اولین سکس مهزیار

1403/01/12

سلام خدمت همه دوستان،اولین داستان منه امیدوارم خوشتون بیاد و کمتر فحش بدید بهم😁
اسم من مهزیارِ و ساکن استان خوزستان شهر اهواز
از اونجایی ک همیشه درگیر درس و مشق بودم و از بچگی خجالتی بودم نتونستم با دخترای زیادی ارتباط بگیرم در اون سن و سال دبیرستان.

ولی سال آخر دبیرستان و برخورد با آدم های بیشتر و به قولی اون زمان دختر باز یه چیزایی دست گیرم شد و داخل برنامه های مثل بیتالک و از این جور برنامه ها شروع به صحبت کردن با دخترا کردیم هرچند بیشتر پسر با نام دختر بودن این شد خلاصه ای از خودم،
بریم سر وقت ماجرا
با یه سری از بچه های محله کارمون این شده بود ساعت های ۸ الی ۹ شب دیگه پاشیم بریم کافه و مشغول قلیون کشیدن و ورق بازی میشدیم اونقدر اونجا رفت و امد کردیم اکثر مشتری های اونجا رو میشناختیم.تو یکی از روزایی ک طبق روال کافه بودیم دیدیم سه تا دختر اومدن کافه و نشستن تخت روبه روی ما زیر چشمی چند باری نگاه میکردم بهشون ولی خب زیاد نمیشد کاری کنیم گذشت تا چند روز بعد دوباره سرو کله شون پیدا شد من داخل راه ردی ورودی بودم که اون به خاطر سرو صدای کافه مجبور شد برای تلفن زدن بیاد بیرون کافه رودرو شدیم و فقط خلاصه شد ب چند ثانیه ارتباط چشمی من هنوز جرات پیدا نکرده بودم چیزی بگم ولی دلو زدم به دریا رفتم کنارش تلفنش که تموم شد خواست بره داخل گفتم یبخشید امکانش هست وقتتون رو بگیرم با حالت اخم و طلبکار طورانه گفت بفرمایید گفتم اگه امکانش هست شمارتونو من داشته باشم راستش ازتون خوشم اومده دل تو دلم نبود از طرفی استرس داشتم از طرفی میترسیدم بگه نه ولی گفت شمارتو بده خودم زنگ میزنم منم حس کردم به اجبار قبول کرده انگار گفتم تیر تو تاریکی شاید پیام داد شمارمو دادم و شب زنگ زد و معرفی کرد اسمش ستاره بود و ۲۴ سالش بود شروع کردیم به صحبت کردن و بعد از دو هفته ای ارتباط یکمی کلمات عاشقانه و اینارو اضافش کردیم بشدت صحبت میکردیم هر دقیقه و هر ساعت جوری شده بودیم میرفتیم حموم تماس تصویری میگرفتیم رومون تو روی هم باز شد بعد از قرار های پی در پی داخل کافه و بازار و ساحلی یه شب گفت همراه دختر خاله هام (همون دو دختری ک روز اول وارد شدن) میخواییم بریم کافه و شب چون خونه خالم میمونم تا دیر موقع کافه ام تونستی بیا رفتیم کافه و تا وارد شدم اومد سلام کرد و رفتم به دختر خاله هاش سلام کردم و رفتیم ته سالن یه اتاقک طوری بود ک چیزی معلوم نبود اونجا یکمی لب گرفتیم و تو هم پیچ خوردیم و دستمالی کردیم همو فقط نمسشد فراتر بریم تمومش کردیم و دنبال راه حل بودیم ک تنها چیزی ک بدردمون میخورد فقط سوییت بود از دیوار چندتایی نگاه کردیم و انتخاب کردیم واوکی کردیم وقرار شد فردا ظهر اونجا باشیم برگشتم خونه با لذت کامل دوش گرفتم و شیو کردم دوتامون میدونستیم قراره فردا چی بشه هرجوری بود با شوق خوابیدم و صبح بیدار شدم صحبت کردیم تا وقت بگذره و بریم بلاخره تایمش رسید رفتیم سمت سوییت و کارت ملی رو گرفت و گفت کی میام کلیدو میگیرم و نصف پولو دادم بهش مابقی بعد از تخلیه رسیدیم داخل و یکم جلو کولر نشستیم تا خنک بشیم و به دلایل مختلف نزدیک هم میشدیم تا لبامون چفت هم شد لب بالاشو اروم و با حوصله مک میزدم(اولین بارم بودا ولی خب بسوزه پدر سایت های مستهجن که همه چی یاد ادم میده😂) با ولع تموم لب میگرفتیم و زبون تو دهن هم میچرخوندیم و دست بردم وسط پاهاشو شروع کردم از رو شلوار کسشو بمالم اروم اروم شروع کردیم لخت کردن هم دیگه و یهو گفت لامپارو خاموش کن بدم میاد خاموش کردم و برگشتم سمتش ولی این دفعه شلوار و شورتشو در اوردم و به ناشی ترین حد ممکن براش میخوردم با اینکه فکر میکردم بدم بیاد ولی خوب بودبعد از اینکه خوب زبونم وسط کسش بازی کردم گفتم میخوایی بیایی رو صورتم بشینی اومد نشست و دست گزاشتم رو کمرش و گفتم خم شو و توهم بخور اقا تا گذاشت دهنش احساس کردم همین الان میشم اینقدر که دهنش داغ بود رو ابرا بودم وقتی میخورد دندون میزدا ولی خب چون خیلی داغ بود اهمیتی نداشت حس کردم الانه که بشم بهش گفتم نخور دیگه بلند شدم رفتم پشتش همون طور داگی ایستاد که از عقب من شروع کنم هرچی تف زدم و انگشتمو خیس کردم حتی انگشتم نمیرفت تو و میگفت دردم میکنه نمیدونستم چه کنم درد نکشه بیخیال شدم درازکشیدم و کیرمو رو به شکمم چسبوندم و اومد نشست روی کیرم و عقب جلو میشد ک ارضا شه (نه که بفرسته تو فقط مالش میداد روش) بعد از چند دقیقه خودشو دراز کرد روم و یکمی لرزید و گفت بزار منم تورو ارضا کنم شروع کرد خوردن ولی خب چون ارضا شده بود فک کنم دیگه مثل قبل دهنش داغ نبود اینقدر خورد تا ارضا شدم و ریختم تو دستمال و فقط دوس داشتم بخوابم بعدش خیلی کیف داد
یه سکس هم داشتیم ک اون کامله کامل انجام شد و اگه دوست داشتن اونم مینویسم براتون مخلص همه جقی های با معرفت شهوانی ببخشید طولانی شد اگه غلطی هم داره ب بزرگی خودتون ببخشید

نوشته: M0660


👍 1
👎 6
8101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

977667
2024-04-01 00:22:42 +0330 +0330

منت بزار رو سر کل ما شهوانیون دیگه ننویس 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها