بهم نگفته بود شوهر داره (۱)

1400/10/21

سلام دوستان میخوام یه داستان دنباله دار واسطون بنویسم اگه خوب نوشتم که ادامش رو می‌نويسم اگرم نه که شرمنده که وقتتون رو حدر دادم
اسمم میلاد هست دوتا بردار بزرگ تر از خودم دارم تو یه مکانیکی با یکی از داداشام کار میکنم بدنم واسه کارای سنگینی که کرم یکم رو فرم هس من و همه ی خاندانم جزو گنده لات های شهرمون هستیم ولی سرمون تو لاک خودمون هس دنبال دختر هم زیاد هستم از همه نوعش رو کردم ولی هیچ وقت طرف زن شوهر دار یا دوس پسر دار نمیرم یه روز که تو مکانیکی با داداش بزرگ ترم نشسته بودیم یه ماشین اومد واسه عوض کردن روغن رانندش یه زن با پوست سبزه صورت کشیده مانتو جلو باز آبی بایه تیشرتی که روش ایموجی داشت و یه شلوار چسبون به داداشم گفتم داداش چیز خوبی هستا یه نگاه چپ بهم کرد گفت پاشو کمشو روغن ماشین خانوم رو عوض کن گفتم جون من اینو تو عوض کن ببینم میتونم مخ اینو بزنم گفت مگه تو دوس دختر نداری گفتم دارم ولی این یه چیز دیگس پاشو دیگه پاشد رفت روغن رو عوض کنه منم رفتم پیش خانومه
+سلام خانم
یه نگاه به سر تا پام انداخت جواب سلاممو داد بهش گفتم میشه شماره یه خانومه با وجنات و زیبایی مثل شمارو داشته باشم یه نگاه خریدارانه به سر تا پام انداخت و گفت چی پیش خودت فکر کردی که به من پیشنهاد می دی گفتم پیش خودم فکر کردم اگه بشه با یه خانوم زیبا رویی مثل شما دوست بشم دیگه از خدا و این زندگی چی میخوام
_مثل اینکه آدم زبون بازی هستی+اختیار دارید
_همیشه از آدم های زبون باز بدم میومده
+میشه بدونم از چه چیز های یه مرد خوشتون میاد
_ یه مرد میخوام که غیرت داشته باشه تا یه زن دید سریع نره طرفش و خیلی چیز های دیگه
+آدم به شدت غیرتی هستم ولی وقتی یه زن میبینم نمیتونم نرم سمتش ولی میتونم یه کاریش کنم دیدم دادشم از تو گود اومد بیرون و گفت تموم شد بهش گفتم میخوای شمارت رو بده تا بقیه حرف ها منو به هم بگیم شاید با اون قسمت خیلی چیز های دیگه جور در اومدم یه لبخند زد و شمارش رو بهم داد و گفت گمون نکنم با هم کارمون بشه گفتم ولی من برعکس فکر میکنم اون سوار ماشین شد و رفت منم شماره تو دستم‌رو تو هوا تکون میدادم و به رفتنشو نگاه می‌کردم داداشم زد رو شونم و گفت چیشد شماره رو نشونش دادم گفتم خوب شد گفت پس دوس دختر قبلیت چی
+قبلا بهش گفتم فقط واسه سکس میخوامت
_اونم قبول کرده
+اره مگه چیزیه
_پس با یه خر دوس شدی
+نه در اون حد ولی خودت میدونی که خیلیا هستن واسه اینکه وقتی کنار ماها راه میرن کسی نگاه چپ بهشون نمیکنه چقدر خوشحال میشن
_اون که اره ولی حواست باشه این به پول دارا میخوره از چیز هایی که تو هستی مثل دعوا و دو تا دوس داشتن خیلی بدشون میاد
+به نظر میرسید این‌یکی دنبال یکی میگرده که دعوایی باشه اما از دو تا دوس داشتن بدش میاد
_خلاصه حواست باشه

  • روچشم داداش
    _برو که یه مشتریه جدید اومد
    شب بهش پیام دادم خدمو معرفی کردم حدود نیم ساعت بعد جواب داد خودشو الناز معرفی کرد با 27 سال سن 2 سال از من بزگ تر ولی نه من مشکل داشتم نه اون
    +خب اون خیلی چیز های دیگه چی هس
    _ یکیش این هست که با اون دوس دختر جندت همین الان کات میکنی
    +خانوم درس صحبت کن درسته من گفتم بیا با هم دوس شیم ولی برده شما نیستم که اینطوری حرف میزنی بعدم اون هنوز دوس من هس حواست باشه چی میگی
    _ شرمنده اینطوری حرف زدم میخواستم ببینم عکس‌العمل چی هس
    +تو از کجا میدونستی من دوس دختر دارم بعد از اینکه از اونجا رفتم از چند نفر امارتو گرفتم
    _ دورغ نگو تو کل محل ما کسی به کسی آمار نمیده
    _منم نگفتم از محلتون آمار گرفتم از دوستام گرفتم
    +چه دوستای خوبی حالا میخوای من از دوستام شجره‌نامت رو در بیارم
    _نیازی نیست هرچی بخوای خودم بهت میگم
    +یه سوال من میپرسم یه سوال تو اول از همه دو پسر یا شوهر داری
    _این سوال دیگه قدیمی شده خیلیا هستن که با اطلاع یا بدون اطلاع شوهرشون دوس پسر میگیرن
    +اون دیگه از بی‌شعور بودن زن و بی‌غیرت بدون مرد هس جواب سوال رو ندادی
    _ هوووو من خیلی از دوستام اینطوری هستن درس صحبت کن ولی من نه شوهر دارم نه دوس پسر ینی داشتم
  • خوبه حالا تو سوال بپرس
    _من هرچی بخوام از تو میدونم تو هرچی میخوای سوال کن
  • من سوالی ندارم ولی حتما میدونی که از نظر مالی وضع خوبی ندارم از صبح تا شب سر کار هستم ولی شب با شمام وسیله نقلیه یه متور دارم یه پراید که واسه بابام هست دست منم نمیده
    _وضع مالیت واسم اهمیت نداره اینکه کاری هستی خیلی خوب هس وسیله نقلیه هم اون ماشین واسه خودم هس ولی دوس دارم با متورت یه دوری تو شهر بزنیم
  • چشم دورم میزنیم
    _چشمت بی بلا گلم من باید برم بخوابم خوابای خوب ببینی
    +برو ت هم خوابی خوب ببینی
    صبح بیدار شدم مثل همیشه رفتم سر کار به دوس دختر قبلیم پیام دادم قضیه رو گفتم اونم چون از قبل میدونست ی روزی این اتفاق میفته قبول کرد
    تو مکانیکی کلی با الناز چت کردم و از خصوصیاتش پرسیدم من همیشه قبل از وارد شدن به یه رابطه همیشه کلی پرس و جو میکنم ولی نمیدونم چرا درمورد این تحقیق نکردم ببینم کیه چیه چند روز بعد یه قرار ملاقات گذاشتیم و رفتیم کافه بعد از کمی صحبت کردن بهش گفتم که آدم خیلی هاتی هستم اگه بخواد ادا تنگ هارو در بیاره کارمون با هم نمیشه اونم گفت منم خیلی هات هستم ولی از این رک حرف زدنت یکم جا خوردم آخه همین اول رابطه به این زودی بحث این چیز هارو کشیدی وسط گفتم من با دختر های زیادی بودم میدونم که خیلی‌هاشون فقط ادا تنگ ها رو در میاوردن که نازشون رو بخری ولی دیگه نمی‌خوام وارد هر رابطه شدم روز از نو روزی از نو
    _ینی نمیخوای نازم رو بخری
    +نازت رو که می‌خرم ولی نه در این مورد که هر دومون میدونیم واسه چی وارده رابطه شدیم
    _باشه من مشکلی ندارم ولی صبر کن یکم از رابطه بگذره تا بیشتر از هم شناخت پیدا کنیم
    +باشع مشکلی نیست ولی سکس خودش رابطه رو نزدیک تر از قبل میکنه
    یک ماه گذشت تا بلخره قبول کرد تا با هم سکس داشته باشیم شب قرار بود برم خونه اون تا باهم سکس داشته باشیم البته تو این یک ماه زیاد خونشون رفتم ولی وقتی میدیم اون راضی به سکس نیست کاری نمیکردم غروب چند ساعت زود تر حرکت کردم اول رفتم حموم یه صفایی به سالار دادم بعد رفتم آرایشگاه یه صفایی به خودم دادم رفتم رفتم سمت خونه الناز وقتی رسیدم چشام برق زد یه تیشرت فسفری بلند که تا زیر باسنش هست که چاک سینه هاشم معلومه و بدون سوتین پوشیده بود بدون حتی یک زره آرایش ولی خیلی قشنگ بود رفتم طرفش و شروع کردم به خوردن لب هاش که طعم زندگی میداد از زیر کونش گرفتم و بلندش کردم یه جیغ ریز زد و بعد خندید بردمش تو اتاق خوابوندمش رو تخت گفتم چرا تو اینقدر قشنگی و لب ازش گرفتم رفتم سمت گردنش و شروع کردم به خوردن ناله های ریز میکر از رو تیشرت نوک سینه هاش رو آروم دندون گرفتم تیشرتش رو در آورم وای چی میدم تا دوتا سینه 75 با پوست سبزه متمایل به سفید و نوک صورتی ترکیب عالی بود خیلی آورم شروع کردم به خوردن سینه هاش اروم آروم رفتم پایین تر تا رسیدم به شرتش دیدم خیس شده با دندون کمی از شرتش رو کشیدم پایین دیدم نمیشه باقیش رو با دست ادامه دادم دیدم کسش خیسه خیسه با دست مال تمیزش کردم لبم که به کسش خورد کمرش رو داد بالا و یه آه عمیق کشید منم شروع کردم به تند تند خوردن دستش رو گذاشت رو سرم و پاهاش رو به هم فشار میداد چند دقیقه که خوردم سرمو آوردم بالا گفتم حالا نوبت تو هست تیشرتم رو خودم در آوردم و شلوار و شرتم رو اون در آوردکیر شق و 17 سانتیم رو گرفت دستش ویه بوس به سرش زد گفت جوون چه چیزی هست گفتم قابل خانوم رو نداره اونم کردش تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن خیلی حرفه ای ساک میزد به نفس نفس افتاده بودم چند دقیقه که کیرم رو خورد از دهنش درش آوردم و به حالت داگی کردم و کیرم رو به چوچولش مالیدم قصد داشتم دیوونش کنم و تا خودش نگه نکنم داخل کیرمو رو چوچولش بالا پایین کردم گفت دارم دیوونه میشم میلاد بکن داخل دیگه گفتم بگو میلاد خان ازت خواهش میکنم کیرت رو بکن داخلم گفت اه میلاد حالمو خراب نکن دلم نیو مد اذیتش کنم و کیرمو کردم داخلش و با سرعت کم شروع کردم به تلمبه زدن اونم خیلی آروم ناله میکرد گفتم دوس داری گفت آره خیلی تند ترش کن بیشتر میخوام منم سرعتمو بیشتر کردم تند تند تلمبه میزدم صدای تلمبه ها و صدای شالاپ شلوپ کسش کل اتاق رو برداشته بود برگردوندمش و تو چشاش زل زدم و سریع تلمبه میزدم گاهی هم سینه هاش رو می‌میمالوندم الناز دیگه بلند داشت اه میکشید و با صدای بریده گفت عاشقتم میلاد و پاهاش رو دور کمرم حلقه کرد و لرزید و ارضا شد منم با داغیه آبش کیرم رو در آوردم و ابم رو رو سینه هاش خالی کردم و بی حال کنارش اوفتادم.

ادامه...

نوشته: میلاد


👍 6
👎 21
23601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

852732
2022-01-11 02:29:23 +0330 +0330

این قسمت گنده گوزی

4 ❤️

852738
2022-01-11 02:43:20 +0330 +0330

این کجاش شوهرداربودکله کیری ریدم توعنوان انتخاب کردنت

0 ❤️

852753
2022-01-11 04:21:10 +0330 +0330

زیادی تابلو ازخودت تعریف میکردی این نوع گفتن‌مربوط‌ به پسرهای سن ‌‌سال پایین جامعه مینویسه‌ منم‌ همه جوره بدم آمد ننویس‌

1 ❤️

852759
2022-01-11 05:21:33 +0330 +0330

واقعی نیست کسشعر

0 ❤️

852842
2022-01-11 15:03:37 +0330 +0330

دیس هفتم را بهت اماله کردم
نه بخاطر بیسوادی و تعداد زیاد غلط املاییات که باعث شد فقط نصفشو بخونم
بخاطر اون جمله ی: وای چی میدیم، بهت دیس چپوندم.
آخه نکبت میخواستی چی ببینی؟

1 ❤️

852865
2022-01-11 17:35:18 +0330 +0330

این قسمت دویی بلال میلاد خان جقی

1 ❤️

852877
2022-01-11 19:18:26 +0330 +0330

از طرز حرف زدنت و افکارت به جرات قسم میخورم نه گنده لاتی نه تا بحال دوست دختر داشتی و حتی سنت هم خیلی کم هست. چیزی که نداشته باشی و در حضرتش باشی جوری با آب و تاب و گهواره و سه چرخه هاهاها ازش تعریف میکنی و اونقدر پیاز داغ را زیاد میکنی مبادا لو بدی که دروغ داری میگی این شد حکایت شما ولی تنها موردی که صدق میکرد در این داستان کاری بودن و اهل زحمت کشیدن و بیخیال درس خوندن بودنت بود ((تایپ کردنت مشخص بود و فکر نکن مشکلی با این مورد داشتم برعکس همون موقع که حس کردم افرین بت گفتم‌)) بگذریم اما ادامه نده این داستان را بهتره .

1 ❤️

852897
2022-01-11 22:44:51 +0330 +0330

تا اونجا که خواستی مخش رو بزنی خوندم.تا حالا تو ایران کی تونسته اینجوری مخ بزنه؟؟چقدر سریال آمریکایی میبینی مهندس؟؟کی توی محل کارش ریسک میکنه مخ مشتری رو بزنه؟یکم وقت بزارید رو نوشته بعد بیاین واسه ما تفتش بدین.خواستم خیلی محترمانه نطرم رو بدم دیگه شرمنده

1 ❤️

852912
2022-01-12 00:50:04 +0330 +0330

عجب

0 ❤️

852957
2022-01-12 03:04:15 +0330 +0330

مشخص بود که پسمونده‌های سوژه‌ی جق یه مجلق‌الاجلاق والملجوقین بود…
نخوندمش، ولی به احترامش یه دیسلایک میزنم که یه کیر باشه توی صورت نویسنده‌ی جقی‌ش

0 ❤️

853071
2022-01-12 19:51:27 +0330 +0330

ببین بابام جان…
وقتی ادم آرزومندچیزی هستش …یعنی اون چیزیکه طالبش هست از دسترسش خارجه …یکی تلاش میکنه بهش برسه یکی گشاد میکنه و با تخماش بازی میکنه …بقول معروف میگن این کجا و اون کجا ؟ معلوم هم نیست شاید اونکسی هم که تلاش میکنه و سگ دو میزنه
دست اخر دستش به بند کیر روزگار برسه ( روزگار بتعداد ادمهای کره خاکی بند کیر آویزون داره که یه سرش به ته خایه هاش گره خورده …جهت اطلاع )اما هر دو در اوایل کار در یه چیزی مشترک الذهن هستند اونهم در عالم تخیل سیرو سیاحت کردن…که بازهم اولی در تخیل هم تلاش میکنه خودش رو به ارزوهاش نزدیک تر کنه …اما کون گشاده فقط دلش خوشه میگه از اسمون میفته جلو پاش یا میفته روکیرش…! ( البته معمولا چیزی که از اسمون میاد ارزو نیست دو عدد کیر سفارشی ست که از پست خونه عرش افرینش ارسال شده …سفارشی هم یعنی قفل شده …باید برای تحویل امضا بدی) در عالم تخیل ادمیزاد دستش بازه …بتمن میشه …سوپر من میشه …خلاصه قانون و مقرراتی هم که نداره حتی یه اخوند هم ممکنه پیدا بشه که البته بعبد هم نیست که خودش رو جنتی فعلی ببینه…!
خب پس بچه جون چرا توقع داری کسانی که در اینجا داستانهارو میخونند و نظرمیدن ماجراهایی که در تخیلاتت میگذره و برداشتی از روش سناریو نوشتی به واقعیت تعبیر کرده و برات بَه بَه چَه چَه بزنند و بگن ایول به مجید سوزوکی و یه مدال هم بهت بدن!! چیشد؟ مدال هارو رویت کردی؟ تعجب کردم چرا تا حالا همون خاندانت رو هدف قرارندادن و حواله جات فقط نصیب خودت شده… یادت باشه نوشته های هرکسی نشون دهنده پروفایل واقعی نویسنده ست که فقط عکس نداره … مثل چراغ چشمک زن از دور رویت میشه. …پس دیگه ننویس خواهشا ننویس سیکیم آغزویی ننویس

1 ❤️

853104
2022-01-13 01:25:33 +0330 +0330

تنها داستانی که فقط چند خط اولش روخوندم دیس دادم

1 ❤️

853105
2022-01-13 01:40:40 +0330 +0330

کدوم دهانه که همه اونجا رو میشناسن

0 ❤️

853546
2022-01-15 11:02:06 +0330 +0330

میلاد عزیز
مشکل شما این نیست که نگارشتون خوب بود یا بد
مشکل اینه که محتوای ذهنی شما و به خصوص محتوای داستانتون عمیقا و دقیقا مزخرف و چرند بود

دوستانه بخوام بگم: کصشعر مطلق نوشتی

به هر حال موفق باشید 👏 🌹

1 ❤️

853575
2022-01-15 16:03:11 +0330 +0330

از لات های شهرتونی؟!!؟؟ الان اینو‌گفتی اینجا انگشتت نکنیم؟
کیر تو جایی که توعه کونی لاتش باشی

1 ❤️

853614
2022-01-16 01:37:18 +0330 +0330

میلادی گنده لات عجیجم مکانیک ماهر ولی جوجو از کی مکانیک ها تبدیل به تعویض روغنی شدند بچه جقی از بس کون دادی تو حقارت دست و پا میزنی موتوری

1 ❤️