سلام من حسین هستم می‌خوام ی خاطره از اولین باری ک گی کردم و بگم درضمن بگم این داستان برای ۶ سال پیشه من ی پسر سفید و بور هستم کلا بدنم سفیده از بچگیم باشگاه میرفتم ی زمان بدنم خوب بود تو اون سن چاق نبودم‌‌ خلاصه قدمم خوب بود ن بلند ن کوتا . بریم سراغ خاطرم
ی روز تابستون بود همه دختر پسرا تو کوچه ول بودیم مثل هر روز بازی میکردم. من ی دوستی داشتم اسمش عرفان بود پسر سفیدو پوست مخملی بود موهاشم لَخت بود کثافت من چند بار دیده بودم ی خارشایی داره جدی نمی‌گرفتم اما چند بار دیگه بهم داشت اثبات میشد این ی نیتابی داره ی روز نشسته بودیم مثل همیشه تو کوچه داشتیم حرف می‌زدیم نمیدونم چی شد چیکار کرد گفتم نکن عرفان میکنمتا گفت جووووون مگه کیرم داری من خندم گرفت گفتم آره دارم ی خوبشم دارم من شوخی میکردم ولی اون لحنش از شوخی ب جدی تغییر کرد گفتم عرفان کیرت چند سانته گفت کوچیکه گفتم بیچاره چطوری جق میزنی(اذیتش میکردم) گفت آره بهم حال نمیده جق اونطوری ک باید تو ۱۵سالگی طوری از جق حرف می‌زدیم انگار ۵۰ سالمونه خلاصه گفتم من ک اذیت نمیشم کیرم سایزش خوبه گفت واقعا گفتم آره گفت چقدره مثلاً گفتم اندازه کف دستم گفت واقعا گفتم اره دیدم چشاش چ برقی زد گفت میشه بهش دست بزنم تو کوچه اونم گفتم ن زشته گفتش سریع فقط می‌خوام ببینم چاخان نمیکنی دیدم حیثیتی شد گفتم باشه فقط سریع دستتو میکشیا گفت باشه اروم دستشو آورد لای پام قشنگ با ی نازی تخمامو کیرمو قشنگ مالید واقعا ی لحظه خیلی حال کردم گفتم بهش خب دیگه دستتو بکش گفت عجب کله ای داشت گفتم دیدی که راست گفتم خلاصه اون روز گذشت من رفتم خونشون خونه عرفانینا دقیقا خونه روبرویی ما بود رفتم خونشون مامانش اتاق خواب بود ب شرط ساکت بودن مامانش گفته بود بیاین خونه منم رفتم و جز مامانش هیشکی نبود خونشون نشسته بودیم رو مبل تلویزیون نگاه میکردیم ک گفتم عرفان اون روز من کیرتو دست نزدما گفت باشه بیا دست بزن قشنگ پاهاشو باز کرد منم دستمو بردم لای پاهاش هی دست کشیدم گفتم عرفان چرا چیزی نیست پس گفت بزار دسمو گرفت گذاشت روش قشنگ گفت ایناهاش واقعا کوچیک بود گفتم خیلی بدبختی گفت میدونم یکم گذشت گفت میشه بازم بزاری مثل اون روز تو کوچه کیرتو دست بزنم اینجا ک کسی جز مامانم نیست اونم خوابه تو اتاق منم گفتم موقعیت خوبیه گفتم باشه فقط اینبار دستتو ببر توی شلوارم قشنگ لمسش کنی ی دفه گفت چشممممممم با سرعت برگشت رو ب من گفت ببرم دستمو گفتم ببر دستشو برد تو شلوارم کیرمو با ی نازی می‌گرفت تو دستش می‌مالید ک کیرم سه سوته بلند شد واقعا داشتم عشق میکردم اولین باری بود ک دستی جز دسته خودم بهش میخورد داغ شده بودیم جفتمون بهش گفتم عرفان بسه داره راست میشه گفت بزار بشه من عاشقه کیرتم حسین گفتم میخوای برام جق بزنی جدی جدی همون لحظه دستشو کشید بیرون ی تف انداخت روش باورم نمیشد واقعا چخبره نشست جلوم گفت بهم حسین من واقعا خیلی دوست دارم تو بهترین دوستمی می‌خوام برات جق بزنم گفتم باشه ولی بریم اتاق خودت گفت آره پاشو برییمممم دستمو گرفت با سرعت رفتیم اتاقش تارسیدیم شلوارمو کشید پایین شروع کرد جق زدن منم داشتم واقعا عشق میکردم دلم میخواست بکنمش واقعا یکم جق زد گفتم عرفان می‌خوریش برام گفت باشه ولی ب شرط این که تو ام برام بخوری گفتم باشه دستشو کشید صورتشو نزدیک کیرم کرد نفس گرمش میخورد ب کیرم دیوونه شده بودم گفتم بخور دیگه گفت باشه شروع کرد لیس زدن سر کیرم گفتم عرفاااااان دستمو گذاشتم رو سرش کیرمو دادم تو دسته خودم نبود واقعا کنترولی رو کارام نداشتم کاملا کیرم داشت منو کنترول میکرد قلبم مثل چی میزد باورم نمیشد کیرم تو دهن دوستم بود عرفانم واقعا خوب میمکید واقعا با لذت ساک میزد برام ی لحظه وحشی شدم سرعتمو زیاد کردم صدای تف تو لپاش اومد گفت اروووووم مامانم می‌شنوه گفتم کیرمو بخور بابا مادرتو گاییدم دیدم هیچی نگفت آخه چند بار شوخی مادر کرده بودیم خلاصه کیرمو انقدر تو دهنش عقب جلو کردم ک شده بود سنگ ی لحظه تا آخر تو گلوش فشار دادم دیدم دیگه داره اوق میزنه سریع کشیدم بیرون گفتم پاشو من بخورم برات بلند شد شلوارشو کشید پایین باورم نمیشد کیرش ی بند انگشتم نمیشد انگار کیر نوزاده باشه گفتم این چرا اینجوریه گفت بخور دیگگه منم رفتم سراغ کیرش همشو کردم دهنم هم تخماش هم کیرش انقدر که کوچیک بود داشتم می‌خوردم ک دیدم این واقعا داره دیوونه میشه منم نامردی نکردم یجوری خوردم براش ک اخراش فقط اسممو می‌گفت .
می‌گفت حسیییییین عاشقتم جوووون جووووون منم دیدم داغ کرده ی مک قوی زدم از کیرش بلند شدم دیدم یجوری داغ شده ک نگو برای اولین بار داشت لذت میبرد گفتم عرفان میای بکنمت گفت باشه فقط اروم منم خیلی استرس داشتم اصلا هیچ فکری درباره حرفایی ک میزدم نداشتم اول میگفتم بعد فکر میکردم که چی گفتم اصلا خلاصه گفتم بهش برگرد چسبیدم بهش گفتم می‌خوام بکنمت مادرجنده دیدم برگشت خندید گفتم جوون توش باشه بخندی کمرشو خم کردم دیدم چ سوراخ بی مو سفیدی داره گفتم اوووووف من ننه اینو میگام ی تف مالید ب سوارخش خمش کردم کیرمو با سوراخش یکی کردم فشار دادم اروووم لیز خورد رفت تو باورم نمیشد ن مقاومتی ن دردی ن چیزی هیچی فقط در حد ی اووووف گفت منم نامردی نکردم تا جایی ک میشد فشار دادن داشتم عشق میکردم باوردم نمیشد دارم سکس میکنم تا روز قبلش فقط تو فیلم سکسیا میدیمش اما الان کیرم تو کون دوستم داره عقب جلو میشه چون ناشی بودم میومدم سریع تلمبه بزنم کیرم میفتاد بیرون گفتم عرفان چندبار دادی انقدر راحته برات گفت بکن کاریت نباشه تو گفتم چشمممم
قشنگ چسبوندنش ب کمد از کمرش گرفته بودم داشتم عشق میکردم اونم قشنگ داشت لذت میبرد ی ۱۰ دقیقه گاییدمش کشیدم بیرون گفتم زانو بزن داگی بشین سرتو بزار زمین کونت بالا باشه سریع داگی شد دیدم خطریه ی دفه مامانش نیاد یا بیدار نشه گفتم عرفان این آخرشه خدایی نکرده مامانت میاد مجبور میشم اونم بگام گفت جوووون ننمو خودم واست لخت میکنم حرومزاده دیدم فاز بیغیرتیم داره از همون لحظه ک دوباره گذاشتم توش اروم بهش میگفتم ننت از کیرم خوشش میاد یا ن همش میگفتم اره اره خوشش میاد دیگه واقعا جوری وزنمو مینداختم رو کیرم ک تا دسته میرفت توش دیدم میخواد یواش یواش ابم بیاد هی گفتم اینم بزنم بکشم بیرون اینم بزنم بکشم بیرون دلم نمی‌خواست درش بیارم واقعا گرمای کونش زیر زبونم مزه کرده بود خوابیدم روش کامل داشتم میزدم تووووش عرفان فقط داشت حال میکرد زیاد حرف نمیزد تلبمو محکم کردم گفتم عرفان ننتم اینجوری میگام دوست داری ننت جنده خودم باشه هر روز کسو کونه جفتتونو باز کنم فقط میگفتت حسین بسه دیگه ننمو گاییدی گفتم جووووون اونم ب وقتش میگام واقعا دیگه حالیم نبود ن حرفام ن کارام دیدم دارم میام گفتم عرفان داره ابم میااااد گفت وایسا بشینم ترخدا بریز دهنممم خیلی سخت بود بکشم بیرون اونم دقیقا چند لحظه ب اومدنم دیگه گفتم باشه کشیدم بیرون سریع شروع کردم جق زدن رو صورتش ی لحظه چشام واقعا رفت بالا سفیدیه چشم معلوم بود فقط گفتم عرفان ساک عرفاااااان ساک بزن همین ک کیرمو گذاشت تو دهنش ابمو تا قطره آخر ریختم تو گلوووش دستمم گذاشته بودم پشت سرش عقب نکشه قشنگ اومدم تو دهنش اونم نامردی نکرد تا قطره آخرش خورد ابمو واقعا گفت چ غلطی می‌کنی مریض میشی گفت حسین جرم دادی نگران اینی ک مریض میشم. گفتم ب تخمم نوشه جونت 😂
خلاصه مردمو زنده شدم سریع کشیدیم بالا نشستیم جفتمون مثل سگ خسته بودیم گفتم عرفان ابه کیو خوردی مادرجنده ب شوخی گفتم برگشت گفت آبه رفیقمو آبه بکنه جدیدم همونجا پشمام ریخت گفتم من برم خونمون بخوابم خیلی خسته ام گفت باشه رفتم خونه باورم نمیشد همین الان سکس کردمو اومدم خونه هیچی خلاصه خوابیدم از فرداش هر روز تا ی موقعیت جور میشد برام ساک میزد هروقتم خونشون کسی نمیشد سریع میومد جلو درمون می‌گفت حسین بیا خونمون کسی نیست منم سریع میرفتم میکردمش بعداً ک حرفش افتاد بهم گفت تو مدرسه هم ب یکی داده بوده. من تا ۲ سال هر هفته یا میکردمش یا برام ساک میزد ابمو میخورد. بعداً از اون کوچه رفتن منم دیگه ندیدمش. خیلی سخت بود هم اون هم من واسه همین ی بار قبل رفتنشون یادمه آخرین سکسمون خیلی بد کردمش آخرشم ابمو رختم توش هیچی نگفت بهم ولی دلم خواست قبل رفتن اینم تجربه کنیم 😂

ببخشید اگر غلطی چیزی داشتم یا خوب نبود هرچی ک بود رو نوشتم ایشالا حالشو برده باشید.

نوشته: A.