ضربدری یا موازی؟ (۱)

1401/08/17

من میخوام یه داستانی بگم که واقعا مردد بودم چون خیلی ها میان بی احترامی میکنند قسمت اول رو سعی میکنم بگم اگر دوست داشتید ادامه میدم
من اسم صبا هست ۳۳ سالمه الان حدودا ۲و نیم ازدواج کردم با کامران ۳۴ که مدتی ۵ سال باهم هستم خاطراتی خیلی خوب داشتیم و الان هم داریم وضع مالی خوبی داریم بچه تهران هستیم بیشتر بخاطر پدر کامی هست که از ما حمایت میکنه وضعمون خوبه میخوام داستانی رو بگم که مربوطه میشه به اینکه من یه دختر خاله دارم بنام سپیده که اون ۳۲ هست حدودا یک سال از من کوچکتره سپیده الان ۵ ساله ازدواج کرده با بهروز که سنش ۳۸ که اونها هم ۸ سالی هم که باهم هستند من وقتی سپیده ازدواج کرد خیلی حسودی میکردم چون اون از من کوچکتر بود و با کسی که دوستش داشت و باهم بودن ازدواج کرده بود که دقیقا همون چیزی بود که من میخواستم یه پسر خوشتیپ و ورزشکار و با معرفت قد بلند و چهره مردونه داره خلاصه بگذریم اویل که اونا ازدواج کرده بودن من خیلی باهاش بودم میرفتم پیششون شب می موندم ولی احساس میکردم سپیده خیلی راضی نیست دیگه خیلی نمی رفتم تا اینکه با کامران اشنا شدم البته اینو بگم دوست پسر داشتم ولی مالی نبودن بخاطر همین خیلی روشون حساب نمیکردم ولی با کامی که اشنا شدم ارتباطم با سپیده و بهروز بیشتر شد کارم شده بود که یکسره با کامی میرفتیم خونه سپیده چون میتونستم اینجوری خانواده رو راضی کنم و بیشتر با کامی باشم حال یه توضیحی از کامی بگم کامی خدایش خوشتیپه و خوش بر رو و کمی لوس اما بهروز خشن و کمی سرد اما کامی خونگرمه در مورد خودم هم بگم من ۱۷۸ قدم هست تا حدودی تپل چون پر که میگم همه میگن پر نداریم همون تپل کونم و رونم بزرگ سینه هام هم سایز ۸۰ اما سیپده ۱۷۵ اونم تو پره و سفید با کون قمبله و خوشگل خدایشی جفتمون هم خوشگلیم من کونم نسبتا پهن تره اما سپیده گردتر حالا داستان از اونجایی شروع میشه که من تا میتونستم میرفتم خونه سپیده و بهروز با کامی اخر شب کامی میرفت من میموندم خانه سپیده بهروز سر شب با کامی کلی حال میکردن و قلیون و مشروب ورق بازی اخر شب که میشد کامی میرفت و میدید منو سپیده با هم میخوابیم و زنش پیش من هست ترش میکرد قشنگ معلوم بود منو سپیده هم تا صبح با هم کلی چرت و پرت میگفتیمو میخندیدم به ما خوش میگذشت اما بهروز شاکی بود معلوم بود خلاصه اون دوران خیلی به ما خوش میگذشت و من چون هم بهروز رو دوست داشتم و هم کامی رو حال میکردم که باهم هستند باهم رفیق شدن و خلاصه یه وقتی ها هی از سپیده در مورد سکسش با بهروز میپرسیدم جواب نمیداد میپیچوند رو نمیکرد میترسید من به بهروز چشم داشته باشم حقم داشته خلاصه یکی دو سال از باهم بودن ما میگذشت هر روز ما باهم بودیم شمال میرفتیم کردان کلی مسافرت میرفتیم خلاصه توی این چند وقت هی سپیده به کامی میگفت بابا بیا این صبا بگیر دیگه چی میخوای خب ببین بهروز پای من وایستاد خلاصه انقدر گفت گفت تا منو کامی ازدواج کردیم و الان ۲.۵ هست کلی هم خوش گذرندیم البته از بعد ازدواج من و کامی. سپیده خیلی خوشحال بود و راضی دیگه خیال راحت شده بود (من خیلی خیلی خلاصه کردم که به اصل داستان برسیم وگرنه خیلی اتفاق ها رو نگفتم ) دیگه مسافرت که میرفتیم خیلی سپیده و بهروز راحت بودن منو کامی هم همینطور خب من با کامی ۵ سالی بود که باهم بودیم و سکس داشتیم بعد از ازدواج بیشتر شده بود و دیگه اون هیجان روز های اول رو نداشت خوب من هم کامی رو خیلی دوست دارم هم روی بهروز کراش داشتم تا اینکه یکی از شب ها که سکس میکردیم بهش گفتم من دوتا کیر میخوام کامی اصلا عکس العملی بدی نداشت و دیدم تلمبه زدنش بیشتر هم شد گفتم یکی بره تو کونم یکی بره تا کسم دیدم کامی افتاد به هن هن کردن و ابش اومد خلاصه فهمیدم بدش نیومده دیگه توی سکس کارم شده بود همین به کامی هم میگفتم کیر تو هم دوتا کس میخواد اون میگفت اره دوتا کس میخوام چهار تا ممه کلی توی سکس حال میکردیم فیلم های سکسی نگاه میکردیم دو تا زن یه مرد یا برعکس بعضی وقتها هم سکس های ضربدری خلاصه کلی راحت شده بودیم تا اینکه فکر کیر بهروز که سپیده هیچ وقت لو نمیداد داشت دیونم میکرد فکر سکس ضربدری با سپیده و بهروز فکرمو درگیر کرده بود اخه من واقعا دلم بهروز و کامی رو باهم میخواست دیگه از اینجا به بعد کاره من شروع شد اول رفتم روی مخ بهروز یه وقت ها که چهارتایی میشدیم باهم میرقصیدم خودم میمالیدم به بهروز سعی میکردم یه جای خلوت گیرش بیارم و باهاش لاس بزنم که موفق شدم چند باری تونستم باهاش بلاسم کلی چرت پرت بهم بگیم متوجه شدم اونم خوشش اومد و استقبال کرد بعد رفتم سراغ سپیده اینم بگم سپیده بعد از ازدواج من دیگه خیلی بامن راحت شده بود و بهروز رو خیلی دیگه نمیپاید خلاصه با سپیده در مورد سکسش با بهروز پرسیدم اینبار دیگه راحتر حرف میزد کلی حرف زنونه میزدیم من میگفتم کامی خیلی خوبه فقط یه کمی لوس همیشه باید منت شو بکشتم تا کیر آقا راست بشه از این حرفا اما سپیده گفت نه بابا من به بهروز رو نمیدم اون عوضی هرشب میخواد ول کنم روزی دو بار ترتیب منو میده منم که خوشحال فهمیدم که درست حدس زدم بهروز بکنه بهش گفتم پس اون شب های که من مجرد بودم پیشت میموندم ترش میکرد بخاطر همین بوده گفت اره دیوث ولش کنی دوره پریودی میخواد بکنه داستان دارم باهاش منم دل تو دلم نبود دیگه رفتم توی مخ سپیده که من چیکار کنم که سکس مون بعد از چند سال با کامی تکراری نباشه و هیجان داشته باشه یهو نره به من خیانت کنه سپیده هم میگفت باهم فیلم سکسی ببینیند حرف های سکسی بزنید کلی از سکس مون براش تعریف میکردم اونم دیگه ادم سابق نبود و باهیجان گوش میداد اینم بگم همه مردا دوست دارن غیره از زنشون زنه دیگه رو بکنند اینو دیگه مطمنم خب حالا چرا ما خانم ها نخوایم هی اینا به سپیده میگفتم که بتونم برم سراغ ضربدری این ماجرای شاید شش ماهی طول کشید اما توی این شش ماه هم نزدیک و نزدیکتر شدم به بهروز و سپیده دیگه نمی خوام بگم چطوری که خیلی طولانی میشه از طرفی هم با کامی توی سکس هامون دیگه خیلی راحت شده بودیم و فیلم های ضربدری میدیم و فانتزی شو با خودیم اجرا میکردیم یه شب برای یکاری بهروز با کامی رفتن شمال یه زمینی رو ببیند که اگر شد باهم بخریم و ویلا درست کنند منو سپیده هم اومدیم پیش هم کلی حرفهای سکسی زدیمو و از کردن شوهرهامون گفتیم و حال کردیم یهو سپیده گفت صبا حالمو خراب کردی لامصب گفتم خراب یا خوب گفت هرچی الان دلم کیر خواست من که از قبل اماده کرده بودم سری رفتم یه دیلو داشتم اوردم گفتم درمون درد اوردم خندید گفت ول کن گفتم من میخوام تو رو نمیدونم خلاصه شروع کردیم در مورد کیرها شوهرمون صحبت کردن که کیر مصنوعی من فرو کردم توی کس سپیده گفتم بیا اینم کیر بهروز خلاصه سپیده داشت حال میکرد ممه هاشو فشار میدادم اونم حال میکرد چوچولشو میمالیدم کیر و میکردم توی کسش بهش میگفتم دوست داشتی دو تا بود سر تکون میداد میگفت اره جر میداد اره دوست دارم میگفت انگشت رو بکن تو کونم منم ناخنم کاشت بود نمی تونستم ولی سوراخ رو میمالیدم کلی هم روغن مالی کرده بودم بعد خودش گفت بیا بزار تا ارضا نشدم من برای تو رو بمالم چون من بعدش مردم منم قبول کردم همین که کیر گذاشت توی کسم تکون داد من فقط به کیر بهروز فکر میکردم کلی حال میکردم هی میگفت چند تا کیر میخوایی گفتم فقط دوتا کافی یکی از عقب یکی از جلو گفت کیر کی میخوای گفتم دوتا باشه فرقی نمیکنه منو تو نداریم گفت توله سگ پس کیر بهروز میخوای گفتم اره هم بهروز هم کامران هر دوتا میخوام فقط ۵ دقیقه بده به من بقیه اش ماله خودت اونم داشت حال میکرد منم حال میکردم خیلی خوش گذشت دیگه بگذریم اون شب رو خیالم راحت شده بود که سپیده اوکی کردم بهروز هم اوکی شده کامی که داره لح لح میزنه برنامه یه شمال توپ رو ردیف کردم رفتیم یه ویلا دختر عمه رو گرفتم چهارتایی رفتیم شمال شب اول که خسته رسیدم نفهمیدم چه جوری خوابم برد اصلا حال سکس رو هیچکدوم نداشتم ظهر بیدار شدیم تا غروب کلی بازی کردیم ورق پانتمین سکسی شرطها سکسی حرفای سکسی جوک های سکسی کردیم شرط کرده بودیم که پانتمین ها سکسی باشه هرکی باخت جوک خیلی سکسی باید بگه خلاصه رفتیم بیرون شام خوردیم اومدیم ویلا ساعت شد ۱۲ شب تازه نشستیم مشروب خوری و ورق بازی شریطی همش هم شرط ها سکسی این اون انگشت کنه این یگی اون یکی و بماله و گاز بگیره این باید زیر بغل اونکی رو بخوره خلاصه ساعت ۲و نیم سه بود که بلندشیم برقصیم اینم بگم ویلا دختر عمه خیلی بزرگه و دوبلعس هست یه حال و بزرگ داره دو دست مبل داره راحتی و مجلسی و بالا سه تا اتاق خواب و پایین هم یه اتاق و دستشویی خلاصه لامپ رو لایت گردیم خیلی تاریک شد منو سپیده شروع کردیم رقصیدن لباس جفتمون هم دامن های سرهمی یکسره بود که راحت باشیم البته کامی و بهروز چشم از خط شورت ها ما برمیداشتن حسابی سکسی کرده بودیم مست مستم هم بودیم کامی هم طبق معمول مست وسط میرقصید بهروز هم دراز کشیده بود رو کناپه داشت قلیون میکشید و ما رو نگاه میکرد من یهو گفتم سپیده بگو بهروز هم بیاد دیگه گفت اون نمیشناسی کلا برقص نیست گفتم تو بیا با کامی برقص الان میارمش رفتم سراغش گفتم پا شو بیا گفت حالا ندارم به زور بلندش کردم اومد شروع گردن با من رقصید دیگه کل سالن هم تاریک بود فقط رقص نور موزیک دیده میشد منو بهروز هم چسبدونده بودیم بهم و داشتیم با فاصله از سپیده و کامی میرقصیدم دیگه یه طوری رفت بودم توی بغل بهروز اون دو تا رو نمیدیدم تاریک هم بود خلاصه بهروز هم نامردی نکردی قشنگ کس و کون منو میمالید قشنگ لیز شده بودم بعد نیم ساعت رقصیدن خسته شدیم اومدیم روی کناپه هر چهار تا لش کردیم افتادیم دیگه سرمون گیج میرفت اون رقص نور داشت دور سر من میچرخید موزیک هم با صدا بالا منم توی بغل کامی سپیده هم توی بغل بهروز من رفتم توی لب و لب بازی با کامی دیدم البته زیر چشمی حواسم به اون دوتا هم بود دیدم اونا هم شروع کردن یه ده دقیقه گذشت من اروم شلوراک کامی کشیدم تا نصفه پایین خودم دامن یکسره تنم بود شورتم دادم کنار نشستم روی کامی و کیر کامی گذاشتم توی کسم شروع کردم اروم اروم بالا پایین کردن و لب کامی رو خوردن ممه ها انداختم بیرون ولی دامن بلندبود و کونم و کامل کاور کرده بود ولی دیدم سپیده و بهروز هم مشغول هستند داره بهروز ممه های سپیده رو میخوره هر گاهی هم داره کس دادن منو تماشا میکنه من یهو گفتم ما که شما رو نمی بینیم تو تاریکی چیکار میکنید ولی قراره هر کاری ما میکنیم شما هم بکنید دیدم یهو بهروز هم شلوارک رو دراورد سپیده هم شورت دراورد اونم دامن تنش بود ولی کوتاه بود نشست روی کیر بهروز بالا پایین کردن خب من دل تو دلم نبود که کامی زود ارضا نشه چون تایمش کلا ده دقیقه است حواست بود خیلی تند تند بالا پایین نمیکردم بعد چند دقیقه سریعی بلند شدم به کامی گفتم داگی بزن من چسبیدم به کناپه به حالت داگی پشت به کامی قشنگ دامنو دادم رو کمرم که بهروز کون گنده منو ببین حشریی بشه همین که کامی شروع کرد به تلمبه زدن دیدم انها هم توی کناپه بغلی همین حالت ما شروع کردن به دایگی زدن تاریک بود نمی تونستم کاملا کیر بهروز و کس سپیده ببینم رقص نور هم چشممون اذیت میکرد از طرفی هم دل تو دلم نبود که بالاخره کی قراره این دوتا جاشون عوض کنند چون استرس داشتم کامی ارضا بشه خلاصه زیر چشم داشتم تلمبه زدن بهروز رو به زور میدیدم وای چقدر وحشی میکرد قشنگ داشت جر میداد سپیده رو ولی صدا موزیک بالا بود صدا جر خوردن سپیده نمیومد هی با خودم میگفتم کی قراره اینا جاهشون عوض کنند چون من هم بهروز رو اماده کرده بودم هم سپیده رو هم کامی رو از نظر ذهنی ولی احساس میکردم همون اونا هم ما منتظریم یکی شروع کننده باشه هی دست دست میکردیم که تو همین حالا یهو دیدم کامی کلا ابش خالی کرد توی کسم و بی حال افتاد کنار من قشنگ بیهوش شد منم سریعی رفتم توالت فرنگی توی همین طبقه بود تا خودم شستم برگشتم دیدم کامی خوابیده از بهروز و سپیده خبری نیست فهمیدم رفتن بالا منم به بهانه ای رفتم بالا دیدم بله توی اتاق بهروز داره سپیده رو جر میده ولی دره اتاق پیش بود رفتم پشت در دیدم سپیده میگه بهروز جرم دادی بسه من ابم اومده تمومش کن اون میگفت من دوتا کس میخوام من داشتم کسمو میمالیدم بهروز هی میگفت کس صبا میخوام سپیده هم میگفت تو ابتو بیار بهت قول میدم صبا بیارم کونش بزاری خودم بازش کنم برات وای داشتم میمردم وقتی بهروز اینجوری داره لح لح کس منو میزنه دلم میخواست برم توی اتاق کیرش بگیرم بکنم توی کسم لیز لیز شده بودم واقعا خیلی بهم حال داد اون چند دقیقه بعدش یهو دیدم بهروز گفت وای فهمیدم ابش اومده سریع اومدم پایین پیش کامی اونها هم دیگه توی اتاق خوابش برده بود منم رفتم موزیک قطع کردم کامی بلندش کردم بردم توی اتاق پایین روی تخت خوابمون برد ولی تا صبح تو فکر کیربهروز دیونه کرد‌.اینم بگم برای اینکه تلمبه زدن بهروز رو ببینم خیلی خیلی تلاش کرده بودن و برای بار اول خیلی خوب بود و کلی هیجان داشتم.
البته تازه از امشب شروع شده بود کاره من و کلی اتفاق های بعدی داره که الان واقعا خسته شدم اگر دوست داشته باشید در ادامه میگم که چه جوری به کیر بهروز رسیدم …

نوشته: صبا


👍 76
👎 8
128001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

901978
2022-11-08 01:57:10 +0330 +0330

اینایی که اولش میگن میدونیم یه عده میان بی احترامی میکنند
خودشون هم میدونن چه کس شعری دارن میگن

7 ❤️

901982
2022-11-08 02:09:56 +0330 +0330

خوب بود ولی خب یکم اونجاش که یهو کیر مصنوعی کردی تو کس سپیده یکم تند رفتی

2 ❤️

901988
2022-11-08 02:24:17 +0330 +0330

خیلی خوب بود حتما ادامشو زود بزار

1 ❤️

902002
2022-11-08 06:23:48 +0330 +0330

جررر میده…
همسر سابقم همش اینو به من میگفت
اقسوس و حسرت به عمر رفته

1 ❤️

902010
2022-11-08 07:57:34 +0330 +0330

بچه تهرون زن کامی میره

1 ❤️

902013
2022-11-08 08:13:23 +0330 +0330

ور ور ور خلاصه… ور ور ور خلاصه… اگه این خلاصه‌ست پس تفصیلیش چی میشه

1 ❤️

902023
2022-11-08 09:38:32 +0330 +0330

خوبه بنویس

0 ❤️

902029
2022-11-08 10:56:06 +0330 +0330

خوبه ادامه بده

0 ❤️

902055
2022-11-08 14:45:52 +0330 +0330

خوب بود و خوشم اومد

0 ❤️

902083
2022-11-08 20:19:50 +0330 +0330

خوبه ادامه بده 😀

0 ❤️

902093
2022-11-08 23:05:00 +0330 +0330

عالی بود
ادامه بده لطفا
عاشق این روابط هستم 😍تجربه هم داشتیم عالی بوده

0 ❤️

902244
2022-11-09 19:59:22 +0330 +0330

ادامه بده حال کردم

0 ❤️

902270
2022-11-10 00:48:14 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

902324
2022-11-10 11:10:13 +0330 +0330

قشنگ بود

0 ❤️

902340
2022-11-10 14:42:02 +0330 +0330

نگارش اینقدر افتضاح بود که چند خط اول رو فقط خوندم😐

0 ❤️

902401
2022-11-11 07:12:44 +0330 +0330

قشنگ داستانت اما غلط املایی و نگارشی زیاد داری

0 ❤️

902559
2022-11-12 17:44:00 +0330 +0330

👌 👌

0 ❤️

902847
2022-11-14 22:30:35 +0330 +0330

عالی بود . کاش منم ضرب داشتم

1 ❤️

902888
2022-11-15 02:47:45 +0330 +0330

خوب بود ولی بنظرم دیگه خیلی خلاصه کردی و لازم بود از لاس زدنای خودت با بهروز بیشتر مینوشتی و یکم بیشتر در مورد لحظه ای که دیلدو کردی توی کس دختر خاله ات توضیح میدادی چون قطعا برای بار اول یکم خجالت و تردید باید نشون میدادی

1 ❤️

903327
2022-11-18 17:55:57 +0330 +0330

به‌ نظر من داستانت خوب بود
و امیدوارم ادامش رو بنویسی

0 ❤️

903400
2022-11-19 05:19:16 +0330 +0330

من و خانمم هم دنبال یه زوج یا یه پسر باحال و عینه خودمون دست به جیب واسش خرج کنه باحال باشن هر چن وقت بشینیم بزنیم و مشروب بخوریم برقصیم فقط مورد اعتماد باشن اهل قم باشن یا اونا بیان خونمون یا ما بریم هر زوج یا پسر باحال بود پیام بده اوکی باشه باهاش قرار میزاریم اینم شمارمه ۰۹۳۵۹۷۲۹۲۱۲ ادم باید از زندگیش لذت ببره

0 ❤️

925831
2023-04-30 23:16:29 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده کاش دوتام برا ما بودند

0 ❤️

928675
2023-05-18 20:14:00 +0330 +0330

داستانت عالی بود
بە نظر من خیلی جذاب تر میشد كە از جزئیات شرطهای سكسیتون میگفتی
منتظر قسمت بعدی هستیم

0 ❤️