تونل نیایش [خاطرات یک کونی]

1401/07/28

با سلام به همه کاربران، من حامد کونی اعظم هستم، و به جرات میگم این مقام از آن منه و هیچکس تو دادن به رکورد من نمیرسه.
و آخر داستان هم یه سورپرایز دارم براتون.

خب این ماجرا مال دو هفته پیش هست.
یه روز تو خونه بودم و طبق معمول اوبم زده بود بالا، یه فکر بکر به سرم زد، رفتم تو حموم و زدم شیر آب رو ترکوندم، خواهرم یه دوست پسر داره که تو کار تعمیر شیرآلاته بخاطر همین هرچی تو خونه به گا میره اون میاد تعمیر میکنه، اسم د.پ خواهرم معین بود
یه مرد کامل, منم عین سگ به خواهرم حسادت میکردم، و همیشه به این فکر میکردم که چقدر خوب می شد معین اربابم باشه که یه قلاده بهم ببنده و برم از کفشاش شروع کنم لیس زدن تا تخم ها و کیرش سوراخش.
خواهرم به معین زنگ زد و اومد خونه‌مو‌ن منم قبلش رفتم یه شورت پشت باز پوشیدم و با یه شلوارک تنگ و تا نصف باسنم فقط کشیدم بالا و نصف دیگه بیرون بود ولی تیشرتمو دادم پایین که خواهرم نبینه
معین کارش رو شروع کرد و گفت مشکل چیه؟
خواهرم گفت حامد تو برو کمک معین شما دوتا مردین برو کمک دستش باش منم که از خداخواسته قبول کردم.
معین اومد داخل حموم منم پشت سرش رفتم
گفت حالا چشه این، رفتم جلوتر پشتمو به معین کردم اونم همینجوری وایساده بود یکم خم شدم و وقتی دید کونم اینجوری نصف نیمه زده بیرون خیلی جا خورد بیشتر خم شدم بعد کونمو قشنگ چسبوندم و مالوندم به کیر معین همین حین شیر رو باز و بسته میکردم و گفتم “نگاه کن مغزی میچرخه ولی آب نمیاد، اگر هم بیاد خیلی کمه”
معین هم اصلا گوش نمیداد و تو همینجور خیره به کون سفید و تپل من شده بود که چسبیده به کیرش و گفت:
چی گفتی دادا؟
گفتم خودت بیا ببین
دستاش رو گذاشت رو کون و کمرم و گفت بیا اینور ببینم خودم اومد جلو و همین حین که توضیح میداد ایرادو کیر نیمه راست شدشو به دست و شونه‌ام میمالید
بعدش گفت بذار لباسمو دربیارم یهویی حین تعمیر آب نپاشه خیس بشه تو هم دربیار
لباسامونو درآوردیم فقط شورت پامون بود، گفتم میخوای اینم دربیاریم گفت نه همینجوری خوبه. دوباره امد جلو نزدیک من و با شیر ور میرفت و همونجوری کیر و خایه شو بهم میمالید، حشریت از چهرش و طرز صحبت کردنش میبارید، بعد هی بیشتر کیرشو میمالید بهم و رفت سمت گردن و صورتم منم که دیگه طاقت نداشتم و عطش کیرش داشت دیوونه‌م میکرد همینجوری که داشت کیر راست شده‌شو به صورت و دهنم میمالید، خیلی بی اراده کیرشو از تو شورتش درآوردم و گرفتم دستم سایز کیرش نرمال بود ۱۷ بود ولی کلفت، معین هم داشت شیر رو درست میکرد منم کیرشو جق میزدم، دیگه آب دهنم داشت راه میوفتاد و همین حین شروع کردم ساک زدن، من داشتم کیرشو میخوردم معین هم گفت خب حالا آچار رو بده بهش دادم و همونطوری که ساک میزدم معین میگفت اینو بده اونو بده مثلا که انگار هیچی حالیش نیست، بعدش به دیوار تکیه داد در حموم رو قفل کرد منم براش شروع کردم ساک دارکوبی زدن، همونجوری که دوست دارم آب کیر و تف از لب و لوچه‌م آویزون بشه معین خودش دست بکار شد و شروع کرد تو دهنم تلمبه زدن، همینجوری که تلمبه میزد آبش کم کم از دهنم سرازیر شد و تاجایی که میتونستم قورت دادم و معین کیرشو از دهنم درآورد و شیر رو درست کرد لباس پوشید و رفت.

پس فرداش خانوادم رفتن خونه مامان بزرگم
منم تنها بودم و به معین زنگ زدم گفتم پاشه بیاد گفت ساعت ۱۰ میام اونجا، رفتم حموم و حسابی به خودم رسیدم لبامو رژ زدم همون شورت پشت باز رو پوشیدم با سوتین خواهرم یه بات پلاگ دم روباهی هم کردم تو کونم
با متر خیاطی مامانمم یه قلاده درست کردم انداختم گردنم، ساعت ده شد معین زنگ درو زد، باز کردم در ورودی هم نیم چفت کردم بعد چهار دست پا به حالت سگ نشستم جلو در معین که درو باز کرد شروع کردم واق واق کردن و دورش میچرخیدم، دست کشید رو سرم گفت: آفرین پسر خوب. سر قلادمو با دندونم گرفتم و دادم به معین و شروع کردم از رو شلوار کیرش رو لیس زدم
اونم حشری شده بود بدجور وقتی منو با اون وضع دید کلا شق کرد قلاده رو گرفت برد تو اتاقم برعکس خوابوندم رو تخت و کله‌م از پایین تخت آویزون شد اومد بالاسرم وایساد و با شدت داشت کمر بندشو باز کرد و سگکش خورد تو دهنم بعد عَو عَو کردم و دوباره دست کشید رو سرم و گفت آخی چیزیت شد هاپو کوچولو ببخشید بعد گوشه لبمو بوس کرد.
کیر راست شدشو گذاشت رو صورتم و به صورتم میمالید، آخ آخ بوی عطرش هنوز یادمه
همینجوری رو چشمام و دماغم دهنم میمالید
بعد دهنمو باز کردم و زبونمو آوردم بیرون و کیرشو تا ناموس کرد تو حلقم و شروع کرد تلمبه زدن شپلق، انگار صدای قلپ قلپ دیپ زدنش تو حلقم قدرت و ایزشو بیشتر میکرد
داشتم خفه میشدم ولی حس فوق العاده ای داشت نمیخواستم جلوشو بگیرم بعد دو سه دقیقه کیرشو درآورد و منم یه نفسی تازه کردم
بعد چسب برداشت و باهاش هم دستام و هم پاهامو به حالت بغچه بست، و دوباره شرود کرد دیپ حلق زدن با زور و قدرت میکرد ته حلقم و به وضوح کیرش از روی گلوم مشخص بود عاشق اون حس خفگی بودم که وقتی تا دیپ میزد چند ثانیه تو حلقم نگه میداشت بعد کم کم آبش سرازیر شد میریخت تو دپاغم و رو چشمام ولی دست بردار نبود منم دیگه واقعا داشتم خفه می شدم ولی کیرش آروم آروم ورمش خوابید منم بی حال با ۱ لیتر آب کیر رو تخت و صورتمو چش و چالم رو تخت دراز کشیدم و بیهوش شدم، ساعت ۵ نصف شب از خواب بیدار شدم و رفتم حموم و دوباره خودمو تمیز کردم و یه شب بیاد موندنی برام تداعی شد. “خدایا شکرت”

اینم سورپرایزتون صدای دیپ حلق زدنم😘🥰

https://uploadb.me/direct/3cfapz0wkcyf/voice 011.mp3.html

سخنی با خوانندگان پیشین: دلایل اینکه معمولا به افغانی ها میدم چیه اولا خیلی راحت پیدا میشن و مثل ایرانی ها نیستن که برای جلب اعتمادشون باید ۷ خان رستم رو رد کنی دوما مکان دارن سوما چون کونم تونل نیایش شده دیگه یکی دوتا کیر کفاف نمیده و در آخر خیلی ساده و مظلومن
برای رضای خدا کونمو بهشون نذری میدم.

راستی اگه دوست داشتید داستان های قبلیم رو هم بخونید (کاملا واقعیت هستند)

۹ کیر و ۲ سوراخ
کونی اعظم
ایستگاه بعد، تئاتر شهر

نوشته: حامد کونی اعظم


👍 5
👎 3
21601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

899561
2022-10-20 01:22:20 +0330 +0330

سلام فرمانده…

0 ❤️

899605
2022-10-20 11:52:32 +0330 +0330

۹ تا کیر کافیت نبود که کیر اون ‌خواهر بدبختتم دزدیدی

0 ❤️

899610
2022-10-20 12:35:34 +0330 +0330

استاد نوشتن تخیلاتی مطمئنی خاطرات یک کونی رو با خاطرات یه خون آشام اشتباه نگرفتی

0 ❤️

899613
2022-10-20 13:13:00 +0330 +0330

اسم خاطرات یک کیر آشام بیشتر برازنده بود

0 ❤️

899614
2022-10-20 13:34:30 +0330 +0330

والا تو ما رو صدا کن ما میایم کونت هم میذاریم الان پسرهای کونی از دخترها بیشتر پول مگیرن برای کون دادن اگر نذر کردی بیار امامزاده من تا بکنمت

0 ❤️

899893
2022-10-22 16:42:53 +0330 +0330

جل الخالق کونت تونل نیایش شده؟ 😬 😬 😬

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها