بازم به هم رسیدیم

1390/08/29

من و شوهرم پس از چندماه ازدواج حس کردیم که یه خورده سکس واسه ما یکنواخت شده واون شور و حال سابقو نداریم . شاید علتش این بود که زیاد با هم عشقباز ی نمی کردیم و زیاد هم تو خط مقدمه چینی و این بر نامه ها نبودیم . به اصطلاح سکس ما یک سکس کلاسیک بود . اینم بگم که اسمم طنازه و از شوهرم هامون که 25 سالشه 3 سال کوچیکترم . من با این که لیسانس حسابداری دارم خانه دارم و شوهرم یه فروشگاه لوازم صوتی تصویری تو مرکز شهر داره . یکی از شبا که تو رختخواب بودیم و می خواستیم برنامه سکسمونو انجام بدیم هامون ازم پرسید که دوست داری فیلم سکسی ببینیم؟
-عزیزم زشته ما بریم کوس و کون غریبه ها رو ببینیم . این مث اینه که به هم خیانت کرده باشیم!
-عزیزم این دلیل نمیشه که ما نسبت به هم مرتکب خیانتی شده باشیم . حالا یه خورده ببین اگه خوشت نیومد … هم دی وی دی اونو دارم هم می تونیم پخش مستقیم از ماهواره ببینیم .
-من نمی دونم هرچی میگم تو حرف خودتو می زنی .
رسیور رو رو یکی از کانالای سکسی تنظیم کرد . صحنه اولی روکه دیدم مربوط می شد به مردی که سرشو گذاشته بود لای کون یه زنه و با زبونش کوس و بیشتر سوراخ کون زنه رو می لیسید … همین یه صحنه کافی بود که دلم به تاپ و توپ بیفته و کوسم خیس کنه . چقدر من بی جنبه و کم ظرفیت بودم و خودم نمی دونستم . نمی دونم چرا یه لحظه خودمو گذاشتم جای اون زنه و حس کردم اون مرده داره با کوس و کون من ور میره . کیر هامون هم شق کرده بود . شورتمو پایین کشیدم و کونمو گذاشتم رو دهن هامون . اول سختش بود -بخورش عزیزم ببین اون مرده داره میخوره و بدش نمیاد . چه جورم کیف می کنه !زیاد حال نمی داد و این من بودم که باهیجان کوس و کونمو به دهنش می مالیدم . چند دقیقه بعد صحنه عوض شد و این دفعه کیر 20 سانت به بالا و قطور آقاهه رو زنه گذاشت تو دهنش . هر چند دیدن کیرش دلمو برد و آرزو می کردم که کاشکی کیر هامون هم در همین قد و قواره ها می بود ولی از این که گفت مثل اون زنه کیرشو ساک بزنم و بلیسمش چندشم می شد . ولی واسه این که اون کوس و کونمو هر چند با اکراه لیس زده بود این کارو واسش انجام دادم . صحنه هیجان انگیز تر مربوط به وقتی می شد که کیر دراز و ستبر رفت توی کوس زنه و بازم به اوج هوس رسیدم . این بار من و هامون هردومون فوق العاده حشری شده بودیم وکیر نصفه و نیمه اشو به همون حالت که اون آقاهه زنه رو می گایید فروکرد تو کوسم و بعدشم بقیه عملیات تا تونست منو به ارگاسم برسونه . خیلی لذت برده بودیم . دیگه این شده بود کار هر شب ما یا هر وقتی که می خواستیم سکس داشته باشیم . هیجان همیشه توی سکس ما وجود داشت . هر بار دوست داشتم که ببینم صحنه های سکسی امشب چیه . حدود بیست تا کانال سکس داشتیم . کارم رسیده بود به اونجا که هر وقت هامون می رفت سر کار من خودم می نشستم و این بر نامه ها رو می دیدم و از کار و زندگی می افنادم و تا بر گشتن هامون موز و خیارای خونه از دست من امون نداشتن . تا این که واسه یه کاری که مر بوط به اشکال در دریافت و تحویل یه سری اجناس صوتی تصویری فروشگاه هامون بوده شوهرم برای سه چهار روز میره جنوب . دیگه خیالم جمع شده بود که راحت می تونم فیلم ببینم ولی حواسم به این نبود که تا چند روز شوهری نیست که در نهایت بیاد و سبکم کنه . تست حاملگی منم مثبت بود و تا یه چند وقتی از شر پریود خلاص بودم . این سه چهار روزی رو باید دور از من می بود فکر می کردم به اندازه سه چهار سال داره از دست می ره . به خونواده ام چیزی نگفتم تا شب کسی رو واسه خوابیدن نفرستند . چون خیلی دلواپسم بودن . مخصوصا مادرم . به محض این که هامون بار سفرو بست و رفت منم سرگرم تماشای فیلمای بکن بکن شدم . تازه داشتم گرم میفتادم و نصف موز رو هم فرو کرده بودم توی کوسم که دیدم در می زنن . لعنتی داداشم بود . داداش اسماعیل که یه سال ازم کوچیک تر بود و باید می رفت سربازی . پسر همسایه مون عمید رو هم با خودش آورده بود . همیشه باهم بودند و با هم دیپلم گرفته بودند . مار از پونه بدش میاد دم لونه اش سبز میشه . از این داداش هیز و چشم چرون خودم که به آبجی خودشم نظر داشت خوشم نمیومد . داستان از این قراره که من قبل از هامون با یکی دوست بودم و بهم زدم . بین ما فقط صحبت بود و تلفن و کاری هم نکردیم . هامون که اومد باهاش صمیمی تر شده و یه بار اونو آوردمش تو خونه مون . یه وقتی که هیشکی نبود ظاهرا داداشه یه گوشه ای بود و کیر هامونو وقتی تو کونم بود می بینه . شب میاد سر وقتم و ازم باج میخواد که اگه قبول نکنم به هامون میگه که من قبلا دوست پسر داشتم . داداش میخواست کون منو بگاد ومنم قبول نکردم . پسره پررو به حق چیزای نشنیده . دو تا همخون با هم سکس کنن ؟/؟زدم زیر گوش اسماعیل و فرداش هم قضیه دوست پسر قبلی ام رو واسه هامون تعریف کردم اونم خیلی منطقی همه چی رو پذیرفت و اومد خواستگاری و رو سیاهی واسه اسماعیل موند . یه جنگ سردی با من داشت . بد بخت ارث پدر طلبکار بود و فکر کرد خیلی راحت بهش کون میدم . اصلا حال نمی داد که آدم به داداشش کون بده . کثافت چه توقعاتی !شب عروسی به جای این که به من تبریک بگه گفت هنوز مادر نزاده زنی و دختری رو من نظر کنم و بخواد از زیر کیر من در ره -داداش خجالت بکش اولا من از اوناش نیستم تازه تو برادرمی -من واجب تر بودم یا هامون که اون موقع کس و کارت نبود ؟/؟-تو اصلا حالیت نیست .-خیلی حالیمه باشه به هم می رسیم … در هر حال شانس آوردم که عمید باهاش بود وگرنه معلوم نبود چه بلایی می خواست سرم بیاره. شامو واسشون درست کرده و با عذر خواهی از آنان رفتم اتاق خواب تا به کار خودم برسم وجور هامونو بکشم . حال و روزم خراب بود . یه تلفن واسه هامون زدم ببینم چیکار می کنه .-الو عزیزم کی بر می گردی ؟/؟جات خیلی خالیه . دلم واست تنگ شده . خیلی هوس تو و کیرتو کرده .-ناز من هنوز به نصفه راه نرسیدم . منم دلم واست تنگ شده -ببینم میگن جنوب زنای با نمک و شیطون زیاد داره . مواظب خودت هستی ؟/؟-دیوونه هنوز بهم اطمینان نداری ؟/؟من خودم اگه تورو تو یه جمعی ببینم که صد تا مرد باشن و تو تنها زن مجلس باشی به تو اطمینان دارم این حرفا چیه می زنی . آروم گرفته و خودمو با هنر پیشه زن سکسی داخل فیلم همگام کرده و مشغول شدم . مثل اون آروم آروم خودمو لخت کرده و یکی یکی لباسامو در آوردم .محیطو واسه خودم شاعرانه درست کرده بودم . اون زنه یه کیر ویبره آورده بود تا توی کوسش بگردونه و من زورم میومد برم آشپز خونه واسه خودم موز بیارم . لوله خرطومی جارو برقی رو از قسمت اصلی و تنه اش جدا کرده و در حالی که رو تخت دراز کشیده بودم اونو از پایین به بالای کوسم می کشیدم . لذت و لرزش خاصی تو تن و زیر پوستم حس می کردم . دوست داشتم کیر هامون اینجا بود و داغم می کرد و به دادم می رسید . خوشحال بودم که به من گفته کوسهایی به نام کوس رقیب وجود نداره . چشام خمار شده بود . آروم ناله می کردم تا اون دو تا جوون که اون طرفن صدامو نشنون . هر چند دوتایی رفته بودن رو کامپیوتر وسط هال و معلوم نبود چیکار می کنن . واسه منم مهم نبود .-اوووووووووفففففففف یه چیزی می خوام بره تو کوسم منو بکنه مث یه کیر مث کیر هامون به داغی کیر اون سر حالم کنه . وووووووویییییی چقدر مستم چقدر هوس دارم . دارم دیوونه میشم دیگه نمی تونستم چشامو باز کنم . تو حالت خواب و بیداری خواب کیر می دیدم . حس می کردم صدای پا میاد . صدای حرکت صدای در . می دونستم دارم خواب می بینم . چشامو باز کردم به صفحه تلویزیون نگاه کردم . دیدم صدای در اتاقیه که روبروی اون زنه قرار داره در باز شد و یه مرد نیمه لخت که کیرشو تو دستاش گرفته به زنه خیره شده . زنه کیر مصنوعی رو میندازه و با دستاش با کوسش ور میره . مرده هم با کیرش باز ی می کنه و به کوس زنه خیره میشه . چه صحنه رویایی و هوس انگیزی !از این کارزنه داشت حرصم می گرفت . معلوم نبود منتظر چیه . ولی خوب یه خورده آتیش موضوع داشت زیاد می شد . جوش آورده بودم . هوس داشت می زد به سرم . زنه با اشاره انگشت به مرده گفت که بیاد جلوتر . یارو هم اومد زنه سرشو گرفت و به کوسش چسبوند تا واسش میک بزنه . اووووووففففف کاش من جای اون زنه بودم . یه لحظه سرم رفت به طرف در اتاق خواب . انگار سراب می دیدم . عمید دوست داداشم اونجا وایستاده بود . مثل این که زده بود به سرم . بیش از اندازه رویایی شده بودم . می دونستم که خواب و خیالی بیش نیست . منم مث اون زن هوس باز با دست بهش اشاره کردم که بیاد طرفم چشامو گذاشتم رو هم تا از وررفتن با کوسم لذت ببرم اون طرف تو فیلم برنامه کوس خوری بود . حس کردم یه صدایی میاد . یه سری افتاد لای پام و یه دستی هم دستمو کشید به طرفی تا کوسم جا باز کنه و مشخص شه . حس کردم زبونی روی کوسم کشیده شد . یواش یواش داشتم به خودم می گفتم که آیا همه این تو بیداریه ؟/؟-هامون !هامون !تو بر گشتی ؟/؟ولی در میان نور نارنجی ملایم و شاعرانه چراغ خواب چهره عمید رو می دیدم که سرشوبالا آورده و داره بهم میگه تو که داری خودتو می کشی فرض کن من آقا هامونم . این زبون زبون هامونه و کیر هم کیر هامونه -نه برو من نمی خوام من به شوهرم خیانت نمی کنم ول کن ولش کن .-ببین حرف دلت حرف کوست چیه . حالا ساکت باش بذار به کار و کیرمون برسیم . داشتم عذاب وجدان می گرفتم . این چه جوری درو باز کرده بود . از کجا اومده بود . اسماعیل کجاست . اون کثافت داداشی هم نبود که بخواد ازم حمایت کنه . تازه اونم بدتر -ولم کن دست از سرم بردار -طناز نکن ناز . من که کرشمه های تنتو می بینم که چه جوری داره با هوس هم خودشو هم منو می سوزونه . کوس کوچولومودرسته گرفت تو دهنش . خیلی با اشتها میکش می زد . خیلی بهتر از هامون . جوون بود و زن نداشت و قدر این لحظه هارو می دونست -ببینم اسماعیل کجاست ؟/؟-اون رفته خوابیده -بیدار نشه . به همین زودی خوابید ؟/؟-نه تو نگران اون نباش . با این حال می دونستم که داداشم کرم روزگاره روش باز شده . کیررو تو کون آبجیش دیده و براش غیرت و حمایت از خواهرش مفهومی نداره . داشت منو می گایید به تلویزیون نگاه کردم حالا زنه داشت واسه مرده ساک می زد و چند لحظه بعد مرده سینه اشو می مکید . من خیلی از صحنه عقب بودم . دیگه کاری به فیلم نداشتم . هامون از یادم رفته بود . یادم رفته بود که هر لحظه ممکنه اسماعیل سر برسه . یادم رفته بود این که افتاده رو سرم وحریصانه تشنه کوسمه و داره اونو می لیسه یه مرد غریبه هس . یادم رفته بود که دارم خیانت می کنم . خواهش کوسم تمنای تنم واسم از همه چیز مهم تر بود . سرشو با دستام محکم به کوسسسسسم چسبوندم . عزیرم بخوررررربخورررررش . حالا که اومدی بخور . نوازشم کن . نوازشم کن . تو اومدی امشب منو بسازی . پس منو بسوزون و بسازون .-طناز هم تو رو می سازم و هم خودمو . من که دارم تو هوس تن خوشگل و هوس انگیزت می سوزم -اوووووووففففففف یه حالی بهت بدم که اگه صد تا زن هم بگیری یادت نره . فقط ارضام کن . حالتو بده تا انرژی بگیرم . دلم گرم شه -جوووووون نازتو بخورم طناز . صفا داری خودم کشته مرده اتم . عمید خیلی خوش قیافه بود . بدن سفت و توپی داشت . بازوهایی قوی و توانی زیاد که من تو دستاش احساس امنیت می کردم . چوچوله ها و کوسمو درسته تو دهنش می گردوند و با یه اسلوب خاصی میکشون می زد .-نه نهههههه-آررررررررره عزیزم آرررررره . کیرشو که در حالت کوس خوری داشت مچ پامو سوراخ می کرد گرفتم تو دستام و واسش ساک زدم . هیکل به اون رشیدی سست و بیحال شد . مردا خیلی در مقابل این حرکت حساسن . همه هوسشون تو کیرشونه . بر عکس ما زنا که تو چند جا پخش میشه . هر چند تمام راهها به رم یعنی همون کوس ختم میشه -طناز طناز آخ اخ آخ ممنونم ممنونم که قبول کردی غلومت باشم و یه امشبو نوکریتو بکنم . من همیشه غلومت می مونم . آخ کیییییییییییییرررررررررم طناز چه با ناز می خوری . چشامو خمار می کردم و با قر و غمزه کیرشو ساک می زدم . تمام تنمو موقع ساک زدن کیرش می تکوندم و راستی راستی هم این کارو با تمام وجود و هوسم انجام می دادم . حس کردم ناله های عمید فریاد شده و تمام دهنم پر از آب . منی خودشو ریخت تو دهنمو پرش کرد . یه خورده از دوطرف گونه ها و لبام سرازیرشد و بقیه اشو خوردم نوش کردم . نگام افتاده بود به تلویزیون . واییییییی کیر کلفت آقاهه رفته بود تو کوس زنه . جنون هوس داشت سرمو می ترکوند . کیر عمید به کلفتی کیر همون مرده توی فیلم بود . با دو تا دستام هلش داده افتادم روش . دیگه دست خودم نبود . کوسمو انداختم رو کیرش و سینه هاشو گرفتم تو دستام -عمید عمید بکن منو بکن . کی گفته تو غلوممی . منم که کنیزتم . کنیز کیرتم . بزن منو بکن . آتیشم بزن . من مال توام . رو کیرتم .هر جور که دلم می خواست کیرشو می گاییدم . کوسمو طوری میذاشتم سر کیرش که هر طرفشو که بخوام بتونم به کیرم فشارش بدم و حال کنم یعنی دردم نگیره . هر چند لحظه یه بار هم کوسمو از رو کیرش جدا می کردم و قسمت بیرونیشو از اول تا انتها می کشیدم روی کیرش . کیرشو می چسبوندم و می خوابوندم رو شکمش و با کوسم می کشیدم روش .-آههههههه چه لذتی میده چه حالی می کنه آدم . کیر و کوسو از بیرون به هم چسبوندن و بازی بازی کردن هم خودش یه حالی به من می داد که دست کمی از گاییده شدن نداشت . عمید بغلم زد و بعد با یه حرکت معلقی کمرمو چسبوند به تخت و افتاد روم و کیرشو فرو کرد تو کوسم -چقدر کار بلدی عزیزم بکن منو . کیرتو تا اونجایی که می تونی با قدرت فرو کن تو کوسم . من دیوونه تو و کیرتم . دیگه به صفحه تلویزیون نگاه نمی کردم . کیر استوار عمید برام کافی بود . یه دنیا هیجان و شور و نشاط و تنوع واسم به ار مغان آ ورده بود . موهای سرمو تو دستاش جمع کرده بود و بالای پیشونی منو می بوسید -آهه نه نه نه تند تر تند تر . دستاتم کار کنه .-طناز دوستت دارم عاشقتم -نه نه تو فقط عاشق کوسمی . عاشق تنمی عاشق گاییدنمی . همین برام کافیه . من همینو میخوام . کییییییییرررررررررمی خوام که منو بلرزونه . پاهامو انداخت رو شونه هاش . انگشتشم گذاشت تو سوراخ کونم .یه هوس کیر هم واسه سوراخ کونم درست کرد . چشامو بستم رفتم تو عالم هپروت . با این کیری که خورده بودم چطور می تونستم کیر هامون شوهر عزیزمو قبول کنم . درسته هر گلی یه بویی داره ولی من گل کم بو رو چه طوری بوش کنم . کسی که یه موز خوشمزه سومالی رو بخوره دیگه موزای پرورشی بهش مزه نمیده . چشامو بسته بودم و در سکوت حال می کردم . داشتم کیف می کردم . یه کیف و لذت شیرین . فقط صدای ناله های عمیدو می شنیدم . با این که مثل یه جنگجوی دلاور تسلیمم کرده بود ولی منم کیرشو اسیر خودم و اونو تسلیم خودم کرده بودم .-طناز دارم حال می کنم تو خوشت نمیاد ؟/؟ساکت شدی . با همون چشای بسته و سکوت انگشتمو جلو بینی ام گذاشته و با یه کرشمه بهش فهموندم که این جوری بیشتر حال می کنم . قربون معرفت و کیر و کمرش برم که از گاییدن من خسته نمی شد و آب کیرشم بالا می کشید . حس کردم که دارم به شیرین ترین و لذیذ ترین ارگاسم زندگیم می رسم بالا بالا بالاتر . بازم در سکوت بودم دیگه لذت و هوس و هیجان به اوج خود رسیده بود . سینه هام و دور و برش و اطراف کوس و زیر شکم من دچار یه لرزش خاصی شدند . گرما و حرارت عجیبی رو حس می کردم یه چیز گرم ازم ریخت بیرون . عمید همین طور داشت منو می گایید و منم لذت می بردم . اول ریزش خودم با کف دستام پهلوهای عمیدو گرفته خودمو بهش قفل کردم . بعدش بیشتر از دو سه ضربه بهم نزد و کیرشم تا بخواد بکشه بیرون آبش خالی شد . بهش گفته بودم بار دارم . با هر پرش آب کیرش انگار که روح تازه ای در من دمیده می شد -طناز ناز من . کوس باحالت هنوز داره قلقلکم میده جان فداش میشم . این بار عمید دراز کشید و من کونمو گذاشتم رو دهنش و دهنمو گذاشتم رو کونش . اون کوسمو می لیسد و منم کیرشو گذاشتم تو دهنم . بعد از یه سکس جانانه این حرکت به هردوی ما خیلی می چسبید -رفیق زیر پامون علف سبز شد . ببینم کی یه تعارفم به ما می کنی . صدای اسماعیل بود .-نوکرتم اسی جون . رفاقنو به نهایت رسوندی . و آبجیتو سپردی دست ما . اگه تا حالا تعارف نکردم واسه این بود که کمرش سبک شه که اگه نمی شد می ترسیدم باهات در بیفته .-قربونت عمید جون منظور بدی نداشتم می دونم خیلی با مرامی …-معلوم هست اینجا چه خبره ؟/؟برادرم داره کوس و کون آبجی بی زبونو با رفیقش قسمت می کنه اون وقت دارن با هم از مردی و مرام صحبت می کنن .؟/؟بی غیرت !بی ناموس !از کیسه خلیفه می بخشی ؟/؟-صبر کن هامون بر گرده بهش می گم که موقع کوس دادن به غریبه ها چقدر دریده و زبون دراز شدی . بالاخره به هم رسیدیم -نه اجازه همچه کاری به تو نمیدم . ترس برم داشت . از آدمای پررو که بخوان با دوز و کلک به جایی برسن بدم میومد -طناز مگه من چی ازت می خواستم من و تو از یه پدر و مادریم . درد همو می فهمیم از یه ریشه ایم تو اگه به داد من نرسی من چیکار کنم .-این همه دختر تشنه کیر ریخته تو باید هوس منو بکنی .؟/؟-آخه تو این زمونه به کسی نمیشه اعتماد کرد -بالاخره که باید زن بگیری .-تا اون موقع سنگینی کیرمو چیکار کنم . با کمال پررویی لخت مادرزاد روبروم قرار گرفت و با کیرش که از کیر هامون بهتر و درشت تر و کمی از کیر عمید کوچیک تر بود بازی می کرد .-طناز خواهش می کنم فقط همین یه بار . اگرم بگی نه و راضی نیستی من قبول می کنم به هامون چیزی نمیگم . تو خواهر منی چاقو هیچوقت دسته خودشو نمی بره . شوخی کردم که تهدیدت کردم . باشه من میرم تنهاتون میذارم بیشتر خوش باشین . این حرفارو که زد و انسانیتشو دیدم دلم به رحم اومد و حس کردم نباید بیشتر از این دلشو بشکنم . نمی خواستم وضعیت و پوزیشن خودمو عمیدو بهم بزنم . چون عمید جون داشت کوسمو لیس می زد و منم کیرشو چسبیده به دهنم داشتم و منتظر پایان مناظره ام با اسی بودم تا ساک زدنو از سر بگیرم -اسی جون فعلا بیا پشتم بذار تو کونم تا ببینیم بعد چی پیش میاد -فدای تو خواهر خوشگل و نازم طناز . جووووووون . کیرشو در جا مالید به سوراخ کونم و یه فشاری بهش آورد . دردم گرفت . در هر حال باید کیر داداشو تحمل می کردم . به نفعم بود که با اسی به صلح و تفاهم برسم . می دونم اون حتی حاضر بود اگه من بهش کون بدم اون جون بده -عمید بالارو خیسش کن تایه خورده راه کونم باز شه . عمید زبونشو فرو کرد تو کوسم و دورشو مالید هر خیسی و ترشحی بود از داخل کوس و اطرافش جمع کرد و به طرف بالا یعنی سوراخ کونم کشوند . به سوراخ کونمم که رسید یه مانوری داد و حسابی لیسیدش .-آههههههه جون عمید دوباره منو بردی به قله هوس . اسی به حرف اومد و گفت رفیق این قدر سوراخ کون آبجیمو نلیسش دوباره خشک میشه ها مث کوس نیست که خود جوش باشه . عمید صد و هشتاد درجه چرخید و به جای زبون کیرشو از زیر در مقابل کوسم قرار داد و اسی هم که قرار بود بذاره تو کونم . آخخخخخخ چه هیجانی !چه تنوعی چه حالی . در همین موقع زنگ گوشی موبایل به صدا در اومد . شماره هامون بود . حوصله اشو نداشتم ودادم دست اسی وبهش گفتم بماله به کوسم -داداش بمالش به دور کوس و داخل کوسم که حوصله هامونو ندارم واینم وقت گیر آورده وقت حال کردن می خواد مزاحمم شه . فقط همینش مونده بود که گوشی بره توی کوسم . کیر عمید راحت رفت توی کوسم . حالا نوبت کیر اسی بود -طناز باورم نمیشه کونتو در اختیار من گذاشته باشی . مثل عزیزی که پس از مدتها چشمش به جمالش روشن شده کونمو بغلش کرده و موچ موچ کنان اونو می بوسید -چیکار می کنی اسی زودتر کیرتو بذار توش . می خوام حال کنم . میدونم دردم میاد ولی میخوام ببینم کیر داداشی چه طوری حال میده . بعدش تو و عمید جاتونو عوض کنین . تا هم حال کوسمو ببری و هم کوسم یه حالی برده باشه . آوخ اسی داداشت فدای کوس و کون طناز آبجی طنازش . اسی به سوراخ کونم فشار می آورد و من به گوشت تن عمید چنگ مینداختم با هزار مکافات نصف کیر داداش اسی رفت تو کون من و سه تایی مشغول حال کردن شدیم . اسی که تازه نفس بود و من و عمید که انگاری دوباره جون گرفته بودیم داداش به هیجان اومده بود . کیرش داخل کون من شده بود مثل کیرای ویبره داشت می لرزید با این حال با دستاش کمرمو ماساژمی داد و هوسمو زیاد می کرد حس می کردم که تا به حال خیلی بهش ستم کرده وواسش خواهر بدی بودم . در حق خودمم ظلم کرده بودم که از این همه کیف و خوشی فرار کرده بودم . شوهر پیدا میشه ولی داداش به این راحتی ها گیر نمیاد -اسی اسسسسسسی نمی دونستم که بالاخره بهش می رسسسسسسسی من می میرم واسسسسسسه جفت کیییییییرررراتون . جفت کیرای باحالتون . اوووووووفففففف چه حالی !چه لذتی چه عشق و صفایی !دوتایی داشتند خودشونو واسه من می کشتند . می خواستند کاری کنن که من از کیرشون نسبت به اون یکی کیر بیشتر خوشم بیاد و حال کنم -داداش داداش تو اگه میخوای آبتو بریز که بیای سراغ کوسم میدونم کمرت خیلی سنگین شده . به خودت فشار نیار . اسی انگاری که حکم بهشتو بهش داده باشن -جاااااااااااان فدای قمبل کون قلمبه ات طناز . چند تا ضربه دیگه به کونم زد و دو تا قاچای کونمو با فشار چنگشون گرفت . در یکی از این ضربات با یه فریاد و بعدش ناله شدید آبشو خالی کرد تو سوراخ کونم -آههههه طناز من دیگه فدایی اتم . سبک شدم . ریخت ریخت عجب حالی دادی .-داش اسی حالا باید کوسمو بکنی و منو به ارگاسم برسونی . عمید یه بار این کارو کرده ببینم تو می تونی . مخصوصا این حرفو زدم که غیرتیش کنم و اونم تلاششو زیاد کنه و در بازار رقابت و حسادت اونا منم حالمو ببرم عجب حالی می کردم . دعا دعا می کردم که هامون تا یه ماه دیگه هم تو جنوب گیر کنه و بر نگرده . دو تایی منو بلندم کرده و بردن حموم . هر کدومشون سعی داشت یه گوشه بیشتر و سنگین تری رو از من بچسبه و مثلا ثابت کنه که زورش بیشتره و من می تونم تکیه بیشتری به اون داشته باشم . تو حموم با دو تا لیف افتادن به جون من . من هم دیگه راکد و بیکار شده بودم . تنم انگار ضربدر دو داشت می لرزید و هیجان زده می شد . کوس و کون و سینه و رون و پا و کمر و همه جامو این دو نفر با صابون و لیف و زبون می مالیدند و می لیسیدند و ماساژمی دادند .-واییییی بچه ها منو کشتین کشتین داغم کردین . دوتا مردو به هم نزدیک کرده دستامو دور دو تا کیری که به هم چسبونده بودم حلقه زده گذاشتمشون تو دهنم . دو تایی رو که میذاشتم تو دهنم چند سانت اول بیشتر جا نمی شد . پوست هر دو تا کیر در حال ترکیدن بود به اونا حال می دادم . وقتی دهنمو تا سر حلق می کشیدم رو کیرشون و تا اونجایی که جا داشت کیرو می فرستادم تو دهنم و با پوستش نرم نرم بازی می کردم صدای نعره شون فضای حمومو پر کرده بود . ساک زدنو ول کردم و بهشون دستور دادم که دو تایی دوباره مشغول گاییدنم شن .این بار داداش بیفته رو کوسم . موبایل عمید زنگ خورده بود تا رفت جواب بده اسی افتاد رو کوسم می خواست نشون بده که خیلی قوی ترو پر هیجان تره . کوسمو با هوس می لیسید کیرشو فرو می کرد توی کوسم و با سرعتی فوق العاده منو می گایید -اسی داداش خیلی باحالی .منو ببخش که تا حالا درکت نکردم جبران می کنم . خواهرت واست جبران می کنه دوستت دارم اسی -می میرم برات طناز -آخ آخ آخ آخ … اسی طوری منو می گایید که نمی تونستم ناله ممتد بکنم . با هر ضربه کیرش تنم یه حرکتی به عقب داشت -اووووووه داداش داداش باید جبران اون سالهایی رو که از دستمون در رفته رو بکنیم وقتی که عمید بر گشت دو تایی شدن مث سگای هار افتادن به جون من و مث وحشی ها ادای گاز گرفتنو در میاوردن و من با این کارشون خیلی حال می کردم و ازشون می خواستم که به این کارشون ادامه بدن این دقعه نوبت عمید بود که بکنه تو کونم . کیرش کلفت تر از کیر اسی بود و کون دادن من به اسی هم واسم یه تمرین بود . همه جوره باهام حال می کردن . دنیا مال ما بود . مال من بود . زیر کوس و کون من بود اون دو تا جوون با حال یه دفعه کیرشونو میذاشتن تو سوراخ مربوطه . یعنی یکی کوس و یکی کون و با هم می کشیدن بیرون . در یه حالتی یکی که می کشید بیرون یکی دیگه میذاشت تو و این کارو خیلی سریع و با نظم و هارمونی خاصی انجام می داد . البته با هم که میذاشتند حالش زیاد تر بود . در یه صحنه دست به یه کار عجیبی زدند که هنوز قسمت نشده بود تو فیلمهای سکسی ببینم خیلی ناگهانی و غافلگیرانه این کارو انجام دادند . وقتی به خودم اومدم که دیدم دو تا کیرو توی کوسم احساس می کنم .-جااااااااااان کوسسسسسسم داره از دو تا کیییییییییرررررررررر پذیرایی می کنه . به دو تا کیر همزمان سرویس میده . کاش می تونستین سریعتر منو بگایین . آخخخخخخخ خیلی مزه میده . همه جای تنمو بزنین . بکنین . داداش و عمید دوباره رفتن به تک سوراخ چسبیدند . من دیگه حال و روز خودمو نمی دونستم . اسی دو طرف کونمو داشت و از زیر منو می گایید و عمید هم کونمو که یه خورده روونتر شده بود می کرد . کیر اسی و همکاری عمید کارشو کرد .-داداششششششش داداشششششش بزن بزززززززززن تند تند عمید جون هر کی دوسش داری با سینه هام بازی کن . کمرمو ناز و نوازشش کن . جااااااااان اهههههههه . کمرم . ریختم . اومد . داره میاد . داغ داغ شدم . به جاش به جای آب ریخته ام آب بریزین …اسی ریخت تو کوسم و عمید هم ریخت تو کونم .وقتی عمید رفت به یه جایی تلفن بزنه و من و اسی تنها شدیم بهش گفتم یه بهونه ای بیاره و دو تایی برن و تنهایی برگرده که من شبو میخوام تا صبح عریان تو بغل داداشی گلم باشم . مث خر کیف می کرد از این که من ترجیحش داده بودم . البته شماره موبایل عمید رو هم بدون این که به اسی بگم ازش گرفتم ولی اون شبو دوست داشتم توهوای خواهر و برادری تا صبح تو بغل اسماعیل باشم . هنوز سیر نشده بودم . وقتی اسماعیل تنها بر گشت و به جای هامون اومد تو رختخوابم و کنارم دراز کشید انگار نه انگار که یکی دو ساعتی رو با هم عشقبازی کرده ایم . طوری با نگاش داشت منو می خورد که حس کردم تازه داره احساس می کنه که من متعلق به اونم . طوری به من لذت داد که دوست داشتم بیشتر از این که در اختیار دوست پسرم عمید یا شوهرم هامون باشم خودمو بسپرم به داش اسی گلم و همین کارو هم بعدا کردم . مدتیه که از شروع این ماجرا میگذره. وقتی با هر کدوم از این سه نفر سکس می کنم به این فکر می کنم که یه مرد یا مردای دیگه ای هم هستن که از کوس و کون من و از تن و بدن من لذت می برند و من واسه اونا هم با ارزشم . همین هیجان و هوس منو زیاد می کنه و سکسو واسم شیرین تر می کنه . واسه همین با اشتیاق به سکس بعدی فکر می کنم برا همینه که وقتی که از زیر کیر یه نفرشون که بلند میشم و میرم که بخوابم با این فکر و لذت که روز بعد خودمو میدم دست یکی دیگه خیلی راحت چشامو میذارم روهم و خوابای خوش می بینم.
پایان.

فرستنده:‌ نسرین (nasrin.t.73)


👍 0
👎 0
43697 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

305209
2011-11-20 01:51:18 +0330 +0330
NA

چند خط آخرش رو خوندم که گوشی دستم بیاد بازم نسرین خانوم دارن داستانای خیانتی تو سایت رواج میدن که دیدم بله همینطوره ظاهرا خیلی با خیانت حال میکنن

0 ❤️

305210
2011-11-20 02:37:06 +0330 +0330
NA

:/ >:P [(

0 ❤️

305211
2011-11-20 02:55:20 +0330 +0330
NA

خیلی مادر قحبه ای ،جاکش اینم کلا گفتم نه فقط برا این کس و شعرات

0 ❤️

305212
2011-11-20 02:57:15 +0330 +0330
NA

بازم نسرین پرید رو اعصاب همه ~x(
یعنی واقعا اون دیدی که نسبت به خیانت داشتی و نمی خواستی فیلم ببینی که خدایی ناکرده خیانت نباشه جای تقدیر داره مرسی :d
این چرت و پرتا چیه می نویسی حداقل 2تا فیلم ببین اه >:P
انقلابی به پا کردی در صنعت لوازم خانگی ، جارو برقی؟ =))
خیانت نوشتنت یا چندشه یا خنده دار ، دلزدگی میاره کاملا ضد خیانت ، بنویس بنویس ;)

0 ❤️

305213
2011-11-20 03:12:22 +0330 +0330
NA

بمیرم چقدر دل مشغولی داره
ولی چون حسابداری خونده حسابش از دستش در نمیره
حالم به هم خورد
نسرین جون داستانه گذاشتیا!!!

0 ❤️

305214
2011-11-20 03:43:03 +0330 +0330
NA

موضوش مشكوك بود كه نويسندش كيه
اصلا يه كلمم نخوندم بهت هشدار داده بودم كه ننويسي من نميدونم واقعا دختري يا پسر هرچي هستي فكرت مزخرف و مريضه عقدتم زياده كيريم تو كس و كون ننه ي كسكش ابكش شدت كيرم تو دهن بي مصرفت شايدم ادمين باشي وقتي سايت داستان كم مياره اين كسشعرارو مينويسي هركي هستي كير عرب نوش جون خودتو هفت جد كوني ترت

0 ❤️

305215
2011-11-20 04:13:48 +0330 +0330
NA

تقدیم به نسرین 70 که به حق پدر داستان نویسی شهوانیه آخه مادر هر چی داستان رو …
اندر نکوهش ماهواره استکبار جهانی:
شوهرم بهم گفت : بیا از این کسادی سکس در بیایم و چندتا دیویدی سکسی ببینیم
گفتم: چی؟؟؟؟ یعنی من تو کیر کس آدمای غریبه رو نگاه کنیم ای وای بر من!!!
تو میگوئی قیامت هم شلوغست تمام حرف ملاها دروغ است ؟؟؟
خلاصه بجای دی وی دی رسیور تنظیم شد شوهر بی پدر من در طرفه العینی 20 تا شبکه سکسی رو ریخت رو دایره
نمیدونم کی کارت و قفل شکن رو فعال کرد مادر سگ!!!
وای چی دیدم زنه کونشو کرده بود تو دهن مرده حس همذات پنداری منو گاهید منم کونمو لخت کردم و گذاشتم دهن شوهرم بعد زنه کیر مرده رو خورد واسه اینکه با فیلم همگام بشیم منم کیرشو خوردم یهو دیدم شوهرم کانال رو عوض کرد گفتم مرتیکه چرا عوض کردی
شوهرم گفت با دهن پر حرف نزن ضعیفه!!!
کیرشو از دهنم در آوردم و گفتم چرا عوض کردی؟؟
گفت زن با این همذات پنداری که ما داریم این دوتا شروع کرده بودن به شاشیدن رو هم
گفتم به صلاحه که کانال عوض کنم. اونشب گذشت
شوهرم رفت ماموریت من موندم کاناهای سکسی موز و خیار و بادمجون دلمه و مارچوبه و هویج با یه مقدار سس هزار جزیره
تا همون شب برادر چشم چرون خار کسده من اومد میخواست منو قبلا بکنه اما من:
به سگ کون بدم به برادر نمیدم اصلا چه معنی داره سکس با محرم ها!!!
تو میگوئی قیامت هم شلوغ است؟ تمام حرف ملاها دروغ است؟؟
برادر م با دوستش بود من رفتم اتاق و فیلم سوپر دیدم یه دونه موز تو کسم فرو کردم خواب بودم یا بیدار نمیدونم همذات پنداری به اوج رسیده بود در اتاق باز شد (فیلم) یهو دیدم در اتاق خواب منم باز شد !!!
ایول توهم
ولی توهم نبود عمید بود دوست برادرم نمیدونم چطوری برادرم رو دو در کرده بود من عمید همذات پنداری کردیم بکن بکن شروع شد.
برادرم هم لخت اومد وقتی اون اومد تو فیلم سوپر هم یه نفر دیگه داخل اتاق شده بود انگار شبکه سکسی با ما همذات پنداری کرده بود!!!
برادرم گفت: اگه به من نمیدی عب نداره مهم اینه که تو خوش باشی
تازه اون موقع بود که فهمیدم برادرم چه انسان شریفی که نمیخواد بزور کونم بذاره تازه خیلی هم روشنفکره با اینکه دوستش تک خوری کرده بود بازم اینقدر با فرهنگ بود که خونسرد بمونه
برادرم هم منو کرد.
روزها گذشت من فهمیدم هر کیری مزه ای داره مثل بادمجون ، خیار چنبر، خیار قلمی و …
و من میتونم چقدر واسه همه مردا با ارزش بشم طوریکه مثل یه گوهر باشم واسه همه
اصلا رک بگم:
ماهواره و استکبار یعنی چی؟؟
حرف همه ملاها دروغه قیامت کجا بود بابا
برو بده حالشو ببر همذات پنداری کن

0 ❤️

305217
2011-11-20 06:00:45 +0330 +0330
NA

كى مى خوايم ياد بگيريم به جاى فحش دادن و‎ ‎گير دادن به موضوع داستان ها بيايم و محتواى داستان ها رو نقد كنيم. كى ميخوايم معنى نقد سالم رو يان بگيريم؟ بعضى ها انگار مجبورشون كردن پاى هر داستانى كامنت بزارن بدون اينكه حرفى براى گفتن داشته باشن يا اصلأ داستانو خونده باشن. كى ميخوايم به معنى جمله"كم گوى و گزيده گوى چون در" پى ببريم. كى ميخوايم به عقايد ديگران احترام بزاريم.بعضى ها با خودخواهى تمام با اين كارشون ميخوان بگن ما لز نيستيم، ما گى نيستيم،ما از خيانت بدمون مياد اما دريغ از اينكه يه ذره به عقايد ديگران احترام بزارن.اينه جامعه اى كه ميخوايم توش آزادى باشه؟وقتى تو يه سايت سكسى تحمل بعضى چيزا رو نداريم چه طور ميخوايم تو جامعه اى آزاد با احترام به عقايد ديگران زندگى كنيم؟
خيلى از داستاناى زيبا صرفأ به دليل اينكه با موضوع گى و لز و ضربدرى هستند فحش ميخورن و رد ميشن اما متأسفانه خيلى از داستاناى ضعيف صرفا چون موضوشون اين نيست ازشون تعريف و تمجيد ميشه.اين خيلى بى انصافيه.
در جواب اونى كه گفت:بهت هشدار داده بودم داستان ننويس بايد بگم تو اولأ بيجا كردى نظر دادى دومأ غلط كردى هشدار دادى مگه اينجا صاحب نداره كه تو مياى هشدار ميدى؟از همون كامنتت سقف فهم و شعوت مشخصه.از تو كه به جاى دو كلمه حرف حساب دهن گشادتو باز ميكنى و شروع ميكنى به فحش دادن چه انتظارى ميره؟
خيلى از اين حرفا تا حالا زده شده اما كو گوش شنوا؟ فقط به كفتن اين جمله خطاب به كسايى كه كامنت ميزارن بسنده ميكنم:
‏“از كوزه همان برون تراود كه در اوست”

0 ❤️

305218
2011-11-20 09:07:27 +0330 +0330

با شاهی عزیز موافقم و البته موضوع کامنتش رو
تایید میکنم.

0 ❤️

305220
2011-11-20 17:30:13 +0330 +0330
NA

:^o :SS [( #:S

0 ❤️

305221
2011-11-20 19:56:36 +0330 +0330

ای کیرم تو این داستان‌های تخمیت. حالمو به هم می‌زنی.

0 ❤️

305225
2011-11-22 12:52:54 +0330 +0330
NA

har ki esmesh dokhtarunas dokhtar nist. zaheran ishun pesaran
fek konam az ye bimarie kiri ranj mibaran k hameye dastanashun darbareye khianate
ولی اوج شکوفاییش تو داستان روزان ابری بود
khoda hameye kos kholaro shafa bede dastanio k goftam tosie mikonam bekhunid

0 ❤️

305226
2011-11-23 12:47:05 +0330 +0330
NA

قاطران افسار خود وا كرده‌اند
جهل خود در بوق و كرنا كرده‌اند

با اشتران انتحاري يا به قول ادمين با كاربري‌هاي استشهادي حرفي براي گفتن ندارم. هر كس مسئول رفتار و گفتار خودشه؛ چه شاهدي باشه «انرژي‌» نام كه از سوراخ غيب بيرون جسته چه آيدا يا هر ناشسته رويي كه فضاي نامعتمد مجازي رو از گذشته هم سست‌تر و بي‌اعتمادتر مي‌كنن. سخنم با كسانيه كه اشتباهات مبرزشون رو مستند به اشتباهات ديگران (به خيال و تصور خودشون) مي‌كنن چون نه شهامت اعتراف دارن نه عزيمت اصلاح!
در صندلي داغ ارديمنيش در پايان سؤالم پاسخ اريكه نشين رو همراه با ذكر «دليل مستدل» طلب كرده بودم و عليرغم ادعاي مطروحه در پست حضرات، هرگز اين عبارت رو ويرايش نكردم چون نيازي به ويرايش نداشت! «مستدل» يعني دلالت كننده و راه‌برنده؛ در لغتنامه دهخدا ذيل مدخل «مستدل» از ناظم‌الاطباء اين معني نقل شده: اثبات كرده شده با دليل و برهان. با اين تعريف، ذكر صفت «مستدل» براي «دليل» نه تنها موجه بلكه كاملاً مناسبه. جاحظ اديب و متكلم معروف عرب در قرن دوم و سوم كه آثار زيادي در علم بيان از خودش بجا گذاشته در كتاب «الحيوان» ميگه: «فكل مستدل دليل و ليس كل دليل مستدل» يعني «هر مستدلي دليل است اما هر دليلي مستدل نيست» به عبارت بهتر يعني دو نوع دليل داريم: «دليل مستدل» و «دليل نامستدل»! بنابراين آقايون مي‌تونن براي توجيه اشتباهشون بعد از فريجاب حتي به جاحظ اديب كه استاد استادان فن بيان بود هم آويزون بشن!
اما درباره‌ي «مثنوي معنوي» خوشحالم كه حضرات، علايق منو حتي تا پروفايل فيسبوكم با دقت تعقيب مي‌كنن!! بعد از نوشتن علايقم در پروفايل مسلماً هرگز برنگشتم تا بازخونيش كنم چون اساساً اونها رو براي اطلاع خودم ننوشته بودم! اگر موقع تايپ، حرفي از قلم افتاده باشه جاي شگفتي نيست؛ اما از اشتباه تايپي تا اشتباه املايي به اندازه‌ي «محمل» تا «مهمل» فاصله‌ست!! با اين حال از تذكر شما ممنونم و در اولين فرصت «واو» معنوي رو بهش اعاده مي‌كنم ضمن اينكه درخواست مي‌كنم اگر باز هم از من اشتباهي ديديد تذكر بدين تا اقدام به اصلاحش كنم.
در باب اتاقك اعتراف هم بايد عرض شود همونطور كه در اول تالار گفته بودم نبايد از اعترافات ديگران استفاده‌ي ابزاري بشه. اما دامنه‌ي نظارت من در محدوده‌ي خود تالار بود و بس. قانون هر كشوري تنها در محدوده‌ي مرزهاي همون كشور اعتبار داره نه سرتاسر جهان! اين توقع از صاحب تالار كه در سايت دوره بچرخه و همه جا به متخلفين از قوانين تاپيكش تذكر بده مايه‌اي جز لجاج و سبك‌مغزي نداره! مگر نه اينكه كبوتر نامه‌بر شما در 90 از من گلايه كرد كه از اعترافات استفاده‌ي ابزاري مي‌كنم (همونجا براش توضيح دادم كه چنين نيست و مضمون كلامم رو از تاپيك خودش گرفتم) در حالي كه خودش در يكي از تاپيك‌ها اعترافات صادقانه و شجاعانه‌ي عزيزي رو چماقي كرده بود عليه اون عزيز؟! اونجا هم تذكري ندادم چون خارج از مرزهاي اتاقك اعتراف بود.
اما در مورد ماجراي 90 بايد عرض كنم كه نه من و نه سارا هرگز از هيچكس توقع مداخله نداشتيم تا چه رسد به كمك!! حتي دوستاني كه به جانبداري از من قصد ورود به بحث رو داشتند هم از طرف من و هم از طرف سارا به شدت منع و نهي شدند از مداخله. اطراف بحث من در 90 جز يك تن كه منطق گفت و منطق شنيد، يا جوابي شنيدند و باقي تفوهاتشون به هيچ گرفته شد؛ يا نقاب شرم دريدند و ديدند آنچه ديدند! تنها كسي كه جاش در اون معركه خالي نبود تواب معتزلي بود كه بياد و با شاهدان شهر، مغازله آغاز كنه! افسانه‌ي خصوصي كذايي رو هم شخص كاربر NAOH در پست فوق مشتش رو وا كرد و شرحش رو واگويه! ملالي نيست؛ اين اقتضاي زيستن در محيطيه كه دروغ رو پنهان نمي‌كنن؛ و صداقت همقطاران تنها در همينه!

0 ❤️

305227
2011-11-23 18:23:12 +0330 +0330
NA

پست از طرف دادا اردیمنیش ( ﺑﻨﺎ ﺑﻪ
ﻣﺸﮑﻼﺕ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭﯼ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﺳﺎﯾﺖ
ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﯿﻦ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﭙﻢ ﺍﻋﻼﻡ
ﻣﯽ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﺯﺣﻤﺖ
ﮐﻨﻢ ) :
ﻭﺍﻋﻈﺎﻥ ﮐﺎﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻭ ﻣﻨﺒﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﭼﺸﻢ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ
ﮐﻒ ﺩﺍﺩﻥ ﮐﻪ ﻓﻌﻞ ﺭﺑﻂ ﺩﺭ ﭘﺴﺖ ﺍﻭﻝ
Feri151 ﺭﻭ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﯾﺎ ﺍﺣﺘﻤﺎﻷ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ
ﺁﺗﯿﺶ ﺷﻮﻥ ﺗﻨﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﯾﺎ
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎﻟﮑﻞ ﺍﺻﻸ ﭘﺴﺖ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﻧﺨﻮﻧﺪﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﮐﭙﯽ ﭘﯿﺴﺖ ﺷﺪ ﺗﺎ
ﺑﺮﺍﺵ ﺟﻮﺍﺑﯿﻪ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺑﺸﻪ! ﯾﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﯾﮕﻪ
ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﻭﻥ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺖ ﻣﮑﺘﻮﺏ ﻣﻨﻪ ﻭ ﻣﺮﺳﻮﻟﻪ ﯼ ﻓﺮﯼ
ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺟﯿﺤﺎﺕ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﻟﺼﺎﻕ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ
ﻧﻈﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺩﻻﻟﺖ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺭﻩ؛
ﭼﻮﻥ ﺣﺘﯽ ﺭﻭﺷﻨﺪﻻﻥ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﯼ ﺍﮐﺎﺑﺮ ﺍﻟﻤﻠﮏ
ﻫﻢ ﺳﻮﺍﯼ ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﭘﺴﺖ ﺍﻭﻝ
ﻓﺮﯼ، ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮ ﭘﺴﺖ ﺩﻭﻡ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ﮐﻪ
ﺍﻭﻥ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﻣﺎﻝ ﻣﻨﻪ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ
ﻧﻘﺎﺑﻬﺎ ﻫﻢ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﻭ ﻣﺜﻠﯽ ﺍﺯ ﻗﺎﻃﺮ ﻭ
ﺣﻤﺎﺭ ﻣﻨﻘﻮﻝ ﻧﻤﯿﺸﻢ! ( با اینکه یک دوجین از این دست کنایه ها رو در چنته دارم ) ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ
ﺣﺪﯾﺚ ﻣﺠﻤﻞ ﺑﺴﻨﺪﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﯾﺎ ﻋﯿﺎﻥ ﺭﺍ
ﺑﯿﺎﻥ ﺣﺎﺟﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﺎ ﺍﻭﻥ
ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻭﻗﺎﺣﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺣﺪ ﺭﺳﻮﻧﺪﻡ ﻭ ﻧﻪ
ﻧﻘﺶ ﺻﻮﺭﺗﮑﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﺑﺮ ﺭﺥ ﺭﻓﺘﺎﺭ
ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺑﯿﺎﻓﺘﻪ ﯾﺎ ﭘﺎﮎ
ﺑﺸﻪ. ﭘﺲ ﮐﻤﺎﻓﯽ ﺍﻟﺴﺎﺑﻖ ﮐﻪ ﺍﺩﺏ ﺭﻭ ﺩﺭ
ﻗﺒﺎﻝ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺻﻪ ﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺜﻢ
ﭘﯿﺸﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ!
ﭘﺲ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺴﺘﺪﻝ ( ﺩﯼ ) ﺍﯾﻨﮑﻪ اون عریضه
ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻩ، ﻋﻠﯽ ﺍﯾﺤﺎﻝ ﺟﻮﺍﺑﺶ
ﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﻻﻏﯿﺮ!!!
ﭼﻮﻥ ﭘﺴﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﻻ ﺍﺳﭙﻢ ﻣﺤﺴﻮﺏ
ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺮﯾﺎﻟﯽ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.

0 ❤️

305229
2011-11-23 21:03:28 +0330 +0330
NA

خالی فسور؛
با موبایل حرف أ و ئ روی دکمه ی 3 هست! مسلمأ اونیکه سرسوزنی شعور داره می فهمه که این غلط املایی نیست! اگه این غلط املایی و نیز مهمل و محمل فرض بشه پس مخترع لامپ رو به کاشف الکتریسیته ربط دادن حکم گوز است و شقیقه!

0 ❤️

305230
2011-11-23 21:10:18 +0330 +0330
NA

افسانه ی کذایی به زعم حضرات، چیزی جز حقیقت محض و غیر قابل انکار نیست؛ به صاحب بع بعی، رأس سوم از گله ی چهارم مراجعه شود!

0 ❤️

305231
2011-11-23 21:17:16 +0330 +0330
NA

شهوانی یک کشور است از جهان مجازی! تالارهای اون ایالت و استان محسوب میشه! و تاپیکهای موجود در هر تالار شهر بحساب میاد! صفحات هر تاپیک هم پلاک یک منزل!!!
شهوانی رو به جهان تشبیه کردن نه فاصله از محمل تا مهمل فرض بشه؛ بل پنالتی زدن سر با ماتحته!

0 ❤️

305232
2011-11-23 21:27:36 +0330 +0330
NA

من در جایی ابراز کرده بودم:
هنگام برش پوست اضافه ی دور رأس کل یک چشم و نیز فرد ختنه کننده رو دقیقأ بخاطر دارم! در حالیکه فقط 3 سالم بود.
برای دیدن چنین افتضاح فاحشی لزومی نداشت پیگرد شخصیتی بشه! برای من اینه: 1 بار دیدن تا ابد در ذهن ماندن!

0 ❤️

305233
2011-11-23 21:46:20 +0330 +0330
NA

حال عزیمت اصلاح!
ویرایش نکردم و نمیکنم چون:
1.‏ اون غلط املائی حاصل جهل و نادانی نبوده و نیست! بلکه بخاطر شرایط مکانی و نوع ابزاری، در شمارش دفعات فشار دادن دکمه، سهوی صورت گرفته!

0 ❤️

305234
2011-11-24 01:35:11 +0330 +0330
NA

سلام
اینکه درعزیمت اصلاح و تلاش برای اعتراف به اشتباهات رو سرمه دیدگان همه
اما
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟
حرف اول و آخر
منزه بودن رو وجدان هرکسی تعیین میکنه اگه داشته باشه
بلوای naoh یک شیوه کثیف و توطئه وار زنانه بود و هر جا که پای ضعیفه ای در میان باشه این کثافت کاری به اوج میرسه و بلاشک دامن فری هم منزه بیرون نیومده.
من نه کاری به naoh دارم نه دیگه زنی دارم که مدعی رگ غیرت گردن برای اون بشم. تا کسی گفت ال بل جیمبل تیغ بربریت دست بگیرم و این و اون رو بدرانم.
این از در صلاح کوشیدن فری
و از اعتراف به اشتباه اینکه بی همه چیزی و خر رم کرده ای توهین کرد و من جواب ایشون رو در تالار خودم ویرایش کردم با این عنوان که زشتی زشتی بیشتر میافرینه. اینم از اعتراف به اشتباه من
اما اخوی دیده انصاف اگر داشتی خود بیش از این فضای نا معتمد را به جنگ نمیکشیدی.
با اینک به ذیده سر میبینی که تالارات تنش زا شده به ناحق میگم به ناحق تا فکر منو بدونی یه مقدار از بزرگی خودت که به شما لقب بهترین کاربر پسر دادن پائین نمیای تا این فضا بخوابه
اشتران انتحاری رو من هم میشناسم رک بگم با دیدن طرز طرفداریشون منم میتونم بعضیاشونو به شما ربط بدم
اما درد جای دیگست
برادر شعر اول کامنت خودت رو نگاه کن
شما خودت هم در طریق صلاح نیستی و جامه رزم بر تن کردی و حرف از محیط نا معتمد میزنی.
برادر من دیگه در رابطه این موضوع حرفی نمیزنم.
میخوای به من بگو کفتر نامه بر یا هرچیز دیگه جوابی به شما هم نمیدم که حال و حوصله هیچ بحثی ندارم سکوت من رو هم بذار به حساب هر چی که دوست داری.

0 ❤️

305235
2011-11-24 04:01:42 +0330 +0330
NA

از ذكر مقدمه مي‌گذرم چون اين بحث از همون ابتدا خنك بود و بي ربط به من، و طول و عرض دادنش چيزي اضافه نمي‌كنه جز بر ملال و كسالت!

  • در باب «تلئلوء» و «تلألؤ» نيازي به اين همه طول و تفصيل نيست؛ درسته كه املاء دوم مقبوله اما املاء اول هم غلط نيست. عده‌اي از اهل فن معتقدن كه همزه در ميان كلمه بايد روي كرسي «ي» قرار بگيره مثل «تلئلوء» و عده‌اي هم معتقدن كرسي همزه بايد متناسب با حركتش باشه. شايد در امتحان املاي پنجم دبستان زير كلمه‌ي اول خط قرمز بكشن اما اهل فن مي‌دونن كه اختلاف تنها در رسم الخطه نه چيز ديگه. اعتراض من هم به نفس عمل بود؛ توجيه اشتباه خود با تشبث به اشتباه ديگران در مشرب اهل خرد هرگز پذيرفتني نيست.

  • افسانه‌ي خصوصي كذايي هم مستقيماً از جانب منتسبين، مردود و كذب محض اعلام شد.

  • تشبيه شهواني به جهان يا كشور از مقوله‌ي تمثيله و در مثل هم مناقشه نيست. تمثيل صرفاً بقصد محسوس كردن امر معقول بكار مي‌ره و فاقد ارزش منطقي براي استدلال كردنه. من هم به تمثيل استدلال نكردم بلكه با استفاده از اون، تنها به اطراف بحثم نور انداختم. حتي اگر تمثيل شما رو هم جايگزين تمثيل من كنيم باز چيزي تغيير نمي‌كنه؛ در بعضي كشورها هر ايالت يا استاني ضمن تبعيت از قانون اساسي اون كشور، قوانين داخلي خودش رو داره كه نهايتاً تا مرزهاي همون ايالت معتبره؛ كما اينكه در شهواني هر تاپيكي ضمن تبعيت از اصول كلي شهواني مي‌تونه قواعد جزئي‌تري هم در درون خودش داشته باشه؛ قواعدي كه تنها در همون تاپيك اعتبار داره و بس.

0 ❤️

305236
2011-11-24 04:04:31 +0330 +0330
NA

يادباد آنكه نهانت نظري با ما بود
رقم مهر تو بر چهره‌ي ما پيدا بود
درود داش فري
هر كدوم از ما در اين محيط مجازي به سهم خودمون نقشي در شكل‌گيري اشتباهات داشتيم. گاهي هم شهامت اعتراف داشتيم و البته اغلب نداشتيم!
داش فري تالار تنش‌زا از نظر شما چه ويژگي‌هايي داره؟! تالاري كه در اون سخني جز دوستي و محبت گفته نميشه و در فضاش چيزي جز صميميت وجود نداره چرا بايد ايجاد تنش كنه؟! باز هم هزار درود به انصاف تو كه به قيد «بناحق» مقيدش كردي. من چطور بايد از موضع خودم پايين بيام داش فري؟! در طول دو هفته‌ي اخير هيچ شاهد حجم توهين‌ها و حملاتي كه روانه‌ي من و اهل كلبه شد بودي؟! به كدومش جواب دادم و در مقابل كدومش موضع‌گيري كردم؟! چشمامو بستم تا فضا از اين آشفته‌بازاري كه هست ملتهب‌تر و آشفته‌تر نشه. رفتاري كه در روزهاي اخير با من و اطرافيانم شد داش فري به چه جرمي بود؟! به جرم سكوت و مسالمت‌جويي! حالا شما از من مي‌خواي براي خوابيدن جوّ، كلبه‌اي رو تعطيل كنم كه هيچ عامل تنش‌زايي در اون نيست؟! نه داش فري مطمئن باش كساني كه عامل تنش از درونشون مي‌جوشه بدون كلبه هم به التهاب فضا دامن مي‌زنن و به سم‌پاشي عليه من و اطرافيانم ادامه ميدن.
در باب شعر اول كامنتم هم بايد عرض كنم داش فري سعي كردم دو كفه‌ي ترازو رو ميزون نگه دارم. چيزي كه هميشه رويه‌ي من بوده و هست و احتمالاً خواهد بود. انتظارم از اون يار مشترك بسي بيشتر از اون بود كه در كامنتش مخاطب عباراتي از قبيل «بي عرضگي» و امثالي از مقوله‌ي «خرمن كوفتن» واقع بشم! اگر توجيهش اين باشه كه «در مثل مناقشه نيست» پس لابد در مثل «بوق و كرنا» هم مناقشه‌اي نبايد باشه؛ و اگر به قصد توهين بيان شده باشه كه ديگه بحثش علي حده‌ست!
داش فري! من نه جامه‌ي رزم بر تن دارم نه مدعي صلاحم؛ تا چه بازي رخ نمايد بيدقي خواهيم راند…

0 ❤️

305237
2011-11-24 04:34:45 +0330 +0330
NA

در خانه اگر کس است یک حرف بس است! هرچند از 1 به بعد حذف شد!
دیوار حاشا هم بلند است و ادامه ی بحث تف سربالا!!!

0 ❤️

305238
2011-11-24 05:05:45 +0330 +0330
NA

و من الادمین توفیقکم!

0 ❤️