این چیه؟!

1391/12/04

سلام، من بیتا هستم. درست یادم نمیاد…7 یا 8 سالم بود.تو یه خانواده پرجمعیت همراه خواهرو برادرای ناتنیم زندگی میکردیم.من هیچ اسباب بازیی نداشتم .واسه همین دخترا بام بازی نمیکردن!کم کم یکی از داداشام بام صمیمی شد همه با هم میرفتیم خیلی دوسش داشتم اونقدر که شبا هم تو بغلش میخوابیدم.یه روز تو راهروی دستشویی اومد پیشم ظهر بود و همه خوابیده بودن بم گفت بیتا…میخوای یه چیزی نشونت بدم؟منم ذوق زده شدم و گفتم اره بریم.اما دستمو گرفت کجا بابا همینجا نشونت میدم اما این یه رازه نباید به کسی بگی ها منم سرمو تکون دادم بعد دیدم شلواروشرتشو کشید پایین…یه چیز خیلی بزرگ به بدنش چسبیده بود (ساسان 19سالش بود )چشمام گرد شد اول فکرکردم مریض شده که اینجوریه اما بعد با دست گرفتشو دست منم گذاشت روش انگار حالش بد شدگردنش شل شدو سرشو کج کرد من ترسیده بودم گفتم این چیه؟چقدر بزرگه!بعدگفت اگه کمکم کنی کوچیک میشه گفتم چطوری ؟اما هیچی نگفت فوری برم گردوند وبم فشاراورد که بشینم رو زانو نشستم شلوارموکشید پایین با اینکه کوچیک بودم ازخجالت اب شدم هلم دادورودستام افتادم(الان فهمیدم حالتش سگی بود)اون چیز گنده و کلفت رو گذاشت لای کونم خدایا چقدر سفت بود!یه کم رو سوراخم فشارش داد یهو جیغ کشیدم اما اونقدر سریع دهنمو گرفت که صدام درنیومد دم گوشم گفت باشه فدات بشم تکرارنمیکنم بعد شروع کرد خودشو بم مالیدن کیرش لای کونم سرمیخورد میرد تا بعد از یه زمان خیلی کم تمام کونم خیس شد فکرکردم روم شاشیده (اب کیرشو روکونم خالی کرد)
بعد رفتیم تو دستشویی خودش شستم…
از اون بعد هر شب زیر پتو دستش توشلوارم بودوبام ور میرفت منم اصلا نمیدونستم کارم اشتباهه خیلی زود سینه هام رشد کردواین به خاطر بازی کردنه ساسان باهاشون بودهروقت کسی نبود یا کسمومیخورد یا سینه هامو و انگشتت هم تو کونم بعدها کارایی بام کرد که فقط گریه میکردم زیرکیرش زجه میزدم وبم رحم نمیکرد
الان بزرگ شدم واون زن وبچه داره از وقتی بابا براشون خونه جدیدخرید ندیدمش اما هیچ وقت حلالش نمیکنم الان مثه مرگ از سکس بامردامیترسم ازدواج نکردم واز هرفرصتی برای خودارضایی استفاده میکنم داستانمو خیلی خلاصه کردم اولین بارمم هست اگه ایرادی داره ببخشید الان که رازموگفتم احساس بهتری دارم

نوشته: بیتا


👍 2
👎 0
59736 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

363416
2013-02-22 01:30:53 +0330 +0330
NA

خيلي تلاش کردم اول از همه از مادرم تشکر ميکنم که با زحمتاش منو به اينجا رسوند و ميخام بگم ملت ايران من متعلق به شمام وهيچوقت ترکتون نميکنم…

0 ❤️

363418
2013-02-22 01:47:06 +0330 +0330

كوس نگو.بچه كوچولو دودول رو ميدون تو نميدونستى.جيغ زدى كسى نيومد جاتون.اگه خوشت نميومد و درد داشت چرا باز دادى.برو جانم كوستو بده

0 ❤️

363419
2013-02-22 01:49:34 +0330 +0330
NA

ساناز جون اینقد کستو حواله نکن حیفه. بعدشم نویسنده جلقی بچه 4ساله هم میدونه کسی نباید دست بکنه تو شرتش تو گاگول چند سالت بو که نمیدونستی

0 ❤️

363420
2013-02-22 01:51:18 +0330 +0330
NA

كارى به راست و دروغش ندارم اما اگه راست باشه اون داداش قرمساقت
بلاخره جزاى كارى كه انجام داده ميبينه
به نظر من بايد همچين آدم هاى كثيفى رو از تخم آويزون كنن يا تو سوراخ كونشون سرب مذاب بريزن

0 ❤️

363421
2013-02-22 01:53:20 +0330 +0330
NA

محتاج به سوراخ چقد مردمى و فروتن هستى :D :))

0 ❤️

363422
2013-02-22 01:54:20 +0330 +0330
NA

از هز فرصتی برای خودارضایی استفاده کن که بس ناجوانمردانه حال میدهد

0 ❤️

363423
2013-02-22 03:35:44 +0330 +0330
hjh

ساناز اين كارامال جوونايه ازتوديگه گذشته بذار ماجوونا توميدون خودنمايي كنيم،البته حرمت شما پيشكسوتا واجبه اگه باعث رنجش خاطرشما شدم عذرخواهم

0 ❤️

363424
2013-02-22 04:43:13 +0330 +0330
NA

akhey to k rast migi dost nadashti

0 ❤️

363425
2013-02-22 05:22:31 +0330 +0330
NA

خاک برسرت با عرض پوزش نسبت ب خاک.
برو دیگه نبینمت

0 ❤️

363426
2013-02-22 05:47:10 +0330 +0330
NA

اگر نمی توانید قهرمان باشید، دست کم مرد باشید.

  • گوته
0 ❤️

363427
2013-02-22 06:18:49 +0330 +0330
NA

نمی دونم داستانت حقیقت داره یا نه…
ولی اعصاب من یکیو که کیری کرد. خواهشا از این جور داستانا چه واقعیت چه دروغ نذارید.

0 ❤️

363428
2013-02-22 06:34:42 +0330 +0330
NA

چقدکیری بود!!

0 ❤️

363429
2013-02-22 08:40:21 +0330 +0330
NA

حالا ، این چیه ؟!

0 ❤️

363430
2013-02-22 08:57:31 +0330 +0330
NA

=; =; mersi…ali bod bazam benis

0 ❤️

363431
2013-02-22 09:04:25 +0330 +0330

این چیه؟
یه کمر باریک
اون چیه؟
یه اتاق تاریک
خخخخخخ
این چیه؟؟
نمیدونم چیه
ولی یاد تهی افتادم :-D

0 ❤️

363432
2013-02-22 09:22:19 +0330 +0330
NA

این چیه؟ این کیر منه که داره با سرعت نور میاد طرف سوراخ کونت اخه کون بلبلی تو 7 سالت بود دست میکرد تو شرتت تو نمیدونستی داره چیکار میکه من 7 سالم بود 10 تا بچه داشتم خخخخخخخ!
ولی درکل کیرم تو کونت

0 ❤️

363433
2013-02-22 10:28:15 +0330 +0330
NA

مزخرف بود… :D

0 ❤️

363434
2013-02-22 10:43:58 +0330 +0330
NA

نمیگم دروغبود ولی عجیب بود

0 ❤️

363435
2013-02-22 11:39:45 +0330 +0330
NA

کوچولو بگو بینم کیرش به پای کیر من میرسید یا نه ولی به هر حال بدو برو که وقت جنده کاریته کیرم دهنت تا دسته
خوشمان آمد از داستان جقیت جوجه جقی

0 ❤️

363436
2013-02-22 14:29:16 +0330 +0330
NA

ازین داستانای تخمی تخیلی نذارین جون هرکی که دوس دارین!

0 ❤️

363437
2013-02-22 14:36:21 +0330 +0330
NA

یه چیز خیلی گنده ترم به من چسبیده نمیخوای کوچیکش کنیییی؟ یکی بیاد به داد من برسه!!

0 ❤️

363438
2013-02-22 15:18:38 +0330 +0330
NA

بابا بنده خدا دردل کرد!همدردی نمیکنین حداقل فحش ندیدن!

0 ❤️

363439
2013-02-22 15:53:33 +0330 +0330
NA

X( X( X( X( کیر بروبچ شهوانی تو دهنت با این داستان تخمیت

0 ❤️

363440
2013-02-22 15:55:01 +0330 +0330
NA

X( X( X( X( کیر بروبچ شهوانی تو دهنت با این داستان تخمیت

0 ❤️

363441
2013-02-22 17:39:11 +0330 +0330
NA

جالب و تحريک کننده بود.

0 ❤️

363442
2013-02-22 17:59:00 +0330 +0330
NA

دختره ی اوسکل!
هدفت از زندگی چیه؟؟
میشه بگی؟؟

0 ❤️

363443
2013-02-23 01:35:18 +0330 +0330
NA

درد دل کردی خوب کردی . اینم یه کاربرد داستان نویسی تو این سایته که لازمه . همه داستانا نباید لذت بخش باشن یا الزاما غنای ادبی داشته باشن . دوستان خواهش میکنم به بقیه فرصت اینو بدین که بیان و حداقل اینجا خودشونو تخلیه روانی کنن این بهترین فرصتو ازشون نگیرین . به جای فحش به این دختر مظلوم ( حداقل تو قصه ) به آشغالایی فحش بدین که به خاطر ارضای خودشون به هیچکس رحم و از هیچ کثافتکاریی دریغ نمیکنن . امید که شما هم به شادیها و لذاتی که حقتونه برسین

0 ❤️

363444
2013-02-23 16:29:17 +0330 +0330
NA

كامل بنويس

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها