سلام دوستان.میخوام درمورد اینکه بعضی از افراد میان و درباره مادر یا خواهرشون حرف میزنن بحث کنیم وبفهمیم علت چیه وچرا این دوستان یه همچین حسی دارن.البته اینم یه نوع حسه که باید بهش احترام گذاشت چون نظر هرکسی به خودش ربط داره .من فکر میکنم اکثر این رفتارها برمیگرده به دوران کودکی ادم.احتمالا موقعه ایی که بچه بودن مادرشون جلوی چشمشون با کسی رابطه داشته و روی رفتار این اشخاص تاثیر گذاشته.من خودم یادم میاد موقعه ایی که حدود4 یا5 سال داشتم با مادرم سوار تاکسی بودیم راننده ازتوی اینه مادرمو نگاه کرد که من خیلی عصبانی شدم وقصدمیکردم اینه ماشینشو خورد کنم.ولی متاسفانه خیلی کوچک بودم وکاری ازم بر نمیومد.بعدها که جوانتر بودم بایه خانومی اشنا شدم که یه پسر 5 یا6 ساله داشت که همیشه اونو میاورد وتوی یه اطاق دیگه میزاشتش وماسکس میکردیم.من خیلی بهش میگفتم بچه رو نیاره که میگفت کسیو نداره بزاره پیشش.فکر میکنم اون بچه که الان بزرگ شده حتما یادش میاد.که مامانش با یکی دیگه بوده
لطفا اگه کسی همچین خاطره ایی رو درمورد مادرش یادش میاد بیاد برای بقیه دوستان تعریف کنه وکسایی که همچین حسیو دارن بیان وبگن چرا همچین حسی و دارن.لطفا به نظرات وعقاید همدیگه احترام بزاریم.ممنون ازهمه دوستان گلم
من خودم دوستدارم بگامش.واقعا بهش حس دارم ولی نمیتونم کاری کنم و در عذابم همش
لطفا بیا تل matmatin2393@
پس الان حسابی گشاد شده کونش؟
منم بارها حال دادنشو ديدم
سه چار بار با بابام بود و يه بارم با پسر داييم تو عروسي دخترخالم بود
برامون تعریف کن مامان جونت چجوری دلبری میکرد برای پسر داییت
مادرم ۳۰ سالش بود متارکه کرد، اوایل بشدت عصبی تکون میخوردم تکونم میداد قرص اعصاب میخورد. من ۲۰ سالم شده بود و اون ۴۰ سالش بود. کمکم بخودش رسید باشگاه رفت تیپش عوض شد و از اون فاز عصبی در اومده کاملا. رفتم سر گوشیش، متوجه شدم فاز مامانم پسرای ۳۰ سالست و عمدتا ورزشکار. میدونم سکس داره و دوست پسر و کلی فانتزیهای جنسی… اولش ناراحت شدم ولی الان حس میکنم اختیار بدن و زندگیشو داره