امیر و فرشته (۱)

1401/03/29

سلام دوستان این اولین داستانیه ک میخوام بنویسم و اینجا هیچ چیز واقعی نیست و همش ساخته ذهن کیریه نویسندس و اگر هم غلط املایی داشت ببخشید یه بار دوره میکنم داستانو ولی خب اگه بازم بود کیرته خب بریم سراغ داستان

خب اول از همه من امیرم و قراره یه داستان بگم براتون از یه خاطره طولانی و آغشته به سکس و از این جور کصشرا و اینم بگم قسمت اول چیز سکسی نداره و پیش زمینه برای قسمت دومه ولی به نظرم شاید ارزش خوندن داشت

کلاس یازدهم بودم و سه روز اول هفته صبحی بودیم و دو روز اخر بعد از ظهری بودیم
همیشه روز های دو شنبه و سه شنبه زنگ اخر زود تر تعطیل میشدیم چون معلم نداشتیم و همیشه بعد از تعطیلی میرفتیم مدرسه دخترونه کرم ریزی یه گیم نت کنار مدرسه دخترونه بود ک خیلی بزرگ بود و اون موقع دستگاه هاش xbox 360 و xbox 1 بود هر وقت میرفتیم گیم نت کالاف میزدیم با هم دیگه خار همدیگرو میگاییدیم و میخندیدیم مثل همیشه بعد از اینکه دو شنبه زود تعطیل شدیم با اکیپمون رفتیم دم مدرسه دخترونه ساعت ۱۰ صبح بود و دخترا ساعت ۱۲/۳۰تعطیل میشدن پس وقت زیاد داشتیم یه ساعت رفتیم گیم نت یکم بازی کردیم و اومدیم بیرون ساعت حدود ۱۱ بود ک تخمه خریدیم از مغازه و نشستیم رو صندلی پارکی که جلوی مدرسه دخترونه بود میگفتیم میخندیدم که یکی از بچه ها بهم گف امیر یه چی میگم ناموسا راستشو بگو گفتم بگو ببینم چی میشه گفت خدایی بچه ها راس میگن با فرشته رلی (فرشته یه دختری بود که اونم کلاس دهم بود و تو همون مدرسه ای درس میخوند که ما همیشه مرفتیم کرم ریزی و الانم جلو همون مدرسه ایم و قد فرشته قصه ما تقریبا ۱۶۰ شاید کمتر و توپر بود ن خیلی ولی خب خوب بود و قیافشم خوشگل بود بدک نبود مهم اینه له نبود) بش گفتم ببین من کلا هیچ سنمی با این فرشته ندارم نه رلمه ن فامیلمه ن اشنامه ن هیچ کی گفت پ چرا همش بچه ها میگن رل امیره و کسی بش تیکه نندازه گفتم والا بخاطر اینه ک چون من و فرشته کلا همیشه هم دیگرو اذیت میکنیم و من اونو میزنم اون منو میزنه و به هم دیگه فوش میدیم همه فک میکنن اشناییم یا رلیم و گر ن اینطور نیست داش و گفت حله ولی حس میکنم کص میگی گفتم والا چی بگم
گذشت و گذشت تا همون حدودای ساعت تعطیلی مدرسه دخترونه بود ک ما هم منتظر بودیم بیان و یکم کرم بریزیم تا اینکه تعطیل شدن دخترا میومدن میرفتن کرم میریختیمو میخندیدیم اها اینم بگم اون مدرسه دو شیفت بود و شیف صبح راهنمایی بودن و شیفت بعد از ظهر دبیرستان ک خب فرشته شیفت بعد از ظهر بود و تاره قرار بود بیاد و بره مدرسه و خب گفتم ک سه روز اول صبحی بودیم و دو روز اخر بعد از ظهری گذشت بیشتر بچه های راهنمایی از مدرسه رفتن و اکثر دخترای دبیرستانی ام وارد مدرسه شدن ولی هر چی گشتم فرشته نبود تا اینکه بعد از چن دیقه اومد و سلام دادم بهش گفت کوفت بی شعور و رفت و منم عصبی شدم یه زیر پایی زدم بهش و افتاد رو زمین دستش هم زخم شد گفتم تا تو باشی جواب بزرگ تر تو بدی بلند شد یه سیلی محکم زد تو گوشم فوش داد و هولم داد منم افتادم ولی خب چیزی نگفتم و رفت منم دیگه رفتم خونه و گذشت تا بعد از ظهر که بازم ما میرفتیم همون مدرسه تا تعطیل بشن بازم تیکه بندازیم کلا علاف بودیم کونمون میخارید 😂😂 پیش خودم گفته بودم شاید ازش عذرخواهی کنم
خلاصه رسیدیم دم مدرسه و تعطیل شدن ما هم بهشون تیکه مینداختیم تا اینه فرشته اومد و با دوستاش بود داشتن میخندیدن فرشته هم دستشو چسب زخم زده بود دلم سوخت براش رفتم پیشش بهش سلام دادم و قبل اینکه بهم جواب بده بهش گفتم ببخشید تند رفتم یه سیلی بهم زد و رفت منم هیچی نگفتم بچه ها اومدن پیشم گفتن چی شده چرا ایندفه کاری نکردی گفتم هیچی چیزی نیست بریم داشتیم میرفتیم تو گیم نت که یکی اومد گفت اقا پسر دوستم برگشت گفت بله گفت با اون پسره کار دارم رفیقم گفت امیر با تو ع منم رفتم پیشش گفتم شما برین من میام و گفتم بله چیزی شده گفت ببخشید فرشته کارت داره میتونی بیای گفتم چکار داره گفت نمیدونم اگ میشه بیاین خودش بهتون میگه منم گفتن باشه رفتیم و فرشته تو ی کوچه منتظر من بود رفتن پیشش دوستاش رفتن و من و فرشته تنها بودیم گفتم سلام جانم گفت چرا اینکارو کردی چرا منو انداختی زمین مگ تو غیرت نداری نمیفهمی این کارا ممکنه غرور یه دخترو بشکونه و ناراحتش کنه منم پیش خودم گفتم کص نگو کیری همین جا میکنمتا ولی خب بهش گفتم حالا ی کاری کردم ببخشید گفت باشه اشکال نداره ولی ی شرط داره گفتم وات ؟شرط اصن چیزی نیست ک بخوام مجبور بشم ببخشیم ک شرط هم گذاشتی براش گفت من نمیفهمم باید شرطمو قبول کنی گفتم حالا بگو چی هست گف باید دوست پسرم بشی اونم موقتی و الکی منم گفتم هاااا رلت بشم کصخلی بچه گفت من نمیدونم باید رلم شی گفتم برو بابا حال نداریم و داشتم میرفتم ک گفت هویی باید بهم جواب مثبت بدیا گفته باشم فردا ک اومدی اینجا جواب میخوام ازت و باید مثبت باشه منم اروم گفتم سیکتیر بابا کیری مقام ،شرطم میزاره و رفتم ت گیم نت و داشتیم بازی میکردیم ولی من همش داشتم میمردم و عن میشد کلا فکرم درگیر فرشته و حرفش بود با خودم گفتم میتونم قبول کنم درخواستشو کم کم بش نزدیک بشم و مخشو بزنم بکنمش اها اینم یادم رفت بگم من قدم ۱۷۹ و وزنمم ۱۶۸ تا اون موقع تکواندو میرفتم به مدت ۶ سال ولی خب سیکس پک و اینارو نداشتم فقط جوری بود ک یکم زورم زیاد بود برای دفاع از خودم بس بود خب داشتم میگفتم فکرم درگیر فرشته و حرفش بود ک رفیقم گفت چی شده چرا بازی نمیکنی چته همش داری میمیری ک کصکش گفتم هیچ فکرم درگیره گفت کیرته هر چی هست بازی کن شرطی داریم بازی میکنیم گفتم بازم شرط کیر توش گفت چییی؟ گفتم
هیچی هیچی، حله بازی کردیم و باختیم اخرشم پول بازیو ما حساب کردیم و رفتیم خونه فردا ما مدرسمون ظهری بود و باید ساعت ۱۲/۳۰ این حدودا میرفیتم مدرسه کل دیشب رو داشتم فکر میکردم ک فردا چی بهش جواب بدم و اخر گفتم جهنم و ضرر شاید الکی الکی با همین حرکت کصشر واقعا رلش شدم و کردمش فردا رفتم مدرسه روز کصشری بود امتحان فارسی داشتیم هیچی هم نخونده بودم با تقلب یکم نوشتم و گذشت اون روز تا اینکه بازم زود تعطیل شدیم و رفتیم دم مدرسه دخترونه و منتظر بودیم تعطیل بشن داشتیم همینجوری با بچه حرف میزدیم و میخندیدیم که من گفتم بچه ها من میگیرم میخوابم تعطیل ک شدن بیدارم کنین گفتن حله ولی این کصکشا منو بیدار نکرده بودن فک کنم یه بیست دقیقه یه ربعی از تعطیلی گذشته بود که یکی بیدارم کرد چشمامو باز کردن دیدم فرشته نشسته رو نیمکت کنارم و داره صورتمو نوازش میکنه بیدار ک شدم اولش ریدم ت خودم ولی خب بعد ک اروم شدم گفتم چکار میکنی چرا اینجا نشستی گفت هیچ دنبالت میگشتم پیدات نکردم بعد ک یکم گشتم دیدم اینجایی اومدم یکم پیشت نشستم دلم نیومد بیدارت کنم ولی خب منتظر جوابت بودم برا همین گفتم بزا بیدارش کنم خب حالا زود بگو جواب مثبتت چیه منم بدون وقفه گفتم مثبته گفت اوه چه منتظرم بوده هول گفتم اوکی پس نظرم منفیه گفت باشه حالا چس میکنه برا من
منم بدون هیچ حرفی بلند شدم ک برم گفت هوی وایسا ببینم کجا میری قبل اینکه بری شمارتو بده گفتم شمارهههه؟ برو بابا حال نداریم همین ک بهت جواب مثبت دادم برو کلاهتو بندا هوا گفت ناموسا اذیت نکن شمارتو بده اگ دوستام بیان بگن دوست پسرت کو، شمارش کو، چی سیوش کردی ، پیاماتونو نشون بده من چی بگم، بگم رلمه ولی شمارشو ندارم کصخلیا یکم فک کردم گفتم راس میگی بزن شمارمو زد گفتم تک بزن تک زد و منم سیوش کردم فرشته گفت چی سیوم کردی گفتم فرشته دیگه گفت چقد بی احساسی عشقمی عزیزمی نفسمی زندگیمی چیزی سیو کن فرشته چیه گفتم رلم نیستی ک همینم زیادیه حالا هم باید برم خدافظ رفتم تو راه خونه ک بودم بهم پیام داد سلام و اینا دیدم ولی ج ندادم رسیدم خونه دیدم باز پیام داد چرا جواب نمیدی عزیزم گفتم نگو عزیزم بابا خوشم نمیاد گفت چی بگم پس گفتم بگو امیر گفت باشه امیرم منم ک داشتم پیش خودم میخندیدم از اینکه حال میده چقد اذیت کردن این بهش گفتم خب حالا کاری داشتی گفت اره باید یکم پیام بدیم تا حداقل اگ دوستام گفتن پیاماتو نشون بده یه چی داشته باشم نشون بدم و اینم گفت ک تو این چتامون لطفا خودمونی تر باش یه عزیزم جیزی بگو ک شک نکنن گفتم عجب گیری افتادیما باشه حله و داشتیم چت میکردیم ی یکم سوال پرسید ازم و خودشم جواب میداد چون میدونست من نمیپرسم ازش خودش جواب خودشو میداد منم جواب سوالاشو میدادم یکم ک چت کردیم گفتم من باید برم شام گفت باشه عشقم نوش جونت منم گفتم فعلا عزیزم و خوشحال شد یه استیکر شاد فرستاد و رفتم شام خوردم همش تو فکرش بودم و بعدش رفتم پای کامپیوتر ک بازی کنم داشتم رینبو میزدم جای حساسی بود باید صدا پا میگرفتم ک دیدم یکی هی داره پشت هم اس ام اس میده و نت منم خراب میکرد اعصابم کیری شد گفتم بابا ناموسا پیام ندین ریدین ت گیمم و اینا ک مُردم اعصابم کیری شد پیامو باز کردم بدون اینکه پیاماشو بخونم نوشتم کصکش کیری پیام نده ریدی ت بازیم دیوث حرومی و گوشیو خاموش کردم ادامه بازیمو کردم تا بعد بازی رفتم دیدم فرشته بوده پیام داده و نوشته الو
الو
الو
امیر
امیر
امیییرممممممم
عشقمممم
عزیزممممم
نفسمممممم
الو
الو
الو
همش پیاماش جدا از هم بود رفتم پیویش دیدم قبل اینکه اس بده پیام داده ولی من ج ندادم برا همین اومده اس داده و یکم دلم سوخت براش بهش پیام دادم سین کرد یه استیکر گریه فرستاد گفت چرا فوش میدی ببخشید چیزی نگفتم ک نمیدونستم ناراحت میشی من چیز بدی نگفتم گفتم نه تو مشکلی نداری من داشتم بازی میکردم جای حساسی بود پیام دادی نتم ضعیف شد اعصابم خورد شد حرف بد زدم بهت ببخشید گلم معذرت ک گفت اشکال نداره فدا سرت و یکم حرف زدیم بازم ازش معذرت خواهی کردم گفت واقعا دوسم داری ک میگی عزیزم و گلم و معذرت خواهی میکنی همش یا بخاطر اون حرفمه ک گفتم الکی بهم بگو عزیزم و اینا منم اومدم بگم نه الکی میگم ک دوستات شک نکنن ولی یکم فکر کردم گفتم زشته بزا ناراحتش نکنم بهش گفتم نه واقعی دارم میگم و خیلی خوشحال شد منم یکم خندیدم ولی دلم براش سوخت سعی کردم بیشتر بهش علاقه نشون بدم ک بتونم کم کم مخشو واقعا بزنم گذشت چند روزی تا هفته بعد ک دوشنبه شد و قرار بود زود تعطیل بشیم و بریم مدرسه دخترونه ک یهو زنگ اخر ک قرار بود تعطیل بشیم بابام اومد گفت ک میخوایم بریم خونه فلانی و منم مجبور شدم برم پیام دادم ک نمیتونم بیام گفت چرا منم جریانو گفتم و گفت اشکال نداره هفته دیگه میبینیم همو گفتم خب فردا چی پس گفت فردا من نیستم باید برم با مامانم دندون پزشک منم از فرصت استفاده کردم گفتم بیا خودم دندوناتو درست میکنم دهنتو میتونم کامل سرویس کنم خندید گفت چطوری گفتم به روش سنتی گفت جونننن سنتی خیلی دوست دارم گفتم میخوای امشب درستش کنم برات ک گفت اره اره خیلی دوست دارم گفتم باشه پس بهش نوبت ویزیت میدم ساعتشم بهت میگم بیا گفت باشه و اینطور شد ک قرار شد امشب اولین سکس چتمو باهاش بکنم و شایدم نکنم ولی خب حس میکردم جواب میده اینکارم شب شد و بهش پیام دادم سلام و یکم حال و احوال پرسی کردیم

ادامه دارد…

خب بچه ها این از قسمت اولش قسمتای سکسی نداشت و پیش زمینه قسمت دو بود ک قسمت اصلیه این داستانه امیدوارم خوشتون بیاد اگه کسی نکته و حرفی داره بزنه و راهنمایی کنه اگ اشکالی توی داستان بود چون اولین داستانم بود خیلی حرفه ای نبودم و شاید کصشر باشه داستان امیدوارم خوشتون بیاد دوستام عاشقتونم شبتون پر کص و پر کیر

نوشته: Amibay


👍 3
👎 4
6901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

880324
2022-06-19 01:36:43 +0430 +0430

باباجان یکم سکسیش میکردی جقمون رو بزنیم ،

0 ❤️

880368
2022-06-19 03:23:29 +0430 +0430

خوب وبد امیدوارم کلا توی قسمت بعد تمومش بکنی هرچی هم طولانی بشه ولی تمامش بکنی قشنگ نوشتی خیلی به واقعیت نزدیک بود

0 ❤️

880563
2022-06-20 07:38:51 +0430 +0430

خب بما چه اخه بچه مچه

0 ❤️

880577
2022-06-20 12:41:29 +0430 +0430

کس کش کیری مقام گابروت بیاددیوث ننویس کیرم دهنت ننویس کونی ننویس باافتخارچهارمین دیسلایک به داستان کیری مقامت سیکتیری

0 ❤️