پرنده آبی

1400/03/09

شعر پرنده آبی از بوکوفسکی یکی از اشعار مورد علاقه منه!
من با این شعر خاطرات خیلی خوبی دارم و لحظات زیبایی رو برام ساخته این شعر.
خود استاد بوکوفسکی هم یکی از نویسنده‌های مورد علاقه‌مه. (کتاب‌های ساندویچ ژامبون، هنرپیشه، هالیوود، عامه‌پسند رو خوندم و به شما هم پیشنهاد می‌کنم بخونید)
در نهایت می‌خواستم این شعر رو با این‌جا قرار بدم که اگر نخوندینش ازش لذت ببرین و اگر خوندین هم تجدید لذت کنید! :دی

Don’t Try



متن شعر و ترجمه‌ی آن

خوندن شعر همراه با موسیقی - لینک یوتوب (نگاه کنید حتما، خیلی زیباست! :)) )

there’s a bluebird in my heart that

یک پرنده آبی در قلب من است که
( برای هزاران سال و درمیان صدها فرهنگ سراسر دنیا، پرنده آبی نمادی مثبت و آرایه ای از احساسات بوده. در بیشتر جاها از آن به عنوان شادی، کامیابی و تولدی مجدد یاد شده. در بسیاری از فرهنگ ها پرنده آبی مقدس است، از جمله در افسانه های کره ای، که عقیده دارند پرنده آبی پیام آوری است از جانب خدا و ناظر انسان ها است. دریا نوردان نیز با این باور پس از اینکه ۱۰٫۰۰۰ مایل دریایی را می پیمودند پرنده آبی را روی بدن خود خال کوبی می کردند. بوکوفسکی در این شعر به طبیعت ظریف پرنده آبی اشاره دارد. پرنده آبی مرده نمادی است از پاکی و جوانی که به خاطر بزرگ شدن و یا گناه از بین رفته. پرنده آبی که در قلبش است در واقع آخرین قطره پاکی است که برایش در زندگی مانده و به همین دلیل تبدیل به با ارزش ترین بخش وجودش شده. )

wants to get out
but I’m too tough for him,
I say, stay in there, I’m not going
to let anybody see
you.

می خواهد بیرون بیاید
اما من خیلی به او سخت گیرم
می گویم، اونجا بمون
اجازه نمیدم کسی ببینتت
( آسیب پذیری از ویژگی های جهانی و دائمی بشر است و مسلما یکی از ریشه ای ترین احساسات در وجود همه مان است. سرکوب چنین احساسات بنیادی در انسان غیر طبیعی است اما برای بسیاری از مردم ماند یک مکانیزم دفاعی عمل می کند، از جمله بوکوفسکی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته است. )

there’s a bluebird in my heart that
wants to get out

یک پرنده آبی در قلب من است که
می خواهد بیرون بیاید

but I pour whiskey on him and inhale
cigarette smoke

اما من رویش ویسکی می ریزم و دود سیگار
فرو می دهم
( او از الکل و دیگر مواد استفاده می کند تا این آسیب پذیری را سرکوب کند. بوکوفسکی به مشروب خواری اش معروف بود، حتی زمانی که در خارج از آمریکا به شهرت رسید و به فرانسه برای یک صحبت ادبی دعوت شد با حالتی کاملا مست خود را نشان داد. )

and the whores and the bartenders
and the grocery clerks
never know that
he’s
in there.

و زنان بدکاره و متصدیان بار
و کارمندان فروشگاه
هیچ وقت نمی فهمند
که او ( پرنده آبی ) اینجاست
( چارلز بوکوفسکی مدت زمان زیادی از زندگی خود را داخل بارهای کثیف و در ارتباط با زنانی بد نام گذراند. این تاثیر را کاملا در رمان ها و حتی فیلمنامه Barfly می توانید ببینید. )

there’s a bluebird in my heart that
wants to get out
but I’m too tough for him,

یک پرنده آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون برود
اما من خیلی به او سخت می گیرم
( بوکوفسکی بخش زیادی از زندگی خود را به ساخت شخصیتی رواقی، خشن، و انسانی بیخیال صرف کرد. در واقع این قسمت ها از شخصیتش بود که او را معروف نمود. او هرگز نمی تواند آسیب پذیری خود را نشان دهد چون اعتبارش را پیش هوادارانش از دست می دهد. او احساسات طبیعی خود و ضعفش را سرکوب می کند تا بتواند این شخصیت را حفظ کند. با سیگار و مشروب جلوی بروز احساسات را در خود می گیرد. او می ترسد تا بروز این احساسات باعث شود طرفدارانش به شکلی دیگر ببینندش، دوست ندارد آنها متوجه شوند او هم مانند دیگران است. اگر این هواداران را از دست بدهد دیگر چیزی نخواهد داشت، پس باقی عمرش را طوری وانمود می کند که بیخیال است با اینکه در واقع نیست. )

I say,
stay down, do you want to mess
me up?
you want to screw up the
works?
you want to blow my book sales in
Europe?

من می گم،
اون پایین ( قلبش ) بمان، می خوای منو بهم بریزی؟
می خوای کارامو خراب کنی؟
می خوای فروش کتابام در اروپا را بهم بریزی؟
( بوکوفسکی به خاطر اشعار و نوشته هایش به عنوان فردی پولادین شناخته می شد، اما این احساسات درونی شاید روی دیگر او را به مردم نشان دهد، رویی که باعث از دست رفتن اعتبار و فروش کتاب هایش می شود. شاید اگر خوده واقعیش باشد از نان خوردن بیفتد. )

there’s a bluebird in my heart that
wants to get out
but I’m too clever, I only let him out
at night sometimes
when everybody’s asleep.

یک پرنده آبی در قلبم است که
می خواهد بیرون بیاید
اما من خیلی زرنگم
فقط بعضی وقت ها آن هم شب ها می گذارم بیرون بیاید
وقتی همه خواب هستند
( هنوز مقداری احساس و پاکی در وجودش مانده، او فقط می خواهد این احساسات را از دنیای بی رحم اطرافش مخفی کند، چون نمی خواهد همین مقدار کم را هم از دست بدهد. پس وقتی تنها و آزاد است اجازه می دهد این پرنده آبی بیرون بیاید تا حداقل نمیرد. )

I say, I know that you’re there,
so don’t be
sad.
then I put him back,
but he’s singing a little
in there, I haven’t quite let him
die
بهش میگم، می دونم که اونجایی
پس ناراحت نباش
سپس دوباره برش می گردانم
اما آنجا کمی آواز می خواند
نمی گذارم کاملا بمیرد
( مرگ پرنده آبی برابر است با مرگ پاکی و احساساتش، پس کمی اجازه نفس کشیدن به او می دهد )

and we sleep together like
that
with our
secret pact

و ما به این شکل با هم به خواب می رویم
با رازی که بینمان است
( هر انسانی فقط خودش می داند که واقعا کیست و این رازی است بین خودش و پرنده آبی وجودش. )

and it’s nice enough to
make a man
weep, but I don’t
weep, do
you?

و این به اندازه کافی
برای گریه انداختن یک مرد کافیست
اما من گریه نمی کنم، شما می کنید؟
( بوکوفسکی با این شعر کمی از احساس واقعیش را به خواننده نشان می دهد، و در آخر کسی که شعر را می خواند نیز به چالش می کشد از او می پرسد تو چه؟ آیا تو هم مثل من هستی؟ شاید با ین سوال از ما نیز می خواهد که کمی از این احساسات را آزاد بگذاریم. شده به حال خودتان گریه کنید؟ این سوالی است که با نا امیدی در پایان شعر پرسیده می شود، شاید بوکوفسکی ارزو دارد که فقط خودش چنین نباشد. )

منبع ترجمه و تحلیل

13 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-05-30 15:11:23 +0430 +0430

جالبه یه کامنت ارسال کردم ولی نیومده زیر تاپیک…

مجددا عرض کنم که شعر عالی بود، بوکوفسکی خیلی خوبه… فقط هنرپیشه رو نخوندم.

مشکل اینجاست که همیشه انتخاب تو از بین دوتا بد است، مهم هم نیست که کدام را انتخاب کنی، هر کدامشان ذره‌ای از تو را می‌خورند، تا آنجا که دیگر چیزی باقی نماند. بیشتر آدم‌ها در بیست و پنج سالگی تمام می‌شوند و بعد تبدیل می‌شوند به ملتی بی‌شعور که رانندگی می‌کند، غذا می‌خورد، بچه‌دار می‌شود و هر کاری را به بدترین شکلش انجام می‌دهد، مانند رای دادن به کاندیدای ریاست جمهوری‌ای که آنها را یاد خودشان می‌اندازد.
(ساندویچ ژامبون)

اغلب بهترین قسمت های زندگی اوقاتی بوده اند که هیچ کار نکرده ای و نشسته ای و درباره ی زندگی فکر کرده ای.
منظورم این است که مثلاً می فهمی که همه چیز بی معناست، بعد به این نتیجه می رسی که خیلی هم نمی تواند بی معنا باشد، چون تو می دانی که بی معناست و همین آگاهیِ تو از بی معنا بودن تقریبا معنایی به آن می دهد.
می دانی منظورم چیست؟ بدبینیِ خوش بینانه.(عامه پسند)

4 ❤️

2021-05-30 15:13:29 +0430 +0430

↩ Liiiiiiiza
عه! ای‌بابا، امان از مشکلات فنی. :))
در هر حال، ممنون از نظرتون 🌹 🌹

1 ❤️

2021-05-30 15:15:33 +0430 +0430

↩ Mime
کامنت قبلی رو ویرایش کردم و مجدد نوشتمش 🌹

1 ❤️

2021-05-30 15:18:52 +0430 +0430

↩ Liiiiiiiza
عه من ویرایشش رو تازه دیدم!
امیدوارم فرصت کنید و هنرپیشه رو هم بخونید که کتاب بسیار زیباییه.

