از یگانه تا دامادمون...(٢)

1401/11/09

...قسمت قبل

صبح اون شب عجیب وقتی از خواب بیدار شذم دیدم آرش نیست انگار کوه کنده بودم و از طرفی هم انگار فاتح کاپ قهرمانی شدم!انگار نه انگار منی که تو تصوراتم سکس با پسر نبود چه برسه به دادن…اینجور از سکس دیشب راضی بودم آرش رو از نگاه اول دوست داشتم و ی جورایی عاشقش شده بودم البته دیگه برام کامل روشن شده بود اون منو بیشتر از پریناز میخواد.رفتم بیرون اتاق دیدم بله عروس خانم از خر شیطون اومده پایین و داره با ارش لاس میزنه…حقم داشت این مرد سکسی رو بیشتر از یکروز نمیشد از خودت دور نگه داشت…راستی چه خواهر توانایی دارم زیر چنین کیر کلفتی دووم میاره…
آرش با دیدم من خنده اروم و عاشقانه ای اومد رو صورتش منم هم خنده ریزی کردم و بهشون صبح بخیر گفتم
تو اون چند روزی که سفر بودیم آرش بیشتر توجهش به من بود و منم به خاطر اینکه ابجی شک نکنه فاصله میگرفتم…
آرش عاشق مجنون بود و نه میتونست از من دل بکنه نه از پریناز
بعد برگشتن از سفر من مستقیم رفتم خونه و اونا هم شام خونه ما بودن که بعد شام رفتن خونه و من خوابیدم تا ظهر فرداش
٧میسکال ۵تا پیام…گوشیم سایلنت بود کیه یعنی
بله آرش
١-سلام بیداری؟
٢-کجایی پارسا…
٣-چرا جواب نمیدی؟از دستم ناراحتی
۴-پارسا دارم دیونه میشم توروخدا جوابمو بده
۵-پارساااا
نمیدونستم بخندم گریه کنم زنگ زدم بهش
+سلام آرش
-سلام خوبی عشقم
+خوبم تو خوبی
-باید ببینمت(با صدای اروم)
-خوب…تا اومدم جواب بدم
با صدای بلند گفت
-ماشینت خوب من میام سراغت
-پارساس/ماشینش خراب شده میگه بیا ببریمش تعمیر گاه
-پارسا میام…

دیگه هیچی نگفتم اومد سراغم
با دیدنش تو ماشین در خونمون خندم گرف
با ی پیرن سفید اسپرت که آستیناشو تا وسط بالا داده بود
گفتم شما همیشه با این لباسا میری تعمیرگاه…
با خنده بیا بالا بچه خوشگل
سوار شدم
چرا تلفنتو جواب نمیدادی
بابا بخدا خواب بودم

-پارسا عاشقتم نمیتونم بی تو
+پس پریناز چی
-من پریناز دوست دارم ولی بی تو نمیتونم
+خوب اگه انقدر به پسر علاقه داشتی چرااومدی سراغ خواهرم
-من عاشق پسر نیستم
-عاشقه عاشق نفس عمیقی کشید اشک از چشماش اومد عاشق توام
دلم سوخت براش و البته هیجان زده هم بود رفت سمتش و لپشو بوس کردم دستشو گرفتم تو کل رانندگی
+کجا میریم
-صبر کن
رفتیم کافه وپارک و…
-ارش دلم بغلتو میخواد
+منم دلم میخثاد دیوونه
+ی پیشنهاد نه نگو
-بگو
+خونه پدر اینا میدونی که کسی نیست بیا چند ساعتی بریم اونجا
-نمیدونم
+پس بریم
رفتیم خونشون تا رسیدیم
برگشت سمت و شروع کرد لب گرفتن
+عاشقتم
چه لبهایی داغ و خیسی
منم شروع کردم گردنشو خوردم چشم تو چشم شدم باهاش و شروع کردم دکمه پیرهنشو باز کردن زیر پیرنشو دراوردم جسبوندمش دیوار شروع کردم سین هاشو خوردن زیر بغلاش خیلی محشر بود معلوم بود رفته حموم شیو و تمیز منم فتیش زیر بغل داشتم زیر بغلشو بوس کردم و میمالیدم هیجان زد بود شلوار پارچه ای راه راه و چسبونش تنش بود و کیرش باد کرده بود دیگه کنترلم دست خودم نبود کمربندشو باز کردم چرا زیر شلوارش شرت نپوشی دیوونه کیر سفید و کلفت و قشنگش افتاد بیرون شروع کردم مالیدن کیرش به چشمو صورتم وای ازین همه زیبایی رفتم بینتخم ها و ران هاشو رو شرو کردم لیس زدن کاری که همیشه دوست داشتم یگانه برام میکرد اون هم دوست داشت جوری علاقه نشون میدادم انگار من کسی ام که سالهاست دنبال کیرم و الان مثل یک عقده ای بهش رسیدم در واقع این عشق ارش بود که تبلور پیدا کرده بود
بعد لیس زدن اونجا شرو کردم لیس زدن تخماش دیوونه داشت میشاز تخماش شرو کرد رسیدم به لیس زدن کیرش داشت منفجر میشد موهامو گرفت فشار داد سمت کیرش که منم دهنمو باز کردم و کیر غشقمو گذاشتم دهنم با ولع تمام میخوردم اونم اه ناله میکرد گفت عاشقتم دیووونه تو عشق منی بعد یکی دو دقیقه با فشار تمام ابش تو دهنم اومد و منم همشو با همه سختی قورت دادم شوق زده بود بلندم کرد و بغلم کرد بعدش شروع کرد لبگرفتن!پیش ابم راه گرفته بود میخواستم جق بزنم نذاشت گفت عزیزم حالا کار دارییییم
گفت برو توالت خودتو تمیز کن …
وقتی برگشت دیدم لخت خوابیده رو مبل و کیرشو میماله در حالی که من کامل لباس داشتم داشتم نیرفتم سمتش گفت همونجا وایس!
پیرنتو درار!
دراوردم
خوبه خوبه شیطون
حالا زیر پیرنتو درار
اخ چقدر بدن تو سفیده از پریناز سفید تری
حالا شلوارتو درار و با جورابات
اوووف چه نازی هستی
چه شرت زرد قشنگی بیا
بیا اینجا کثافت😍
رفتم بغلش بوسم کرد و شروع کردیم لب گرفتن
اشاره کرد به کیرش
شروع کردم لیس زدن و بعدش خوردن کیرش اینبار طول کشید تا کامل سیخ بشه گفت برو اون اتاق رو تخت بخواب شرتتم درار فک کن اومدی دکتر و میخوای معاینه باشی!فانتزیش باحال بود رفتم و لخت شدم و خوابیدم استرس و هیجان داشتم چرا نمیومد
بعد دوسه دقیقه اومد
پس خودتو اماده کردی برای شوهرت
تو خیلی بهتر از ابجیتی بیشرف😍
عاشقتممم دیوونه
من لال بودم هیجان زده ترسیده و حشری
اومد جلو کونم از و شروع کرد لیس زدن سوراخم
رفتم رو ابرا وای خدا چه لذت بخشه
اهو اوهم رفته بود اسمون
جووون دوست داری دلت کیر شوهرتو میخواد
اره خانومتو بکن
جووون
ی تف انداخت رو سوراخم و کیرشو گذاشت درش
گفت خانم من کیه؟منم
عشق من کیه؟من
الان چیت کنم؟بکنم
جوون
فشار داد
سوزش شدیدی داشت و همراه درد خیلی بد بود
ای ای ای وایس اییی
اوووف ناله کن عشقم تحمل کن الان بهتر میشی
نه نه صبر کن گوه خورد آی
وایس الان تموم میشه
انقدر درد داشتم اشکم درومد
کیرشو تا ته جا کرد قربونت بشم تموم شد بوسم کرد
و شروع کرد تلمبه زدن
کم کم تندش کرد
حسابی داشتم گاییده میشدم
لذت فراوان و درد زیاد اه ناله میکردم
اره ناله کنننن میدونی چقدر منتظر بودددم
با شدت میکرد ده دقیقه ای طول کشیده بود دیگه خیلی سخت میگذشت بهم ابش دیگه نمیومد
و داگیم کرد و سوارم شد و شروع کردن گاییدن
اخ اخ تورو خدا ارش بسه
جوونم صبر کن التماس فایده نداره اخ اخ چه کون گرم و تنگی اووووف
برگرد برم گردوند و پاهامو انداخت. رو شونش کیرش کرد تو کونم دردش بیشتر شد چشم تو چشم شد باهام ناله هام حشری ترش کرده بود کیرشو کامل کرد داخل ثابت موند و ازم لب گرفت بعدش دوباره شروع کرد به گاییدن اوووف چه کووونی ماله خودمه دیگه ماللله منه چه کککونی اخ اخ پسر خودم عاشقتم شروع مرد برام جق زدن از ی پسر معمولی که میکرد تبدیل شده بودم به یک کون حرفه ای تو اسمونا بودم که لبم اومد و اونم چند ثانیه بعد با نعره ای بلند خودشو توم خالی کرد
حس فوق العاده ای بود دیووونه شده بودم

نوشته: پارسا


👍 21
👎 3
30401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

912683
2023-01-29 07:46:17 +0330 +0330

مواظب باش تو کس شعری که تفت دادی حامله نشی!
ک اگه بشی میشی مامان بچه شوهر خواهرت و انگار دایی بچه خودت میشی!

1 ❤️

912690
2023-01-29 10:31:48 +0330 +0330

سلام خوبی
امیدوارم باشی…
داستانت روند جالبی داشت کلا
ولی انگار دوتا پسر که گی نیستن و خیلی جذاب و خوشگلن گیر هم افتادن و کم کم بقیه ماجرا 😂
بیشتر در حد تصور رخ دادن یه فانتزی به چشم میخوره که فرد منتظر رخ دادنشه
غلط املایی داشتی 🙃
بد نبود
اگه به نوشتن علاقه داری ، داستان زیاد بخون
توی سایت کم نیستن
موفق باشی

0 ❤️

912696
2023-01-29 11:00:26 +0330 +0330

ازاین داستان میشه نتیجه گرفت که کون دادن آدمو بیسواد میکنه،،کیرم تو کون آرش جونت آخه چقدر غلط املایی

1 ❤️

912760
2023-01-29 20:37:56 +0330 +0330

کونی هههههه 😁😁😁

1 ❤️

912772
2023-01-29 23:19:02 +0330 +0330

فعلا که یه تیر دو نشان زده خودت و ابجیت با هم

0 ❤️

912863
2023-01-30 10:37:57 +0330 +0330

عالی اگه میشه خواهرتم بیار سه نفره کن داستان و عالی میشه

0 ❤️

912890
2023-01-30 14:44:19 +0330 +0330

😈😈😈😈

0 ❤️

913079
2023-01-31 21:56:59 +0330 +0330

خیلی خوب بود دنباله دار بگو داستاناتو

0 ❤️

914975
2023-02-13 01:21:17 +0330 +0330

عجبا

0 ❤️

915412
2023-02-15 19:45:46 +0330 +0330

تخیلاته واقعی نیست

0 ❤️

923316
2023-04-14 07:58:04 +0330 +0330

خب اینم یک جور حس و لذت خاص خودش رو داره

1 ❤️