موازی باحال بعد تالار

1401/11/30

با سلام و وقت بخیر خدمت تمام دوستان شهوانی
کیر کلفتا و کوص قشنگا
داستانی که میخوام بگم واقعیه و کسانی که تجربه کردن میفهمن حقیقتشو . لطفا تا از صحت داستان مطمئن نبودین فحش ندین . ممنون
اسم من شهاب و خانومم سوگند
من یه فرد بسیار معمولی نه زیاد خوشتیپ و نه زیاد بد قواره. با یه کیر ۱۹ سانت و قد ۱۷۰ و وزن ۷۰
خانومم سوگند یه خانوم باربی خوشکل که بدن سفید و بی نقص و سینه های ۷۵ و وزن ۶۵ و قد حدود ۱۶۰
وقتی میگم باربی چون نه زیاد لاغره و نه چاق. یه خانوم سفید پوست که کراشه خیلی ها تو فامیله
بریم سر اصل داستان. من با خانومم حدود چندساله که ازدواج کردیم. از اونجا که در این دوران خیلی با هم صمیمی بودیم از هر فرصتی واسه لذت تو سکسمون استفاده میکردیم
یادمه اون اوایل که توسکس فانتزی رو بهش توضیح دادم خیلی شوکه شد و گفت برو بابا مگه میشه تصور کرد که یکی رو داری میکنی یا داره تو رو میکنه و این حرفا. و قبول نمیکرد که شدنی باشه که منم گفتم مثلا الکی تو سکس بگیم حال کنیم.که گفت نمیدونم والا فهمیدم که اگه روش کار کنم حتما جواب میده. و  منم یواش یواش تو سکس از کم صحبت میکردم تا آماده بشه هر چند که اون اوایل زیاده روی میکردم که باعث ناراحتیش میشد ولی تا سکس بعد اوضاع آروم میشد. همینجوری کم کم صحبت تو سکسمون اوج گرفته بود یعنی بعد دوسال راحت حرف میزدیم و کیر و کوص زیادی وارد سکسمون کرده بودیم. از فایل تا غریبه. وقتی به اوج هیجان سکسمون میرسیدیم به خانومم پیشنهاد کیر دوم میدادم که اونم به یه جووووووووون گفتن اسقبال میکرد که همین موضوع باعث شدت تلمبه هام میشد. یا خانومم وقتی میدید سگ حشر شدم یکی از دوستاش یا هر کی باهاش حال میکرد اسم میبرد و میاورد تو سکس. اوضاع همینجور گذشت و من با ضربدری آشناش کردم که اونم اسقبال کرد اکثر اوقات دوستامون که رفت و آمد داشتیم رو مثال میزدیم که خیلی هم حال میداد
مخصوصا وقتی که جاها عوض میشد .
همینجور سکسمون داغ و داغ تر میشد جوری که خانومم وسط سکس اسم دوستا و فامیل و غریبه و آشنا رو راحت میبرد. منم همینطور یه بارم فانتزی باجناق رو پیش کشیدم که اونم خوشش اومد و حسابی همو ترکوندیم
یادمه رفته بودیم عروسی تو یکی از تالارای بزرگ شهرمون که چشممون افتاد به یکی از فامیلا که به خودشون رسیده بودن یه زن شوهر جوون مثل خودمون .از اونجا که با اسنپ اومده بودن صبر کرده بودن که همه برن و بعد خانومش بیاد بیرون و برن. تو همین لحظه چشمون به هم افتاد .بعد از سلام و احوالپرسی گرم گفتم که شما چرا نرفتین که گفت منظر اسنپه که ما گفتیم خودمون میرسونیمتون اونا هم از خدا خواسته قبول کردن وای یه خانوم سفید پوست با سینه های ۷۵ و قد بلند که یه لباس مجلسی شیک تنش بود . به محض دیدنشون کیرم منفجر شد. اومدن سوار ماشین شدن وراه افتادیم . خانوما نشستن عقب ما مردا هم جلو که تو راه دیدم چراغ درب  باز بودن ماشین روشنه. ازشون خواستم که دوباره در ها رو بازو بسته کنن که دیدم بازم روشنه . پیاده شدم که درب صندوق عقبو چک کنم که متوجه باز بودن درب عقب شدم. به محض باز کردن درب چراغ سقف روشن شد تو اون نور یه چیزی دیدم که هنوز فراموش نکردم. به محض باز کردن در دیدم که میترا یه دامن پاشه که یه چاک تقریبا بزرگ کنار پاشه و پای سکسی سفیدش ازش زده بیرون
. سریع درو بستم و خودمو زدم به اون راه که مثلا چیزی ندیدم و راه افتادیم توی راه از عروسی صحبت کردیم ما مردا شروع کردیم درباره اینکه کی چقدر مست بود و کی چقدر بی جنبه و اینجور چیزا که خانوما هم مشغول صحبت کردن درباره مسائل زنونه خودشون شده بودن. تو همین صحبتها که چشممون افتاد به بستنی فروشی و دلمون خواست که زدم کنار و از هرکدوم سفارششون رو گرفتم و ما مردا رفتیم که بستنی رو بگیریم‌. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که پیام اومد روگوشیم
__ سلام عشقم . واااااای چقدر کوسم آب انداخته لعنتی
من_ بی جنبه بازی در نیار دیگه
زود نریم خونه بزار حشری تر بشم رفتم خونه بترکونیم
من_ اوووف که پایه تم
همون لحظه یه فکرای داغون از فکرم رد شد و درگیر شدم که یعنی میشه ۴تایی حال کنیم و این جور مسائل که یه دفعه سهیل زد به شونه که گفت کجایی داداش بد تو فکری منم که هول شده بودم و از یه طرف کیرم راست شده بود گفتم مشروبه بهم نساخته ظاهرا . نمیدونم چرا اینو گفتم یعنی در لحظه جواب دادم  ‌ اونم گفت این که کاری نداره خودم میسازمت دوباره . اینو گفت و که کجا بریم  من مونده بودم چی بگم از یه طرف هم با وضعیت لباسای خانوما نمیشد رفت کافه و جای دیگه گفتم که میریم خونه ما که گفت نه دیر وقته . از من اصرار و اصرار که قبول کرد
فورا پیام دادم سوگند که موضوع رو گفتم که اونم یه جوووووووون با یه استیکر لب فرستاد که همونجا کیرم منفجر شد دوباره.
بستنی رو گرفتیم و راه افتادیم طرف خونه و مشغول خوردن بودیم و هزار تا فکر تو ذهنم اومده بود که سهیل به میترا گفت . راستی میخوایم بریم خونه شهاب یه خورده دورهم باشیم و شهابو بسازم که زدیم زیر خنده. یهو میترا گفت که آره بابا شما ساختنتون همیشه خوبه. کلا از این جواب شوکه شدم که یعنی چی. تا اینکه رسیدیم خونه . درب پارکینگ و باز کردیم و رفتم داخل وای چی میبینم حالا تو روشنایی خونه یدونه شاکوص جلوم بود. حالا درک میکنم چرا واستادن تا همه برن بعد از تالار بیان بیرون. میترا واقعا بدن سکسی داشته. نمیدونم چرا متوجه توری بودن لباسش نشده بودم تاالان. رفتیم و نشستیم که دیدم خیلی معذب شده که خانومم گفت اینجا رو مثل خونه خودت بدون و لباس خواستی بیا از لباسای من بپوش که گفت مرسی عزیزم همین خوبه که سوگند شالشو انداخت گفت خوب اینجوری بهتره  تو هم راحت باش که من انگار برق بهم وصل کرده باشن خشکم زد که دیدم گفت که عشقم تو که مشکل نداری که منم گفتم نه بابا    زن زندگی آزادی   که زدیم زیر خنده بعدش میترا شالشو انداخت اونم به سهیل گفت تو چی عشقم مشکل نداری که سهیل هم گفت نه خانومم  مرد میهن آبادی
حسابی یخامون باز شده بود حالا میشد حجم سینه های خانوما رو بهتر تصور کنیم میترا وقتی موهاشو میداد کنار خط سینه اش مشخص بود فک کنم بخاطر سوتینی که واسه عروسی پوشیده بود سینه هاش از هیکلش بزرگ تر بنظر میومد توی همین فکرا بودم که سرمو برگردوندم نگاه سهیل کردم دیدم رو سوگند زوم کرده چشمم رفت پایین تر  دیدم بله آقا هم راست کرده . رفتم  تو اطاق لباسامو عوض کنم سوگندو صدا زدم اومد. کشیدمش کنار خودمو چسبیدم بهش و دیدم میگه نکن دیوونه الان زشته مگه نمیبینی مهمون داریم بیا بریم اینجوری خیلی بده. بهش گفتم سوگند یه چیزی بگم گفت بگو گفتم راستش سهیل کیرش راست شده بود. گفت آره دیدم خودم طبیعیه دیگه شاید اونم واسه شبشون برنامه داشتن حالا هم منو دیده ایجور شده.حالا منظورت چیه. گفتم هیچی آره حق با تویه
اون رفت بیرون و منم لباس راحتی پوشیدم رفتم .سوگند تو آشپزخونه داشت ذغال قلیونو میزاشت و سهیل و میترا کنار هم نشسته بودن. قلیونو آوردیم شروع کردیم کشیدن همه دور قلیون نشستیم رو زمین که متوجه میترا شدیم که بخاطر دامن چاکدارش نمیتونه بشینه رو زمین . همینجور یه نگاه بهم انداختیم و هیچی نگفتیم که سوگند رفت تو اطاق فهمیدم که باز میخواد یه غلطی بکنه ولی مطمئن نبودم . تا اینکه اومد بیرون . بله خانوم هم یه دامن پوشیده بود تقریبا تو همون مایه ها البته با چاک کنار کمتر
اومد دست میترا رو گرفت و آوردش پیش ما گفت اینجوری کسی نگاه کسی کنه طرف مقابل هم نگاه میکنه حواستون باشه آقایون که بازم خنده و خنده
وقتی اومد نشست یه مقدار از پاهای سفیدش بیرون مونده بود که با دستش سعی داشت جمع و جورش کنه که سوگند گفت ولش کن بابا بیا پاهای منم بیرونه. اینقدر حساس نباش. بعدشم من و شهاب چشم و دل سیریم و واسمون طبیعیه که میترا گفت میدونم عزیزم بخدا دست خودم نیست آخه با شما کمتر معاشرت داشتیم شاید بخاطر اونه. منم گفتم آره میترا خانوم راحت باشین و به سهیل گفتم سهیل جان  ما مشروب خوردمون مونده ها .که همه اوکی دادن.حالا قلیوت وسطمون بود  اول سوگند شروع کرد به کشیدن قلیون کرد و وقتی خواست ردش کنه مخصوصا داد به سهیل. اونم گرفت و بازم کیرش در حال سیخ شدن بود که خودشو جمع و جور کرد بعدش داد به خانوم خودش میترا اونم حسابی کشید و داد به من منم به محض گرفتن و کشیدن کیرم داشت راست میشد حالا حال سهیلو درد کردم. طعم رژ مونده به شیلنگ قلیون و هلو نعنا طعم حشری کننده ای داده بود بهش. همینجور مشغول صحبت و کشیدن بودیم که چشمم به پاهای سفید میترا افتاد ولی سرمو برگردوندم و پاهای سوگند هم خودنمایی میکرد .که یهو سهیل گفت آقا شهاب هم رژ بهش میاد که زدیم زیر خنده منم گفتم نه که خودت بهت نمیاد  که بازم خنده ادامه دار شد . بلند شدیم و بدو بدو رفتیم جلو آینه که دیدیم بله حسابی لبامون رژی شده و همونجوری با دست شروع کردیم به پاک کردن که دیدم میترا گفت ولش کنین بیان اینجا رژم بهتون میاد آبجیا . اینو با طعنه گفت که زدن زیر خنده و مسخرمون میکردن که منم گفتم اشکال نداره نوبت ما هم میرسه به روش خودمون که سوگند گفت نه که تاحالا لباتون رژی نشده حالا نگا چی اداها در میارین که یه لحظه سکوت و بعدش خنده ریز چهار نفره
یهو میترا گفت نمیخواین شروع کنین برین بیارین دیگه .میترا گفت گذاشتم داخل کیف خودم برو بیارش که جا خوردم دیدم که اینا انگار از ما جلو ترن
سهیل رفت داخل کیف میترا رو گشت و یه شیشه ۲۵۰ سی سی همون نوشابه کوچیکا در آورد و اومد نشست منم رفتم مزه از یخچال آوردم چند تا لیوان یه بار مصرفم آوردم که سوگند گفت عشقم اینا چیه آوردی برو جام بیار که گفتم کدوم جام گفت همونا که داخل بوفه دکوریه. گفتم خودت میگی دکوری ولی تا حالا از اونا استفاده نکردیم که گفت امشب فرق داره مهمون ویژه داریم . در ضمن از داخل یخچال بازم مشروب هست بیار. البته شراب ناب بود که از دوستم گرفته بودم آخه عرق سگی  حال سوگند رو خراب میکرد منم آوردم و نشستیم خانوما شراب ریختیم و خودمونم عرق سگی
پیک اولو آوردیم بالا که میترا که حسابی یخش باز شده بود گفت بسلامتی جمع که رفتیم بالا . یه خورده گذشت پیک دوم هم ریختیم که سوگند گفت سلامتی امشب و عشقامون که اونم رفتیم بالا. پیک سوم رو هم بعد چند دقه ریختیم بازم من گفتم بسلامتی هر چی خانوم باحال پایه است که یهو اومد لپمو بوس کرد و گفت مرسی عشقم.  داشت کم کم حال میداد پیک چهارم رو هم سهیل گفت بسلامتی خانومای خوشکل این جمع  که یهو همو نگاه کردیم و گفتیم نوش اونم زدیم بالا . حالمون حسابی خوش بود لپامون سرخ شده بود که سهیل دکمه های پیرهنشو باز کرد گفت ببخشید گرمم شده بود . البته زیرپوش تنش بود. مشغول صحبت کردن بودیم گرم بودیم دیگه گفتم سهیل جون بازم بریز  که اونم سنگین تر ریخت  میترا گفت سلامتی هر چی آدم باحاله البته با بوسه. معلوم بود که اونا هم گرم شدن. ما هم گفتیم نوش و یه بوس از لبای خانومامون کردیم .همونجوری که داشت مستی میرفت بالا گفتم بچه ها حواسمون باشه امشب خیلی مست نکنیم. که میترا که تو ابرا بود گفت مگه چی میخواد بشه که گفت بازم بریز هر چی شد شده دیگه اینبار من سوگند گفت بسلامتی امشب و ماجراهاش. که گفتم نوش جونت و زدیم بالا
مشروب ما تموم بود و گفتم بچه ها بلند شیم یه رقصی بکنیم پایه این که سهیل دست میترا رو گرفت بلند شد که دیدم یهو رفت رو مبل نشست گفت ببخشید سرم گیج رفت . بعد بلند شد و آهنگ گذاشتیم یکم رقصیدیم ولی دیدم خانوما اونجور که باید پایه نیستن . نشستیم و دوباره شروع به کشیدن قلیون کردیم . دوباره جام ها رو شراب ریختیم و گرفتیم دستمون  گفتم دوباره بسلامتی بوسه ای  که میشنه به لبامون که سوگند و میترا لباشون رو گذاشتن رو لبامون و اینبار بیشتر خوردن که یهو زبون سوگندو تو دهنم حس کردم . سرم گیج بود نگاه کردم دیدم لبای میترا هنوز رو لبای سهیله که بعد چند ثانیه جدا شد ما هم حسابی نگاه کردیم و حشری شده بودیم . اولین باری بود که لب گرفتنو از نزدیک میدیدیم . بعد سهیل گفت نگا داداش ما الان چهارتامون مستیم پس راحت باشیم دیگه .منو میترا حرفی نداریم ولی باید یه قول مردونه بدین که به زنای هم دست نزنیم به هیچ وجه حتی اگه شده بمیریم هم دست نزنیم .واقعا فاز لوتی برداشته بود ما هم قبول کردیم و بقیه جام رو سرکشیدیم  یه خورده گذشت حال همه مون عالی کلی بگو بخند و مسخره بازی و جوک های سکسی . وقتی که خانوما جوک سکسی میگفتن یه حال دیگه ای داشت . حال و هوای خونه سنگین سکسی بود که سوگند گفت دلم رقص میخواد اینبار رقصمون خیلی بهتر شده بود خانوما پایه و چشبیده بهمون . از اونجایی که قول داده بودیم با خانومای خودمون میرقصیدیم ولی میدیدیم که اونا هم چه حرکتای وحشتناک حشری میرفتن . سوگند پشت بهم کرد و چسبوند بهم منم از پشت حسابی میمالیدم به کون خوش فرم و نازش. اونا هم لبا رو درگیر کرده بودن و میترا کیر شوهرش تو دستش بود. منم سوگندو بیشر میمالیدم  . دیگه تو حال سکس بودیم نمیدونم چجوری شده بود که سوگندو با سوتین میدیدم اصلا نفهمیدم چجوری شده باورم نمیشد . نگاه کردم دیدم واااااااای میترا فقط با یه شورته سینه های سفید ۷۵ همینجور واسه خودش تو دستای سهیل اینور و اونور میشه. صداهای خونه واسم گنگ و نامفهوم بود . سینه های سوگند تو دهنم بود و من داشتم میخوردم.  بلند شدم دلم هوای سیگار کرد . مست بودم واقعا فازم بعد کشیدن بیشتر شده بود چجوری بقیه سیگارم رسیده بود به میترا آخه
داشتم میدیدم که میترا لخت لخت پاهاشو داده بالا و سر سهیل وسط پاهاش داره تکون میخوره . سوگند هم منو سمت کوصش هدایت میکرد . الان دیگه ۴ تایی لخت لخت بودیم و داشتیم کوص میخوردیم . بعد چشمم به کیر سهیل افتاد که تو دهن میترا بود یه حالت  69سکسی منم از فرصت استفاده کردمو قشنگ نگاه میکردم که حسابی تحریک آمیز بود داشت حسابی میخورد کیرشو .نگام به سوگند بود که یه چشش به کیر سهیل بود خودمو رسوندم در گوشش گفتم کیرشو میخوای که همونجا انگار ارضا شدو محکم لبامو خوردو دوباره افتادیم به جون هم این بار افتاده بود روم و سینه هاشو محکم چنگ میزدم تو یه حرکت کیرمو تو کوصش جا داد و یه جیغی کشید که سهیل و میترا برگشتن نگاه کردن. فک کنم مخصوصا این کارو کرد تا جلب توجه کنه. همینجور بالا پایین میشد و صداش همه جارو برداشته بود یهو دیدم سهیل و میترا اومدن کنارمون حدودا یه متر فاصله داشتیم اینجور بهتر میشد سوراخ میترا رو ببینم همینجوری اونا هم پوزیشن ما رو زدن . وای از نزدیک دیدم که کیر سهیل چجوری سر خورد رفت توی کوص میترا. حالا فقط ۴تا سینه میدیدم که بالا پایین میشد حالا خانوما اومدن دراز کشیدنو پاهاشونو باز کردن. واقعا دیدن دوتا کوص همزمان یه حال دیگه ای داره. یهو به سهیل گفتم ماشاالله کوص خوبی داری داداش که اونم گفت ما تو هم محشره که کیرامونو گذاشتیم دم کوص و همزمان با هم تلمبه میزدیم که یهو یه دست روی سینه های میترا دیدم . آره سوگند داشت سینه هاشو میمالید. با دیدن این صحنه چنان ضربه ای زدم که سوگند از جاش کنده شد. بعد قرار شد داگی بشن حالا قشنگ پشت خانومامون ایستاده بودیم و گذاشتیم تو کوصای نازشون و تلمبه میزدیم  من همینجوری از روی کنجکاوی در حینی که کیرمو میمالیدم به کوص و سوراخ کون سوگند سوال کردم که خانومم چند تا کیر میخواد که گفت الان دوتا میخوام. همین حرفش باعث شد میترا ارضا بشه و دراز بکشه رو زمین منم تا جایی که تونستم تلمبه زدم سوگند حشرش زد بالا و میگفت بکن کیر میخوام . کیر زیاد میخوام فهمیدم که میخواد ارضا بشه بعد چند تا تلمبه شدید ارضا شد و منم بعد چند دقیقه همه آبمو پاشیدم روی سینه های سوگند سهیلم همینجور که تلمبه میزد آبشو پاشید روی کمر میترا
حالا بغل هم دراز کشیدیمو همو میمالیدیم
همینجوری لخت بغلش کردمو خوابیدیم
یهو بخودم اومدم و دوروبرمو نگاه کردم سهیل و میترا نبودن فک کنم نزدیکای صبح بود. فک کردیم رفتن دستشویی  ولی اونجا هم نبودن چشمون افتاد به یه یاداشت که روش نوشته بود
سکسیای پایه ما حالمون خوبه نگران نباشید ما رفتیم خونه خیلی خوش گذشت ممنون بابت همه چی. ایشاالله بیاین خونه ما جبران کنیم
دوستوت داریم  سهیل و میترا
من و سوگند هم دوباره چسبیدیم به هم و دوباره حسابی بیاد کیر و کوص میترا و سهیل همو جر دادیم
ممنون از نگاه سکسیتون
دوستون دارم. امضا کیر خندون

نوشته: کیر خندون


👍 48
👎 23
109001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

915891
2023-02-19 01:59:24 +0330 +0330

داستانت قشنگ بود ولی بابت جمله زن زندگی آزادی که گفتی به مادرت سلام مخصوص منو رسون که یه حروم زاده مثل آخوندها پس انداخته که به خودش اجازه میده از چیزی که برای خیلی ها مهم و مقدسه و خیلی ها جونشون رو بابتش دادن سواستفاده و توهین کنه.
شعار شما باید خودم کسکشی و زنم جندگی باشه


915930
2023-02-19 08:31:05 +0330 +0330

اینجا باید بگم با این داستانی که گفتی حیف بود فهش ندم بیشرف که شعار ازادیمون رو بی ارزش کردی زن جنده.کیر تو ناموستون که خون مهسا و نیکا و خدانور هامون رو با این داستان کسشعر دارین پایمال میکنین


915945
2023-02-19 10:22:57 +0330 +0330

زن جنده مردم کف خیابون جون ندادن که این شعار رو تو هر جایی بکار ببری


915961
2023-02-19 13:06:28 +0330 +0330

خدا وکیلی با لایک هایی که پایین پستها خورده میشه فهمید اینجا چقدر سایبری بچه آخوند و آخوند داریم

1 ❤️

915963
2023-02-19 13:26:48 +0330 +0330

واقعا عالی بود لحظه به لحظه داستان خودمو گذاشتم جای شهاب و لذت بردم
کاش خانوم منم پایه بود تا موازی ضربدری رو تجربه میکردیم

5 ❤️

916007
2023-02-19 23:33:24 +0330 +0330

حالم بهم میخوره از مادر جن ده زن خرابی که روی خون شهدایی مثل مهسا و نیکا و کیان ادای آدمهای اوپن ماین را در میاره . بیش رف جاک ش هر غلطی میخواهی بکن و هر گ وهی که میخواهی بخور اما حق نداری شعار مقدس امروز ایران و ایرانیهای وطن پرست را دستمایه مشتی آخوندک بکنی فردا بیان و بگن بفرما نگفتیم شعار اینها برای هرزگی بود . ننگ بر تو و شرف نداشته و شیر ماده سگی که بزرگت کرده

1 ❤️

916031
2023-02-20 02:03:26 +0330 +0330

کاملا. واقعی. بود سلام برسون … به همه خخخخ

0 ❤️

916065
2023-02-20 07:50:40 +0330 +0330

بابت مسخره کردن شعارها ، کیر تو مغزت . ابله ، شراب رو تو یخچال نمیزارن ، گاو الله . شرابی هم که درش باز بشه یا تا ۲ روز میخوریش یا بعدش میریزی دور .

1 ❤️

916112
2023-02-20 16:55:23 +0330 +0330

قشنگ بود دومیشم بنویس

1 ❤️

916120
2023-02-20 19:32:14 +0330 +0330

مارو بگو با کیا میخایبم بریم سیزده بدر🫤

0 ❤️

916137
2023-02-20 23:33:28 +0330 +0330

اگه ناخاسته جمله زن زندگی ازادی رو گفتی که هیچی. ولی ولی ولی اگ از روی قصد و اینکه چندنفر بخونن و بگن مردم از ازادی این نوع پوزیشنای سکسی مدنظرشون هستش تو یه کس کش به تمام معنایی. تو یه بیشرفی اگ از قصد گفته باشی.و اینکه مردممون انقدر حالیشون میشه که بین لخت بودن و دلارِ از ۵۰ هزار تومن گذشته،مسیر درست روانتخاب کنن.
اگ ناخاسته گفتی هم داستانت خوب بود.

1 ❤️

916249
2023-02-21 22:58:02 +0330 +0330

واقعا عالی بود چون ما هم تو اون شرایط بودیم خیلی خوش گذشت ممنون بابت داستانت من که حال کردم چون منو یاد گذشته انداخت مرسی ازت 😘😘😘😘

1 ❤️

916366
2023-02-22 19:25:56 +0330 +0330

واقعا عالی.
دوستان زیادی بابت اون جمله مقدس ناراحت شدن
البته مطمئنم که منظوری در کار نبوده و سهواً تایپ کردی
به امید اون روز…

0 ❤️

916384
2023-02-22 23:34:47 +0330 +0330

دوستان به اندازه کافی درباره شعار گفتن،مشروب خوردنشون هم یه سری مشکلات داشت که قابل اغماض بود.
فقط لطفا برو تو گوگل سرج کن مشخصات باربی چیه
خب کونده ۱۶۰ قدش باشه ۶۵ وزنش میشه تپل کیری نه باربی

0 ❤️

916385
2023-02-22 23:39:33 +0330 +0330

در داستان‌های بعدی این شعار رو بدی بهتره،بگو
خودم کونی،زنم جنده،کی دیده زن به این خرابی

0 ❤️

916936
2023-02-27 17:53:22 +0330 +0330

داستانت خوب بود و امیجدوارم ادامە بدی

0 ❤️

917227
2023-03-02 02:16:16 +0330 +0330

قشنگ بود ادامشو هم برو

0 ❤️

937020
2023-07-10 18:31:31 +0330 +0330

زوج هستیم ضربدری پایه هستین پیام بدین

1 ❤️