خیلی ممنون ازتون! 🌹 🌹 🌹
واقعا جذابن هر دو این کتاب‌ها. کلا تفکر بوکوفسکی و نوشتار بی غل و غش ایشون واقعا فوق‌العاده‌ست.
نمیشه از ایشون خوند و دوستار قلمش نشد…

1 ❤️

2021-05-30 16:16:05 +0430 +0430

تاثیر گذار بود
هرچند خودم رو در حدی نمیدونم که حتی نظر بدم ولی به نظر میاد که منظورش از پرنده آبی خودِ پاکش بوده (که به نظر میاد بعد از اتفاقی که در کودکی براش افتاد خود واقعیش رو پنهان کرد و یه ماسک به چهرش زد (تبدیل به شخص دیگه ای شد و خود واقعیش رو درون خودش حبس کرد)) اون هرشب اون رو بیرون میاره که یکم نفس بکشه و بعدش دوباره میفرستش برگرده (فقط زنده نگهش میداره)
(بعضی از افراد که دچار سختی های خیلی زیاد میشن (مثل تجاوز‌) مخصوصا در کودکی ؛ یک شخصیت جدید ایجاد میکنن و خودشون رو از جامعه جدا میکنن (مثل بازیگری که نقش بازی میکنه و هیچ کس هم نمیفهمه که اون داره نقش بازی میکنه … اون بازیگر نقشی رو بازی میکنه که خود واقعیش نیست ))
خیلی ممنون لطفا در این سبک بیشتر مطلب بذارید ممنون بابت تلاش هاتون

1 ❤️

2021-05-30 16:30:04 +0430 +0430

↩ Dead999
اتفاقا خیلی تحلیل خوبی انجام دادید و ممنون از تحلیل‌تون. 🌹 🌹 🌹
من به‌نظر خودم منظور از پرنده‌ آبی همون‌طور که در تحلیل هم گفته شده

پرنده آبی که در قلبش است در واقع آخرین قطره پاکی است که برایش در زندگی مانده و به همین دلیل تبدیل به با ارزش ترین بخش وجودش شده.
همین آخرین پاکی وجود و آخرین دریچه‌ی نورانی در سیاهی وجود است. همون‌طور که ذکر شده
I say, stay down, do you want to mess me up? you want to screw up the works? you want to blow my book sales in Europe?
سعی میشه که این دریچه‌ی پاکی و بی‌آلایشی سرکوب بشه و محفوظ بمونه که مبادا دیگران ببین و باعث انزجار بشه که یک تناقض بسیار زیبا رو شکل میده. ممنون از نظرتون. 🌹 چشم حتما :)
1 ❤️

2021-05-30 17:15:23 +0430 +0430

قشنگ بود 👌🏾👌🏾🌺

1 ❤️

2021-05-30 17:42:26 +0430 +0430

↩ Mastewine
مرسی از نظرتون. 🌹 🌹

1 ❤️

2021-05-30 18:07:03 +0430 +0430

↩ ShivaBanoo
مرسی از نظرتون. 🌹 🌹 🌹
آره واقعا تحلیل خفنی بود!

1 ❤️

2021-05-30 22:44:04 +0430 +0430

این تاپیک رو سیو میکنم و سر فرصت میخونم!
لایک بهت
تاپیکاتو دوست دارم .حیف نمیرسم بیشتر سایت باشم و همه رو بخونم ‌
کمی سبک‌تر بشم همشو میخونم 😍👌🎈

2 ❤️

2021-05-30 23:26:14 +0430 +0430

خیلی قشنگ و احساسات برانگیز بود :’(
ممنون بابت تاپیک خوبتون 🌸
متاسفانه هنوز کتابی ازش نخوندم ولی ترغیب شدم

1 ❤️

2021-06-01 20:51:04 +0430 +0430

↩ om1d00
خوشحالم دوست داشتین. ^^ 🌹 ❤️

1 ❤️

2021-06-01 20:51:29 +0430 +0430

↩ sepideh58
مرسی از شما که همیشه به بنده لطف دارین. :)) 🌹
YAY! ❤️

0 ❤️

2021-06-01 20:52:13 +0430 +0430

↩ negar93
اوهوم:(
مرسی از توجه شما 🌹
من پیشنهاد می‌کنم عامه‌پسند رو برای شروع بخونید، قطعا خوشتون خواهد اومد!

1 ❤️

2021-06-01 23:20:08 +0430 +0430

↩ Mime
ممنون، حتما به توصیه تون عمل خواهم کرد :)

1 ❤️

2021-06-05 05:05:45 +0430 +0430

↩ negar93
🌹 🌹 🌹

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «