفا عذر تقصیرمان را بپذیریدو بگذارید پای مشغله های زندگی و گرفتاری های روزمره دوستان نویسنده و نه عامل و علتی دیگر،
باقی بقایتان به عشق و تفکر و وفا
ارادتمندتان تیراس

0 ❤️

2017-01-16 17:16:49 +0330 +0330
نقل از: shivanaa دوستان نویسنده ای که داستان های بلند و دنباله دار می نویسند ، چالش های پیش روی این سبک رو دارن. به چند چالش مهم اشاره میکنم...

نکته اول: در هیچ جایی از قوانین سایت ذکر نشده که داستان باید بلند باشه یا کوتاه یا مثلا ۳۰ خط باشه یا ۸۰ خط و در کل به حجم و اندازه داستان به عنوان یک قانون اشاره نشده، اما دوستان عزیزی هستند که بلند بودن رو یک نقطه ضعف و ایراد می دونند که با توجه به اینکه در دنیای داستان نویسی هم برای این مورد خط قرمزی تعیین نشده ، واقعا درک این عزیزان در مورد گرفتن ایراد از بلند بودن داستان غیر ممکنه…

نکته دوم: قطعا ماهیت و بعضی موضوع های انتخابی امکان نوشتن در قسمت های کوتاه و یا تک قسمتی رو نمیده…

نکته سوم: داستان های بلند انرژی و زمان زیادی میگیره و میشه گفت اشتباهات تایپی و غلط املایی و یا جمله بندی های گاها نامفهموم داخلش ناخواسته اتفاق میفته. حتی بزرگترین نویسنده ها هم ویراستار دارند…

نکته چهارم: یکی از چالش های بزرگ داستان های دنباله دار نحوه انتشارشون هست. چندی پیش داستان های فرشته من رو به یکباره از لیست برگزیده حذف شد!!! از مدیر علت رو جویا شدم که گفت به خاطر اشغال کردن لیست برگزیده و اعتراض بعضی عزیزان نویسنده بوده. ( جالب اینجاست من قبلش خودم دوبار از مدیر خواسته بودم فقط قسمت آخر داستان های من رو در برگزیده بذاره ) حالا عزیزان با چه ادبیات و لحنی با مدیر صحبت کرده بودند که کلا همشو حذف کرد ، کمی برام جای سواله… اما در کل باید منطقی باشیم و بپذیریم که وقتی یک داستان مورد استقبال قرار میگیره ، قسمت های بعدیش هم به همون شکله . وقتی ۵ قسمت از یک داستان در لیست برگزیده هستند و جای ۵ داستان رو اشغال کردن به عبارتی کمی نا عدالتیه چون اون ۵ قسمت نماینده یک داستان واحد می باشند که به علت بلند بودن در ۵ قسمت گذاشته شدن… در بعضی مواقع هم داستان در یک ۵ قسمت تموم نمیشه و گنجایش فصل های دوم و سوم هم داره که ادمین با این مورد مخالفه…
پیشنهاد من اینه که آخرین قسمت آپ شده از داستان های دنباله دار فقط اجازه ورود به لیست برگزیده رو داشته باشه… مثلا اگه قسمت دو منتشر شد و وارد برگزیده ها شد ، قسمت یک از برگزیده ها حذف بشه و قسمت سه وارد شد ، قسمت دو حذف بشه و الی آخر…
فقط لازمه طبق یک پیشنهاد جمعی از طرف همه نویسنده ها به ادمین پیشنهاد بشه…

داستان فرشته تا این لحظه بنا به دلایلی مهم ترین و خاص ترین داستان من بود و هست ، وقتی دیدم به یکباره و همش از لیست برگزیده حذف شده ، احساس بدی بهم دست داد و به قول معروف حالم خیلی گرفته شد… احساس مجرم بودن به جهت لایک بالا داشتم خخخ…

از همه نویسنده ها خواهش میکنم این مورد رو پیگیری و همگی برای حل این مورد به یه راهکار مناسب و درست برسیم و به ادمین پیشنهاد بدیم…

به نظر من برای برگزیده شدن داستانها بهتره که تفاضل لایک و دیسلایک مد نظر قرار بگیره،قبلا هم به ادمین عزیز پیشنهادشو دادم و جدیدا دیدم که اساطیر عزیز همین پیشنهادو دادن.
من اصلا با این اصل که فقط یک قسمت از دنباله دارها تو لیست برگزیده ها باشه موافق نیستم،داستان خوب باید جای خودشو داشته باشه و خواننده جدید الورود به شهوانی به این فکر خواهد کرد که این چه داستانیه که اینقدر مورد توفیق قرار گرفته،از نظر حقیر بهتره نویسنده گرامی تو فواصل زمانی مشخص داستان دنباله دارشو بفرسته،چرا؟حس میکنم با این کار خواننده با دقت و جدیت بیشتری داستانو میخونه،انرژی ای هم که از نویسنده گرفته میشه با فیدبکای مثبت جبران میشه.

0 ❤️

2017-01-16 18:08:03 +0330 +0330
نقل از: shivanaa
نقل از: Mani_blackrose ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم ماندانا

اجازه بدید به شدت با این دیدگاهتون مخالفت کنم...

مگه نه اینکه هر نویسنده ای یه شروع داشته و در ابتدای نوشته هاش ناشناس بوده برای همه و فقط تنها پشتوانه اش همون نوشته یا داستانش بوده...

مثلا من خودم مگه تیراس و سامی و ایول و اساطیر و سوفی و غیره رو میشناختم؟؟؟ ( منظور از شناختن در محیط شهوانی است )

همه ما غریب و ناشناس وارد شدیم و زمان برد که دیده بشیم... هر کسی هم تو این مسیر شرایط خودشو داشت و داره...

من با پیچیده شیوا شروع کردم که اگه بخونی متوجه مبتدی بودن و به شدت آماتور بودنم میشی که نهایتا به ۱۵ لایک هم نرسید و اندکی کامنت داشت و نقد ...

در داستان های بعدی که مثلا دیده شدم مشکلات خاص خودش به وجود اومد... تهمت و تهدید و فحش و بی نهایت پیشنهاد دوستی و اینکه چون زن هستم و دارم اروتیک می نویسم و دو تا کلمه کیر و کس استفاده کردم حتما قابلیت مخ زده شدن دارم و یا خرابم یا غیره... ( البته من یه غلطی کردم و کاش یک اسم خنثی که جنسیتش معلوم نبود رو برای خودم انتخاب میکردم ، چون الان با دو گروه در چالشم. یکی میخواد مخمو بزنه و یکی میگه راستشو بگو زنی یا مرد؟! حتی منو متهم میکنن که برای جذب مخاطب اسم شیوا رو انتخاب کردم! من روزی که پیچیده شیوا رو نوشتم اصلا خواب دیده شدن و مخاطب هم نمی دیدم ) دوستانی هم هستن که میگن من ادم ادمین هستم خخخ و هنرمندانه دارم اشائه فحشا میکنم و همون دوستان بعد از پایان داستان و نتیجه گیری که ثابت کرد دارن اشتباه میکنن ، شروع کردن ایراد فنی و داستانی گرفتن!!! همونجور که سامی عزیز اشاره کرد ، من مدتها برای نوشتن یک تابو شکنی با خودم در کلنجار بودم و اینقدر منو اذیت کرد که تصمیم داشتم کلا بذارمش کنار اما بلاخره نوشتم و سختیاش هم به جون خریدم و با هر کلمه و جمله یک ضربه به روح بی رمقم وارد کردم اما نوشتم... و خیلی چالش های دیگه که تصمیم دارم در آینده یه داستان تک قسمتی ازش بنویسم... خلاصه کلام واقعا کم لطفی کردید که اهالی نویسنده رو یک باند دونستید... تحمل این همه استرس که قبلا هم بهش اشاره کردم کاملا به تنهایی بوده و اگه عضو باند یا محفل بودم این همه فشار و استرس بهم وارد نمیشد...

بهت قول میدم اگه هر کسی ذره ای استعداد نوشتن داشته باشه حمایت میشه و حتی کمک دوستان نویسنده همراهشه... هیچ باندی در کار نیست...

راستش من خيلي وقته كه اين سايت و دنبال ميكنم،و همه كار هاي شمارو خوندم ،از زماني كه پريچهر جايگاهش مثل الان شما بود و الان خبري ازش نيست من جزو دنبال كنندگان بودم،و اثار شمارو هم خوندم فقط يكم دير عضو شدم ،اولا كه عزيزم نوشتن عرق ريزان روحه،شما وقتي ميخواي يه چيزي بنويسي بايد از روحت مايه بذاري پس طبيعيه،شما هر مدل ديگه اي ميخواستي بنويسي كه كليشه اي نباشه با همين مشكل روبرويي،راستش من مدت هاست كه داستان هارو ميخونم،بعضي داستانا به نظرم جالب ميان با هيجان صفحه رو ميكشم پايين تا به كامنتا برسم و ببينم نظر نويسنده هاي عزيز چي بوده،ولي هيچي…
يكي از داستانا دقيقا همين اتفاق براش افتاد اسمش توي ذهنم نيست خيلي خيلي داستان خوبي بود اما نويسنده ادامه نداد و دليلشم نميدونم
بعد ميرم داستان بعديش كه اتفاقا يه داستان ضعيف و بسيار بسيار مزخرف هم هست بعد ميبينم اي بابا شماها اونجاييد و داريد حرص و جوش ميخوريد،البته شايدم اتفاقي بوده به هر حال قصد توهين رو نداشتم

0 ❤️

2017-01-17 12:30:06 +0330 +0330

ببخشید من یه کم دیر رسیدم،تیراس عزیز مرسی از تاپیکت ولی چیزی رو که متوجه نشدم اینه که از دست ما چه کاری بر میاد؟ پشنهاد تو چیه؟من جدیدا کامنت فحش زیر داستانهای خوب ندیدم یا خیلی کم! من خودم به شخصه یکی بیاد بهم فحشم بده برام مهم نیست چون از نظر من فحش باد هواست و اگر کسی واقعا بخواد بهت ضربه بزنه دیگه تهدیدت نمی کنه! افرادی هم که پیام خصوصی میدن راه کاری که من دارم اینه که کلا به آدم های بی منطق کاری ندارم! توی 90 در صد موارد اگه کسی روانی نباشه و تو با احترام باهاش برخورد کنی حتی اگه اولش فحشم داده باشه از موضع خودش عقب گیری می کنه من خودم شخصا اگه چیزی می نویسم دلم می خواد دوستام بخونن و صادقانه نظر بدن! حتی بگن چقدر دری وری نوشتی هم حال می کنم چون فیدبکه و رفیقامین!!! بقیه هم که کلا برام مهم نیستن فقط اون چیزی می تونه بهت آسیب بزنه که خودت بهش قدرت بدی!! حالا اینارو گفتم ولی یه چیزیم هست،وقتی تو یه سایتی داری می نویسی که جای کامنت داره، یعنی هر کسی نوشته تو رو می خونه حق نظر و قضاوت داره فارق از لینکه نظرش درسته یا غلطه! به هر حال همنجوری که شاعر می گه هر کسی از ظّن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من



1 ❤️

2017-01-17 13:34:03 +0330 +0330

نمی دونم واقعا همچین باندی وجود داره یا نه! ولی بودنش خیلی هم بد نیست! اتفاقا خیلی خوبو فانه! موضوع اینکه این باند اختصاصی نیست و حتی لازم نیست نویسنده باشی یا همیشه تعریف و تمجید کنی، همینکه خودت باشی و نقد چرت و پرت نکنی می تونی عضوش بشی! من که همتونو دوست دارم و هر وقت بی کار می شم از داستانهای تک تکتون لذت می برم! یه وقت هایی هم می خونم حال نمی کنم ، رک و با احترام می گم! اگه همچین باندی وجود داشته باشه من با تمام وجود می خوام جزوش باشم، شما چطور؟؟

0 ❤️

2017-01-17 16:00:28 +0330 +0330
نقل از: راهبه

ببخشید من یه کم دیر رسیدم،تیراس عزیز مرسی از تاپیکت ولی چیزی رو که متوجه نشدم اینه که از دست ما چه کاری بر میاد؟ پشنهاد تو چیه؟من جدیدا کامنت فحش زیر داستانهای خوب ندیدم یا خیلی کم! من خودم به شخصه یکی بیاد بهم فحشم بده برام مهم نیست چون از نظر من فحش باد هواست و اگر کسی واقعا بخواد بهت ضربه بزنه دیگه تهدیدت نمی کنه! افرادی هم که پیام خصوصی میدن راه کاری که من دارم اینه که کلا به آدم های بی منطق کاری ندارم! توی 90 در صد موارد اگه کسی روانی نباشه و تو با احترام باهاش برخورد کنی حتی اگه اولش فحشم داده باشه از موضع خودش عقب گیری می کنه من خودم شخصا اگه چیزی می نویسم دلم می خواد دوستام بخونن و صادقانه نظر بدن! حتی بگن چقدر دری وری نوشتی هم حال می کنم چون فیدبکه و رفیقامین!!! بقیه هم که کلا برام مهم نیستن فقط اون چیزی می تونه بهت آسیب بزنه که خودت بهش قدرت بدی!! حالا اینارو گفتم ولی یه چیزیم هست،وقتی تو یه سایتی داری می نویسی که جای کامنت داره، یعنی هر کسی نوشته تو رو می خونه حق نظر و قضاوت داره فارق از لینکه نظرش درسته یا غلطه! به هر حال همنجوری که شاعر می گه هر کسی از ظّن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من



کلی و خودمونی عرض میکنم اینجا پاتوقیه واسه نویسنده های داستانها که بیان و حول و حوش،مسایل روز از نظرات همدیگه اگاه بشن

اینجا پاتوقیه که بوش به سوالات و درد دلهای هر کدوم از کاربرا که کامنت بذارن توجه شده، پاسخ داده میشه

اینجا پاتوقیه که که هر کدوم از،بروبچه های نویسنده میتونن آگاهیها و تجربیاتشونو در زمینه داستاننویسی با بقیه دوستان در میون بذارن (همون اموزش درون گروهی )

اینجا پاتوقیه که میشه توش به یکدیگر نافهمیهای موجود و دلخوریهای احتمالی (که البته خدا نکنه پیش بیاد )پایان داد

و البته کاربردهای زیاد دیگه ای که در گذر،زمان کشف میشن و …همگی در خدمت اهدف والایی چون بهبود کیفیت داستانها وروابط
ایفای نقش میکنن

فک میکنم با توضیح کاربردهای این محفل به این پرسشت که از دست ما چه کاری برمیاد هم پاسخ داده باشم
مسلمه شما هم در مقام یه کاربر و نویسنده شهوانی در این تعاملات نقش خواهی داشت
والبته امیدوارم همینطور که فرمودی توهین و افتراها پایان گرفته باشه اگر چه هنوز،متاسفانه گاهی با موارد خجالت اوری در این زمینه مواجه میشیم

شب و روزهای زیبا و پر اندیشه ای،رو برات ارزو میکنم

0 ❤️

2017-01-17 16:05:44 +0330 +0330
نقل از: shivanaa
نقل از: sami_sh
نقل از: shivanaa دوستان نویسنده ای که داستان های بلند و دنباله دار می نویسند ، چالش های پیش روی این سبک رو دارن. به چند چالش مهم اشاره میکنم...

نکته اول: در هیچ جایی از قوانین سایت ذکر نشده که داستان باید بلند باشه یا کوتاه یا مثلا ۳۰ خط باشه یا ۸۰ خط و در کل به حجم و اندازه داستان به عنوان یک قانون اشاره نشده، اما دوستان عزیزی هستند که بلند بودن رو یک نقطه ضعف و ایراد می دونند که با توجه به اینکه در دنیای داستان نویسی هم برای این مورد خط قرمزی تعیین نشده ، واقعا درک این عزیزان در مورد گرفتن ایراد از بلند بودن داستان غیر ممکنه…

نکته دوم: قطعا ماهیت و بعضی موضوع های انتخابی امکان نوشتن در قسمت های کوتاه و یا تک قسمتی رو نمیده…

نکته سوم: داستان های بلند انرژی و زمان زیادی میگیره و میشه گفت اشتباهات تایپی و غلط املایی و یا جمله بندی های گاها نامفهموم داخلش ناخواسته اتفاق میفته. حتی بزرگترین نویسنده ها هم ویراستار دارند…

نکته چهارم: یکی از چالش های بزرگ داستان های دنباله دار نحوه انتشارشون هست. چندی پیش داستان های فرشته من رو به یکباره از لیست برگزیده حذف شد!!! از مدیر علت رو جویا شدم که گفت به خاطر اشغال کردن لیست برگزیده و اعتراض بعضی عزیزان نویسنده بوده. ( جالب اینجاست من قبلش خودم دوبار از مدیر خواسته بودم فقط قسمت آخر داستان های من رو در برگزیده بذاره ) حالا عزیزان با چه ادبیات و لحنی با مدیر صحبت کرده بودند که کلا همشو حذف کرد ، کمی برام جای سواله… اما در کل باید منطقی باشیم و بپذیریم که وقتی یک داستان مورد استقبال قرار میگیره ، قسمت های بعدیش هم به همون شکله . وقتی ۵ قسمت از یک داستان در لیست برگزیده هستند و جای ۵ داستان رو اشغال کردن به عبارتی کمی نا عدالتیه چون اون ۵ قسمت نماینده یک داستان واحد می باشند که به علت بلند بودن در ۵ قسمت گذاشته شدن… در بعضی مواقع هم داستان در یک ۵ قسمت تموم نمیشه و گنجایش فصل های دوم و سوم هم داره که ادمین با این مورد مخالفه…
پیشنهاد من اینه که آخرین قسمت آپ شده از داستان های دنباله دار فقط اجازه ورود به لیست برگزیده رو داشته باشه… مثلا اگه قسمت دو منتشر شد و وارد برگزیده ها شد ، قسمت یک از برگزیده ها حذف بشه و قسمت سه وارد شد ، قسمت دو حذف بشه و الی آخر…
فقط لازمه طبق یک پیشنهاد جمعی از طرف همه نویسنده ها به ادمین پیشنهاد بشه…

داستان فرشته تا این لحظه بنا به دلایلی مهم ترین و خاص ترین داستان من بود و هست ، وقتی دیدم به یکباره و همش از لیست برگزیده حذف شده ، احساس بدی بهم دست داد و به قول معروف حالم خیلی گرفته شد… احساس مجرم بودن به جهت لایک بالا داشتم خخخ…

از همه نویسنده ها خواهش میکنم این مورد رو پیگیری و همگی برای حل این مورد به یه راهکار مناسب و درست برسیم و به ادمین پیشنهاد بدیم…

به نظر من برای برگزیده شدن داستانها بهتره که تفاضل لایک و دیسلایک مد نظر قرار بگیره،قبلا هم به ادمین عزیز پیشنهادشو دادم و جدیدا دیدم که اساطیر عزیز همین پیشنهادو دادن.
من اصلا با این اصل که فقط یک قسمت از دنباله دارها تو لیست برگزیده ها باشه موافق نیستم،داستان خوب باید جای خودشو داشته باشه و خواننده جدید الورود به شهوانی به این فکر خواهد کرد که این چه داستانیه که اینقدر مورد توفیق قرار گرفته،از نظر حقیر بهتره نویسنده گرامی تو فواصل زمانی مشخص داستان دنباله دارشو بفرسته،چرا؟حس میکنم با این کار خواننده با دقت و جدیت بیشتری داستانو میخونه،انرژی ای هم که از نویسنده گرفته میشه با فیدبکای مثبت جبران میشه.

تاثیر گذاشتن لایک منفی راه رو برای عزیزان سو استفاده چی باز میکنه…
توضیح واضح تر لازم نیست…

منهم با شیوا هم عقیده ام
تاثیر گذار بودن دیسلایک راه را برای سواستفاده باز خواهد کرد و نمیتونه به صلاح باشه

0 ❤️

2017-01-17 16:11:01 +0330 +0330
نقل از: راهبه نمی دونم واقعا همچین باندی وجود داره یا نه! ولی بودنش خیلی هم بد نیست! اتفاقا خیلی خوبو فانه! موضوع اینکه این باند اختصاصی نیست و حتی لازم نیست نویسنده باشی یا همیشه تعریف و تمجید کنی، همینکه خودت باشی و نقد چرت و پرت نکنی می تونی عضوش بشی! من که همتونو دوست دارم و هر وقت بی کار می شم از داستانهای تک تکتون لذت می برم! یه وقت هایی هم می خونم حال نمی کنم ، رک و با احترام می گم! اگه همچین باندی وجود داشته باشه من با تمام وجود می خوام جزوش باشم، شما چطور؟؟

راهبه جان باند نداریم و به باند بازی و تشکیل مافیا متهممون میکن وای به اون روزی که باندنویسندگان هم بخواد تاسیس بشه …
توضیح بیشتر :در مطالب تاپیک

0 ❤️

2017-01-17 16:20:26 +0330 +0330
نقل از: Mani_blackrose
نقل از: shivanaa
نقل از: Mani_blackrose ممنون بابت ايجاد تاپيك اما جسارتا بنده يه انتقاد كوچولو از خود نويسنده هاي سايت داشتم ،ببينيد الان سايت يه سري نويسنده مشخص داره،سامي اساطير،شيوا و خودت.ببخشيد انقد رك ميگم اما شما با تبعيض شديدي كه بين خودتون و نويسنده هاي تازه وارد ايجاد ميكنيد واقعا بقيه رو مايوس ميكنيد،يعني شما بالفرض ميبينيد طرف قلمش نسبتا خوبه ميتونيد بهش راهكار بدين،با يه كامنت ساده،و يه تشكر خيلي خيلي ساده تر كه حداقل سعي خودشو كرده نوشتش نسبتا جذاب باشه،اما من تا حالا همچين چيزايي رو خيلي كم ديدم،من به شخصه دلم ميخواد زندگي خودم رو بنويسم چون خودش از هزار جور داستان عجيب غريب تره،اما واقعا وقتي اينطوري تبعيض و بي مهري و ميبينم مايوس ميشم وقتي شما از كسايي كه سعي ميكنند وارد دايره شما بشند و دور ميكنيد طبيعتا مقابل يه مشت ادم دم گاراژي قرار ميگيرند و ديگه نمينويسند بازم معذرت ميخوام قصد بي احترامي نداشتم فقط دوست داشتم نظري داده باشم،بي نهايت از شما ممنونم دوست عزيزم ماندانا

اجازه بدید به شدت با این دیدگاهتون مخالفت کنم...

مگه نه اینکه هر نویسنده ای یه شروع داشته و در ابتدای نوشته هاش ناشناس بوده برای همه و فقط تنها پشتوانه اش همون نوشته یا داستانش بوده...

مثلا من خودم مگه تیراس و سامی و ایول و اساطیر و سوفی و غیره رو میشناختم؟؟؟ ( منظور از شناختن در محیط شهوانی است )

همه ما غریب و ناشناس وارد شدیم و زمان برد که دیده بشیم... هر کسی هم تو این مسیر شرایط خودشو داشت و داره...

من با پیچیده شیوا شروع کردم که اگه بخونی متوجه مبتدی بودن و به شدت آماتور بودنم میشی که نهایتا به ۱۵ لایک هم نرسید و اندکی کامنت داشت و نقد ...

در داستان های بعدی که مثلا دیده شدم مشکلات خاص خودش به وجود اومد... تهمت و تهدید و فحش و بی نهایت پیشنهاد دوستی و اینکه چون زن هستم و دارم اروتیک می نویسم و دو تا کلمه کیر و کس استفاده کردم حتما قابلیت مخ زده شدن دارم و یا خرابم یا غیره... ( البته من یه غلطی کردم و کاش یک اسم خنثی که جنسیتش معلوم نبود رو برای خودم انتخاب میکردم ، چون الان با دو گروه در چالشم. یکی میخواد مخمو بزنه و یکی میگه راستشو بگو زنی یا مرد؟! حتی منو متهم میکنن که برای جذب مخاطب اسم شیوا رو انتخاب کردم! من روزی که پیچیده شیوا رو نوشتم اصلا خواب دیده شدن و مخاطب هم نمی دیدم ) دوستانی هم هستن که میگن من ادم ادمین هستم خخخ و هنرمندانه دارم اشائه فحشا میکنم و همون دوستان بعد از پایان داستان و نتیجه گیری که ثابت کرد دارن اشتباه میکنن ، شروع کردن ایراد فنی و داستانی گرفتن!!! همونجور که سامی عزیز اشاره کرد ، من مدتها برای نوشتن یک تابو شکنی با خودم در کلنجار بودم و اینقدر منو اذیت کرد که تصمیم داشتم کلا بذارمش کنار اما بلاخره نوشتم و سختیاش هم به جون خریدم و با هر کلمه و جمله یک ضربه به روح بی رمقم وارد کردم اما نوشتم... و خیلی چالش های دیگه که تصمیم دارم در آینده یه داستان تک قسمتی ازش بنویسم... خلاصه کلام واقعا کم لطفی کردید که اهالی نویسنده رو یک باند دونستید... تحمل این همه استرس که قبلا هم بهش اشاره کردم کاملا به تنهایی بوده و اگه عضو باند یا محفل بودم این همه فشار و استرس بهم وارد نمیشد...

بهت قول میدم اگه هر کسی ذره ای استعداد نوشتن داشته باشه حمایت میشه و حتی کمک دوستان نویسنده همراهشه... هیچ باندی در کار نیست...

راستش من خيلي وقته كه اين سايت و دنبال ميكنم،و همه كار هاي شمارو خوندم ،از زماني كه پريچهر جايگاهش مثل الان شما بود و الان خبري ازش نيست من جزو دنبال كنندگان بودم،و اثار شمارو هم خوندم فقط يكم دير عضو شدم ،اولا كه عزيزم نوشتن عرق ريزان روحه،شما وقتي ميخواي يه چيزي بنويسي بايد از روحت مايه بذاري پس طبيعيه،شما هر مدل ديگه اي ميخواستي بنويسي كه كليشه اي نباشه با همين مشكل روبرويي،راستش من مدت هاست كه داستان هارو ميخونم،بعضي داستانا به نظرم جالب ميان با هيجان صفحه رو ميكشم پايين تا به كامنتا برسم و ببينم نظر نويسنده هاي عزيز چي بوده،ولي هيچي... يكي از داستانا دقيقا همين اتفاق براش افتاد اسمش توي ذهنم نيست خيلي خيلي داستان خوبي بود اما نويسنده ادامه نداد و دليلشم نميدونم بعد ميرم داستان بعديش كه اتفاقا يه داستان ضعيف و بسيار بسيار مزخرف هم هست بعد ميبينم اي بابا شماها اونجاييد و داريد حرص و جوش ميخوريد،البته شايدم اتفاقي بوده به هر حال قصد توهين رو نداشتم

بانو ماندانای عزیز، ضمن محتمل بودن تصادفی و اتفاقی بودن این موضوع میخوام توجه تون رو به یه احتمال دیگه هم جلب کنم لطفا این نکته رو هم در نظر داشته باشید که تفاوت سلیقه شما به عنوان یه خواننده داستان و منه داستان نویس،هم ممکنه منجر به این موضوع بشه ممکنه داستانی رو که من میپسندم وبه قول شما براش حرص و جوش میخورم شما نپسندین و به نظرتون مزخرف بیاد و برعکس

البته در این مسئله قطعیتی وجود نداره اما محتمل هست

0 ❤️

2017-01-17 19:19:39 +0330 +0330

خوب متهم کنن! چه اهمیتی داره؟ مهم ساپورت گروپه! این جماعت پشت سر خدا هم حرف می زنن!

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «