من و فروشنده خوشتیپ (۲)

1399/09/25

...قسمت قبل

سلام مهرداد هستم قسمت قبل آشنایی منو ضارو براتون تعریف کردم الان میخوام ی ماجرای دیگه از خودم و رضارو براتون تعریف کنم که همین چند وقت پیش که تو
اوایل پاییز اتفاق افتاد.
همونطور که گفتم ما تو شمال هستیم و تو یکی از ییلاقای شمال ی خونه روستایی داریم که تابستونا بعضی وقتا میریم اونجا …اینو واسه رضا که تعریف کرده بودم خیلی دلش میخواست یبار باهم بریم اونجا …اوایل پاییز همین امسال بود که وقتی بهش گفتم میتونیم بریم خونه ییلاقی خیلی خوشحال شدو قبول کردو قرار گذاشتیم واسه آخر هفته…تا آخر هفته دل تو دلم نبود و همش بفکر اونروز بودم تا اینکه آخر هفته شدو پنجشنبه صبح به رضا زنگ زدم و قرار شد ساعت چهار برم دم فروشگاه شون تا از اونجا راه بیفتیم .همون موقع بود که تصمیم گرفتم برم حموم و ی صفایی به خودم بدم و حسابی به خودم رسیدم و همه جامو شیو کردم ولی طاقت نیاوردم و ی دست جق مشتی هم زدم😂😂خلاصه سر ساعت رفتم سر قرارو با رضا رفتیم کمی خرت و رت خریدیم و راهی شدیم تا ییلاقمون دوساعت راه بود راه که افتادیم وسط راه از هر دری حرف میزدیم رضا هم گاهی دستش مینداخت دور گردنم و نوازشم میکرو گاهی هم میزاشت روی پام که این منو خیلی تحریک میکرد چون شلوار اسلش پوشیده بودم کم کم شق کردم که رضا متوجه شدو خندش گرفت و کیرم گرفت تو مشتشو گفت زود بیدارش کردی منم کمی خجالت کشیدم که دیدم رضا زد بغل ی جای خلوت هوا هم کمی تازیک شده بود و مه آلود بود بهدش بغلم کردم شروع کردیم لب بازی بعد یکم لب ازی گفت که مهرداد میخوریش ؟منم که دستم تو شلوارش بودو حسابی شق کرده بود خیلی دلم میخواست امتحان کنم که دیدم شلوارشو کمی کشید پایین و کیر شق شدش پرید بیرون داغ داغ بود منم سرم رو اوردم پایین و شروع کردم به بوسیدن کیرش که گفت مهرداد خیسش کن منم یواش یواش کردم دهنمو ی ساک پر تف براش زدم و وقتی داشت آبش میومد گفت چیکارش کنم که گفتم عیبی نداره خالی کن…ابش با فشار تو دهنم خالی شدو منم تفش کردم بیرون و بعدشم رضا واسم ی جق پرتف زدکه خیلی حال داد بهم بعد چند دقیقه راه افتادیم.هوا کاملا تاریک شده بود که رسیدیم من رفتم سراغ بخاری هیزمی که ردیفش کنم رضاهم وسیله هارو پیاده کردو مشغول درست کردن کبابا شد جاتون خالی بعد خوردن شام رضا کنا بخاری هیزمی دراز کشیدو داشت حالشو میبرد که منم بعد اینکه کمی جمع و جور کردم رفتم بغلش دراز کشیدم سرم و گذاشتم رو شونه رضا و اونم دست کرد تو موهام و نوازشم میکردو با گرون و گوشم بازی میکردکه من تحریک شدم و دستمو بردم طرف کیر رضا دیدم که اونم راست کرده کهجفتمون زدیم زیر خنده بعد رضا ازم هی لب میگرفت و گوش و گردنم و میخوردو منم تو اوج لذت بودم که با این کارای رضا ارضا شدم همونموقع رضا شلوارم که کاملا خیس بودو کشید پایین و تی شرتمو دراوردو خودشم لخت شد و منو به پشت خوابوند خوابید روم کیرشو کرد لای پام که خیلی داغ بود بهد چون مجهز اومده بود ی کاندوم از تو کیفش در اوردو کشید به کیرش کمی هم ژل زو به سوراخ کون من و با انگشتش ی پنج دیقه ای باهام ور رفت و گفت مهرداد میخوام بکنم تو سوراخت آماده ای منم با سر تایید کردم که برم گردوندو پاهام رو گذاشت رو شونه هاشو کله کیرش رو فشار داد به سوراخم که آخم در اومد ولی طاقت اوردم تا جا باز کردو رضا شروع کرد به تلمبه زدن و دایم میگفت مهردا عاشقتم منم کیف میکردم که برای دومین بار بازهم ارضا شدم آبم پاشید رو شکمم رضا هم بع ده دقیقه ارضا شدو اون شب کنار بخاری هیزمی تا صبح تو بغل هم خوابیدیم و کلی لذت بردیم
الان از اونموقع دیگه موقعیت نشد که باهم باشیم ولی هروقت که دوباره سکس داشتیم حتما براتون مینویسم
مهرداد شمال

نوشته: مهرداد

ادامه...


👍 8
👎 6
15301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

978125
2024-04-03 20:25:39 +0330 +0330

مهرداد بالاخره معلوم شد کی کرد توش پِر داد

پِر داد تو لحجه شیرازی به معنی چرخواندن یا تبوندن

0 ❤️