پروانه در من (۱)

1401/04/07

رنگش مثل گچ سفید شده بود . هیج وقت اینطوری داغون و خسته ندیده بودمش . همیشه خوش آرایش و سرخ و سفید و شیک و پیک با اون صورت خواستنی و لبهای شهوت انگیز با چشمای گیرا و گونه های سرخ . با اینکه وضع مالی معمولی داشتن ولی همیشه خوش لباس و خوشتیپ و جذاب بود تپلیش دل هر آدمی رو میبرد و هر مردی تو ذهنش تصورمیکرد کاش اینو لخت ببینم. با اون رونهای بسته و باسن خوش فرم و سینه های درشت و برجستش دلبری میکرد .بارها وبارها نگاه پراز شهوت ملت و دیده بودم وقتی کنارش راه میرفتم و به خودم میگفتم الان دارن از حسادت میترکن اینایی که منو کنارش میبینن . قد بلندش تمام کم و کاستی و نقص ی دختر تپل رو پوشونده بود و اندامش انقد خوب بود که همه چیزش دیده میشد جز چاق بودنش . ۵سالی میشد که با هم بودیم از دوره دبیرستانش و البته از زمانی که من تازه بچم به دنیا اومده بود و پدر شده بودم .‌بهش گفته بودن متاهلم وما به هم نمیخوریم چون تو دختری و مجرد ولی دل بسته بود و دیگه کوتاه نیومد .ی جورایی خودم بزرگش کرده بودم و اولین مرد زندگیش بودم .‌ حالا اون دیگه دختر نبود و بارها وبارها سکس رو تجربه کرده بود و شایدبیشتر از ی زنِ شوهردار از سکس و مسائلش اطلاع داشت اما چرا این اتفاق براش افتاده بود رو اصلا درک نمیکردم !!!.
برگردیم‌به چهار ماه قبل .
با تمام سختی و ریسکی که داشت زنم رو راضی کردم چند روزی بره شهرستان خونه باباش . همیشه تشنه این بود اما اینبار بخاطر حرفهایی که پیرزن همسایمون بهش زده بود سختش بود بره . انگار بار قبلی که پروانه رو اوردم خونه این پیر زن عجوزه دیده بود به زنم سربسته گفته بود که شوهرت رو زیاد تنها نزار !!! زنم ادم شکاکی نبود اما خب همچین حرفی صددرصد آتیش به جون هر کسی میندازه . حالا راضی کردن زنم ی طرف چجوری اوردن پروانه به خونه رو چیکارش کنم .‌خلاصه با هزار ترفند و کلک و کشیک کشیدن تونستیم بریم داخل. خونه من طبقه سوم‌ی ساختمون بدون اسانسوره طبقه همکف پیرزن فضول که هر جنبنده ای رد بشه رو میپاد طبقه دوم هم ی خانواده که بیشتر مواقع خانومه درب راهرو رو باز میزاره که ظاهرا دلش نگیره ولی در اصل قصدش فضولی وسرک‌ کشیدن در رفت آمد ساختمونه . طبقه بالاتر اما ی زن و شوهر حسابی اوپن ماین که ی وقتایی صدای پر از شهوتشون در حال بکن بکن شنیده میشه البته شبها و در سکوت بیش از حد ساختمون . پروانه به محض وارد شدن مانتو رو در اورد و ولو شد رو کانپه و با غر و لند گفت : وای بخدا اگه خونتو عوض نکنی این آخرین باره میام پیشت!!!هیچ وقت اینطوری نبود .زیاد اومده بود پیشم و بارها همینطوری با کارگاه بازی و قایمکی و معمولا تا چند دقیقه فقط میخندیدیم به کارهایی که کردیم واسه عبور از موانع و رسیدن به خونه ولی اینبار از همون اول شروع کرد به غر زدن . برام عجیب بود کلا رفتارش . ی مدت بود یه فروشگاه لوازم آرایشی کار میکرد و اون روزم میگفت به زور مرخصی گرفته و فقط بخاطر من اومده وگرنه نمیومد!!! از پروانه حشری که میشناختم و کوسش با کوچکترین حرف سکسی من خیس میشد بعید بود ! شربت رو درست کردم و اوردم کنارش نشستم . بازوهای سفید و تپلش باتاپ مشکیش میجنگید . لبهای خوشرنگ و خوردنیش دلمو اب میکرد چاک سینه های بزرگش داشت دیونم میکرد و یهو بی اختیار سرم بردم رو سینش و صورتم رو فشار دادم لای سینه هاش . یه اهی کشید و اروم ولو شد رو کاناپه . موهاشو جم کرد و با کلیپس بست و بهم‌فهموند که مثل همیشه از خوردن گردنش شروع کنم اما من ترجیح دادم اون لبهای قلوا‌یشو بچشم لبم رو فشار دادم رو لبش ک اونم همراهی کرد و چنان لبامو مکید که جون از تنم داشت در میرفت .لباش خیلی خوردنی و خوش فرم و گوشتیه به حدی که دوس نداری بیخیالش بشی انقد لبشو خوردم که کل رژلبش منتقل شد به صورتم و ناخداگاه زد زیر خنده که اوه اوه دلقک شدی خخخخ. گفتم من دلقکتم لنتی این لبات چقد خوردنیه اخه . گفت بله موری جووون !!!موری جون ؟ یهو جا خورد و گفت اخ ببخشید سامان جون انقد این صاب کارم رو صدا میزنم یهو اومد به زبونم اسمش !!!شاخکام تکون خورد ی لحظه .‌چرا باید اینجوری اسم یکی دیگرو بگه اونم تو همچین حالی ؟؟؟به روم نیاوردم و ادامه دادم اما مگه میشد؟ اصن انگار ی پارچ اب سرد ریختن رو تنم . کیرم که تا اون لحظه تو اوج شق بودن بود یهو عین خیار پلاسیده خوابید به حدی که پروانه کاملا متوجهش شد و گفت چته سامان ؟برای اینکه متوجه نشه گفتم تو همراهی نمیکنی بهش برخورد خخخخ. گفت اوف دورش بگردم الان همراهیش میکنم .‌ساک زدن براش یکی از جداب ترین چیزهای سکس بود .الحق هم خوب ساک میزد با اون لبهای قلو ای ادمو روانی میکرد . کیر نیمه راست من با دوبار زبون کشیدن پروانه چوب شد . گرمی لب و دهنش دور کیرم مثل کوره داغ و اتیشی بود اگه قرص نخورده بودم بی شک ابمو میاورد اونجوری که با ولع و شهوت و پرتف ساک میزد. سرشو گرفتم تو دستامو ی چند تا تلمبه ریز تو دهنش زدم و انقدر شهوتی شدم که سرم روبه عقب خم کردم و چشمامو بستم اونم نامردی نکرد و حسابی پر تف برام ساک میزد . برترین چیز تو سکس اینه که تو اوج لذت یهو فکر اینکه چه رابطه ای بین پروانه و صابکارش هست بیاد تو ذهنت .‌با خودم گفتم به درک هر چی هست تو از کردنش لذت ببر اما مگه میشه . کلی از عمرم رو کنارش بودم و برام سخت بود قبول کنم همه کارهایی که بامن میکنه بایکی دیگه هم‌بکنه ولی خب از جهتی هم حق میدادم بهش .‌من زن داشتم و جز پروانه با اونم رابطه داشتم پس چرا باید برای اون محدودیت قائل بشم . توافکار خودم بودم‌که یهو گفت وای لبام بیحس شد و دیگه ادامه نداد گرمای لب و دهنش که از کیرم رفت متوجه شدم انگار اون جذابیته همیشگی رو نداره براش . اونی که از خوردن کیرم خسته نمیشد یهو بیخیال شد و خوابید کنارم . دستمو بردم پشتش و سوتنینش رو باز کردم . سینه های درشت و سفیدش با هاله قهوای و نوک بزرگش همیشه منو به اوج شهوت میبرد ی کم خودش رو تکون داد و موج افتا تو سینه هاش با ولع تمام نوک سینش رو کردم تو دهنم و میک زدم ی اییی کشید گفت اخ ی کم اروم تر حساس شدن ممه هام وخندید تعجب کردم از حرفش اخه همیشه میگفت میک بزن و فشار بده خوشم میاد و حشریتر میشم اما الان اینطور نبود انگار سیر بود از خورده شدن سینه هاش .‌همزمان دستمو بردم زیر کش شورتشو اروم رفتم سراغ چچولش اوووف کوس خییییس دااااغ اماده واسه قورت دادن کیرم بود مثل همیشه ولی ی چیزی خیلی برام عجیب بود . پروانه هر وقت میومد پیشم چنان شیو میکرد بدنش رو که با زبون هم نمیشد نیش پشماشو حس کرد اما اینبار قشنگ تیزی پشمای کوسش رو با انگشتم حس کردم انگار که مثلا چند روز پیش زده باشه . هر وقت قرار سکس داشتیم به گفته خودش شب قبلش کل بدنش رو چندبار با ژیلت میزد .میگفت وقتی بدنم تمیز و شیوه اصن خودم خیلی حشری تر و تشنه تر میشم واسه کیرت میگفت انقد ژیلت میکشم که برق بیفته و خودمم هوس کردن خودمو میکنم واقعا هم همونطور میشد بدنش از تمیزی و ردیفی برق میزد انقدر که تمام بدجستگیهای بدنش رو میخوردم لیس میزدم اون کونوتپلش مثل طلا بود گنده و تپلی و نرم . با روغن بچه ماساژش میدادم عین ژله موج میزد میشستم روی کونش و سر میخوردم با کیرو خایم روش انقدر که بزرگ و نرم و گرم بود . بارها با روغن بچه از کون کرده بودمش و اونقدر لذت داشت براش که بیشتر وقتا خوش میخواست لیزی روغن ی کاری میکرد با سوراخ کونش که کیرم به راحتی فرو میرفت تو سوراخ کونش و فقط لذت میبرد بدونه درد کشیدن . همیشه میگفتم حیف سایز کیرم برای این کوس و کون کوچیکه ولی اون میگفت من فداش بشم من عاشق همین سایزتم تو فقط منو بکن همیشه ولی من میدونستم اون در این موقعیت اینو میگه وشاید غیر از این موقعیت و بعد سکسمون تو خلوتش میگه کاش کیرش بزرگتر میبود .‌تواین فکرا بودم که گفت امروز چته سامان؟ هواست نیست ها . به تته پته افتادم و گفتم اخ اره ببخش ی کم فکرم درگیر بود ولبم رو رسوندم به لباش همزمان انگشتم رو لای کوسش کشیدم و شرتشو با کمک خودش دراوردم .‌پاهاش هم عین کوسش ی کم موهاش در اومده بود و زبری موهای تازدر اومده رون و ساقهاشو رو میشد حس کرد . خودمو کش دادم و رفتم لای رونهای سفید و تپلش و با دوتا دستم رونهاشو از هم باز کردم . نگاهم به کوسش افتاد و باورم نمیشد چیزی رو که داشتم میدیدم .‌

ادامه...

نوشته: امید


👍 4
👎 4
13201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

881943
2022-06-28 01:33:25 +0430 +0430

بازم خداروشکر داستان از جایی که ابت داره میاد شروع نشد، چون کتگوری آنال مورد علاقه من بود لایک ، در کل اینقدر از کون دوست دارم که نادید لایکه

0 ❤️

881953
2022-06-28 02:05:45 +0430 +0430

چیزی نیست چون حقوقش میده کس و کونشم میکنه😅😅😅
اضافه کاریم میاد پیش خودت😂😂

0 ❤️