این اولین داستانیه که دارم مینویسم اگه از نوشتنم خوشتون اومد بگین تا بقیه ماجراهایی که داشتم رو هم بنویسم
این داستان مربوط میشه به حدود 6 سال پیش که با زن اولم مشکل داشتم و میخواستیم از هم جدا بشیم
زن اولم که اسمشو سمیه میزارم اصلا به سکس تمایل نداشت و تو مدتی که با هم زندگی میکردیم به هیچ وجه نتونست منو ارضا کنه
کلا نسبت به کیر مرد حساس بود و حس بدی به کیر داشت حتی از اسمش هم بدش میومد
تا اینکه روزهای آخری که با هم بودیم و در حال انجام مراحل طلاق بودیم اعتراف کرد که به همجنس خودش تمایل داره
تو روزهای اولی که از هم جدا شده بودیم با دختری آشنا شدم که اسمش رو نگار میزارم ، تو جلسه سوم بیرون رفتنمون پیشنهاد کرد که با هم سکس داشته باشیم چون عقیده داشت وقتی با من دوست هست باید تمام نیازهامو برآورده کنه تا من احتیاجی به اینکه دنبال کس دیگه ای برای تامین نیاز جنسیم نباشم( ته مرام بود)
روزی که قرار شد بریم خونه ما تا یه قسمتی از مسیر رو با مترو اومد و من رفتم دنبالش و بردمش خونه
وارد خونه که شدیم دیدم زن صاحبخونه توی پارکینگ هست چون خودشون هم تو همون ساختمون زندگی میکردن خلاصه با پررویی تمام از جلوش رد شدیم و رفتیم بالا توی خونه
اول رفتیم تو کار لب گرفتن و خوردن لبای نرم و گوشتی نگار حسابی حشریم کرده بود افتادم به جون گردن و گوشهاش تا جایی که صداش در اومد و من که تو مدت تاهلم یه سکس درست و حسابی نداشتم و سکس با زنم مثل کردن یه تیکه گوشت بود و هیچ لذتی نمیبرد و هیچ صدایی هم ازش در نمیومد و من هم لذت نمیبردم ولی حالا با صدای نگار حسابی کیرم راست شده بود
بعد ازاینکه حسابی سروگردنش رو خوردم نشست رو زمین و جلوم زانو زد و شلوارو شورتمو کشید پایین وقتی چشمش به کیرم افتاد یه لحظه جا خورد و هنگ کرد من یه مقدار قدو هیکلم گنده هست و ورزشکار هم هستم و کیرم هم تو راست ترین حالتش 18 سانته ولی قطرش زیاده و کله گنده ای هم داره ( عکسای کیرم رو با متر دارم ) ولی نگار یه دختر کوچولو بود ( البته از نظر قد وگرنه همسن بودیم) ولی به هر حال شروع کرد به خوردن کیرم که فقط کله اش تو دهنش میرفت بعد از اینکه چند دقیقه با کیرم مشغول بود لباساشو در آوردم و بدنی دیدم که فکرشم نمیکردم زیر اون لباسا چنین بدنی باشه
نگار قدش تقریبا 160سانت بود و خیلی هم لاغر بود ولی وقتی لباساشو درآوردم دیدم که چه بدن خوش فرمی و چه سینه های قشنگی اون زیر قایم کرده بود البته از چهره زیباش که بگذریم
خوابوندمش رو زمین و از گردنش شروع کردم به خوردن تا رسیدم به سینه هاش وقتی سینه هاش رو خوردم همچین آه و ناله ای ازش بلند شد که گفتم الان همسایه ها همه خبردار میشن و همینطور که نوک سینه اش تو دهنم بود سرمو بردم بالا و نگاه به چشماش کردم طوری از خودش بیخود شده بود که فکر کردم تو این لحظه حتی منم نمیشناسه بعد از اینکه حسابی سینه اش رو خوردم رفتم پایین رو کسش و شروع کردم به خوردن و نگار هم از لذت به خودش میپیچید و آه و ناله اش بلند بود
وقتی که دیدم آماده کردنه بلند شدم که بکنم تو کسش ولی یه لحظه فکر کردم که کیرم تو کسش میره یا نه
با تردید سرکیرمو در کسش گذاشتم و چون حسابی آماده شده بود و کسش خیس خیس بود کیرم خیلی نرم داخل کسش شد
داخل کسش مثل تنور داغ داغ بود و من شروع به عقب و جلو بردن کردم و نگار هم دوتاپاش رو دورم قلاب کرده بود و محکم فشارم میداد همینطور که میکردمش لبو گردنشو هم میخوردم و اونم هی میگفت جان بکن حالمو جا آوردی
از اونجایی که کنترل اومدن آبم دست خودمه و میتونم نگهش دارم و هروقت خواستم بزارم بیاد یه نیم ساعتی داشتم میکردمش تا اینکه گفت که آبم رو بریزم داخلش گفتم دختر حامله میشیا گفت نه پریودم تازه تموم شده هنوز تخمک گذاری شروع نشده خلاصه منم آبمو ریختم داخلش
چند دقیقه همینطور تو بغل هم بودیم که دیگه بلند شدم و اونم بلند شد و صورت سفیدش قرمز قرمز شده بود و گفت که سه بار ارضا شده
خلاصه رفتم غذا گرفتم و نشستیم نهارمونو خوردیم و گفتم که یه چرتی بزنیم و اونم گفت باشه و همونطور لخت تو بغل هم خوابیدیم
اگه خوشتون اومد بگین دنباله اش رو هم بنویسم و بزارم
نوشته: کوروش
یعنی اگه روزی دوتا از این داستان ها اپ بشه چه کیر ها بلندو چه کس ها گلستان میشه :D :D :D :D :D :D
من که باور نکردم تا نظر بکس چی باشه :B :| :|
اها داشت یادم میرفت از موقعی که روحانی ریس جمهور نشست کنار میزش داستان ها دیگه کم شده جریانش چیه؟ :? :? :B
آفتابه لگن هفت دست ولی شام و ناهار هیچ چی.
بخش سکسی داستان رو سرهم بندی کردی ها. کلی توضیحات دادی اولش به سکسش که رسیدی دقیقا یه سکس مزخرف مدل خیلی از مرد ها که می کنن تو و تپ تپ می زنن و تمومش می کنن و به تصویر کشیدی. فکر کنم یکی از دلایل متمایل شدن زنت به جنس موافق سکس تخمیت بوده بوبول طلا.
VAGHAN KIRI BOD.
ASLAN HAL NAKARDAM. :’’( :’’( :’’( :’’(
جلسه سوم بود كه دختره گفت تو بايد منو بكني
عجب مملكتي داريم
دختره همون اول يگه منوميكني مكانم از خودم پول جيبيتم مي دهم
كس كش قرص اكس ميزني ميري سر وقت ابجيت
آبکی بود، دیگه ننویس. . . . . . . . . . . . .
فکر کنم رفتی جندهخونه و کردی و اومدی نوشتی. هنوز کیرت رو هم نشُستی. ننویس آقا جان. بد نبود یک زن دیگه میگرفتی و با زن اولت سه تایی حال میکردید. ها ها ها. دیگه ننویس.
گرفتی همسرِ همجنس بازی
نمیآورد تو را در سکس بازی
خدا را شکر زنت را ول نمودی
برای کیر خود هم قصه سازی
بيشتر شبيه يه كنفرانس بود تا داستان سكسي
فقط نكته مثبتت اين بود كه غلط املايي نداشتي.
هنوز تخمک گذاری شروع نشده خلاصه منم آبمو ریختم داخلش - ابله آبت شیر اهرمی روش نصبه ؟ که کنترلش دست خودته یا کنترل تی وی دستت بوده فکر کردی کنترل کیرته؟ یارو هم ارضا نشد و بیخیال تو شد؟ مار بواا تو کونت یعنی هیچی بهت نمیگم فقط یه جای رو پیدا کن خودت رو گم و گور کن تو کوهی جایی چون تو شهر بین ادما هیچی نمیشی
[quote=تكاور جون]
گرفتی همسرِ همجنس بازی
نمی آورد تو را در سکس بازی
خدا را شکر زنت را ول نمودی
برای کیر خود هم قصه سازی
[/quote]
سپس با قصه ها جلق ميزنى تو
كه با آنها كنى خود را تو راضى
به هنگام نوشتن اي پسر جان
برون آر دست خود از توى تنبان
كه حاصل زين نوشتن فحش ناب است
دل قلب مسين بهرت كباب است
آخه کس مغز زن 3 بار ارضا بشه و تو نفهمی ؟؟؟ زن وقنی ارضا میشه کیرو میکشه بیرون و تا 7 , 8 دقیقه ای نمیتونه ادامه بده , اونوقت تو کس مغز خالی بند 3 بار ارضاش کردی و کیرتو نکشیده بیرون از کسش؟؟؟؟
میتونی آبتو نگه داری؟؟؟؟ داداش از این شیر فلکه ها کجا میفروشن , بگو ماهم بریم بخریم
واقعا بعضی بیشعورها همه رو مثل خودشون قرض میکنن و هر کس شعری رو مینویسن
احتمالا شيرش از اين سنسور دارها بوده كه دستتو ميبري زيرش اب ازش مياد
جناب ghalbe mesin . . . . . . . . . . . .
ای ول خیلی خوب اومدی.
و کس شعرهای کیرکلفتی دیگر
بپا کیرت نره تو کونت اینقد درازه
هه
آخه تخمی تخیلی این داستان سکسی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! ینی واقعا فکر کردی همه مثله خودت کسخلن ینی چی کنترل آبم دست خودم کونده چاقال مگه فلکه داره کس مغز بی معنی!!!
تخمی بود…خیلی بیحال و سرهمبندی بود…انگار کسی دنبالت گذاشته…همون معامله نیمبندمون هم با خوندن داستانت خوابید…طرف میاد کار نکرده رو همچین با آب و تاب تعریف میکنه که همه کف دستی ها رو راه میندازن ولی تو ریدی با این خالی بندیت…جون نگار که خیلی با مرامه و بعد از سه روز زیرت خوابیده و سه بار هم ارضاء شده دیگه ننویس…تا یه سال معامله پدر صاحب بچه رو از کار انداختی دیگه ننویس…جون شیر فلکه دیگه ادامشو ننویس…جون هر چی کنترله کوتاه بیا…
بالآخره با این وضع داستان نوشتنتون دارین سقوط می کنین
تكاور عزيز
بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود
اين همه شعر و سخن تعبيه در منقارش
اشاره ى ظريف شما بنده رو به ذوق آورد كه جسارت كردم و چند خطى نوشتم
مسخره ترین قسمتش اینجا بود:
<<تو جلسه سوم بیرون رفتنمون پیشنهاد کرد که با هم سکس داشته باشیم چون عقیده داشت وقتی با من دوست هست باید تمام نیازهامو برآورده کنه تا من احتیاجی به اینکه دنبال کس دیگه ای برای تامین نیاز جنسیم نباشم) ته مرام بود( >>
خدا بده دوس دختر دلسوز و مسئولیت پذیر!
[quote=دودول دراز] بلواس خودتی؟[/quote]
خوده نامردشه!از وقتى ازدواج كرده اسمشو عوض كرده :-D
البته بايد متفكر ميگرفت گذاشت خان :-D
این دنباله هم داشت؟انگار موقع نوشتن افتادن دنبالت.