سلام من علی هستم واین اولین داستان سکسی منه
من و زهرا یه ساله ازدواج کردیم زهرا زنی خوب محجبه باسینه هایی ۷۵باسن توپ و کوسی خوش فرمه.دوستی دارم به اسم مهدی که از زمان مجردی کوس کن درجه یکی بود.وقتی متاهل شد دور همه چی رو خط کشید و چسبید به زندگیش. من و مهدی مثل برادربودیم و خیلی بهم اعتمادداشتیم طوری که آرزو زن مهدی جلومن بدون روسری و باتاپ و شلوارراحتی میگرده.دوسالی بودک اومده بودیم تبریز. تماس های تلفنی منو مهدی گویای این بود که بزودی میان و ما خودمون رو آماده کرده بودیم. عصرچهارشنبه رسیدن با کلی وسایل بعد از کمی نشستن به مهدی گفتم بیا مجردی بریم بیرون کلی حرفه میخام
بهت بگم.اونم قبول کرد.زنها رو تنها گذاشیم ورفتیم و بعد دوساعت برگشتیم دیدیم زنهاخیلی باهم صمیمی شدن. و مدام میخندن. خلاصه شب شدبعد از شام بدستور مهدی ک خسته بودخوابیدیم. خونمون کوچیک بودفقط یه هال داریم.من ومهدی کنار هم زهرا و ارزو کنارهم. من رفتم تو گوشی ومهدی خوابید.زنهاهم درگوشی باهم پچ پچ میکردن.حواسم بهشون نبود که یهو زهرا گفت اخ.گفتم چیه گفت هیچی بخواب.خیلی بهم نزدیک بودن.بازیرکی خواصی رفتم جلوودیدم لب میگیرن ازهم وهموبغل کردن.پتوروانداختن روشون امامعلوم بودکوس همدیگه رودارن میمالن.منم اصلابی حرکت مونده بودم.خشکم زده بود.زهرااهل لزنبود.بعدپتوروزدن کنار و من قایم شدم.دیدم دارن لخت میشن دوتا.واییی چه سینه هایی داشت ارزو.همه لباساشونودراروردن.چه کوس سفیدوخوش فرمی داشت ارزو.حواسشون اصلابه من نبود.گرم رفته بودن توهم دیگه.منم لباسامودراوردم ورفتم اسپره زدم.دیگه کم کم صداشون اروم اروم داشت میومد.مهدی ک خوابه خواب بودوتوپ تکونش نمیداد.اروم خیزبرداشتم جلو.دیدم توعالم خودشونن واصلامنونمیبینن.ایستادم بالاسرشون اماانگارکوربودن.کیرم شق کرده بوداروم اروم کیرموبردم وسط دوتادهناشون.وایییی چه حسی داشت.انگارتوبهشت بودم.اونایهومتوجه من شدم وخواستن دادبزنن بادست جلودهن هاشون روگرفتم وگفتم کارتون روبکنید.
اوناهم ازخداخواسته ساک زدن.واقعاقابله وصف نیست دوتازن برات ساک بزنن.توصیه میکنم حتماامتحان کنید.بگذریم.بادستم یه سینه ارزو وبااون یه سینه زهرارومیمالوندم.اخشون دراومده بود.بعدبلندشدم یه ۶۹عالی باارزوانجام دادم کیرم تودهنش وکوسش رولیس میزدم.واییی چه مزه ای می داد.زهراهم اومدوتخمام رومیلیسیداصلاحواسمون به مهدی نبود.راحت اه واخ میگفتیم.کیرم رواول اروم بردم توکوس ارزوکه همیشه وسم یه رویابود.بعدتوکوس زهرازن عزیزم ک کوسش روتنگ میکردوسم توحال خودمون بودیم ک یهومهدی بیدارشدواین مناظررودید.باورش نمیشد.بلندشدباشدت عصبانیت میخاست منوبزنه ک زهرا و آزو جلوشو گرفتن.ارزو بوسش کرد و زهرا با ظرافت خاصی زیر شلواری مهدی رو کشیدپایین وشروع به ساک زدن کرد.مهدی هم واسه زهرای من کم نذاشت وحسابی ملیسیدش.چراغوروشن کردیم.بعدکیرموبردم توتوکوس ارزوومدام تلمبه میزدم.حسابی جرخورده بود.کوسش جوابه کیرموندادازکون گذاشتم ویه رب مدام تلمبه میزدم مهدی نگاهی بهم کردوگفت بازم زیاداسپره زدی؟خندیدم وگفتم احتمالا.ارزوک سوراخاش قرمزشده بودبرام ساک میزدوکیرم میبردم تاته حلقش.واقعالذتبخش وعالی بود.عین فیلمهاتوکف زهراومهدی بودم ک ابم اومدوهمشوارزوخورد.تاقطره اخر.زهراک داشت به مهدی کوس میدادازکون گشادشده بودومهدی فقط کوس زهرامیگاییدحسابی بغلش کرده بودومحکم فشارش میدادزهراجرخورده وبه مهدی التماس میکردتمومش کنه.مهدی هم همه ابشوریخت توکوس زهرا.منوزهراگفتیم نه.چرااخه.گفت فقط اینجوری ابم میومد.
درسته طولانی بوداماواقعی بود.من کیرطلازاده هستم.
نوشته: کیرطلازاده
با تک تک سلولهای بدنم احساس کردم داستانت واقعی بود درست به همون اندازه که احساس میکنم گاوها میتوانند پرواز کنند!
آخه دوتا زن برای اولین بار همو میبینن لز میکنن آخه کسکش چرا مردمو خر فرض میکنی
الاغ نفهم هیچ جای دنیا اسپری نمیزنن بعد بدن کسی ساک بزنه دهن و زبون دختر بی حس میشه. دوما اون فیلم سوپره که جلوی هر زنی بی مقدمه میکشی پایین سریع شروع میکنه برات ساک زدن سوما پورن میبینی نوش جونت ولی خواهشا بعدش به عنوان خاطره به خورد خلق اله نده…
تبریز 17 شهریور دکترای خوبی داره یه سر بزن معالجت کنن
زهرا زنی خوب،محجبه…لابد پاک،معصوم و بسیار مقید هم بود ?
خاص یا خواص؟شک داشتی جفتش رو نوشتی؟
ینی اگه یه کسخل مادرزاد امثال تو رو ببینه به خودش امیدوار میشه.
لطفا لطفا لطفا لطفااااااااا با شیشه صنعتی جق نزنید
ممنون از زحمتی که کشیدی برای داستان. ولی به شدت سطحی و حوصله سر بود. چیزی به اسم شخصیت پردازی توش وجود نداشت. موضع داستانت هم بی نهایت غیر قابل باور و امکان ناپذیر بود. به نظر من باید برای داستان وقت گذاشت و روش فکر کرد.
چه کوس شعرایی مینویسین.
زناتونم جنده هم باشن با یه از صبح تا شب نمیرن تو کار همدیگه بخوان شب اول لب بگیرن.
از اسمت (کیرطلازاده) مشخص ک داستانت اراجیفی بیش نیست
خدا ب ما با شما آدم های عوضی رحم کنه
دور از جون دوستان
یانی من بولوم سن تبریزین هاراسیندا سان دا
قوات بو نمه دی یازمیسان؟
وقتی میخوای جق بزنی اسپری نزن چون باعث میشه کسشعر بلغور کنی اینجا
چرا ناموسا اینقد کص میگی اخه پهن مغز؟!!!
ایندفعه به منم خبر بده بیام زن جندتو با مادرت دو تاییشونو بکنم کس کش خواهر کسه
من بهت حق میدم عزیزم با این اوضاع دلار و سکه تو هم حق داری قاطی کنی و چرند بنویسی و فکر کنی همه باور میکنن خیالات تخمیت را. اصلا ناراحت نباش قرص هات را سر موقع بخور زود زود خوب میشی
کونی اولش نوشتی یکساله باهم ازدواج کردید بعد خط بعدی نوشتی دو سالی بود که اومده بودید تبریز
ریدم تو محاسباتت
دیگه بقیه شو نخوندم
بقیه که خوندن از خجالتت در اومدن
چه میکنه این بازیکن
ایشون کیرطلازاده هستن
بابا عجب اسمی
آخه دیییوس یه فیلم نگاه میکنی جق میزنی لااقل یه چیز بدرد بخورم یاد بگیر یکم حس و حال واقعی بهش بده این داستان نبود که تخیلات مغز پوکیده ای بود که از شدت جق زدگی گوزیده و به فنا رفته
در ضمن
گوت گده تبریزده سنی تاپسام ایت کیمی سیکه جام ، پوفیوز تبریزده نه پوخ ییرسن؟؟؟
.داداشش پارکتو عوص کن ،
ساقیهای این .ارک مال نیستند.،
من الان فقط ذنبال راهی برای خودکشی میگردم. یعنی مرزهای کسشعر رو به تنهایی جابجا کردیا.
بعد میگیم چرا دلار گرون میشه
من کاری ندارم به اینکه یک ساله ازدواج کردی بعد دوساله رفتی تبریز!
یک نکته مهم بهت میگم، بعد یک سال به این موفقیت رسیدی که زنت زیر کیر رفیقت میخوابه!
بهت قول میدم چند سال دیگه نیاز نیست بری سر کار چون زنت به عنوان یک جنده حرفه ای می تواند چند خانواده رو اداره کنه!
بهت تبریک میگم بابت چنین زن جنده ای که نصیبت شده…
تو خر زاده هستی گوساله. تو خواهر زاده یابو هستی نکبت پلشت . این حجم از عن تو سر یه حیوان واقعا عجیبه، چطور سقط نشدی از خریت تا حالا گاومراد. انتر
ننویس کیرم تودهن خوار مادرت ننویس بیناموس ننویس ولدالزنا
اولا کوس گفتی.دوما فانتزی جالبیه.من و پسر داییم باهم رفیقیم.تقریبا سه ساله زن گرفته،یه داف داغ و دوست داشتنی،همیشه هم با من لاس میزنه.اگه زن داشتم،دوست داشتم با پسر داییم و زنش سوآپ کنم.
خانم های عجبی دارید یکی از بالا آب میخوره یکی از پایین باحالا بود خوب نوشتی دمتگرم
خیلی چرت و افتضاح بود
سعی کردم محترمانه فقط نظرمو بگم
ازبس جق زدی دیگه آبی برات نمونده وداره مغزت ازکیرت میزنه بیرون
این کس شعر های تابو ذهنتون را یخورده گسترش بده، ۴ نفر تو ی اطاق و یکی از مردها هم خوابو بزور بلند شده.
باید میگفتی با رفیقم که گفتم بریم بیرون قرار تعویض زنهامونو گذاشتیم،
یه ساله ازدواج مردی دوساله اومدید تبریز خب گوه خوری نکن فکر کن
عزیز جقول
قدرت تخیل بالایی داری اینجوری که تو تعریف میکردی امکانش زیر صفره و قابل قبول نیست
نظری ندارم , واقعی نبود ولی فانتزی خوبیه . فقط جسارتاه یک ربع نه یک رب .
بدبخت جقی ، جوری دروغ بگو که اگه جرررر خوردی خیاطی یا کفاشی بتونه تو رو کمی بخیه بزنه
چی بگم والا. فقط زیاد جق نزن واسه بینایی خوب نیست