اولین کون دادن بهار

1393/02/07

سلام به همگی من بهار هستم 25ساله تقریبا هرشب میام اینجا حقیقتشو بخواین به عشق خوندن نظرسنجی ها میام و کلی هم به همراه شوهرم میخندیم چون واقعا بعضی داستانا خنده دارن امیدوارم مال من این حسو به شما نده چون کاملا واقعیه و مربوط میشه به اولین عشق من که از قضا پسرداییم هم بود (احسان)14 سالم بود و اون 17 سالش که باهم دوست شدیم یه دوستی بسیار پاک عاشقانه میپرستیدمش تو اون دوره هیچکس منو تحویل نمیگرفت ولی اون بهم اعتماد بنفس میداد یکسال بعد دوستیمون رابطه خونوادمون خیلی کم شد ما شهرکرد هستیم و اونا تبریز کم کم خیلی خیلی از هم دور شدیم به خودم اومدم دیدم 17 ساله شدم واونو دوساله ندیدم ولی همیشه ته دلم بهش علاقه داشتم تو این مدت خیلی شکوفا شده بودم قدم متوسطه سفیدم با موهای خرمایی چشای خمار و درشتی دارم با لبای گوشتی ولی کوچیک در کل چهره خوبی دارم ولی از اندامم خیلی راضی نیستم خلاصه تو همون سال مارو دعوت کردن شهرشون عروسی داداشش ما هم رفتیم قند تو دلم آب میشد وقتی وارد خونشون شدیم لحظه ایی که همو دیدیم خیلی باحال بود از دیدنم شوکه شده بود گفت بهار چقد تغییر کردی ناگفته نمونه تو این مدت خیلی هم سرو زبون دار شده بودم میرم سر اصل داستان شب دوم اقامتمون قلیون میوه ای اورد اونا مشروب خوردن خیلی براشون عادیه ودکا هم اورد تو خونه خواهرش بودیم یه مشت جوون که همگی هم پایه بودیم اونجا بود که برای اولین بار ودکا خوردم خیلی تلخ بود بزور میخوردم اونم همزمان قلیون میکشید و زیر چشمی منو می پایید گفت نفسم بریم تو اون اتاق ؟گفتم پاشو بریم وقتی بلند شدم سرم گیج میرفت دروغ چرا ودکا حالت خاصی بهم نداد فقط خیلی خوابم گرفته بود تو اتاق نشستیم ارووم اومد سمت لبام همین که نفس گرمش به لبام میخورد تو دلم آشوب شد اولین بار توی زندگیم اونجا بود که یه مایع از کسم خارج شد کلا خیلی از اولین بارها اونشب برام اتفاق افتاد همزمان لب میگرفت سعی میکرد بلوزمو در بیاره حقیقتشو بخوایین منم اصلا جلوشو نمیگرفتم خودم شهوتی بودم درحد لالیگا سوتینم از جلو باز میشد سینه هامو که دید گفت اووووووووف بهار نفسمی قربون میمی هات شم اونموقع سایزشون 75 بود الان 80 با حرص میخوردشون دستش رو هم میکشید رو کسم و از روی شرت میمالید آخه دامن تنم بود وداده بودش بالا یدفعه باعجله شرتو دراورد اون لحظه خیلی خجالت کشیدم چون چند ثانیه به کسم خیره شد بعد لبخند زد گفت خیس شده بعد پاهامو باز کرد بخوره گفتم نه احسان دوس ندارم بخوری البته خیلی دوس داشتم ولی روم نمیشد بگم اون توجهی نکرد اول رونای سفیدو تپلمو میلیسید بعد زبونشو رو چوچولم میذاشت بعضی اوقات هم میکردش تو کسم و با انگشتش چوچولمو میمالید بدنم خنک میشد یه حس جالب و جدید بود بعد رونهام و کمرم یه کوچولو لرزید و نا خوداگاه به داد کوچولو زدم و برای اولین بار بود که ارضا شدم /که خدا وکیلی تا اونموقع نمیدونستم اسمش چیه که خودش برام توضیح داد /تو همون اتاق حمام بود رفت ازونجا شامپو اورد زد سر کیر کلفتش گفت قمبل کن منم که هم مست بودم هم خوابم میومد و هم شهوت تموم وجودمو گرفته بود قمبل کردم سوراخ کونمو خیلی خیلی لیز کرد سرکیرش رو اروم گذاشت در سوراخ و با فشار زیاد واردش کرد از درد اولش که خیلی هم وحشتناک بود که بگذریم بقیه اش عالی بود مخصوصا اینکه اون اروم تلمبه میزد که خودم گفتم احسان تند بزن اونم شروع کرد به تند زدن درد باحالی وجودمو گرفته بود وسط سکس دوباره شامپو میریخت رو سوراخم حسابی لیز شده بود اتاق ما از بقیه خیلی دور بود و خیالم راحت بود صدای شالاپ شلوپ تخماش که برخورد میکرد به کونم به گوش بقیه نمیرسید صدای موزیک هم اینقد بالا بود که احسان باخیال راحت داد میزد اووووووف چه کونی داره عشقم جوووووون بکنمت ؟میگفتم اره بکنم بکن اههههههه بزن همزمان دست میکشید رو کسم منم ناخوداگاه میگفتم آه آه آه چون بهم فشار میومد حس کردم دوباره دارم ارضا میشم چشمامو بستم چون مزه اش زیر زبونم رفته بود و عاشق سکس شده بودم یدفعه تلمبه زدنش خیلی تند شد خیلی محکم میزد که باعث شد خیلی زود به ارگاسم برسم اون لحظه دیگه زانوام میلرزید و نمیتونستم چهاردست و پا وایستم بهش گفتم گفت باشه دراز بکش منم به همون صورت رو شکمم دراز کشیدم دوسه تا تلمبه بیشتر نتونست بزنه که حس کردم کونم داغ شد و اونم آروم گرفت ولو شد روی من خلاصه اون شب و شبهای دگر هم گذشت و من با تمام عشقی که بهش داشتم به پشنهاد ازدواجش جواب منفی دادم چون مطمئن بودم معتاد شده به هر موادی مخصوصا حشیش و من بین عشق و عقل عقل رو انتخاب کردم 20 سالگی ازدواج کردم اون هنوز مجرده سعی میکنم نبینمش چون وقتی همو میبینیم یاد اتفاقات و روابط گذشتمون میافتم و نمیخوام حتی توی مغزم خیانت کنم من یه تار موی گندیده شوهرمو با دنیا عوض نمیکنم و بزرگترین خلافم اینه که میام شهوانی البته با اجازه عشقم ولی این یه خاطره بود که فقط خودم خبر دارم و احسان امیدوارم فحش ندین چون اگه بهتون حال نداد تقصیر من که نیست چیزیه که واسم اتفاق افتاده حتما حتما حتما نظر بدین عاشق همتونم اقا معلم و نازلی و نیلوفر جون عزیز و خیلیای دیگه

نوشته: بهار


👍 1
👎 0
117132 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

417111
2014-04-27 16:47:26 +0430 +0430
NA

چطوری میخواهی من باور کنم تو از کون دادی بهار جون باور کن منکه هرکی رو از کون کردم با کلی ژل بی حس کننده بازم کمی دردش میومد اما تو چطور بدون بی حس کننده طاقت آوردی ممنون میشم اگه بگی عزیزم

0 ❤️

417112
2014-04-27 16:54:40 +0430 +0430
NA

اي جونم براي اون كونت

0 ❤️

417113
2014-04-27 22:02:59 +0430 +0430
NA

دروغ چرا آ. آ. آ

0 ❤️

417114
2014-04-27 22:09:56 +0430 +0430
NA

tx very good

0 ❤️

417115
2014-04-27 22:12:54 +0430 +0430
NA

تزريقات وپانسمان كنترل فشارخون وقندخون درمنزل فقط با يك پيامك

0 ❤️

417116
2014-04-28 00:15:26 +0430 +0430
NA

هرشب میام اینجا حقیقتشو بخواین به عشق نظر سنجی ها! میام
بهار جان دلبندم این نظرات هست نه نظرسنجی ها !
اولین کون دادن بهار
دومین کس دادن تابستان
سومین جق پائیز … اینا احتمالا عنوان بقیه داستانات هست
آق معلم هیدن شده نازلی سوت شده نیلوفر پیلوفرم زیاد داریم
یا شاید با کاربریای دیگه ای میان! :|

0 ❤️

417117
2014-04-28 00:44:57 +0430 +0430

چی بگم والا باشوهرت میای سایتو بقول خودت نظراتو میخونیدو میخندید ای کیرعمرسعدتوی کون شوهربیغرتت که میدونه چه جنده ای هستی وهیچ عکس العملی نداره خاک توسر جفتتون

0 ❤️

417118
2014-04-28 04:22:26 +0430 +0430
NA

با چه صابونی جق میزنی؟
:-?

0 ❤️

417120
2014-04-28 10:14:27 +0430 +0430
NA

چرت گفتي جنده خانم

0 ❤️

417121
2014-04-28 19:24:31 +0430 +0430
NA

ميشه داستانه كون دادن شوهرت رو هم بنويسي واسم خيلى مهمه :|

0 ❤️

417125
2014-04-29 05:56:38 +0430 +0430
NA

اره خوب

0 ❤️

417122
2014-04-29 06:11:49 +0430 +0430
NA

((… وقتی بلند شدم سرم گیج میرفت دروغ چرا ودکا حالت خاصی بهم نداد فقط خیلی خوابم گرفته بود…))
((… گفت قمبل کن منم که هم مست! بودم هم خوابم! میومد و هم شهوت تموم وجودمو گرفته بود…))
((… و با انگشتش چوچولمو میمالید بدنم خنک میشد یه حس جالب و جدید بود بعد رونهام و کمرم یه کوچولو لرزید و نا خوداگاه به داد کوچولو زدم و برای اولین بار بود که ارضا شدم /که خدا وکیلی تا اونموقع نمیدونستم اسمش چیه که خودش برام توضیح داد /…)) =)) =)) =))
دمت گرم داداش داستانت خيلى باحال بود =))

0 ❤️

417123
2014-05-27 16:52:56 +0430 +0430
NA

وااای ک چه جرم کوچیکی،که فقط میای شهوانی؟آره؟حتما شوهرت هم مثل خودت کون میده،برو بروووو کیرم تو اون شب عروسیتووون.

0 ❤️

417124
2014-09-07 20:38:49 +0430 +0430
NA

نشستین ودکا خوردین بعد پیش همه گفت پاشو بریم اون اتاق؟ :O

0 ❤️