سلام این داستان مربوط میشه به حدود 2 سال پیش
خب اگر بخوام یه تصویر کلی بدم از خودم در اون زمان یه پسری بودم سفید باشگاه هم میرفتم وزنم 82 قد 186 بدنم بی مو و درسته اضافه وزن دارم ولی بیشتر چربی ها تو رونمه و کونمم گنده میزنه برای همین و تازه 18 سالم شده بود.
بخاطر یه کاری همیشه میرفتم ورامین و برای رفتن به ورامین از اون پله که از بالای کهریزک رد میشه میرفتم.
اینم بگم که قبلا 2 باری هم تو سن 14 سالگیم به یه نفر داده بودم سنش بالا بود و کیرش هم کلفت بود .فقط میمالوند و نمیذاشتم بکنه تو سوراخ کونم ولی یک بارش خواست بکنه توش ولی نتونست و آبش اومد سریع و ریخت رو سولاخم یادمه ولی همیشه به این فکر میکردم که ای کاش سوراخمو باز میکرد و میفهمیدم چه حسی داره.
خب برگردیم به ادامه ی داستان اصلی.
یک روز که رفته بودم ورامین و میخواستم برگردم ساعت 4 بود تقریبا سوار یه ماشین شدم و حرکت کردم وسط راه باید مسیر عوض میکردم وقتی رسیدم به جایی که باید مسیر عوض میکردم پیاده شدم رفتم یه ماشین دیگه بگیرم.
خیلی گرم بود واقعا گرمه گرم . حدود نیم ساعت واستادم هیچکی سوارم نمی کرد و واقعا کلافه شده بودم که دیدم یک نفر یه دونه ازین نمیدونم اسمش چی هست چیه خلاصه داشت ور میرفت باهاش و اومد سمت من (بهش میخورد 45 یا بیشتر باشه و قدش هم از من بلندتر بود هیکلش هم لاغر نبود ولی چاق هم نبود خیلی و سیبیل هم داشت و از بالای پیرهنش موهای بدنشم زده بود بیرون صداشم خیلی کلفت نبود ولی مردونه بود قشنگ) گفت کدوم سمتی میری ، مسیرو نشون دادم و اونم یه تریلی 18 چرخ نشونم داد و گفت این تریلی منه منم مسیرم همین وره اگر بخوای میتونم تا یه جایی برسونمت. منم چاره ای نداشتم جز قبول کردن چون هوا هم داشت تاریک میشد.
رفتیم نشستیم و حرکت کرد و یکم که جلوتر رفت سر حرفو باز کرد.
گفت چکاره ای؟درس میخونم .بعد گفت دوست دختر داری؟گفتم نه .گفت چرا گفتم دنبالی نیستم راستش.
بعد همینجوری حرف زدیم و زدیم درباره سکس و اینا صحبت کرد گفت که چه حالی میده و…
یه دفعه بهم گفت میدونی ما راننده ها همش تو جاده ایم و زیاد نمی تونیم کس بکنیم و خسته شدم چکار کنم؟
گفتم نمیدونم شاید بهتره جق بزنی. گفت ولی کون یه چیز دیگس.
هیچی نگفتم و چند دقیقه ای سکوت شد .
بعد یاد قدیم افتادم و گرمم هم بود و یکم شهوتم زد بالا وقتی اون حسای قدیم اومد تو سرم.
یکم لای پاهامو باز کردم و خودمو شل کردم رو صندلی (نه خیلی ولی فهمید تا حدودی).
دوباره شروع کرد حرف زدن و یکی از دستاشو آروم آروم گذاشت رو رون پای چپم و گفت چه رونایی داری باشگاه میری؟ منم هیچی نگفتم بعد گفت خیلی خوبه باشگاه و برو ول نکن که بعدا مثل من اینطوری ضعیف باشی .
چنددقیقه ای همینطوری گذشت و دیدم کم کم داره میمالونه و منم هی داشتم حشری تر میشدم و آخر سر یه دنده عوض کرد و این دفعه واقعا دستشو برد لای پام ،وقتی اینکارو کرد نگاهش کردم و اونم نگام کرد و هیچی نگفتم ولی دیگه فهمیده بود که راضیم.
یکم دیگه رفتو بهم گفت بریم تو اتاقک؟
گفتم باشه بریم .تریلی و زد کنارو رفتیم پشت. یدفعه دیدم سریع اومد سمت لبامو شروع کرد به خوردنش و قشنگ زبونو همه چیو قاطی کرد.
بعد گفت تا حالا کون دادی؟
گفتم اره ولی تو سوراخم نکردن هنوز.
گفت پس باید خیلی تنگ باشه؟ گفتم اره.
بعد گفت : اووف پس چه پلمپی باز کنم امروز من.
خیلی حشری شده بودم و لباسمو درآوردم اونم لباساشو درآورد.
بعد رفت سراغ سینه هام. بزرگ نبودن ولی واقعا کوچیکم نبودن و هردوتاشو گرفت تو دستشو هی میخورد.
بعد یه دفعه دیدم کیرش راست شده و از رو شلوارش یه ذره میخورد کلفت باشه.
بعد درآور شلوارشو دیدم اوه، چه اشتباهی کردم اینو اگر بزاره تو سولاخم که دیگه نمیتونم تا یه هفته راه برم.
خلاصه کیرش میخورد 16 باشه ولی واقعا کلفت بود.
بعد گفت بخور برام.اولین بارم بود کیر کسیو میخوردم.
اول یکم چندشم شد ولی گذاشتم تو دهنم و آروم آروم میخوردم براش.
برگشت گفت مگه داری آبنبات میخوری و سرمو نگه داشت و شروع کرد تلمبه زدن.
یبارم تا ته کرد و چند ثانیه نگه داشت که با دستم زدم به پاهاش که کشید بیرون.
بعد گفت برگرد و برگشتم تا چشمش خورد به کونم یدونه زد به لوپ کونم و گفت اوووف چه کونی.
بعد برای اینکه گولم بزنه گفت نگران نباش شاید یکم اولش درد بگیره ولی یک بار که بره توش دیگه قالبش قشنگ در میاد و دردشم تموم میشه.
گفتم باشه و تف انداخت دستشو اورد جلو به منم گفت تف کنم و زد سر کیرش و سرشو گذاشت دمه سوراخم که یدفعه زیر ترس برم داشت و گفتم نکن و گفت دیگه الان نمیتونم این خواستتو قبول کنم و کرد توش.
یه جیغ زدم و گفتم بکش !!! توروخدا درش بیار . خوابید رومو جلو دهنمو گرفت و گفت واستا واستا الان دردش میره هیچی چند دقیقه همینطوری موند و دستشو برداشت واقعا میسوخت ولی دیگه گفتم تحمل میکنم که دیدم اروم اروم شروع کرد تلمبه زدن.
بعد دیدم در آورد و یچیزی مالوند در سوراخم. گفتم این چیه گفت وازلینه گفتم خب چرا اول نزدی که درد نگیره گفت خب اونطوری که مزه نمی داد خودم باید سولاختو باز میکردم و دردشو میخواستم حس کنی .چون دفعه اولته و الانم قشنگ قالب کیرم افتاده تو سولاخت.
هیچی دیگه دوباره کرد توش و شروع کرد تلمبه زدن و بعد 3 دقیقه آبش اومدو ریخت رو کمرم.
بعد برگشتم خب بریم دیگه.
گفت کجا بریم تازه میخوام راند 2 رو شروع کنم.
گفتم چی چطور میتونی؟ گفت وقتی یه همچین کونی پیشم باشه تا فردا صبحم باشه میکنمش.
بعد دوباره لبامو شروع کرد خوردنو یه دستمال برداشت وازلینو از رو کیرش پاک کرد و گذاشت تو دهنم و گفت بخور برام و منم فقط داشتم میخوردم تا بلند شه دوباره .2 دقیقه ای خوردم که بلند شد و آخرم برم گردوندو دوباره گذاشت تو سولاخمو ایندفعه خوابیده بود روم و تلمبه میزد بعد بلندم کرد و از زیر گلوم گرفت و داگی استایل دستامو گذاشتم رو دیواره های اتاقک و همینجوری تلمبه میزد.هرچی میزد آبش نمیومد.
بعد برم گردوند و رو کمر خوابیدم کف اتاقک و خوابید روم.موهای بدنش و وزنشو رو قشنگ روم حس میکردم و همزمان لبامو میخورد و بلند شدو منم شروع کردم آه و ناله کردن و گفتم بکن توش ماله خودته آههه.
برگشت گفت اینجوری که من میکنمت فکر نکنم تا یه هفته بتونی صاف راه بری.
فکر کنم نیم ساعتی کرد و آخر آبش اومد و ریخت توش.
بلند شدیم و لباسامونو تن کردیمو گفت بریم دیگه دیرت نشه.
هیچی دیگه سر مسیر پیادم کرد و اون مسیره خودشو رفت منم مسیر خودمو.

نوشته: احسان